به گزارش پایگاه خبری تحلیلی ماسال، قربان صحرایی چاله سرایی مدیر وبلاگ دران در پست جدیدش گزارشی مصور از زادگاه میرزا کوچک جنگلی منتشر کرده است:
تصاويري که در ادامه مشاهده خواهيد کرد مربوط است به زادگاه و محل زندگي سردار پرآوازه دوران تاريکي، شهيد ميرزاکوچکخان جنگلي. او تا سن ۱۵ سالگي در کنار پدر و مادر در اين خانه زندگي کرده است. اين خانه کمي دورتر از ميدان تاريخي شهرداري رشت و در خيابان و محلهي «استادسرا»ي شهر رشت قرار دارد.
ميرزاکوچکخان مشهور به سردار جنگل قيامي در استان گيلان بنيانگذاري نمود و طي هفت سال آن را رهبري کرد که به «نهضت جنگل» معروف است.
نهضت جنگل در جنگ و گريزهاي فراواني که انجام داد توانست در جامعه خانگزيده و استبدادزده آنروز اندکي اسباب بيداري اسلامي را فراهم نمايد و جرقه مبارزه و مقاومت را در اذهان ايجاد کند. به جرأت ميتوان ادعا کرد که طنين غرش گلولههايي که در جنگلهاي گيلان، به خصوص در ماسوله و فومنات و ماسال و تالش توسط جنگليان پيچيد آوازه اين بيداري را به فراتر از مرزهاي اين سرزمين نيز رساند.
ميرزا قيامش را در سختترين شرايط زمانه اجتماعي و جغرافياي سياسي از اينکه در سه جهت در محاصره و تحريم و جنگ و گريز بود رهبري کرد. حکومت استبدادي قاجار و بعدها پهلوي اول از سمت مرکز، ارتش سرخ قزاق روسها از سمت شمال و روباه پير استعمار انگليس از سمت جنوب وي را در مثلث محاصره محصور کرده بود.
يازده آذر ۱۳۰۰ شمسي ميرزا در حاليکه جهت جذب نيرو و درخواست کمک به سمت خلخال ميرفت، در گردنه و دشت «اَلالَهپِشتَه» ييلاقات شهر «ماسال» بر اثر سرماي شديد برف و بوران يخ زد و به شهادت رسيد.
به مناسبت نودوچهارمين سالگشت شهادت آن مرد مبارز و خستگيناپذير، تصاويري چند از زادگاهش تهيه کردهام. اين تصاوير را به آناني که همواره با خصم دون سر ستيز دارند و مقاومت و پايداري را سرلوحه برنامههاي زندگي قرار دادهاند تقديم ميدارم.
خيابان استادسرا، خانه ميرزا کوچک جنگلي، سر در ورودي
اين خانه که متعلق به ميرزا بزرگ، پدر ميرزا کوچک جنگلي بود، بيش از يک هزار و صد و بيست متر مربع مساحت داشت. اين مساحت شامل حياطي وسيع که تا پشت تکيه مستوفي ادامه مييافت، بود
چشماندازي از خانه ميرزا کوچک از سمت رو به رو
در حال حاضر از وسعت ۱۱۲۰ متري اين خانه، بنايي به مساحت سيصد مترمربع باقي مانده که شامل دو طبقه است. هر طبقه داراي چهار اتاق، ايوان و دو پلکان در دو طرف خانه براي ورود به ايوان و اتاقهاي طبقه بالاست
سرديسي از سردار جنگل به شکلي در حياط خانه نصب است که گويي ميرزا به بازديدکنندگان اين خانه نظر دارد و آدمي را به ياد اين جمله ميرزا که طي نامهاي به دوستش ميرآقا عرباني خطاب به مردم زمانه خودش نوشته، مياندازد «… افسوس ميخورم که مردم ايران مرده پرستند و هنوز قدر اين جمعيت را نشناختهاند، البته بعد از محو ما خواهند فهميد، که بوده ايم و چه مي خواستهايم و چه کردهايم …»
«… نا پايدار بودند، به راه مقدسشان دل نبستند و عهد شکستند … ما هيچ قدمی جز در راه خدا و حفظ جان و مال و ناموس خلق او بر نداشتيم. … در مرگ عزيزانمان گريستيم , خون دلها خورديم و دم نياورديم …»
چشماندازي از حياط خانه ميرزاکوچک
نمايي از ايوان و سقف طبقه فوقاني خانه ميرزاکوچک
چشماندازي از ايوان بالايي خانه ميرزاکوچک
در اتاقهاي اين طبقه سعي شده است محل زندگي خانواده پدري ميرزاکوچک مانند آنچه از ابزار و آلات زندگي که در آن زمان وجود داشته و مورد استفاده اين خانواده بوده، شبيهسازي و بازسازي شود
در طبقه پايين اين خانه (طبقه همکف) از کتب و اسناد و تصاوير مربوط به تاريخ گيلان و نهضت جنگل به صورت نمايشگاهي دائمي ايجاد شده است
اين هم تصويري از صنايع دستي و زندگي سنتي گيلانيان که ماکت آن در گوشهاي از ايوان همکف بدينصورت برپا شده است
در ديوارهاي بيروني حياط خانه تصاويري از سردار جنگل بدين شکل نصب است
همچنين جملاتي از آن نامآور تاريخ ايران بر بنرهايي درج گرديده و در گوشه و کنار نصب شده است
چشماندازي کامل از ورودي خانه ميرزاکوچک جنگلي در رشت
و تنديس ميرزا در حاليکه سوار بر اسب است در ميدان تاريخي شهرداري رشت نصب شده است. ساختماني که در سمت چپ تصوير ديده ميشود، خود يکي از اماکن تاريخي و ديدني رشت است که هماکنون اداره کل پست استان گيلان در آن مستقر است.
ناگفته نماند گرچه به هنگام بازديد اينجانب از خانه ميرزاکوچک جنگلي از مهر و محبت راهنمايان محترم اين خانه بينصيب نبودم وليکن اجازه نيافتم تا از داخل اتاقهاي هر دو طبقه و ابزار و اسناد موجود در آن عکاسي کنم.
انتهای پیام/
سردار نامآور و پرآوازه و مظلوم گيلانزمين، مرحوم شهيد ميرزاکوچک جنگلي به نداي هل من ناصر اسلام پاسخ گفت و طي قيامي هفت ساله با طنين غرش گلولههايش در جنگلهاي گيلان، جرقه بيداري اسلامي را نواخت و به گوش ايرانيان و حتي فراتر از مرزهاي اين ديار به گوش جهانيان رسانيد. اين در حالي بود که مثلث تاريکي استبداد مرکزي، استعمار پير و استکبار تزاري، از هر طرف حلقه محاصره و تحريم را بر وي تنگو تنگتر ميکرد. ياد و نامش گرامي و راهش پر رهرو باد.