امروزه براي جهانيان نام روستاي «فُردو» نامي ناآشنا نيست. کافيست اين نام را به زبان فارسي يا انگليسي در شبکه جهاني اينترنت جستجو کني، باورکن اگر بگويم بينهايت به علاوه يک مرتبه ميتواني فردو را بيابي، اغراق نكردهام. اما «فُـردو» کجاست و آوازهاش به چيست؟
همه آناني که به طبيعت قم توجه دارند و اين استان را از منظر چشمانداز طبيعي مينگرند، عمدهي برجستگياش را در کويري بودنش ميبينند. اما همين استان کويري، روستاهايي را در دل کوير خويش جاي داده که همچون نگيني خوشنقش ميدرخشند. هنگامي که از سمت جنوب قم دل به کوير بزني و سينه برهوت سوزان اين ديار را بشکافي، پاي در مرغزارهايي مينهي که تا نروي و نبيني باورت نميشود اينجا هم جزئي از کوير «قم» است؛ صَرْم، وِرجان، کهک، اسماعيلآباد، وِشنَوِه، بيدهند، خاوِه، کِرمِجِگان، فردو و … چند نگين از کوير قمند.
امّا در اين ميان «فردو Fordou» از روستاهايي است که در برخي جهات منحصر به فرد است.
فردو، شکوه شکوفهها
امروزه براي جهانيان «فُردو» نامي ناآشنا نيست. کافيست اين نام را به زبان فارسي يا انگليسي در شبکه جهاني اينترنت جستجو کني، باورکن اگر بگويم بينهايت به علاوه يک مرتبه ميتواني فردو را بيابي، اغراق نكردهام. اما «فُـردو» کجاست و آوازهاش به چيست؟ همانگونه که پيشتر گفته شد هنگامي که مرکز ايران از مسير شهر مقدس قم، دل کوير را بشکافي و كمتر از ۵۰ کيلومتر به سمت جنوب اين شهر براني، پس از شهر کهک در دل کوهاي لميزرع ناگهان درّهاي تنگ و کوچک و سرسبز مقابل ديدگانت رخ ميگشايد که فُردويش نامند. روستايي کوچک و شِبهِشمالي كه نامش را از فردوس به معناي بهشت اخذ كرده است. «فردو» در گذشتهها بيشتر به گيلاس، انواع زردآلو و گردويش معروف بود و ميگويند امروزه هم گيلاسهاي فوقالعاده مرغوبش صادراتي است و از جمله به شيوخ حاشيهنشين جنوبي«خليج فارس تا ابد فارس» فروخته ميشود. هنگامي که اوايل ارديبهشت قدم در خاک فردو ميگذاري چشماندازي از تنپوش مخملين سفيد تؤام با صورتي، ديدگانت را مينوازد و همزمان عطر دلاويز شکوفههاي گيلاس مشامت را عطرآگين ميکند.
شهيدستان فردو
اما «فردو» بعدها با اهداي ۱۱۴ شهيد به تعداد عدد سورههاي قرآن، شهرتي سراسري يافت و بدينسان اين روستاي کوچک کمجمعيت، نامش را در صدر فهرست پر شهيددادهترين روستاي ايران قرار داد. شايد به جرأت بتوان گفت فردو از نظر جغرافيايي آنقدر کوچک است که به تعداد شهيدانش کوچه و خيابان ندارد وليکن از منظر معنوي آنقدر بزرگ است که علاوه بر نامآوري شهيدانش امروزه نام فردو به خاطر همنامي با يکي از تأسيسات هستهايي جمهوري اسلامي که در دل کوير قم قرار دارد، جهاني شده و حساسيت و غضب دشمنان کينهتوز را بيش از پيش برانگيخته.
امّا نگارنده گمان ميکند بزرگي ديگري در اين روستا جاري است که دلي به وسعت دريا ميخواهد تا اندکي آن را درک نمايد. در اين روستا مادراني مشاهده ميشوند که دو پسر، دو برادر، دو خواهر زاده و … از عزيزانش را فداي اسلام کرده و همچون شير بيشه، استوار و مقاوم ايستاده و ميگويد اينکه چيزي نيست اگر باز نياز بشود خود شخصاً عازم ميدان خواهم شد. اين شيرزنان بيشه ايثار را ميتوان چه نام نهاد؟
اصولاً در ورودي به روستاهاي اين مسير و از جمله روستاهاي ويريج،خاوه و بعد فردو، سمت راست جاده با تصاويري از شهيدان اين روستاها استقبال ميشوي. هر کدام از اين تابلوها به سان «پرچمي» است که دلاورمردان اين روستاها در طول هشت سال دفاع مقدس با ايثار «جان» خويش سبب افراشتگي و سرفرازي پرچم مقدس جمهوري اسلامي شدهاند. عظمت اين پرچمهاي خونين به قدري است که آدمي وقتي به نظارهي آنان بنشيند ناگزير به هر شکلي که ميتواند به توصيف رشادت و دلاورمردي و ايثار آنان زبان ميگشايد. فرقي نميکند که قمي باشي و يا بومي اين ديار و قمي نباشي، امّا جلوهي مردان ايثار اين ديار تو را در ابهت و عظمت خويش غرق ميکند.
نگاه تالشي به فردو
نگارنده اين سطور که از قوم بزرگ «تالش» است، هنگامي که قدم در اين روستا ميگذارد با افتخار به ساحت پاک اين شيران عرصه ايثار اداي احترام کرده و به عظمتشان سر تعظيم فرود ميآورد. گاه دست خود آدم نيست. نميدانم چرا هر وقت به اين روستا ميرسم بياختيار ترانه «پرچم گُلَهباغ»، سروده شاعر ماسالي آقاي ناصر حامدي و با اجراي خواننده شهير شاندرمني آقاي سيّدهادي حميدي در ذهنم جولان ميدهد و ناگزير آن را زير لب زمزمه ميکنم. تو گويي اين سرود حماسي و اين ترانه محلي تالشي به وسعت ملي و در نگاهي ديگر مخصوص اين روستا و مادران شهيد و شهيدانش اجرا شده است.
در اين سرود حماسي، سيّد هادي حميدي در ابتدا از زبان مادران شهيد خطاب به ايران اسلامي ميگويد:
«شادي بِنازم يا غَمير بنازم/ زَم داري زَم، جاني زَمير بنازم»
به شاديت افتخار کنم و يا به غمت/ جان و تنت زخمي است، آيا به زخم تنت افتخار کنم؟
«اِشت شکوفا بِه چَمَه ناجَهيَه/ خاصَه سهرنگ پَرچَمير بنازم»
شکوفا شدنت آرزوي ماست/ به پرچم عزيز سه رنگت افتخار ميکنم.
پس آنگاه از زبان شهيدان اين روستا و همه شهداي اسلام و شهداي راه آزادي و سربلندي وطن ادامه ميدهد:
«سربازيمَه سَرم ترا، جانم ترا، جان و سر کَمَه / چْمن، چَمَه جاني خَـلا اِشت قَشَنْگَه پَرچمَه»
من يك سرباز هستم، سرم براي توست، جانم براي توست، سر و جان کم است/ همه هستيام براي تو و آنگاه پيراهن خونينم پرچم توست.
سپس با گريزي به تاريخ سربلندي ايران، اشاره ميکند و ميگويد:
«ايران قديمنَه نسلي يادگارَه /خاکش عزيزَه، خاکش ايفتخارَه»
ايران يادگاري از نسل بزرگان و قدماست/ خاکش براي ما عزيز است و به اين خاک افتخار ميکنيم.
آنگاه به توصيف ايران ميپردازد و آن را چنين معرفي ميکند:
«ايران مَـوا، ايران مَوا، گُلَه باغ / قَشنگَه باغش هميشه بهارَه»
نگو ايران، نگو ايران بلکه بگو گلزاري بزرگ/ گلزاري که هميشه بهاري است.
سپس مردم را به آبادي و آباداني ايران ترغيب و تهييج و سفارش ميکند:
«دَريا بَه دريا کو بَه کو، تَنگَه ديلون شادي دَيَن/ بازو بَه بازو، دَس بَه دَس، ايراني آوادي دَيَن»
در دلهاي ايراني به وسعت درياها و کوههايش شادي ايجاد کن/ و دست به دست همداده و دوش به دوش هم، جهت آبادي ايران بکوش.
«ايراني با غيرتَه، سربلندَه/ اشتن خاصَه ايراني را سر آدَه»
غيرت ايراني سبب سربلندي وي است/ ايراني حاضر است براي وطن عزيزش سرش را تقديم کند.
«دنيا نَه گل اِيا کو پَرپر آبَه / پير و جونِش ايراني ياوَر آدَه»
يک دنيا گل در اينجا پرپر شده/ فرقي ندارد پير باشد يا جوان ، همه در راه سربلندي ايران ميکوشند.
نشاني فردو
راستي، يادم رفت برايتان بگويم به «فردو» از طريق مسيرهاي زير ميتوان رسيد. اگر از پرديسان قم ميخواهي به فردو عزيمت كني پس از پرديسان به روستاي« وِرجان»، سپس روستاي «سيرو» و بعد وارد شهر كَهَك ميشوي. پس از كهك روستاي «قُبادبزن»، و آنگاه روستاهاي« مِيَم»، «ويريج»، «خاوه» و در نهايت به «فردو» ميرسي. دهكده ييلاقي و ديدني «وِسف» تقريباً ۱۲ كيلومتر پس از فردو قرار دارد.برای دیدن نقشه روستای فردو اینجا را کلیک کنید.
تصاويري ديگر از فردو
دهكده وسف ـ فردو ـ قم
دهكده وسف ـ فردو،قم
شكوه شكوفههاي گيلاس
باغات گيلاس فردوي قم
باغات گيلاس دهكده وسف فردو ـ قم
باغات زردآلو ـ فردو، قم
چسم انداز پاييزي فردو، قم
چهره زمستاني فردو ـ قم
سيمايي ديگر از فردو ـ قم
نوشته شده توسط قربان صحرايي چاله سرايي ، وبلاگ دران