مردم تالش دارای تاریخ وفرهنگ واسطوره های مخصوصی هستند که جا دارد مورد بحث و بررسی قرارگیرند.
یکی از این اساطیر ماجرای لدو یا محمود است که مردم تمام نواحی تالش آنرا تعریف میکنند و همه آن را منسوب به زیستگاه خود میدانند. جالب است که اصل داستان در تمام نقاط تالش یکی است اما در روایات گوناگون تعریف
میشود. در اینجا به ماجرای لدوبه یا محمودبه در روایت تالش فومنات پرداخته میشود.
گفتنی است که قهرمان داستان درجاهایی لدو و در سرزمینهای دیگر محمود نام دارد و عدهای هم عقیده دارند که محمود و لدو نام یک نفراست که قبل از اسلام لدو بوده و پس از ورود اسلام به ایران و تالش و جایگزین شدن اسامی عربی بهجای اسامی محلی نام لدو هم به محمود تغییر کرده است. در فومنات نامی از لدو برده نمیشود و تنها محمود قهرمان داستان است.
میگویند خواهر و برادری به نام محمود و زیبر یا زیور با گله و حشم خود در گیریه (ییلاق) زندگی میکردند. روزی محمود برای تهیه مایحتاج زندگی به بازار محلی که درگذشته در گیریه ها برگزار میشد رفته و گاو و گوسفند و گله را به خواهر میسپارد. اما پس از رفتن محمود دزدان و غارتگران به منزل آنها حمله کرده و دست و پای زیبر را بسته و تمام دارایی، اعم از گاو و گوسفند و بز و حتی لوازم منزل را به غارت میبرند. پس از رفتن دزدان زیبر به سختی دستان خود را باز کرده و با لَه لَه یا نی هفت بندتالشی و با آهنگی خاص و فیالبداهه برادر را خبر میکند.
محمود از راه دور صدای نی خواهر را شناخته و با آهنگ او متوجه ماجرا میشود و چون مسیر دزدان و غارتگران را میدانست، خود را به آنان رسانده و پس از درگیری مال و اموال خود را پس میگیرد. در جاهایی که به لدو و محمود باور دارند، میگویند که این کار توسط دو برادر انجام گرفته است.
غارتگران هم درجاهای مختلف فرق دارند. اما در همه جا آنها از حاشیه جنوبی کوههای البرز یعنی از پشت کوههای تالش آمده و از اهالی تالش نیستند.
در مناطقی که درگذشته با شاهسونها هممرز بودند، این غارتگران راشاهسون مینامند.
حتی در میان تالشان رستمآباد و رودبار هم باور بر این است که غارتگران شاهسون بودند.
اما در فومن و شفت و مناطقی چون ماکلوان و ماسوله و گشت رودخان این غارتگران را درامی مینامند. درام منطقهای است که درتارم استان زنجان و در جوار کوههای تالش قرار دارد و به طور دقیق پشت کوههای ماسوله درام است.
درامی ها در گذشته به یاغیگری و غارتگری شهره بودند.
و حتی آقاجان بگ تالش یاغی معروف به دست نفرات علی درامی کشته شده است. درگذشته و هماکنون نیز نینوازان قطعهای را به نام لدوبه یا محمودبه مینوازند که یادآور ماجرای محمود و خواهرش است
شعری را که بر آن آهنگ گذاشتهاند زیاد بود اما در طول تاریخ از یادها رفته و ابیاتی کم از آن باقی مانده که به شرح زیر است:
محمودبه رمه شه
ورزا باپالون شه نچه با چادرشه
اسپه با زنجیرشه
گوسند با وره شه
محمودبیا رمه رابردند…ورزارا باپالان بردند
بز نر را با چادر بردند
سگ را با زنجیر بردند
گوسفندها را با بره بردند
ناگفته نماند در گذشته تالشان هنگام کوچ بر روی گاونر و بز نر بار مینهادند.
✍️نگارنده؛ جانبرا علیپور گشت رودخانی
هیچ اشکالی ندارد اگر در جایی افرادی میهن دوست جوانمردی کرده مثل همان «محمود» و «زیور»، از آن ها نیز قدردانی شود. ولی آنچه مسلم است، اصل لِدو است. «لِدو لِه، لِدو لِه، لِدو لِه بِه لِدو لِه و …»
چنانکه به وضوح دیده می شود، ترانه با همه ی شور خود فریاد می زند که برای «لِدو» و «خورشید» ساخته شده. چه اشکالی دارد، بگذار محمود و زیور خوش نام نیز جایی در فرهنگ میهنی و تالشی ما داشته باشند.
کتا: لِدو اَصلَه برا بین چِه ترانَه – بیوین عَه داستانی هَف کرانَه
زنده یاد همه ی عاشقان میهن جاوید!