گشت ارشاد به عنوان میراث دوران دولت میرحسین موسوی، بیشک چالش برانگیزترین عنصر غیر فرهنگی در فضای فرهنگی جامعه ماست.
کارش چیست؟ افتادن دنبال معلولها، دادن گزک دست دشمن و ایجاد بحرانهای ریز و درشت رسانهای و دیگر هیچ!
اما ایراد کار کجاست؟
به نظرم ایراد گشت ارشاد در لوکیشن و موقعیت جغرافیایی به کارگیری آن است.
گشت ارشاد معمولاً در خیابانها مشغول گشت است، اینجا بیربطترین و نامناسبترین موقعیت برای انجام وظیفهای است که برایش تعریف شده است.
این لوکیشن نامناسب و این جغرافیای بیربط است که این میراث نخست وزیر دهه شصت را به چالش اصلی و جدی نظام بدل کرده است.
موقعیت مناسب برای گشت ارشاد، جشنوارههای ریز و درشت هنری و غیر هنری و پشت درب اتاق مدیران متخلف است.
لوکیشن طلایی استقرار گشت ارشاد پشت درب ورودی سازمانهای هنری و فرهنگی از صدا و سیما گرفته تا سازمان تبلیغات و حوزه هنری و ارشاد و دیگر سازمانهای ریز و درشت فرهنگی است که سالهاست بیت المال را تا خرتناق در حلقوم آدمهای بی جنبه میریزند و از همین بی جنبهها و نمک نشناسها، سلیبریتی و چهرههای هنریای میسازند که سر بزنگاه، به ظرف شیر لگد بزنند.
گشت ارشاد به جای آنکه در خیابانها و کوچه پس کوچههای شهر به گشتزنی بپردازد، باید برای مدیر متخلف، بازیگر بیادب، هنرمند بیحجاب و بدپوش، بلاگر و سلیبریتی لیچارگوی رگ گردن کلفت کند؛ اینجاست که وظیفه ذاتیاش را به خوبی انجام داده است.
داستان نفوذ جدی است، شک نکنید.
آنها که لوکیشن گشت ارشاد را نادرست به او ابلاغ کردند و این میراث میرحسین موسوی را به ابزاری ناکارآمد و البته ضد نظام تبدیل کردند؛ یکجا که نه، همه جای کارشان ایراد دارد. نفوذ را جدی بگیرید.