در چند روز اخیر با گروه های فراوان و متعددی از مردم همکلام شدهام؛ به خصوص کسانی که به نحوی با معترضین و حتی اغتشاشگران همراهی ذهنی داشتند.
اکثر این افراد در یک نکته مشترکند.
این نکته اشتراک را در جلسه ای که چند روز پیش با اعضای شورای تشکلهای دانشجویی دانشگاه گیلان داشتم، بیشتر دیدم؛ به خصوص در بچههای یکی از تشکلهای دانشجویی که در دو سه روز اخیر، خیلی هم در دانشگاه گیلان فعال بوده و هستند.
این نقطه اشتراک “خود اکثریت پنداری” است. در خود اکثریت پنداری، فرد حس “اکثرا مثل منند”، “ما بیشتر هستیم” یا اکثریت مردم “مثل من فکر می کنند” را در خود احساس کرده و آن را ملکه ذهن و قلب میکند.
یکی از عوارض این خود اکثریت پنداری ایجاد یک حباب ذهنی برای فرد است که موجب دور شدن او از فهم درست مسائل میشود. فرد، نظراتش را نظرات اکثریت مردم جامعه دانسته و خواستههای ذهنیاش را خواسته توده مردم میداند و لذا این حق را برای خویش قائل است که برای تحقق و رسیدن به خواستههایش دست به هر عملی بزند.
در همان جلسهای که بالاتر به آن اشاره کردم، به یکی از بچههایی که حرارتش خیلی هم بالا بود، گفتم: دانشگاه گیلان، چقدر دانشجو دارد؟
گفت: حدود ۱۹ تا ۲۰ هزار نفر
گفتم: به نظرت چقدر از این دانشجوها ایدهها و حرفهای شما رو قبول دارند؟
گفت: اکثرشون. حدود ۱۵ هزار نفر! شاید هم بیشتر!
گفتم: و اگر قرار بر تجمع و تحصن باشد، با تضمین امنیت فضای تجمع، به نظرت چندتاشون میان؟
گفت: ۸ تا ده هزار تا رو که حتما میان!
در دو، سه روز اخیر، مجموع دانشجویانی که در دانشگاه گیلان، به میدان آمدند، تجمع و تحصن کردند، شعار دادند، چندتایشان کشف حجاب کردند و سلف غداخوری را مختلط کردند (به قول خودشان گام اول پیروزی!!) به ۵۰۰ نفر هم نمیرسیدند. این همان خود اکثریت پنداری است.
در روزهای اخیر، یکی از مواردی که در کف اجتماع، به ویژه در برخی از جوانان پرشور و البته اهل هیجان دیده میشود، همین خود اکثریت پنداری است. موضوعی که اولا حاصل سلطه رسانههای یک سویه، به خصوص در شبکه های اجتماعی و ثانیا نتیجه حباب ذهنی است که همین شبکههای اجتماعی در فرد ایجاد میکنند.
حواسمان باشد که اکثریت جامعه، خودمان و همین آدمهای محدود دور و برمان نیستند.
متصور است نویسنده محترم خود درگیر پنداری است که متذکر شده اند ، اگرچه اصل موضوع را منکر نمیتوان شد ولیکن دلایل مطروحه برای خواننده و دست کم نگارنده مقبول نیست ، استناد در علوم اجتماعی ساز و کار خاص خود را میطلبد که کمترین ان ارقام مستحرج از تحلیل علم اماری است ، شاید چند دهم و یا صدم درصد در نتایج و برسی موضوعی تاثیر داشته باشند ، ارای مردم در سینه هایشان نهفته است ، در تجلیل از سردار حاج قاسم نمود میکند ، برگزاری رفراندوم در اصول قانون اساسی جایز نیست ولیکن در مواردی در قانون پیش بینی شده است ، نوبستده محترم میتوانستند به میزان مشارکت در انتخابات ریاست جمهوری اشاره کنند ، رویکرد اندیشه مردم شریف کلانشهر رشت با حدود نیمی از جمعیت کل استان را چنین تحلیلی جایز نیست ، با سپاس