از جنبش جنگل روایت های فراوانی در دسترس و تالیفات زیادی صورت گرفته است .همچنین مراکز متعددی به آن پرداخته و یا پیگیر آن هستند . تنها کتابی که ازنزدیک به نقل حوادث و وقایع نهضت جنگل پرداخته و ناگفته های بیشماری با خود دارد«بیگانه ای در کنار کوچک خان» اثر یان کولارژ مهمان چک تبار میرزا می باشد.
کتابی که در تشخیص ارزش استنادی ، به مراتب جدی تر و عمقی تر است . این اثر را رضا میرچی ترجمه و نشر فرزان روز در سال ۱۳۸۴ منتشر ساخته است.
نویسنده قبل از آمدن به ایران ، در مارس ۱۹۱۹ از طرف وزیر جنگ آذربایجان به عنوان زمامدار نظامی منصوب و در خاطرات وی نیز تأیید می گردد که با درجه و رتبه ی بالای نظامی زیر نظر انگلیسی ها وارد ارتش آذربایجان شده است . وی با همکاری روس های سفید ، تحت حمایت انگلیسی ها در لشگرکشی به باکو نقش داشته است .
یان کولارژ در سال ۱۹۲۰ وارد تشکیلات چکا می شود و از آن طریق به درون فرقه ی بلشویک ها راه می یابد و به عنوان معاونت فرماندهی کمیساریا برگزیده می شود . بعد از حوادث پی در پی ، به وی مأموریت های سنگین و سری داده می شود تا به همراه حیدرخان عمواوغلی به ایران سفر کند وبا رخنه در درون نهضت ، مهره گردان خوبی برای دولت انگلیس بوده باشد .
کتاب اگرچه خاطرات شخصی وی بوده است ، ولی در مدت اقامت یکساله ی خود در کنار میرزا کوچک خان و ارتباط برقرار کردن با چهره های سرشناس موافق و مخالف نهضت از جمله کاراگاتلی ـ جاسوسی که بعد از فروپاشی نهضت جنگل به سفارش دولت انگلستان به دستور رضاخان در ارتش به کار گرفته می شود ، از جذاب ترین بخش خاطرات کتاب است و به حوادث طناب پیچی حیدر عمواوغلی(شخصیت کاریزماتیک مشروطه و نهضت جنگل) و چهل تن از خدمه ی کشتی بر می گردد که یان کولارژ آن را«یک انقلاب کوچک در داخل کشتی»لقب داده است. (۱)
محموله ی تسلیحاتی جاسازی شده در کشتی تجاری کُرچاکُف که ظاهراً قرار بود به دست حزب کمونیست ایران برسد و بنابر دلایلی که کاراگاتلی از راز سر به مُهرآن با خبر بود ، منجر به تغییرمسیر دماغه ی کشتی می شود و «درنرگستان که مرز تولم و فومن است»(بیکانه ای ص ۱۲۴) در اختیار میرزا قرار می گیرد!
کتاب دارای اطلاعات ارزنده ای است و شرح و وصف هر بخش، علی الخصوص وجه اشتراک کاراگاتلی با «حسن خان کیش دره ای» ما را به تأمل وا می دارد. این مستشار نظامی هر روز در همان منطقه ی کیشه دره شاهد حضور ضلع دیگر کاراگاتلی ، يعني عبدالحسين خان ثقفي(سردار ثقفی) بود و از نزدیک ناظر وقایع و تجربیات لُجستیکی بیشماری بوده است .محال است که نام وی(ثقفی) را در حافظه ی خود نداشته باشد.حال بنابر دلایل مصلحت اندیشانه ای هیچ رد پایی از او در کتاب دیده نمی شود.
البته تفکیک این حوزه ها نیازمند یک کار پرحوصله تحقیقی پژوهشی است . بخصوص اینکه یان کولارژ بعد از فروپاشی نهضت جنگل در چنگال سیدجلال چمنی گرفتار می آید و بلافاصله هم آزاد می گردد و به کنسولگری انگلیس در رشت معرفی می شود که خود اسارت و رهایی وی از ابهامات است و همزمان آن در شهر رشت کارگاهی برای تعمیر اتومبیل و سپس نیروگاه برق دایر می کند.وضعش خوب می شود و از طریق کنسولگری انگلیس در رشت مطلع می شود برادرش در قید حیات است . آنچنان در رشت دست اش باز گذاشته می شود که «به دنبال اموال مسروقه اش در جنگل می رود» و شگفتی کار اینجاست ، اموال از دست رفته اش را هم پیدا می کندو…همه ی این اتفاقات بعد از فرو پاشی نهضت جنگل صورت می گیرد. تا همین چند سال قبل از دید خاطره نویسان تاریخ جنبش جنگل پنهان مانده بود.(۲)
گسترش چنین خاطراتی ، گویای برخی واقعیت هاست که درآثار خاطره نگاران پیشین کم دیده شده و در برخی موارد هم اصلاً دیده نشده است ، اگرهم به بخشی از آن اشاره شده در زاویه های احساسی و سیاسی است و با محاسبات قومی و نامستند ، گاهاً اصل آن واقعیت مخدوش شده است . نظیراظهار نظر «محبت آلود » مرحوم ابراهیم فخرایی به کتاب «نگاهی به روابط شوری و نهضت انقلابی جنگل» مصطفی شعاعیان در ارتباط با «عمل طالشی ها برای خفه کردن حیدرعمواوغلی مطابق دستور آلیانی ها» نمونه ای از آن است و موضوع ديگر تابو شکنی «زبان» است که یان کولارژ با واژه گان دو پهلو دارد پرده ها را کنار می زند! تا زبان در پیوند افکار و رفتار سرداران به درستی خودش را نشان دهد.مطلوب آن است برای شّم پرسشگری خواننده به سطرهایی از خاطرات کتاب فوکوس کنیم:
«مأموریتم را به بهترین وجه انجام داده بودم سه روز پس از آن ، صبح زود مرا به کمیساریای ملی نظامی دعوت کردند و بازهم شفاهی دستور دادند … همرا اُستر بریگادا با کشتی موسوم به «گُرچاکُف» به ایران بروم… بر آوردی از تسلیحات ایرانیان به عمل بیاورم.»(بیگانه ای ص۱۱۹)
«آخرای شب به کابین ژنرال کاراگاتلی فراخوانده شدم .چندین درجه دار نیز در آنجا بودند پس از یک گفتگوی کوتاه ژنرال اعلام کرد با حزب کمونیست ایران همکاری نخواهیم داشت بلکه از بندر انزلی مستقیم به مرداب انزلی خواهیم رفت و به میرزا کوچک خان می پیوندیم. از من به عنوان خارجی سؤال کرد:”آیا می خواهی به طور داوطلب با ما باشید یا می خواهید به باکو باز گردید” از دولت بلشویک ها دل پُری داشتم و با کمال میل موافقت کردم که با آنها بروم، هرچند در باره ی کوچک خان چیزی نمی دانستم.»(همان ص۱۲۲)
«خانواده ی میزبان من خانواده ی با خدایی بود .حسن خان اغلب جملاتی از … و نماز می گذارد و هنگامی که وقت نماز فرا می رسید به ساعتش نگاه می کرد تا دیر نشود.»(همان ص۱۳۵)
«افراد حسن خان کاملاً پاک و درست کردار بودند …»(همان ص۱۳۶)
«رضا خان بیشتر مواقع پیش او (کوچک خان) می آمد .رضاخان قدرتمند ترین فرد در کابینه دولت و وزیر جنگ بود با کوچک خان در مورد هماهنگی بادولت با او مذاکره می کرد.»(همان ص۱۴۸)
همانگونه که مشاهده شد کتاب چهره ی درونی نهضت را تقدّس زدایی می کند.واضح است که بعضی از واژگان و دیدگاه ها توجیه ایدئولوژیکی دارد . آنچه که از همه چشمگیرتر است نشست های پی در پی رضا خان با میرزا که خواننده را به تفکر وا می دارد.
هدف فوق وقتی روشن می شود که این مستشار انگلیس در پاسداشت از سیادت ایدئولژیک!علایقش اساساً انسانی است! ومشابه ی آن بارها در خاطرات مستشاران دول استعمارگر دیده شده است .نظیر تعریف و تمجید رابینو از صمصام الکتاب که جنگلی ها به وی لقب«سگ حسن دله» داده بودند. با این تفاوت که در خاطرات یان کولارژ مستترباقی مانده است. وی به خوبی می دانست که تاریخ در واکاوی از نهضت جنگل واژه به واژه خاطرات اش را غربال خواهد نمود . به همین خاطر از کنار بعضی از اشخاص با چراغ خاموش گذشته است.
اینکه نوشته اند اقتدار «حسن خان کیش دره ای» در نفوذ مالی ، محلی ، ایلی و موقعیت استراتژیک جغرافیایی منطقه آلیان با انبوه کوهستانی و جنگل های آن در جذب میرزا تاثیر داشت ـ شکی نیست و در درجه بعدی قرار می گیرد .چرا که زبان برای میرزا، معین الرعایا ، خالو قربان و خالوکریم مهم تر از جنگل های آلیان بود .تا آنجا که یان کولارژ در کتاب خاطرات خود به آن اشاره دارد:
«از پسیخان وارد شدم … در بالای خانه افرادی را دیدم از کلاه شان شناختم … کلاه کُردها کمی بلندتر شبیه سیلندرهای خودمان بود… خالوقربان نماینده ی رضاخان و کریم خان(خالوکریم) از طرف کمونیست ایران هردو کُرد بودند ، و در روزواقعه از راه بلد های کُرد زبان که در لشگر مخالف آنها انجام وظیفه می نمودند …»(همان ص ۱۵۱)
این زبان [کَردی] تاآنجا پیش رفته که زبان رسمی یعنی فارسی و زبان های بومی محلی چون تالشی و گیلکی در حاشیه قرار داشت . گذشته از زبان اصلی و مادری میرزا که «طایفه ی رشوند» و کُرد است ، اکثر فرماندهان و سربازان دوسوی جبهه به واسطه ی زبان کُردی که پاشینه ی آشیل نهضت بر روی آن می چرخید ، امورات روزمره ی جنبش را انجام می دادند و هم چنین آنچه میرزا را از کسما به گوراب زرمیخ و آز آنجا به «کیش دره» کشاند، منطقه ی جغرافیایی و سوق الجیشی آلیان نبود ، بل زبانی بود که این سه حلقه را به هم مرتبط می ساخت که آبشخور هر سه ی آن در یک زبان واحد خلاصه می شد..موضوعی که در کتاب دکتر شاهپور آلیانی غیر مستقیم به آن اشاره دارد.
پرواضح است اعتبار و شأنیت ناسیونالیستی زبان که هم به دشمن نظر داشته است و هم به دوست ، در لشگربین این دو ، آنچه که به یاری خالوقربان و خالوکریم آمده و حیدر از آن بی نصیب ماند ، همین زبان مشترک بود!. تا جایی که آنها با راه بلدان از عمق حادثه گریختند و خود را به رشت رساندند و حیدرگرفتار راه نابلدان شد.
پرسشی که در جراید پژوهشی ، تنها به بار نژادی آن بسنده شده و در قالب زبان شناسی جنبش جنگل فرصتی برای پژوهشگران فراهم نیامده است . تا آنجا كه حتا نوشته های ایرج افشار به خوبی در گیلان دیده نشده كه گفته است :«میرزا کوچک خان از مردم رشوند بود »(۳) خلاء این بی اطلاعی و آزار دهنده و پرهیز از آن ، بحث ناهنجاری را در پیرامون نهضت پژوهشی به وجود آورده است .نظیر دستخط عین السلطنه قهرمان(۴) و علینقلی امیر اسد و میرزاحسین خیاط كه جملگی در کتابخانه ی ملی ثبت و ضبط اند.
مقوله ای که در مذمّت ، جای بحث آن در این جُستار نیست و گواهی این مدعا در حال حاضرهمان خاطرات یان کولارژ است . کتابی که در ادامه ی فرایند پژوهشی می تواند در تصحیح و تکمیل نهضت پژوهشی جنبش جنگل مثمر ثمر باشد و زمینه های مناسب و بهینه ای برای پرسشگری و واقعه نگاری فراهم نماید.
منابع و مآخذ:
۱- میرچی ، رضا . بیگانه ای در کنار کوچک خان .چاپ دوم، نشر فرزان روز۱۳۸۴
۲- شمسی پور خشتاونی ، جمشید. غلامعلی بابا ماسوله وجنبش جنگل . گیله وا شماره ۱۳۳ص۲۰
۳- مجیدی ، عنایت الله .نقدی بر کتاب مجمل رشوند.پیام بهارستان شماره ۱۳ ـ ۱۳۹۰
۴- شایسته ، فریدون ، نهضت جنگل از آغاز تا فرجام . فرهنگ ایلیا ۱۳۸۵
۵- الموتی ، ضیاءالدین . قیام مسلحانه دهقانان الموت .تهران ۱۳۵۱ ص۱۰۹ الی ۱۱۲
جمشید شمسی پور
یاداشت شمارا با کمی تاخیر خواندم، متشکرم از اینکه کتاب “بیگانه ای در کنار کوچک خان ” را مفید ارزشیابی کردید، همانطور که شما نوشتید هنوز جای کار و تحقیق بسیار مانده.
با آرزوی روزهای آرام و مهربان
ر. میرچی