١_چند روز پیش بود که اهالی روستای دولهملال به اعتراض در مورد یک زمین تجمع کردند و بقیه ماجرا.
هیچکدام از رسانههای شهرستانی در این مورد چیزی ننوشتند. تا بعد از ساعتها بالاخره یکی دوتا از همکاران مطلبی را با منبع خبرنگار مثبت مردم درین خصوص نشر دادند.
۲_ یک هفته از تخریب بازارچه محلی روستای شالما توسط منابع طبیعی (به هر بهانهای) میگذرد تا اینکه دیروز یکی دو نفر از همکاران در مورد آن نوشتند.
تا دلتان بخواهد از این دست مثالها دارم؛ از دستگیری کارچاقکنهای دادگستری ماسال تا حضور بازرس کل گیلان و حتی رانش بام سبز و ….!
اما چرا؟
آیا من و همکارانم تنبلی میکنیم ؟ آیا زمان و هزینه درین زمینه نمیگذاریم؟ آیا ترس و تهدید در کار است؟ آیا ……؟؟؟
چرا مسئولین مصاحبه با یک خبرنگار بیرونی را به خبررسانی ساده به رسانه بومی ترجیح میدهند؟ واقعا تفهیم موضوع مثلا دوله ملال به خبرنگار فارس آسانتر از توضیح آن برای خبرنگار شهرستانیاست؟
چرا موقع عکس از بازدیدهای آبکی و جلسات تکراری، رسانههای بومی در اولویتند ولی وقت خبرهای داغ و جدید، دیده نمیشویم و کارآمدی نداریم؟!
آیا فکر میکنید وقتی به لطف مردم از حضور راکن در دل تاریک جنگل به راحتی مطلع میشویم، نمیتوانیم از هیاهوی یک تجمع باخبر باشیم؟
تصور میکنید وقتی قدرت، اقتدار و ادعای تاثیر گذاری بر روی انتخابات داریم، از تجزیه و تحلیل تخریب یک سازه در یک روستا عاجزیم؟
آنها که میدانند، میفهمند ؛ بسیار سخت و حتی توهین و تحقیرآمیز است که مجبور هستیم اتفاقی را که در کنار گوشمان افتاده با منبع یک خبرگزاری نیمه رسمی استانی منتشر کنیم.
کدام شهرستان در استان گیلان و شاید در ایران به اندازه ماسال خبرنگار حرفهای و کاربلد دارد و میسازد؟ بله قبول داریم که خیلیهایمان مجوز نداریم ولی این هم کوتاهی از ما نیست. بسیاری از همکاران من سالهاست به دنبال مجوزند و بسیاری دیگر به اذعان اهالی فن بسیار کارکشتهتر از x و y در بهترین خبرگزاریها در کارشان خبرهاند.
خبر بیات مثل نان بیات شب مانده نانواییهای ماسال، بیمزه و حتی تلخاست.همین است که همکار من در فلان رسانه مجبور میشود برای نگهداشتن مخاطب دست به انتشار خبرهایی غیرحرفهای از موضوعاتی مبهم بزند. یا آن یکی مجبور است تا برای داغ نگهداشتن رسانهاش به شنیدهها رو آورد و کارهای غیره.
چه کنیم؟ وقتی اگر همان خبر تجمع را ما انتشار دهیم، از صد نهاد و سازمان برایمان زنگ میزنند و تکلیف میکنند؟ ولی اگر همان خبر را یک پایگاه استانی و یا کشوری (مثلا شلغم خبر) منتشر کند، بهبه و چهچه دارد!
چه کنیم؟ وقتی در مسیر و جهت دلخواه دوستان هستیم، خبرنگار با تجربه و کار بلدیم و وقتی کمی میخواهیم به وظیفه عمل کنیم، فعال رسانهای ناآشنا به قانون با چند صد فالوور جوزده!
به قول خانم همسایه: «خندهها و شادیهاتون با بقیه هست و غصهها و درداتون تو خونه»