جمعه ۰۲ آذر ۱۴۰۳ , 22 November 2024

تاریخ انتشار : ۲۸ شهریور ۹۲
ساعت انتشار : ۱۲:۵۹ ب.ظ
چاپ مطلب

اعدام‌های ۶۷ و ماجرای صیغه کردن دختران اعدامی!!

«گفته می‌شود بعد از عملیات مرصاد، با فرمان امام خمینی (ره) زندانیان سیاسی که بر سر موضع پیشین خود باقی مانده بودند، اعدام شدند و وسایل و لوازم شخصی آنها به خانواده‌هایشان بازگردانده شد. در این جریان حتی اعدام زنان که بسیار در اسلام محدود است، رخ داده بود و ادعا می شود که نظر به ممنوعیت اعدام دوشیزگان، دختران باکره را به عقد در می‌آوردند و بعد از اینکه باکرگی آنها زایل شد، اعدامشان می‌کردند. پاسخ شما به این مسائل چیست؟»

سایت پرسمان دانشجویی وابسته به اداره مشاوره نهاد رهبری به این سوال چنین پاسخ داده است: «پاسخ کوتاه:

۱- به عنوان جمع‌بندی از سخنان فوق این اعدام‌ها نه برای راحت شدن از شر زندانیان، بلکه در پی شورش آنها در زندان همزمان با عملیات مرصاد بوده است. افرادی محاکمه می‌شدند که پیش‌تر در عملیات تروریستی شرکت داشتند و فقط کسانی اعدام می‌شدند که بر سر مواضع خویش باقی مانده بودند. ضمن اینکه این عمل پیش از این هم در مورد تروریست‌ها انجام شد و البته بسیاری از آنان نیز به خاطر نداشتن خط مشی پیشین از اعدام نجات یافتند و بعدها آزاد گشتند.

۲- یکی از ادعاهای ضدانقلاب این است که از آنجایی که در اسلام اعدام دختران باکره ممنوع است، دختران باکره‌ای که به اعدام محکوم می‌شدند را سپاهیان صیغه می‌کردند و بعد از تجاوز و از بین رفتن باکرگی آنها را اعدام می‌کردند! گذشته از اینکه اگر مبنای اعدام‌کنندگان اسلام می‌بود (که به‌خاطرش نتوانند دختران باکره را اعدام کنند) بر مبنای همین اسلام نمی‌توانستند یک دختر را به زور صیغه کنند و باکرگی او را بردارند و روی همین حساب باطل بودن این ادعا ثابت می‌شود.

بد نیست بدانید اساس این ادعا از کجا برخاسته است: آیت‌الله منتظری در کتاب خاطرات خود در بخش مربوط به اعدام‌های سال ۶۷، از بحث‌های بین خود و امام خمینی توضیحاتی می‌دهد که آشکار می‌کند این داستان چگونه ساخته شده است. به طور خلاصه ایشان اشاره می‌کند که وقتی بحث اعدام‌ها مطرح شد، من اعتراض کردم که در زندان‌ها زنان نیز اعدام می‌شوند. اعدام زن در اسلام بسیار محدود است و دختران را نیز اعدام نمی‌کنند. امام نیز گفت خب به آقایان بگویید دخترها را اعدام نکنند. بعد آمدن این طرف و آن طرف این‌طور وانمود کردند که منتظری گفته دخترها را اعدام نکنید، اول آنها را صیغه کنید و بعد اعدام کنید. در خارج از کشور هم منافقین این را دست گرفته بودند. (کتاب خاطرات آیت‌الله منتظری، اتحادیه ناشران ایرانی در اروپا، نشر باران، نشر خاوران و نشر نیما، چاپ دوم ۱۳۷۹، فصل دهم، صفحه ۳۴۵-۳۴۴)

پس آشکار است که این شایعه ابتدا در مورد آیت‌الله منتظری ساخته شده است و در واقع هم ایشان زمانی که قائم مقام رهبری نظام بودند، بسیار منفور بودند و بسیاری از این حرف‌ها در مورد ایشان ساخته می‌شد. طبیعی است که بعد از تغییر نگرش ایشان و قرار گرفتنشان در برابر طیف اصلی نظام، دیگر نمی‌شد این سخنان را در مورد او بگویند و به جای اینکه بگویند منتظری گفته، گفتند در زندان‌ها روالشان چنین بوده است!

پاسخ تفصیلی:

اعدام زندانیان سیاسی، ممنوعیت اعدام دوشیزگان و عقد آنها همه شایعات ساخته و پرداخته منافقین برای تطهیر جنایات و خیانت‌های خود به کشور و تخریب وجهه نظام اسلامی می‌باشد. در تبیین واقعیات مربوطه گفتنی است پس از تهاجم نیروهای سازمان منافقین در سال ۶۷ با پشتیبانی ارتش عراق به داخل ایران، حضرت امام (ره) حکمی را درباره بررسی مجدد پرونده منافقین زندانی که همچنان بر سر موضع خود بودند و صدور محکومیت اعدام برای کسانی که برنامه شورش در زندان، هم‌زمان با برنامه‌های بیرون سازمان داشتند، صادر کردند. در زمینه دلایل صدور این حکم که از مبانی فقهی و حقوقی مستحکمی برخوردار است به اختصار می‌توان به وضعیت کلی نیروهای نظامی ایران در جبهه‌ها، روحیه مردم در داخل کشور به واسطه انعکاس تحولات جبهه‌ها، تبلیغات وسیع درباره پیشروی‌های عراق از سوی رادیوهای بیگانه، ورود مستقیم آمریکا به صحنه جنگ با ایران از طریق هدف قرار دادن هواپیمای مسافربری، پیشروی نیروهای منافقین به داخل خاک ایران و تصرف چند روستا و شهر اسلام‌آباد غرب، بروز تحرکات و تنش‌هایی در زندان با سردمداری عناصر بر سر موضع منافقین، آغاز فعالیت برخی هواداران منافقین در سطح جامعه و ایجاد حرکت‌هایی برای برپایی آشوب و شورش در سطح شهرها، انتشار پیام‌های مستمر سازمان منافقین از طریق رادیوهای متعلق به آنها و ترغیب و تحریک مردم به شورش اشاره داشت.

در چنین اوضاع و احوالی حضرت امام (ره) بر مبنای دیدگاه فقهی خود از مسئولان مربوطه خواستند تا ضمن بررسی مجدد وضعیت منافقین در زندان، آن دسته از این افراد را که همچنان بر سر موضع خود تشخیص می‌دهند، به عنوان نیروهای داخلی یک سازمان محارب که با استفاده از فرصت، در صدد آشوبگری و تحریک دیگران به شورش هستند، اعدام کنند. در حکم حضرت امام (ره) در این‌باره چنین آمده است: «از آنجا که منافقین خائن به هیچ‌وجه به اسلام معتقد نبوده و هر چه می‌گویند از روی حیله و نفاق آنهاست و به اقرار سران آنها از اسلام ارتداد پیدا کرده‌اند، با توجه به محارب بودن آنها و جنگ کلاسیک آنها در شمال و غرب و جنوب کشور با همکاری‌های حزب بعث عراق و نیز جاسوسی آنها برای صدام علیه ملت مسلمان ما و با توجه به ارتباط آنان با استکبار جهانی و ضربات ناجوانمردانه آنان از ابتدای تشکیل نظام جمهوری اسلامی تا کنون، کسانی که در زندان‌های سراسر کشور بر سر موضع نفاق خود پافشاری کرده و می‌کنند، محارب و محکوم به اعدام می‌باشند.»

همانگونه که ملاحظه می‌شود، حضرت امام (ره) ضمن بیان مبانی فقهی صدور این حکم، صرفا آن دسته از منافقین زندانی که «بر سر موضع نفاق خود پافشاری کرده و می‌کنند» را « محارب و محکوم به اعدام» برشمرده که لازم است حد محارب در خصوص آنها اجرا شود و تشخیص این موضوع را نیز به رأی قاضی شرع، دادستان و نماینده وزارت اطلاعات واگذار می‌کند، با تأکید بر اینکه «احتیاط در اجماع است.» و منافقین زندانی‌ای که از عملکرد «سازمان منافقین» برائت جسته و توبه می‌کردند، اعدام نمی‌شوند.

البته بررسی مجدد پرونده منافقین زندانی قبل از این مقطع نیز سابقه داشته و بدون حکم و نظر امام (ره) نیز این کار صورت می‌گرفته است. به عنوان مثال در سال ۱۳۶۰ نیز همزمان با شورش‌های شهری و ترورهای گسترده منافقین، شورشی در زندان صورت می‌گیرد و ۱۲ نفر در این ارتباط تیرباران می‌شوند. در اینجا مناسب است به توصیه اکید حضرت امام (ره) در آن ایام مبنی بر پرهیز از تندروی در رفتار با زندانیان گروهک‌های ضدانقلاب اشاره شود. ایشان در سخنرانی خود به مناسبت فاجعه انفجار در حزب جمهوری اسلامی به تاریخ ۹/ ۴/ ۱۳۶۰ فرمودند: «من یک کلمه به برادران دادگاه و کسانی که رئیس زندان هستند و اشخاصی که زندانبان هستند می‌گویم و آن اینکه اینطور نباشد که یک جنایتی واقع شد، اینها آرامش خودشان را از دست بدهند و خدای ناخواسته با زندانیانی که الان هستند، ولو این زندانیان از همین گروه‌های فاسد باشند، با خشونت غیر انسانی عمل کنند. با آرامش و با احترام عمل کنند. لیکن دادگاه‌ها احکام را با دقت بررسی کنند و پرونده‌ها را بررسی کنند، آنها را بر محکمه‌ها بنشانند و ازشان استفسار کنند. با قاطعیت هر چه باید بکنند، عمل کنند، لیکن این طور نباشد که حالا از باب اینکه یک دسته از ما به وسیله همین گروه‌ها از بین رفته، حالا ما در حبس با اشخاصی که محبوس هستند خدای ناخواسته به خلاف موازین اسلام رفتار کنند و من می‌دانم نمی‌کنند، گرچه آنهایی که باید به شما تهمت بزنند، تهمت را می‌زنند.»

اما در سال ۱۳۶۷، وضعیت متفاوتی با سال ۱۳۶۰ وجود داشت. در سال ۶۰ سازمان منافقین اگر چه از حمایت‌های سیاسی و تبلیغاتی بیگانه بهره می‌برد اما به هر حال یک گروه ضدانقلاب داخلی به شمار می‌آمد که دست به عملیات تروریستی و انفجاری در داخل می‌زد و البته با عوامل این عملیات نیز برخورد می‌شد ولی در سال ۶۷ این گروه در قالب یک «ارتش متجاوز» ظاهر شد که از پشتیبانی کامل نیروهای نظامی بیگانه برخوردار بود و با اتکاء به همین پشتیبانی‌ها توانسته بود راه خود را به داخل خاک ایران باز کند و بخشی از آن را به اشغال خود درآورد و در کنار آن مسائلی نظیر بروز تحرکات و تنش‌هایی در زندان با سردمداری عناصر بر سر موضع منافقین، آغاز فعالیت برخی هواداران منافقین در سطح جامعه و ایجاد حرکت‌هایی برای برپایی آشوب و شورش در سطح شهرها، انتشار پیام‌های مستمر سازمان منافقین از طریق رادیوهای متعلق به آنها و ترغیب و تحریک مردم به شورش، همه بیانگر موج تازه توطئه‌های این گروهک می‌باشد.

از سوی دیگر آمریکا نیز با حضور پررنگ نظامی در خلیج فارس و هدف قرار دادن یک هواپیمای مسافربری و حمله به ناوچه‌ها و نفت‌کشهای ایرانی عملا وارد عرصه جنگ با نظام جمهوری اسلامی شده و طبعا از نیروهای نظامی معارض نیز حمایت به عمل می‌آورد.

در این شرایط حضرت امام (ره) به منظور خنثی کردن توطئه و تحرکی که در حال شکل‌گیری بود، ضمن سفارش‌های لازم به منظور تشخیص صحیح «بر سر موضع نفاق بودن» دستور برخورد با عوامل داخلی این توطئه را صادر می‌فرمایند. (ر.ک: پاسداشت حقیقت، مسعود رضایی و عباس سلیمی نمین، تهران: دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران، ۱۳۸۱)

در ادامه به گوشه‌هایی از جنایات گروهک تروریستی منافقین اشاره می‌شود:

سازمان تروریستی منافقین گروهی است که از سال ۶۱ تا ۶۷، ۱۵ هزار بیگناه را در خیابان‌های تهران و دیگر شهرها ترور می‌کردند. منافقین کسانی بودند که در سال ۵۸ و ۵۹ جنگ‌های تجزیه‌طلبانه‌ای را در کردستان، آذربایجان، ترکمن‌صحرا و دیگر شهرها به راه انداختند و اینها همان کسانی بودند که در ماه رمضان یکی از سال‌های اوایل دهه ۶۰ با حمله به خانه یک فرد بسیجی که تنها جرمش حزب‌اللهی بودن و حضور در جبهه‌های نبرد حق علیه باطل بود، سر سفره افطار، سر فرزندانش را با تیغ موکت‌بری بریدند. یک بار در عروسی فرزند یکی از فئودال‌های وابسته به منافقین، تعدادی از جهادگران انقلاب که عموما از دانشجویان مسلمان و انقلابی بودند را در مقابل عروس و داماد، به جای گوسفند سر بریدند.

منافقین ضمن جاسوسی برای صدام در جنگ تحمیلی و نیز برخی دیگر از جنایت‌های ددمنشانه آنها از جمله به گلوله بستن مجروحان در بیمارستان‌ها و نیز به شهادت رساندن ۷۲ تن از بهترین نیروهای انقلاب، از سال ۶۰ و ۶۱ تا آخر جنگ در خیابان‌ها می‌گشتند و هر دختر و پسر حزب‌اللهی را بدون اینکه حتی بدانند این شخص کیست به مسلسل می‌بستند و حتی در مغازه‌هایی که عکس امام (ره) بر روی دیوار آن نصب بود، نارنجک می‌انداختند.

شکنجه‌هایی که منافقین روی نیروهای انقلابی و حزب‌اللهی انجام می‌دادند، روی ساواک را نیز سفید کرد.»

منبع: پارسینه

انتهای پیام/


12 ديدگاه

  1. حسن گفت:

    خودتون اینارو باور می کنید؟

    • سارا گفت:

      نه باور نمی کنم . بنابراین میرم سراغ منبعی که بیطرف باشه. میتونی به اسناد با طبقه بندی خیلی محرمانه ساواک که افشا شدن رجوع کنی و ببینی رجوی چطور از حکم اعدام نجات پیدا کرد . اونقدر از هم مسلک هاش رو لو داد که ساواک شرمنده ش شد.
      راجه به جنایاتش در ترور بی گناه ها سرچ کن طالب( بچه ۱۵-۱۶ ساله ای که طوری شکنجه شد و به قتل رسید که روی داعش رو سفید کرد. یا برو سراغ مستندهایی که بی بی سی از اعضا متواری سازمان ساخته( بی بی سی رو که طرفدار نظام ما نمیدونی ایشالا).دشمن دشمن تو الزاما دوست تو نیست. یک کم با هوش باش.

  2. فرهاد گفت:

    سلام ،
    طبق آمار رسمی سایتهای دولتی تعداد کل کشته شدگان داخل شهرهای ایران ( بجز شهر هایی که رویارویی مستقیم با ارتش عراق داشته اند)ا ز سال ۱۳۵۹٫ تا پایان سال ۱۳۶۸حدود ۱۶۰۰۰نفرمیباشد، آن وقت چطور ممکن است که منافقین به تنهایی ۱۵۰۰۰ نفر رو از سال۱۳۶۱ تا سال ۱۳۶۷ در خیابانهای تهران و دیگر شهرها ترور خیابانی کرده باشند ! خواهشمندم قبل از نگارش این قبیل مطالب یه حداقل هایی رو برای فهم ودانش خواننده در نظر بگیرید…

  3. امین گفت:

    این استدلال شما خیلی خنده دار است آقا فرهاد!

    در هر صورت باید آمار اعلام کرد. این ۱۶۰۰۰ نفر را شما از کجا آوردی. حدود ۳۰۰۰۰۰ هزار نفر تعداد شهدای کشور در جنگ است.

    من ماسالی هستم در ماسال ۷ شهید ترور داریم. در بعضی شهرها تعداد شهدای ترور خیلی بیشتر و در بعضی شهرها کمتر است.

    مثلا در کردستان شهدای ترور زیاد داریم من فکر می کنم ۱۵۰۰۰ نفر رقم زیادی نیست. در رضوانشهر من اخیرا شنیدم پدر و پسری را اول انقلاب با اینکه فقط کشاورز بودند ترور کردند.

    یا در ماسال یکی از شهدای ترور (شهید شجاع اسدی) یک آبدارچی مسجد بوده است. ما اینها را باید مصداقی کار کنیم و ببنیم واقعیت دارد یانه.

    حرف کلی زدن آسونه که مثلا چطور ممکنه این اتفاق رخ داده باشه.

    ظاهرا شما نشنیدی که فقط در انفجار نخست وزیر ۷۲ نفر کشته شدند. همین طور انفجارهای دیگه مثل انفجار حسینیه شیراز و …

  4. شيرين گفت:

    آخه گفته مييشود يعني چي؟ سند بياريد.

  5. نمین گفت:

    جناب امین
    ایشون می گن شهدای داخل شهر و نه کل کشور . شما اول نظرات رو با دقت بخون و بعدش هم سرتو از برف بیار بیرون و پنجره حقیقت را رو به ذهنت باز کن.

  6. hediye گفت:

    سلام
    من دنباله اخبار سیاسیه اول انقلاب هستم.و خیلی مدارکه دیگه.نمیتونم پیدا کنم.میتونید بگید کجا میتونم گیر بیارم؟؟مدارک واقعی.نه مدارک جعلی که دولت ساخته.

  7. رضوانشهری گفت:

    درباره شهدای رضوانشهر یک پدر و دو پسر بودند که چون به منافقان غذا و جا ندادند به رگبار بسته شدند. یک پدر و یک پسر نبود. بلکه یک پدر و دو پسر بود. من رقم ۱۵ هزار را تأیید می کنم.

  8. محمد گفت:

    جناب فرهاد
    اولا لیست اسامی و مشخصات بیش از هفده هزار شهید ترور که بخش عمده انها توسط فرقه منافقین خلق کشته شدند در سایت رسمی بنیاد هابیلیان به نشانی habilian.ir در معرض عموم قرار داده شده
    ثانیا اون امار ۱۶۰۰۰ کشته که شما عنوان کردی مربوط به کشته شدگان غیر نظامی هست که در طول جنگ تحمیلی در حمله عراق به شهرهای ایران کشته شدن، نه شهدای ترور

  9. هادی گفت:

    داعش ها همه نظامی که نیستند

  10. علی گفت:

    آقا می خای چی بگی . این مملکت قربانی تروره. چه یک نفر . چه صد میلیون نفر. ضمنا وقتی میگن ۱۵ یا ۱۶ هزار قربانی ترور شدن یعنی مجروحان هم جزو این آمار هستند . به طور کلی مرگ بر آمریکا . یا علی مدد.