سرویس پاسخ به شهبات- ماسال نیوز؛ آیا روایات زیر درباره ازدواج موقت (متعه) صحیح است؟
۱- از امام صادق(ع) نقل شده: هر کسی که ازدواج موقت کند و بعد غسل کند، از هر قطرهای که از آب غسل میچکد، خداوند هفتاد ملک را خلق مینماید که تا روز قیامت برای او طلب آمرزش و بخشش نمایند و تا روز قیامت بر کسی که از این عمل دوری کند لعنت میفرستند. (شیخ مفید، رسالة المتعة، ص۹، روایت ۱۰ و حر عاملی، وسائل الشيعة ، ج۲۱ ، ص۱۶ ، حدیث شماره۲۶۴۰۲)
۲- از امام صادق (ع) نقل شده است: مستحب است که مرد متعه کند و برای مردان شما دوست ندارم که از دنیا بروند بدون اینکه حداقل یک بار متعه کرده باشند. (شیخ طوسی، مصباح المتهجد، ج۱، ص: ۳۶۴ و حر عاملی، وسائل الشيعة ، ج۲۱ ، ص۱۴ ، حدیث شماره ۲۶۳۹۴)
۳- نقل شده است: هنگامی که پیامبر صلی الله علیه و آله به معراج رفت، فرمود: جبرئیل نزد من آمده و گفت: ای محمد(ص) خداوند تبارک و تعالی می فرماید: من گناهان زنانی که از امت تو متعه شوند را بخشیدم. (صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج۳ ، ص۴۶۳ و حر عاملی، وسائل الشيعة ، ج۲۱ ، ص۱۳ ، حدیث شماره ۲۶۳۹۱).
۴- از امام صادق (ع) نقل شده است: خدا شراب و مسكرات را بر شيعيان ما حرام كرده، در عوض آنها، متعه را براي آنها قرار داده است (شیخ مفید، رسالة المتعة، ص۹، روایت هشتم)
۵- از امام معصوم(ع) نقل شده که درباره متعه فرمودند: برای کسی که خداوند او را با ازدواج (دائم) بی نیاز نفرموده متعه کاملا و بی قید و شرط حلال است تا با آن پاکدامنی خود را نگاه دارد اما اگر ازدواج (دائم) کند و از متعه بی نیاز گردد در مواردی که مرد دسترسی به همسر (دائمی اش) ندارد متعه برایش جایز است. (کلینی، الکافی، ج۵، ص۴۵۲ ، حدیث شماره ۲ و حر عاملی، وسائل الشيعة ، ج۲۱ ، ص۲۲)
۶- در روایتی با سند معتبر نقل شده است که علی بن یقطین از امام موسی کاظم(ع) درباره {جایز بودنِ} متعه پرسید. امام(ع) فرمودند: تو که نیازی به متعه نداری چرا می پرسی؟! علی بن یقطین گفت: فقط می خواهم بدانم. حضرت فرمود: {مشروعیت و جایز بودنِ} متعه در کتاب علی {ع} آمده است. (کلینی، الکافی، ج۵، ص۴۵۲ و حر عاملی، وسائل الشيعة ، ج۲۱ ، ص۲۲، حدیث ۲۶۴۲۰)
۷- از امام باقر (ع) نقل شده که برای مردی که زن دارد حتی اگر در شهر خود باشد می تواند متعه کند.(اشعری، النوادر، ص۸۳ ، حدیث ۱۸۵ و صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج۳ ، ۴۶۴ و حر عاملی، وسائل الشيعة ، ج۲۱ ، ص۲۳ ، حدیث شماره ۲۶۴۲۵)
پاسخ:
در میان روایات فوق تنها روایت ششم و هفتم از سند معتبر برخوردارند. سایر روایات دستکم از نظر سند ضعیف هستند. برخی از آنها از نظر اعتبار محتوا نیز مورد تردید هستند.
جواز متعه:
از آیه ۲۴ سوره نساء و انبوه روایات فهمیده می شود که «مُتعه»(ازدواج موقت) بدون شک جایز است. هدف از «مُتعه» تخلیه جنسی جامعه است. مخصوصا پاسخ به نیاز کسانی است که امکان ازدواج دائم ندارند و از دچار شدن به گناه بیمناکند یا به هر دلیل دیگری نیاز به ازدواج موقت دارند. ازدواج موقت با شرایطی که در کتب فقهی ذکر شده جایز است اما نباید طوری وانمود شود که گویی در همه شرایط و برای همگان مطلوب و مستحب است.
سیره عملی معصومان(ع) :
اگر متعه به نحوی که در برخی از روایات ادعا شده استحباب مؤکد داشت قطعا ائمه ع همگی مکررا آن را انجام می دادند در حالی که روایاتی که بگوید «یکی از معصومان ع متعه کرده است» در حد دو روایت ضعیف است که یکی رابطه زناشویی رسول الله ص با ماریه قبطیه (کنیزی که از سوی امپراطور روم اهدا شده بود) را متعه قلمداد کرده که البته اعتبارش مرود تردید است و دیگری روایتی است که مدعیست امام علی(ع) در زمانی که به کوفه رفته بودند (در غیاب همسرشان) ازدواج موقت کرده بودند. البته اعتبار این دو روایت باید بررسی شود.
درباره سایر معصومان(ع) نیز تا جایی که اطلاع داریم نقل نشده که هیچگاه در عمر شریفشان متعه کرده باشند. بنابراین ادعای استحباب مؤکد آن با سیره عملی معصومان(ع) تایید نمی شود.
انگیزه راویان برای مبالغه درباره ثواب متعه:
به عنوان یک قاعده کلی همواره وقتی یک روایت را بررسی می کنیم باید توجه کنیم که آیا راوی «انگیزه ای برای تحریف آن» داشته یا نه؟ درباره متعه معمولا راویان مذکر (یعنی بیش از ۹۹ درصد راویان حدیث) انگیزه برای مبالغه درباره ثواب آن داشته اند. از آنجا که متعه معمولا برای بسیاری از راویان جذابیت داشته از این رو ممکن است برخی از آنان هنگامی که روایات مربوط به «جواز متعه» را نقل می کردند چون «ذی نفع» بودند درباره اهمیت و استحباب آن مبالغه کرده باشند و آن را از «امر جایز» تغییر داده به عنوان یک «امر مستحب مؤکد» بلکه «در حد واجب» قلمداد کرده باشند تا راه را پیش پای خودشان باز کنند و راه اعتراض را بر منتقدان ببندند.
با اینهمه «متعه» اگر برای «احیای سنت فراموش شده اسلامی» یا برای «مخالفت با بدعت گذاران در شرع اسلام» (مانند خلفایی که متعه را حرام کردند) باشد یا برای «رفع نیاز جنسی و دوری از زنا» انجام شود قاعدتاً ثواب دارد اما درباره میزان این ثواب نمی توانیم نظر بدهیم و با استناد به یک روایت ضعیف نیز نمی توان «ثوابهای نجومی» را برای این امر اثبات کرد.
پاسخ تفصیلی درباره یکایک روایات مورد بحث:
درباره روایت اول:
متن عربی روایت اول چنین است:
… عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ الْهَمَذَانِيِّ عَنْ رَجُلٍ سَمَّاهُ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ مَا مِنْ رَجُلٍ تَمَتَّعَ ثُمَّ اغْتَسَلَ إِلَّا خَلَقَ اللَّهُ مِنْ كُلِّ قَطْرَةٍ تَقْطُرُ مِنْهُ سَبْعِينَ مَلَكاً يَسْتَغْفِرُونَ لَهُ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَ يَلْعَنُونَ مُتَجَنِّبَهَا إِلَى أَنْ تَقُومَ السَّاعَةُ (شیخ مفید، رسالة المتعة، ص۹، روایت ۱۰ و حر عاملی، وسائل الشيعة ، ج۲۱ ، ص۱۶ ، حدیث شماره۲۶۴۰۲)
درباره سند این روایت باید دانست که راوی این روایت شخصی به نام «محمد بن علی الهمدانی» است که اساسا فردی ناشناس است و راستگویی و وثاقتش معلوم نیست. علاوه بر این وی خود گفته که این روایت را با یک واسطه از امام صادق(ع) نقل می کند که البته هویت و وثاقت این واسطه معلوم نیست. بنابراین سند این روایت ضعیف است.
محتوای این روایت نیز شک برانگیز است از این جهت که بر خلاف سایر روایات مربوط به متعه ، ثواب بسیار عظیمی برای آن نقل کرده و برای کسی که از آن دوری کند لعنت الهی را نقل کرده است. در واقع وقتی محتوای این روایت را با سایر روایات مقایسه می کنیم به نظر می رسد این روایت یک تافته جدابافته است. چه بسا معصوم ع سخنی درباره «جایز بودن متعه» یا «مستحب بودن آن برای برخی افراد» فرموده باشند ولی راوی در نقل آن مبالغه کرده و «جواز» آن را به «استحباب» تبدیل کرده یا «استحباب برای برخی افراد» را به «استحباب مؤکد برای همه» تبدیل کرده است.
درباره روایت دوم:
متن عربی روایت دوم چنین است:
مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ فِي الْمِصْبَاحِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ هِشَامٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ إِنِّي لَأُحِبُّ لِلرَّجُلِ أَنْ لَا يَخْرُجَ مِنَ الدُّنْيَا حَتَّى يَتَمَتَّعَ وَ لَوْ مَرَّةً وَ أَنْ يُصَلِّيَ الْجُمُعَةَ فِي جَمَاعَةٍ. (شیخ طوسی، مصباح المتهجد، ج۱، ص: ۳۶۴ و حر عاملی، وسائل الشيعة ، ج۲۱ ، ص۱۴ ، حدیث شماره ۲۶۳۹۴)
این حدیث را شیخ طوسی از ابن ابی عمیر از هشام بن سالم از امام صادق(ع) نقل کرده است اما اسامی راویانی که بین شیخ تا ابن ابی عمیر واسطه بوده اند معلوم نیست و از راستگویی آنان بی خبریم. بنابراین سند ضعیف است.
درباره روایت سوم:
متن عربی روایت سوم چنین است:
وَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ (ع): إِنَّ النَّبِيَّ ص لَمَّا أُسْرِيَ بِهِ إِلَى السَّمَاءِ قَالَ لَحِقَنِي جَبْرَئِيلُ ع فَقَالَ يَا مُحَمَّدُ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى يَقُولُ إِنِّي قَدْ غَفَرْتُ لِلْمُتَمَتِّعِينَ مِنْ أُمَّتِكَ مِنَ النِّسَاء (صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج۳ ، ص۴۶۳ و حر عاملی، وسائل الشيعة ، ج۲۱ ، ص۱۳ ، حدیث شماره ۲۶۳۹۱).
این روایت مرسل است یعنی اسامی راویان بین شیخ صدوق تا امام باقر (ع) مشخص نیست و چه بسا راستگویی برخی از راویان قابل تردید باشد بنابراین سندش ضعیف است.
درباره روایت چهارم:
متن عربی روایت چهارم چنین است:
… عن أحمد بن محمد بن الحسن عن موسى بن سعدان عن عبد الله بن القاسم عن عبد الله بن سنان عن الصادق ع قال: « إنّ الله عزّ و جلّ حَرَّمَ على شيعتنا المُسكِر مِن كلّ شراب و عوّضهم عن ذلك المُتعةَ » (شیخ مفید، رسالة المتعة، ص۹، روایت هشتم)
در سند این روایت اولا نام چند راوی از قلم افتاده است. ثانیا «موسی بن سعدان» و «عبدالله بن القاسم» هر دو متهم به دروغگویی هستند.
با اینهمه محتوای این روایت اشکالی ندارد زیرا بر «جایز بودن ازدواج موقت» و «حرام بودن نوشیدنی های مست کننده» تاکید می کند. این دو موضوع در روایات دیگر نیز با اسانید و متون معتبر نقل شده است.
درباره روایت پنجم:
متن عربی روایت پنجم چنین است:
عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنِ الْمُخْتَارِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ الْمُخْتَارِ وَ مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْحَسَنِ الْعَلَوِيِّ جَمِيعاً عَنِ الْفَتْحِ بْنِ يَزِيدَ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ ع عَنِ الْمُتْعَةِ فَقَالَ هِيَ حَلَالٌ مُبَاحٌ مُطْلَقٌ لِمَنْ لَمْ يُغْنِهِ اللَّهُ بِالتَّزْوِيجِ فَلْيَسْتَعْفِفْ بِالْمُتْعَةِ فَإِنِ اسْتَغْنَى عَنْهَا بِالتَّزْوِيجِ فَهِيَ مُبَاحٌ لَهُ إِذَا غَابَ عَنْهَا(کلینی، الکافی، ج۵، ص۴۵۲ ، حدیث شماره ۲ حر عاملی، وسائل الشيعة ، ج۲۱ ، ص۲۲)
این روایت دو سند ضعیف دارد که هر دو به «فتح بن یزید» می رسند که خود فردی مجهول الهویه است. (رجال ابن الغضائری، ص۸۴ و رجال النجاشی، ص۳۱۱)
محتوای این روایت با روایات فراوانی که درباره متعه نقل شده ناسازگار است زیرا ظاهر این روایت اینست که ازدواج موقت تنها در صورت عدم دسترسی به همسر دائم جایز است.
با اینکه این روایت از نظر سند و متن دچار ضعف است اما برخی احتمال داده اند این روایت می خواهد بگوید: «ازدواج موقت برای افراد متاهلی که به همسر خود دسترسی دارند مکروه است».
روایت ششم:
متن عربی این روایت چنین است:
عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ يَقْطِينٍ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ مُوسَى ع عَنِ الْمُتْعَةِ فَقَالَ : «وَ مَا أَنْتَ وَ ذَاكَ ؟! فَقَدْ أَغْنَاكَ اللَّهُ عَنْهَا» قُلْتُ إِنَّمَا أَرَدْتُ أَنْ أَعْلَمَهَا فَقَالَ: « هِيَ فِي كِتَابِ عَلِيٍّ (ع) …» (کلینی، الکافی، ج۵، ص۴۵۲ و حر عاملی، وسائل الشيعة ، ج۲۱ ، ص۲۲، حدیث ۲۶۴۲۰)
طبق دیدگاههای علمای رجال، سند این حدیث «صحیح» یا دستکم «حَسَن» است بنابراین به این سند می توان اعتماد کرد.
از این روایت دانسته می شود امام کاظم(ع) بر این باور بودند که برای کسی همچون علی بن یقطین – که متأهل بوده و چه بسا چند همسر و کنیز داشته است – شایسته نبوده که به دنبال ازدواج موقت نیز باشد. محدثان شیعه همچون کلینی(ره) بنابر همین روایت و برخی از روایات دیگر «متعه» را برای افرادی که نیازی به آن ندارند و چه بسا در اثر سرگرم شدن به آن مشکلاتی برای آنان ایجاد شود مکروه دانسته اند. کلینی این حدیث را در «باب أنّه يَجِبُ أن يَكُفّ عنها مَن كانَ مُستَغنِياً » (باب مربوط به اینکه کسی که نیاز ندارد باید از آن خودداری کند) آورده است. کلینی احادیث دیگری نیز در این باب آورده است که نشان می دهد «متعه» دستکم در برخی از شرایط و برای برخی از افراد ، «مکروه» و «نامطلوب» است. (کلینی، الکافی، ج۵، ص۴۵۲) همچنین در جایی دیگر روایتی نقل کرده که می گوید امام صادق(ع) طبق مصلحتی به دو تن از شیعیان به نام عمار ساباطی و سلیمان بن خالد که هر از راویان ثقه و اهل کوفه بودند و برای زیارت به مدینه آمده بودند فرمود: «شخصا تا زمانی که در مدینه هستید متعه کردن را بر شما حرام می کنم …» (کلینی، الکافی، ج۵، ص۴۶۷) شیخ حر عاملی نیز در وسائل الشیعه بابی گشوده که حاکی از آنست که متعه برای برخی افراد یا در برخی از شرایط نامطلوب است. (حر عاملی، وسائل الشيعة، ج۲۱ ، ص۲۲، باب ۵)
روایت هفتم:
متن عربی بخش مورد نظر این روایت چنین است:
«… وَ لَهُ أَنْ يَتَمَتَّعَ وَ لَهُ امْرَأَةٌ إِنْ شَاءَ وَ إِنْ كَانَ مُقِيماً {معها} فِي مِصْرِه »(اشعری، النوادر، ص۸۳ ، حدیث ۱۸۵ و صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج۳ ، ۴۶۴ و حر عاملی، وسائل الشيعة ، ج۲۱ ، ص۲۳ ، حدیث شماره ۲۶۴۲۵)
راویان این حدیث ثقه (مورد اعتماد) هستند بنابراین سندش موثق و معتبر است. محتوای این روایت نیز با سایر روایات سازگار است.
توضیح:
در نگارش این یادداشت از نرم افزارهای درایة النور (نسخه ۱٫۲) و نرم افزار جامع الاحادیث (نسخه ۳٫۵) استفاده شده است.