به گزارش پایگاه خبری تحلیلی ماسال، «درخت سوخته در باران» و «شب دنباله دار» از آثار جديد ناصر حامدي – شاعر معاصر ماسالي- بزودي منتشر ميشود. متن مصاحبه صميمانه ماسال نيوز با اين شاعر مطرح كشور را در ادامه مطلب بخوانيد:
لطفا در آغاز خودتان را مختصر معرفی کنید.
– ناصر حامدی ام. به روایت شناسنامه، دوم فروردین ۱۳۵۵ به دنیا آمدم اما شناسنامه که همیشه راست نمی گوید! دانشگاه را با تحصیل در رشته ی فقه و مبانی حقوق آغاز کردم و در ادامه زبان و ادبیات فارسی خواندم و حالا تدریس ادبیات فارسی یک نیمه ی زندگی من است. خوشبختانه خانواده ای مذهبی داشتم و دارم. به فارسی و تالشی شعر می نویسم. سالهاست دور از گیلان زندگی می کنم، اما همچنان ماسالی ام و عاشق آدم ها ،زبان ، طبیعت و همه ی زیبایی های ناتمام این سرزمین.
چرا و چگونه به شعر رو آوردید ؟
– به قول خانم شیمبورسکا، خنده دار بودن شعر گفتن را به خنده دار بودن شعر نگفتن ترجیح می دهم.
– در دوره راهنمایی و دبیرستان چیزهایی می نوشتم که مشتاقانه آنها را برای معلم بزرگ شعر تالشی –زنده یاد مسرور ماسالی- می خواندم و با تشویق گرمشان مواجه می شدم- صبا بر مزارشان گل بریزاد- این آغاز راه بود و در ادامه سعی کردم بیشتر بخوانم،بشنوم و بیاموزم.
– آن سالها به هر قیمت و زحمتی در جلسات هفتگی شعر ارشاد صومعه سرا و فومن و حوزه هنری رشت حاضر می شدم و شعر می شنیدم و می خواندم و از بزرگانی که بودند درس می گرفتم.
– همان سالها با حمایت آقای قاسمی – شاعر دوست داشتنی که مسئولیت ارشاد صومعه سرا را بر عهده داشت- و همراهی خوبانی چون دکتر بختیاری،استاد مسرور، حسین مرادی و…چهارشنبه ها در کتابخانه عمومی ماسال جلسه ی شعر باصفایی تشکیل دادیم که با سالهای آخر حضورم در گیلان همراه بود و بعد از بنده، جناب حسین مرادی چند سالی چراغ جلسات را روشن نگه داشت و حالا نمی دانم شعرخوانی عصر چهارشنبه به چه سرنوشتی دچار شده است.
– یاد همه ی عزیزانی که عصرهای چهارشنبه ی ماسال را رنگین می کردند، همیشه با من است .
با کدام یک از شاعران انس بیشتری دارید؟
– حقیقت این است که غزل سعدی همیشه جادویم کرده و از تماشای مناظر بدیع و تصاویر بی غلطی که شیخ شعر فارسی برای ما به یادگار نهاده هرگز سیر نشدم و البته طبیعی ست که افسون شده ی شعر سعدی طریقی جز غزل اختیار نمی کند. دیگر این که هر کاری می کنم زبانم جز به عاشقانه سرودن نمی چرخد.
به جوایز جشنوارهای و فعالیتهای شعری خود از آغاز تاکنون اشاره کنید؟
– راستش از همان دوره ی دانش آموزی بارها نوشته هایم به مرحله کشوری شعر و قصه راه پیدا کرد و در اردوهای فرهنگی و ادبی رامسر و باغرود نیشابور با دوستانی آشنا شدم که حالا از نامهای آشنای شعر کشورند.
– در دوره ی دانشجویی هم این شور با حضور در کنگره ها و برگزیده شدن در شعر و نهج البلاغه و داستان ادامه داشت اما بعد از این دوره انگار کمی تنبل شدم.شاید زندگی دور از شهری که دوستش داشتم باعث این اتفاق شد .هر چند همین ایام هم بارها با توفیق در جشنواره های شعر نبوی و علوی و رضوی و مهدوی …همراه بود.
– مثلا در همین سالها دیدارهای نیمه ی ماه مبارک شاعران با رهبر عزیز و همراهی با دوستان شاعرم در سفر به قونیه و سوریه و لبنان و…خاطرات خوبی را برایم به یادگار نهاده است.
شعر را به طور حرفهای از کی و کجا آغاز کردید؟
– هیچ وقت در هیچ کاری حرفه ای نبودم، چه رسد به شعر. از دوران نوجوانی و دانش آموزی می نوشتم و می فرستادم برای مجله جوانان که آن زمان سهیل محمودی عزیز مسئول صفحه ی شعرش بود و هر هفته با اشتیاق مجله را از تنها کیوسک روزنامه فروشی شهرمان –کنار پل-می خریدم و با دیدن شعر چاپ شده ام کلی ذوق می کردم.کمی بزرگتر که شدم “بشنو از نی” آقای قزوه –سه شنبه ها،روزنامه اطلاعات-مونسم شد.منتظر می ماندم تا سه شنبه با صفحه ی شعر روزنامه اطلاعات از راه برسد و شعرهای چاپ شده ی خودم و دیگران را ببینم. هنوز هم صفحه “بشنو از نی” و صفحه شعر روزنامه جوانان آن زمان را دارم.علاوه بر این ها بختم بلند بود که از اوایل جوانی در رادیو گیلان مشغول فعالیت شدم.رادیویی که آقای “عبدالرضا رضایی نیا”ی عزیز مدیریتش را بر عهده داشت و خوبان شعر گیلان را در آن جمع کرده بود . هر چه از این مرد نازنین-شاعر و مترجم خوب هم روزگارمان- بگویم کم گفتم. به حق “باران “است و پاک و دوست داشتنی.خدایش حفظ کناد. حالا هم که در سمنان کاری ندارم جز نوشتن و تدریس ادبیات و گاه ساخت برنامه هایی برای صدا و سیما. اما آهسته برایتان بگویم که هنگام سرودن همچنان گیلانی ام.گیلانی گیلانی.
از آثار منتشر شده یا در دست چاپ خود بگویید
– پیش از این دو دفتر شعرم را ” نیستان” منتشر کرده بود که یکی از آنها از سری “گزیده ادبیات معاصر-۵۹″بوده و دیگری دفتر شعر تالشی ام-چم ب را-
– همچنین دوستان خوب دفتر شعر جوان “قطار روم-خراسان”ام را منتشر کردند که نامزد دریافت جایزه کتاب سال شعر جوان شد و دو سال پیش نشر تکا –توسعه کتاب ایران- “باشد برای بعد” را چاپ کرد .
– مجموعه غزل”شب دنباله دار” به لطف دوستان خوبم در حوزه هنری تهران به زودی منتشر می شود و بازسرایی دعای شریف ابوحمزه ثمالی هم که مدتهاست آماده شده ،انشاالله تا یکی دو ماه دیگر چاپ خواهد شد.
از این مجموعه کمی بیشتر بگویید.
– ببینید بیشتر شاعران متقدم پارسی گو در طلیعه دفتر و دیوان شان توحیدیه ای ناب گنجانده اند.از کسایی و حکیم فردوسی تا مولانا و سعدی و صائب و بیدل و حتی شاعران دوره ی بازگشت به شعر توحیدی عنایت خاصی داشتند.
– ضمن احترام به چند معلم خوب نیایش در ادبیات امروز ، حقیقت تلخ این است که پیدا کردن شعر توحیدی در دفتر شعر معاصران کیمیاست.
– در دیدار شاعران آیینی با رهبر معظم انقلاب، ایشان با نام بردن از مناجاتهایی مثل صحیفه سجادیه و دعایعرفه از شاعراندعوت كردند تا این آثار را مطالعهكنند و حقیقتا بسیاری از این متون، خود شعر نابند.
– “درخت سوخته در باران” که گزارشی منظوم از نیایش شریف ابوحمزه ثمالی ست با حس و حال مبارکش، شبهای ماه رمضان دو سال پیش مرا به سحرگاه گره زد و لذت بخش ترین تجربه ی سرودن را برایم همراه داشت.
برای بازسرایی این دعا چه شیوه ای را انتخاب کردید؟
– طبیعتا در این کار نمی توان ترجمه ی لغت به لغت را برگزید چرا که در این صورت یک نظم صرف را تحویل مخاطب می دهیم که به گمان من ارزش چندانی ندارد . اگر قرار باشد از بازسرایی دعا لذتی نصیب مخاطب نشود که کار بی فایده ای ست. این کار تنها در صورتی ارزشمند است که با شاعرانگی و زیبایی ها و ظرافت های ادبی توام باشد.
– دعای ابوحمزه ی ثمالی سطرهای عاشقانه بسیار دارد و شاعر اگر بخواهد با خوشه چینی از درونمایه های زیبای دعا آن را بازآفرینی کند کار چندان دشواری نخواهد داشت،چرا که هر چه هست کار دل است و با چاشنی خلاقیت ادبی این اتفاق با مدد صاحب دعا رقم خواهد خورد .باشد که خدای مهربان به کرم و لطفش این نظم پریشان را بپذیرد.
انتهای پیام/