به گزارش ماسال نیوز به نقل از خبرآنلاین، حجتالاسلام محمدرضا زائری را بسیاری به عنوان فردی فرهنگی نه از لحاظ ایدهپردازیهای ماورایی بلکه به عنوان کسی که به شخصه وارد میدان فرهنگ شده و تجربه فعالیتهای مطبوعاتی، سینمایی، تجسمی و ادبی دارد، میشناسند.
زائری در روزهایی که از لبنان به تهران بازگشته بود، میهمان «کافه خبر» شد و از دغدغههایش در حوزه ورود روحانیت به عرصههای فرهنگی سخن گفت، دغدغههایی که شاید امروز رنگ نگرانی و دلواپسی به خود گرفته باشد. او از نوعی ایجاد گسست میان روحانیت و مردم در بحث کارکردهای اجتماعی این قشر گفت و معتقد بود نبود نیازسنجی و پژوهشهای حسابشده عاملی برای این فاصله است.
جنگ نرم بدون سرباز
یکی از مشکلاتی که داریم این است که در مفاهیم فکر و نظر و ایده میگوییم «فرهنگ»، جنگ است و خاکریز و جنگ و ستیز وجود دارد، اما به قواعد آن پایبند نیستیم یعنی قبول نمیکنیم اگر جنگ است در جنگ زخمی شدن نیز هست، مفقود الاثر شدن و شهید شدن هم هست؛ همه میخواهند اینجا سرداری کنند و کسی به آنها نازکتر از گل نگوید و هیچ اتفاقی هم نیفتد در عین حال جنگ هم هست، این میشود که با ملاحظات و تعارفات جلو برویم.
زائری درباره بحث حضور روحانیت در «سینما» و در مفهوم کلان فضای فرهنگی به دو نکته مقدماتی اشاره کرد و گفت: «درگیر شدن روحانیت در اداره جامعه، حکومت و حاکمیت یک اقتضائات و لوازمی داشته و دارد که بخشی را روحانیت به آنها ملتزم نبوده در عین حال نکته حساسی که اینجا وجود دارد این است که گاهی روحانیت در حوزههایی که در آنها دخالتی نداشته مبتلا به بدنامی شده است؛ همان مثل «آش نخورده و دهان سوخته». یک جاهایی واقعا دیگران کار را دست داشتند و روحانیت اختیار و اراده و تصرفی نداشته اما ناسزاهایش را شنیده و بدنامی آن برایش مانده است.»
وی برخوردهای سلبی را از مهمترین نکات فراموششده در بحث فرهنگ دانست و ادامه داد: «یکی از اقتضائات و الزامات قرار گرفتن در بستر حاکمیت این است که باید تمام عرصههای نیاز را پوشش داد و از موضع فعال و مقتدر و برنامهریز و تصمیمساز هم باید وارد شد نه در موضع انفعال. یکی از واقعیات تلخی که در سالهای بعد از انقلاب متاسفانه اتفاق افتاده، این است که ما همیشه صبر کردیم اتفاقی بیفتد تا در برابر آن واکنش نشان بدهیم. برای مثال تا به حال سراغ دارید که مثلا در قم طلبهها کفن پوشیده باشند و راهپیمایی کرده باشند که «ای وزارت آموزش و پرورش چرا برای تربیت دانش آموزان این ماده درسی را تغییر نمیدهی؟» یا «ای وزارت ارشاد چرا فلان کنسرت را برگزار نمیکنی؟» یا «ای سازمان تبلیغات چرا فلان کتاب را چاپ نمیکنی؟»…هیچ وقت موضع ما موضع فعال نیست موضع پرسشگر و اقدام کننده نیست بلکه منتظر هستیم گوشهای کنسرتی برگزار کنند یا کتابی چاپ شود و فیلمی پخش شود و گوشه آن ایرادی باشد آن وقت اعتراض کنیم.»
زائری آفت اینگونه برخوردها را مطلحتاندیشی و منفعت طلبی افراد صاحب ایده و کار دانست و گفت: «نتیجه این اتفاق به شکل عملی این است که دیگر کسی جرات نمیکند دست به اقدام بزند و طبیعتا افراد با یک موضع منفعتجویانه و مصلحت اندیشانه و محافظهکارانه فعالیت میکنند، فرد یا کاری را انجام نمیدهد یا اگر کاری میکند یک کار فوقالعاده خنثی و بیدردسر است؛ در حال حاضر تلویزیون ما به این آفت مبتلا است، مراکز فرهنگی ما هم همچنین. حضرت علی (ع) در زمان حاکمیت مالک اشتر بر مصر صراحتا به مالک میگفتند که از دو مشاور بپرهیز و بترس؛ یکی مشاور ترسو که باعث میشود تو دست به اقدامی نزنی چون هر کاری که میخواهی انجام بدهی نگرانت میکند و دیگری مشاور بخیل که نمیگذارد تو پول خرج کنی.»
وی در همین زمینه اضافه کرد: «مقام معظم رهبری تعبیری درباره کار فرهنگی دارند با این مضمون که صرفه اقتصادی نمیتواند ملاک کار فرهنگی باشد ما کار فرهنگی بدون هزینه کردن و بدون بودجه دادن و بدون حمایت نمیتوانیم داشته باشیم. یکی از مشکلات ما این افراط و تفریط ها است گاهی همه چیز را دولتی میبینیم و حمایت میکنیم و گاهی به حوزههایی اصلا توجه نمیکنیم.»
بیتجربه بودیم
صاحبامتیاز ماهنامه «خیمه» در خصوص فاصله روحانیت از برخی امور مدیریتی بویژه در حوزه فرهنگ گفت: «متاسفانه به دلیل اینکه هیچ وقت روحانیت شیعه حاکمیت را در دست نداشته و به دلیل اینکه تراکم نظرات و تئوریها و افکار و باورهای فقهی و دینی ما در طول قرنها متمرکز بر دوری از حاکمیت و حضور روحانیت در فضای کاملا بسته و محدود اجتماعی خاص و نوعی در حاشیه قرار گرفتن و به نوعی مورد ستم و ظلم واقع شدن بوده از این جهت ما تجربهای نداشتیم و نیاز به آزمون و خطا داریم. نیاز به کار تئوریک داریم؛ نیاز به تجربه های عملی جدی داریم. این یک بحث مستقل است.
نکته دوم اینکه تحولات اجتماعی در دوره های جدید بسیار سریع شده است؛ اتفاقی که در اثر سرعت تحولات اجتماعی و تغییرات روز افزون اجتماعی رخ میدهد این است که فاصله نهادهای سنتی با مخاطب زیاد میشود و این گسل روز به روز بیشتر میشود. من به عنوان مثال از حوزه یاد میکنم اگر به عقب برگردیم در حدود ۵۰ یا ۱۰۰ سال پیش میانگین علمی در حوزههای علمیه و روحانیت نسبت به میانگین سواد و علم در عموم مخاطبان خیلی بالاتر بود یعنی فاصله زیاد بود… لذا وقتی ۵۰ یا ۱۰۰ سال پیش من به عنوان روحانی سخنرانی میکردم در مقابل من جماعتی بودند که شاید عمده آنها سواد خواندن و نوشتن را نداشتند و به ندرت شاید در بین آنها کسی پیدا میشد که درسی خوانده باشد و سوادی داشته باشد من با یک واژگان و مفاهیم مشخص و شیوه گفتاری مشخص با آنها صحبت میکردم.
آن مخاطب امروز بسیار تغییر کرده است و در حال حاضر وقتی من بالای منبر میروم در مقابل من کسانی قرار میگیرند که جمع زیادی از آنها یا لیسانس یا فوق لیسانس دارند و عده زیادی از آنها مهندس و دکتر هستند و یا حداقل آنها دانش آموز دبیرستان و یا دیپلمه هستند که از اینترنت استفاده میکنند و شبکههای ماهوارهای را میبینند و موبایل دارند و …حالا اگر فاصله این میانگین با میانگین سطح علمی در روحانیت را مقایسه کنیم دیگر این فاصله آنقدر زیاد نیست خیلی متفاوت شده اما ادبیات روحانیت هنوز تغییر نکرده یعنی واژگان و عبارات و ادبیات و منطق و مفاهیم تغییر کرده اما به نسبت آن تغییر اصلا قابل مقایسه نیست و قابل توجه نیست.»
منبرهای جدید را درک نکردهایم
«رساله توضیح المسایلی که در حال حاضر فرزند من از آن استفاده میکند دقیقا همانی است که پدربزرگ من از آن استفاده میکرده است در حالی که شما میبینید دیکشنری آکسفورد سال به سال دو سال به دو سال شورای واژگانی دارد و بهروز میشود و ویرایشهای جدیدی از آن ارایه میشود. این واقعیتی است که از این جهت ما با شرایط مخاطب فاصله داریم.»
زائری با ذکر این مثال به دلایل این فاصله نیز اشاره و تصریح کرد: یکی از علل این فاصله، موانع و مسایل عرفی است یعنی شرایط عرفی جامعه متدین و مذهبی یک اجازههایی را به روحانی نمیدهد یک توقعاتی از او هست و عوامل دیگری که طبیعتا مورد صحبت ما نیست. در حالی که از یک طرف ما در مقام حکومت و حاکمیت و مسئولیت داشتن یک جاهایی را با موضع فعال و تصمیم گیرنده و از موضع اقتدار وارد نشدیم و منتظر بودیم ببینیم چه اتفاقی میافتد تا عکس العمل نشان دهیم و طبیعتا جاهایی هم که اتفاق خاصی نیفتاده واکنش خاصی هم نشان ندادیم به نوعی ناگفته احساس خوشنودی میکردیم در حالیکه خطر بزرگی در حال رخ دادن بوده و آن این بوده که جریان مثبتی که باید حرکت و پویش و نشاط و دعوت به سمت دین میکرده، زیاد بروز نداشته است.
زائری همچنین در تشریح فاصله میان روحانیت و مردم گفت: «مخاطب برای دعوت به دین در نظام سنتی پای منبر میرفت اما در نظام جدید باید فیلم ببیند اما اصلا فیلمی ساخته نمیشود که مخاطب ببیند. در نظام سنتی فرد جذب مسجد میشد در نظام مدرن باید کتاب بخواند در حالی که کتاب مفیدی تولید نمیشود. ما این فاصله را خودمان به مرور ناخواسته و ندانسته دامن زدیم و از جهت دیگر چون با این مخاطب فاصله گرفتیم و ادبیاتمان با این مخاطب فاصله گرفته و نتوانستیم خودمان را با آن سرعت هماهنگ کنیم، مخاطب خیلی از ما جلوتر است و ما از او عقب ماندیم لذا در حال حاضر می بینیم خیلی وقتها نمیتوانیم با این مخاطب ارتباط برقرار کنیم در حالیکه باید گفت این فاصله دقیقا طی این ۳۰ سال به مرور رخ داده است.»
غفلت از اقتضائات و نیازسنجی جدید
«بحث ما ارتباط سنتی روحانیت و مخاطب است. جمعیت جدید نیازهای جدید داشته یعنی فرض کنید نیاز دانشآموز در مدرسه از نماز جماعت و صحبت بین نماز جماعت یک نیاز است و نیاز کارمند در اداره یک نیاز است و اینها هر کدام روحانی متخصص خودش را میخواهد. منبر مجلس ختم یک نیاز است و منبر جشن و شادی یک نیاز است. ما در حال حاضر چند روحانی که بتواند در یک مجلس شادی خانوادگی صحبت کوتاه ۱۰ دقیقهای کند را داریم؟ چند روحانی که بتواند برای زوجهای جوان صحبت کند، داریم؟!»
زائری با بیان این جملات، به حضور روحانیت در مناصب اجرایی به عنوان علتی از علل ایجاد فاصله میان روحانیت و مردم اشاره کرد و افزود: «امروز در کشور، اقتضائات جدیدتر و مخاطبان متفاوتتری داریم که از لحاظ کمی نتوانستهایم پاسخگویش باشیم. عده زیادی از همان روحانیانی که داشتیم هم کسانی بودند که مسئولیت سیاسی و اجتماعی پیدا کردند و فاصله گرفتند. یکی از مسئولین کشور میگفت قبل از انقلاب وقتی بالای منبر میرفتیم چند پیرمرد در مسجد بود و وقتی جوانی وارد میشد، مسیر منبر ما عوض میشد و مخاطب بحث همان جوان میشد و همواره حسرت میخوردیم و دغدغه داشتیم که این یک نفر، دو نفر بشود و بیشتر. انقلاب که شد جوانها در گروههای انبوه به مساجد آمدند ولی ما نبودیم که به سمت آن اشتیاق و شوق مخاطب برویم.»
وی در همین زمینه پیشنهاد داد در این باره یک مطالعه اجتماعی گسترده و مفصل انجام شود و گفت: «ما متاسفانه در حوزههای علمیه و نهادهای مذهبی روحانیت در کشور، موسسهای اختصاصی برای مطالعات و پژوهشهای اجتماعی روحانیت نداریم. مطالعه روی لباس روحانیت، روی کسانی که ترک لباس میکنند، روی کسانی که میخواهند ملبس شوند، ارتباط مردم با روحانیت، جکهایی که مردم راجع به روحانیت میگویند، ازدواج و طلاق طلبهها، فرزندان روحانیون و مسایلی که با آن مواجه هستند و خیلی مسایل دیگر. اینها مسایلی است که مطالعه و پژوهش جدی میخواهد.»
زائری درباره نیازسنجی مخاطب امروز نیز توضیح داد: «ما باید برای مبلغ سنتی خودمان تعریف کنیم که با مخاطب جدید چطور برخورد کند و نیازهای جدید را چطور تامین کند، این امر مطالعه و تجربه و آزمون و خطا میخواهد یعنی به هر حال من که میخواهم با این مخاطب صحبت کنم باید به این نکته توجه کنم که این مخاطب؛ مخاطبی است که روزنامه میخواند و صبح به صبح شاید در فیسبوک سه تا جمله مونیتور کند و با تکنولوژی و علم روز آشناست و… این مخاطب نیازهای جدیدی در قالب فرم و شکل صحبت و گفتگو دارد، این را به عنوان مثال میگویم شاید مخاطب امروز نیاز داشته باشد بخشی از جملات عربی را به فارسی بشنود ممکن است نیاز داشته باشد به اینکه بخشی از دعاها و نصوص را به زبان فارسی دریافت کند و حتی ممکن است مخاطب نیاز داشته باشد که با قالب های جدیدی از منبر روبرو شود. به عبارتی در جریان به روزبودن و به روز شدن نه تنها توقف کردیم بلکه جاهایی درجا زدیم و عقبگرد هم داشتیم یعنی چه کمی و چه کیفی حتی در این حوزه که حوزه تحت الحفظ و اختصاصی خودمان هم بوده مشکل پیدا کردیم.»
سیاست ما چقدر عین دیانت ماست؟
محمدرضا زائری در پاسخ به این سئوال که «آیا ورود روحانیون به حوزه اجرا در کشور خود عاملی برای دوری از مردم نبود» به مساله ائمه جماعات مساجد اشاره کرد و گفت: «امام جماعت هر محله باید نقشه آن را داشته باشد و به هر خانه سر بزند و ببیند در اطراف او چه خبر است. اما ما روز به روز فاصلهمان بیشتر شده است… سیاست ما عین دیانت ماست ولی نه اینقدر! یعنی مشکل این است ما از جایی شروع کردیم اما یادمان رفته کجا میخواستیم برویم. مرحوم شهید مدرس وقتی می گفت سیاست ما عین دیانت ماست بر این اساس بود که اساس و مبنا «دیانت» بود و بعد میگفت سیاستی هم هست.
یادمان نرود که این سیاست عین دیانت است. حالا اما برعکس شده است ما از موضع سیاست ایستادیم و حرف میزنیم و زور میزنیم تا دین را حفظ کنیم. روحانی به عنوان نماد دعوت به دین است و اتفاقا نقشش هم بسیار تعیین کننده است. به نظر من مبنای اصرار امام به حفظ روحانیت و هشدار ایشان به خطر روحانیتزدایی و حذف حوزههای علمیه همین است در واقع روحانیت، نمادی است که مردم را به سمت دین دعوت میکند حالا این روحانیت قرار است در سیاست غفلت نکند منتها با حفظ موقعیت خودش. یعنی ما قرار بوده اتفاقا از موضع دین حرف بزنیم و مردم قرار بوده در موضع خودمان؛ ما را ببینند از مسجد گرفته تا حوزههای دیگری که نیاز عمومی مردم در حوزههای معنوی و دینی و اعتقادی است. مردم قرار بوده روحانی را به عنوان نماد معنویت و همان طور که در این کلمه است به عنوان نماد روحانیت ببینند.»
مردم همه مشکلات را از جانب روحانیت میبینند
زائری در تشریح فاصله میان مردم و روحانیت گفت: «امروز ما با جابجایی نقشها و بهم ریختن جایگاههای اجتماعی که مهمترینش نقش معنوی و دینی و تبلیغی روحانیت است مواجه هستیم. ما نمیتوانیم منکر شویم که روحانیت در مصدر اجرا قرار گرفته است و مردم ناکامیها و ناکارآمدیها و مشکلات را از جانب او میبینند چون خودش، خودش را در این مقام قرار داده است. یکی از حرفهای جدی که من در مقام دفاع از حضور نقش روحانیت در سریالها و فیلمهای تلویزیونی دارم این است که ما وقتی روحانی را فقط در یک مسند و مصدر اجرایی نشان دادیم در واقع داریم میگوییم مسئول گرانی این آقاست که هر شب در تلویزیون یا به عنوان رییس دارد حرف میزند یا پشت میز نشسته یا خطبه نماز جمعه را میگوید…»
وی در پاسخ به اینکه آیا ورود به مسند اجرایی با هدف آشنایی روحانیت با مشکلات مردم است، این نکته را نوعی مغلطه دانست، و گفت: «اتفاقا روحانی میتواند در مصدر نباشد و مطلع باشد. در طول تاریخ این طور بوده است مانند امام(ره) که بدون مسند اجرایی، انقلاب را به ثمر نشاند، به خاطر اینکه اتفاقا از وقایع اجتماعی مطلع بود و بسیار هم عمیق و دقیق و به روز منتها مسئولیت نداشت.»
تفاوت نگاه به روحانیت از ابتدای انقلاب تا امروز
زائری با اشاره به خاطرهای مرحوم آیت الله تنکابنی درباره اعتماد مردم به «لباس روحانیت» و نگرانی ایشان از بیاعتبار شدن این لباس گفت: «ما تا دیروز اگر یک روحانی خطا میکرد میگفتیم دزدی بوده به لباس روحانی درآمده است و یا استثنا بودند و… ولی وقتی روحانیت در مصادر مختلف اجرایی از کارهای اجرایی پیش پا افتاده تا کارهای کلان قرار گرفت ممکن است بسیاری از نابسامانیها به پای او نوشته شود. ما سالها به این اتفاق دامن زدیم و این جوکی که گاهی وقتها نقل میشود که در مسجد نماز نمیخوانند و در خیابان نماز میخوانند، یک واقعیتی است. وقتی از جابجایی نقشها حرف میزنم این مسئله مدنظر من است، اینکه برای مسجدی که قرار بوده مردم در آن نماز بخوانند چه اتفاقی افتاده است، برای روحانی که قرار بوده مردم از او پیام دینی بشنوند چه اتفاقی افتاده است؟»
متفاوتبودن، نافی وظیفه اصلی نیست
صاحبامتیاز ماهنامه خیمه، به تجربه شخصی خود در برخورد با دانشجویان مختلف اشاره کرد و گفت: «برای سخنرانی در جمع دانشجویان کامپیوتر دعوت شدم، با خود فکر میکردم برای اینها باید چگونه صحبت کنم یعنی باید باید از سیپییو و ویندوز و … بگویم اما این مخاطب مشکلی با مانیتور و ویندوز و این مسایل نداشت چه بسا این مسایل را از من بهتر بلد است. دریافتم که اتفاقا من باید به او چیزی را بگویم که آن را نمیداند. او اتفاقا انتظار دارد که زبان و ادبیات من زبان و ادبیات آیت الله بهجت(ره) باشد و چندتا حدیث برایش بخوانم و از معنویت برایش حرف بزنم.
حالا اگر تصور و شناختی که از من دارد نه تنها تصور قدسی و معنوی و روحانی نباشد بلکه برعکس من را در قالب یک عضو تشکل حزبی و سیاسی یا خدای نکرده بدتر در قالب یک مجموعهای که اهداف اقتصادی و زد و بندهای خاص دارد، ببیند چه انتظاری میتوان از او داشت. این مشکل به مرور اتفاق افتاده است. اساس اینکه روحانی نباید از سیاست و اجتماع غفلت کند و از واقعیتها دور بماند، مبنای صحیحی بود که ما میخواستیم به آن بپردازیم اما به مرور جابجا شده است. در حال حاضر دغدغه ما این شده که آقای روحانی که مسئولیت سیاسی داری یادت نرود که تو روحانی هم هستی و مردم از تو انتظار معنویت و روحانیت و دین و حدیث و آیه قرآن دارند.»
وی ادامه داد: «متاسفانه در حال حاضر آن حداقل حضور در مسئولیتهای اجرایی و ارتباط با مسایل سیاسی و اجتماعی که باید به عنوان ارتباط و روزآمد بودن تلقی میشد بر جنبه روحانیت و دینی غلبه کرده است. این واقعیتی است که نمیشود منکر آن شد یعنی بزرگترین ضربه را این جریان به نقش و جایگاه روحانیت بین مردم زده است.»
زائری در عین حال خطر سکولاریزهکردن دین و نظام را نیز یادآور شد و گفت: «باید با یک هوشمندی و دقت این آفت را برطرف کنیم البته این نه به معنای سکولاریزه کردن نظام اسلامی و نه به معنای حذف روحانیت است چون بعضیها با طرح این موضوعات نیت سوئی دارند بلکه به نظرم باید از موضع باز نه انفعال و از موضع فعال و اقتدار و مثبت و با نیت حفظ روحانیت و با یک نگاه بلندمدت به این موضوع نگاه کنیم که روحانیت در این کشور و این جامعه و این نظام به عنوان یک رکن اساسی مورد نیاز است.»
رسانهای فراموششده به نام «منبری»
زائری در پاسخ به این سوال که آیا موافق نقش «نظارتی» روحانیت در کشور هستید، گفت: «دقیقا بله. نقش روحانیت را نقش هدایت و نظارت میدانم. حوزه علمیه باید نقشش چنان مقتدر باشد که نه تنها بودجه بگیرد بلکه بتواند به دیگران بودجه بدهد ولی عوامل متعددی باعث میشود این اتفاق نیفتد. به طور مثال وقتی ما از یک طرف مالیات بازاری را آنقدر بالا میبریم که مردم همان خمسی را هم که میدادند، دیگر ندهد و از طرف دیگر حوزه را وامدار کمکهای دولتی میکنیم در یک فرایند بلندمدت حوزه وابسته به وام دولت میشود و اگر این حمایت هر لحظه قطع شود، حوزه یک مجموعه وابسته و بلاتکلیف و بیاثر میشود در حالیکه در ساختار سنتی اتفاقا نقش حوزه نقش بسیار کارآمدی است که هر جا که اراده کند میتواند جلوی هر انحرافی را بگیرد، هر جا که اراده کند می تواند مسیر جامعه را عوض کند. دقیقا مثل همان بحثی که اوایل انقلاب راجع به عزاداری سنتی پیش آمد. امام محکم سر اصلاح عزاداری و نو کردن آنها ایستادند که دست به ترکیب عزاداریها نزنید.
در مورد حوزه علمیه دقیقا قصه همین است یعنی ما اگر آن بنیان و جایگاه و نقش را بخواهیم دستکاری کنیم پایه آن را لق و سست کنیم و اساس این جایگاه را دچار مشکل کنیم بعدها دیگر نقش جایگزینی برای آن نداریم. اگر روحانی از جای روحانی خودش درآمد و به یک مدیر و مسئول دولتی تبدیل شد شما تصور کنید نسل بعد با چه انگیزهای طلبه میشود با چه نگاهی به آینده طلبه میشود؟»
وی همچنین درباره رسانه بیبدیل «منبر» و جایگاه آن در فضای فعلی کشور گفت: «در طول تاریخ منبر به عنوان مردمیترین و عمومیترین رسانه به حساب میآمده مخصوصا در زمانی رسانهای وجود نداشت اما ما همین رسانه را خواسته یا ناخواسته تخریب میکنیم و آن نهاد مرجعیت که کمترین ارتباط با حاکمیت را داشته و کمترین ارتباط را با دستگاههای اجرایی داشته، آلوده میکنیم به چیزهایی که دیگر قابل برگشت نیست.
در واقع اگر روحانی در نقش خودش قرار داشته باشد در آن نقش خودش درست دیده میشود و اصلا نیازی به رسانه ندارد. امام جماعتی که در محل خودش با مخاطب خودش ارتباط رو در رو و مستقیم دارد و نقش پدر و رییس منطقه را ایفا میکند، اگر آن نقش را درست داشته باشد اصلا نیازی به رسانه دیگری ندارد ولی اگر امام جماعت به جای آن نقش مدیر یک تشکیلات شد طبیعتا نیاز دارد که روزنامهها با او مصاحبه کنند و اتفاقا این آدم از موضع روحانی بودنش نیاز ندارد از موضع ریاست و مسئولیتش است که نیاز دارد.»
انتهای پیام /