به گزارش پایگاه خبری تحلیلی ماسال، سید سجاد پادام نوشت:
الگوي مصرف مردم ما در حال حاضر بيشتر تابع رفتار دیگران است تا نیاز خود. «دوزنبري» به اين اثر در نظريه مصرف خود اشاره ميكند و آن را اثر چشم و همچشمي نامگذاري ميكند.
يعني شخص جايگاه مصرفي خود را نه با توجه به نيازها و سطح درآمد خود بلكه با توجه و تكيه بر سطح زندگي ساير افراد جامعه تنظيم ميكند و اين مسئله منجر به بروز يك بيماري در سيستم مصرفي اقتصاد ميشود. نگارنده اين بيماري را گم كردن طبقه زندگي نامگذاري ميكند.
لذا همين مسئله باعث ميشود ما هيچ وقت از سطح زندگي خود راضي نباشيم و هميشه نوعي پريشاني و نارضايتي از شرايط موجود ما را آزار دهد و حتي كار بهجايي بكشد كه مصرفكننده از نيازهاي واقعي خود دست بكشد ولي از نيازهاي كاذب كم نگذارد. براي مثال ما در كشورمان يك چهارم دنيا مصرف شير داريم به عنوان يك نياز واقعي، ولي در مصرف كالاهاي آرايشي به عنوان يك نياز كاذب جزو رتبه اولها هستيم.
اما فاجعه جايي است كه ما اين چشم و همچشمي را حتي نسبت به كالاهاي داخلي نداريم. بلكه در نسبت بين كالاي داخلي و خارجي، چشم و همچشميها متوجه كالاهاي خارجي است. يعني در انتخاب بين كالاي خارجي و داخلي، با هم رقابت ميكنيم كه حتماً كالاي خارجي را مصرف كنيم و اين مسئله را به رخ هم ميكشانيم. بنابراین برتریهای کاذب ادامه می یابد تا انفجار حباب.
ضعف مردمی که برتری کاذب دارند به مراتب از انسانهای ضعیف بیشتر است؛ شاعر می گوید: “مرگ براي ضعيف امر طبيعي است هر قوي اول ضعيف گشت و سپس مرد”
مادر روزگار هيچگاه نام فرزندي مصرفگرا را در خود بجاي نگذاشته است، لذا براي قوي شدن لازم است درست مصرف کنيم.
اتلاف غذاي ١۵ ميليون انسان، زيبنده کشوري مسلمان که آرمان قوي شدن را در سر دارد نمي باشد.
انتهای پیام/