یکشنبه ۰۴ آذر ۱۴۰۳ , 24 November 2024

تاریخ انتشار : ۱۳ تیر ۹۵
ساعت انتشار : ۷:۴۲ ب.ظ
چاپ مطلب
برزگانی که نمی‌شناسیم؛

زندگی‌نامه «جواد سرافراز» شهید گیلانی فاجعه ۷ تیر

نویسنده : مهدی نقیبی

شهید جواد سرافراز رئیس دفتر شهید بهشتی و عضو شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی بود که در حادثه هفتم تیر به شهادت رسید. پدرش حجت‌ الاسلام ابوالفضل سرافراز و برادرش دکتر محمد سرافراز رئیس سابق سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران است.

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی ماسال به نقل از رنگ ایمان، مهدی نقیبی ضمن یادداشتی به معرفی شهید جواد سرافراز ، شهید گیلانی فاجعه ۷ تیر پرداخت؛

پدر و برادان

مرحوم حجت‌ الاسلام حاج شیخ ابوالفضل سرافراز، اهل آستانه اشرفیه و یکی از وعاظ شهیر تهران و موسس مدرسه حضرت ولی عصر(عج) در قم و از شاگردان امام خمینی(ره) بود. ایشان مدتی نماینده ولی فقیه در هواپیمایی جمهوری اسلامی ایران (هما) بود و در روز ۳ آذر ۱۳۸۵ در تهران درگذشت. ایشان دارای سه پسر بود:

حجت الاسلام ابوالفضل سرافراز

۱- یک پسرش به نام علی سرافراز در سال ۱۳۶۵ در منطقه عمومی شلمچه به شهادت رسید.

۲- پسر دیگرش دکتر محمد سرافراز متولد ۱۳۴۰ در آستانه اشرفیه، که با حکم رهبر معظم انقلاب از آبان ۱۳۹۳ تا اردیبهشت ۱۳۹۵ ریاست سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران را بر عهده داشت.

محمد سرافراز

۳- اما سومین پسر شهید جواد سرافراز بود که رئیس دفتر شهید آیت الله بهشتی و عضو شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی بود که در حادثه هفتم تیر به شهادت رسید. در اینجا می خواهیم شرح حال شهید جواد سرافراز بپردازیم.

از تولد تا جوانی

شهید جواد سرافراز در روز چهارسنبه ۱۵ مهر ۱۳۳۲ش در آستانه اشرفیه دیده به جهان گشود. پدرش حجت‌الاسلام والمسلمین حاج شیخ ابوالفضل سرافراز تهل آستانه اشرفیه، از مروجین مکتب اهل بیت (ع) و از وعاظ شهیر تهران بود.

شهید جواد سرافراز۲

جواد نخستین فرزند ذکور و دومین فرزند این خانواده روحانی بود. وی تحصیلات ابتدایی را در دبستان حضرت ولی‌عصر قم گذراند.

پس از تبعید حضرت امام خمینی(ره) به ترکیه، جواد به همراه خانواده‌اش به تهران بازگشتند. جواد سرافراز در همین سال ها در دبیرستان‌های شهریار و نیاکان قلهک موفق به اخذ دیپلم متوسطه در رشته ریاضی شد و پس از اعزام به خدمت سربازی برای ادامه تحصیل عازم انگلستان شد.

شهید جواد سرافراز از همان نوجوانی روحیه و ایمانی قوی و انقلابی داشت. بسیار پرتلاش و صاحب روح بزرگ و سعه صدر بود. پس از ورود به انگلستان در نامه‌ای خطاب به پدرش می‌نویسد: « پدر ، پس این اروپای مهد تمدن کجاست؟ من در این جا جز زندگی حیوانی و فساد و ارضاء تمایلات شیطانی و عاری از عاطفه و فضیلت ،‌چیزی نمی‌بینم.»

در شهر “لیدز” پس از اخذ درجه ” لول” بنا به دعوت و درخواست جمعی از دانشجویان ایرانی مقیم هند به آن کشور عزیمت کرد.

او در همه فعالیت‌های روزانه‌اش ، روحی سرشار از عرفان داشت و ساعت‌ها در خلوت به راز ونیاز می‌پرداخت. غذا کم می‌خورد و کم می‌خوابید و روح بی‌قرارش متوجه الله بود. همواره می‌گفت: « در بررسی زندگانی حضرت امیرالمؤمنین، دو چیز برایم جذبه عجیب داشت؛ اول: رویارو شدن علی با سه جبهه قاسطین، ناکثین و مارقین و دوم: تنهایی‌های علی (ع)

شهید سرافراز دارای روحیه ایثارگری بود و هرگز سهم ‌خواهی نمی‌کرد و همه چیز را برای دیگران می‌خواست. در نشست و برخاست و در برخوردها می‌کوشید تا اخلاقش منطبق بر سنت پیامبر (ص) و ائمه اطهار (ع) باشد.

او مدتی که در هند مشغول تحصیل بود روزهای یکشنبه هر هفته در یتیم خانه بنگلور حاضر می‌شد و به ایتام اسکان داده شده درآن قرآن می‌آموخت.

شهید سرافراز به همراه دانشجویان ایرانی عضو انجمن اسلامی مقیم هند و بنگلور، هفته‌ای دو روز، روزه مستحبی می‌گرفتند و آن چه را که در این دو روز از مخارج زندگی برای تأمین غذا و … پس‌انداز می‌نمودند به یتیم‌ خانه اختصاص می‌دادند.

مبارزه علیه طاغوت

شهید جواد سرافراز۱

شهید سرافراز پس از مدتی اقامت در انگلستان ، به هند سفر کرد و مشغول ادامه تحصیل در رشته جامعه‌شناسی شد. اوضاع حاکم بر محیط دانشجویان ایرانی مقیم هند آنان را به سه گروه تقسیم کرده بود:

۱- عناصری که با نمایندگان رژیم فاسد پهلوی در ارتباط بودند.

۲-عناصر بی‌تفاوت که جز به منافع شخصی خویش به چیز دیگری نمی‌اندیشیدند.

۳- عوامل کنفدراسیون و گروه‌های چپ که با هرگونه حرکت اسلامی به طور شدید مخالفت می‌کردند.

شهید جواد سرافراز به چنین محیطی قدم گذاشت و با هدف اسلامی و انقلابی پایه‌های مبارزه را بنا نهاد و بلافاصله پس از ورود به هند جلسات مذهبی را به طور مخفیانه تشکیل داد. پس از گذشت سه ماه با همکاری جمعی از دانشجویان مسلمان پیرو اسلام راستین؛ هم‌زمان با فرخنده سالروز میلاد یازدهمین سپهر آسمان امامت و ولایت، ضمن دعوت علنی از دانشجویان ایرانی سراسر هند، انجمن اسلامی دانشجویان مقیم هند و بنگلور را بنا نهاد.

جواد از آن روز به بعد همه‌ی وقت خود را صرف تشکل و آموزش در انجمن می‌نمود. مشکلات و موانعی که عمال شاه و گروه‌های منحرف بر سر راه اعضای انجمن به ویژه شهید سرافراز ایجاد می‌کردند ، هرگز آ‌نها را از راه انتخاب شده باز نداشت و در صورت بروز هر مشکلی جواد سرافراز با روحیه‌ای برخاسته از ایمان و اراده‌ای خلل ناپذیر ، همگان را دور هم جمع می‌نمود. او همواره سخنان خود را با آیه شریفه « قل یا ایهاالکافرون لا اعبدُ ما تعبدون» آغاز می‌کرد و با چنین همت والایی، توانست حرکتی اسلامی بر مبنای تشیع علوی در هند به وجود آورد که با هر تفکر غیرالهی به مقابله برمی‌خاست.

جواد سرافراز در طول اقامت بنیانگذار فقید جمهوری اسلامی ایران در پاریس، به عنوان نماینده انجمن اسلامی دانشجویان ایرانی بنگلور به اتفاق یکی از دانشجویان دیگر به محضر ایشان شرف‌یاب شدند. و شرح حرکت اسلامی در هند و آمادگی دانشجویان مسلمان برای حرکت در خط مرجعیت تا سقوط رژیم شاهنشاهی و استقرار حکومت اسلامی را به محضر ایشان اعلام کردند و بسیار مورد الطاف حضرت امام راحل قرار گرفتند.

جواد سرافراز اوایل بهمن سال ۱۳۵۷ ه .ش با وجود مخالفت اعضای انجمن، نتوانست بپذیرد که در هند بماند و دوشادوش ملت مبارز علیه ظلم و بیداد در کشور مجاهدت نکند. به این ترتیب به میهن بازگشت و تفنگ بر دوش در کنار ملت با مأموران و جلادان رژیم خودکامه پهلوی به مبارزه پرداخت و با حضور در صحنه تظاهرات گسترده مردمی، دین خود را ادا نمود.

در روز یورش مزدوران گارد شاهنشاهی به پادگان نیروی هوایی، وی اسلحه به دست گرفت و توانست با مهارت خاصی، درجه‌داری که پشت مسلسل تانک، مردم را قتل عام می‌کرد ، مورد هدف قرار داده و از پای درآورد. در همان روز یک گلوله به وی اصابت کرد اما با معالجه سریع و سطحی بودن جراحات، خیلی زود بهبود یافت.

عزم و روحیه تشکیلاتی

شهید جواد سرافراز استعداد عجیبی در تشکیلات و انسجام نیروها داشت و در برنامه‌هایی که به ابتکار او و دیگر یارانش طراحی می‌شد، انسجام و توان و مدیریت تشکیلاتی به وضوح قابل ملاحظه بود. با مساعدت شهید سرافراز و همفکرانش، انجمن اسلامی دانشجویان به سرعت در دیگر شهرهای هند تشکیل شد. او معتقد بود در مبارزه باید با برنامه و به طور منسجم پیش رفت و همین امر از او چهره‌ای شاخص و مبارز ساخته بود.

او هم چنین پس از پیروزی انقلاب اسلامی و اندکی پیش از شهادتش، مبادرت به تأسیس انجمن اسلامی فارغ‌التحصیلان ایرانی مقیم شبه قاره هند نمود. که هنوز هم این مرکز برای رشد و تعالی دانشجویان ایرانی و هم چنین پایگاه مناسبی برای انتقال مفاهیم والای اسلامی و ارزش‌های اخلاقی به دیگر دانشجویان جهان است.

پس از پیروزی انقلاب اسلامی

وی پس از پیروزی انقلاب اسلامی همچون مریدی در کنار شهید مظلوم آیت‌الله دکتر بهشتی، برای تعالی نظام ارزشمند جمهوری اسلامی ایران، در برابر چهره‌های وابسته و خائن نظیر سازمان مجاهدین خلق( منافقین)، لیبرالیسم، بنی‌صدر وگروه‌های ملحد و کافر ایستادگی کرد. او دارای اندیشه و همت والایی بود به طوری که شهید بهشتی مکرر گفته بود: « سرافراز ، بازوی من است». وی با توانمندی که از خود نشان داد به عضویت در شورای مرکزی حزب انتخاب شد و همزمان مدیر آموزش و سرپرست منطقه یازده حزب جمهوری اسلامی هم بود. وی در کنار فعالیت در حزب، مسئولیت روابط عمومی شرکت ایز ایران وابسته به وزارت دفاع را نیز بر عهده داشت.
جواد سرافراز سرانجام در سن ۲۸ سالگی، در فاجعه بمب‌گذاری دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی در ۷ تیر ۱۳۶۰ به دست منافقین کوردل به شهادت رسید.

وی پیش از پیروزی انقلاب اسلامی با یکی از خواهران عضو انجمن اسلامی “پونا” به نام خانم رودابه حسنی ازدواج نمود و از شهید سرافراز دو فرزند به نام‌های نرگس (۱۳۵۸) و مهدی (۱۳۶۰) به یادگار مانده، که مهدی پس از شهادت پدرش به دنیا آمده است.

انتهای پیام /


    همچنین بخوانید :