به گزارش ماسال نیوز، مستند “آقا هرمز” به کارگردانی محسن حامدی روز پنجشنبه ۲۶ مرداد ۱۴۰۲ در گلزار شهدای ماسال اکران می شود.
در این مراسم از مادر شهید نصیر زارع نیز تجلیل خواهد شد.
محسن حامدی پیش از این مستند بی پایان را درباره میرزا کوچک جنگلی ساخته بود که در شبکه های مختلف صدا و سیما پخش شد.
یاد انسان هایی که تقریبن با دست خالی در مرز ایران و عراق با بخش بزرگی از زورگویان جنایتکار جهان جنگیدند و پیروز شدند، گرامی باد!
آنچه در بالا ذکر شده غُلُوّ نیست؛ عین حقیقت است. زیرا تمامی جنگ هایی که در عصر نوین تاریخ بشری رخ داده، همیشه هر دو سو پشتیبانانی داشتند. ایران در آن جنگ تحمیلی هشت ساله، تنها بود. و نسبت به امکانات دشمن بعثی می توان گفت تقرین با دست خالی می جنگید.
با این حال «لِدو» های ایران زمین عملیاتی تاریخی و بسیار افتخار آفرین چون کمان ۹۹(البرز) فتح المبین، H3 و … را داشتند.
در ضمن یادمان نرود که این قهرمانان ایران زمین از شهرستان ماسال و تالش ایران زبان مادری شان تالشی بود. زبانی شگرف و غریب که در سکوتی کثیف(ناحق) در مرز نابودی کامل قرار گرفته.
————–
دیروز منگفتی را در نظرگاهِ* آخرین پست وبگاه جهان زبان نهادم که اینجا نیز می گذارم تا شاید بکار آید.
————–
«برای هَزارمین بار
از یک منگفت قدیمی:
«لیثی حبیبی – م. تلنگر
خرداد ۱۷, ۱۳۹۸ در ۱۱:۵۵ ب.ظ
زبان تالشی، زبانی شگرف، مادر و کم نظیر است در جهان. کشتن این زبان مادر و رازدار تاریخ جنایتی عظیم، ضد فرهنگی و ضد ایرانی ست. این زبان براستی سرمایه ای ملی و جهانی است. این جملات تبلیغات و انشا نویسی نیست. این بیان را بار ها و بار ها با فرمول ریاضی گونه ی این زبان به اثبات رسانده ام.
کوتاه:
تالشَه خردَنِن امی بُوزُونَه
تالشی چرا چِه خاسَه زُومُونَه *
دَمَردَه ام چرا، تع نی دَمِری
بُوزُون کع ام ترا خط و نُوشُونَه»
* واژه ی «خاس» یا «خواس» را در همین پست در شماره ی ۴۳ به تفسیر نشسته ام.
این دانش کهن ایرانی و جهانی برای اول بار است که رو می شود؛ پس حق است تکرار شود تا دانشمندان از این دانش زیر غبار هَزاره های تاریخ مانده آگاهی یابند.
آری، دانشمندان زبان از این دانش و ادبیات پر از راز های تاریخی بی خبرند؛ متأسفانه کاملن بیخرند.
یعنی چه کاملن بیخرند؟
یعنی هیچ تصوری از دانش درون واژه های زبان مادری خود ندارند – اشاره ام به همه ی واژه های زبان نیست؛ به آن دسته از واژه ها اشاره دارم که اینجا سد تا سد ریشه یابی و معنی می شود.
دقیق ترین و زلال ترین دانش کهن بشر در درون واژه ها نهفته است، البته به شرطی که واژه شکافی را به انشا نویسی و ناسیونالیست بازی بدل نکنیم. واژه شکافی باید علمی، دقیق و فرمولی انجام گیرد.
مثال: جیگر = ژیگر = زیگر = زندگی ساز. جی، ژی، زی = زندگی. که ج، ژ، ز نیز خلاصه شده ی همان مفهوم است.
مثال: ماسالج، کلورج، اردبیلج، یوشج(یوشیج – کمی شُل تلفظ شده است. این شکل یا اشتباه است یا اینکه نیمای بزرگ تلفظ مازندرانی آن را بکار گرفته.)
چرا «یوشیج» اشتباه است؟
زیرا یوشج همان یوشی(اهل یوش) است. پس وقتی می گوییم یوشیج در واقع هم یوشی و هم یوشج را بکار برده ایم. به عبارتی دیگر، حتی اگر نیما درست نوشته و براستی در مازندران آنگونه تلفظ می شود؛ باز از نظر قاعده ی زبان غلط است. زیرا فرد یا یوشی است یا یوشج، یا کلوری است یا کلورج، یا رشتی است یا رشتج.
پیر شریف شعر نوی ایران و فارسی زبانان جهان که نیست تا سخن بگوید، بگذار ما را که از سر ناچاری(برای روشنگری، برای کار علمی) یکطرفه به قاضی رفته ایم، ببخشد. زنده یادش جاوید!»
* «نظرگاه» یا «دیدگاه» جای دید، جای نظر است. آن را برای نظر، دید، کامنت، منگفت، نمی توان بکار برد. دیدگاه همین جایی است که همینک من دارم دید، نظر، کامنت یا منگفت خود را در آن می نویسم.
این واژه ی غلط(بیجا) را قبل از انقلاب فردی گمنام ایجاد کرد و متأسفانه جا افتاد. بر عکس «رَوَندِ» زیبا و بسیار بجا که آن نیز قبل از انقلاب ایجاد شده، دیدگاه غلط است؛ سد درسد غلط است.
پس چرا ایرانیان بکارش می برند؟
نمی دانم. چرا سد، شست، تاسکو، تالغان، تارم، سیراف(در جنوب ایران) و … را غلط می نویسند؟ چرا قبلن تالش و تهران و اتاق را غلط می نوشتند؟ چرا به کلاشنیکف، کلاشینکف می گویند؟
چرا به «لع سَر» = جایی که دیواره ی سست رود ماسال(پیلَه ربار) لع یعنی ریزش دارد، گفته اند “لوحه سرا”؟ چرا به «سِه لینگَه» رودی عظیم در سیبری و رودی کوهستانی در شهرستان ماسال گفته اند “سلیم آباد”؟
کافی ست به غلط عادت کنی؛ برایت عزیز می شود.
کوتاه: وقتی تصمیم گیرندگان در خطه ی زبان کم سواد باشند، همین می شود.
وقتی زمان می گذرد، خیلی چیز ها فراموش یا کم رنگ می شود؛ گرچه در تاریخ ثبت است.
بچه های ایران(خلبانان میهن) با حد اقل امکانات عملیات بسیار پیروزمند و باور نکردنی H3 را در نزدیک مرز اردن انجام دادند.