یکشنبه ۰۴ آذر ۱۴۰۳ , 24 November 2024

تاریخ انتشار : ۲۸ آذر ۹۵
ساعت انتشار : ۱۲:۱۰ ق.ظ
چاپ مطلب
نگاه آزاد/ علی زنجانی؛

اختلافات حزبی نشانه دوری از مکتب اسلام است

زمانی که تاریخ مصرف یک گروه و حزب که چهار سال است تمام می شود گروه دیگر در طول این مدت تلاش می کندکه جای گروه قبلی را اشغال کند و زمانی هم که پیروز شد افراد جامعه بایستی یکصد و هشتاد درجه تغییر مسیر بدهند.

به گزراش پایگاه خبری تحلیلی ماسال، علی زنجانی شاعر و نویسنده تالش، ضمن یادداشتی نوشت؛

از کجا باید آغاز کرد و تا به کجا باید ادامه داد؟ همین بس که خداوند متعال انسان را خلق کرد و برای اتمام حجت خویش در مورد حکومت بر جهان و مخلوقات، قوانین و راهبر و راهنمایانی فرستاد که بندگانش، از آن برای رسیدن به قله معرفت وانسانیت مددجویند. البته در هر زمان یکی را رهبر و حاکم شرعی و الهی خویش بر بندگانش گمارد و از آنجائیکه از همان روز ازل راه و دین و رهبر و خدا یکی بود و هست و تا ابد هم همان خواهد بود و جز آن چیز دیگری نیست ونخواهد بود، نمیدانم که چرا مسلمانان جهان برای بعضی از افراد خاص که خودشان را متفکر و اندیشمند می‌دانند همانند موش آزمایشگاهی شده اند و زمانی که یک گروه در جامعه حاکم می‌شوند و با عقاید خاصی که برای خود دارند افراد همگروه خود را هر چند اندک باشند دور خود جمع می‌کنند و بر اساس عقاید شخصی وگروهی و حزبی خود حرکت میکنند. افراد و جامعه را به آن سوی، با برنامه ریزیهای خود هدایت می کنند.

زمانی که تاریخ مصرف آن گروه و حزب که چهار سال است تمام می شود گروه دیگر در طول این مدت تلاش می کندکه جای گروه قبلی را اشغال کند و زمانی هم که پیروز شد افراد جامعه بایستی یکصد و هشتاد درجه تغییر مسیر بدهند و با ساز این گروه برقصند-گاهی تند رو می شوند وگاهی کند رو وگاهی میانه رو-گاهی چپ می شوند گاهی راست-گاهی اصلاح طلب وگاهی اصولگرا-گاهی گروه سازنده وگاهی استقلال طلب- گاهی اکثریت وگاهی اقلیت وهمچنان گاهی های دیگر.

نمی دانیم که این راه ها آخرالامر به کجاها ختم خواهد شد؟

مگر در دین مقدس اسلام یک گروه و یک حاکم اسلامی و شرعی بیش و یک راه ودین وحکم جاری وساری نمی باشد؟ آن هم گروه مسلمان والهی وخدا خواه وهمانا اگر احزاب متعددی هم در جامعه وجود دارد مگر باطل نیستند جز حزب الهی وگروه الهی-پس آنان دیگر چه می گویند؟ اگر به قول خودشان در هدف ، همه مشترک هستند پس این جار و جنجال ها برای چیست؟

اگر معتقدید که باید در جامعه منتقد و افکار متضاد باشد تا در غربال جامعه همه از ریز و درشت از یکدیگر مجزا و تفکیک شده و بهترین‌ها انتخاب شوند، مگر در اسلام که ملاک ها همه الهی  هستند توسط پیامبر گرامی وائمه اطهار و در رأس همه، خداوند متعال غربال و صاف نشده اند؟ مگردراحکام دینی و شرعی شماها یا بعضی ازآقایان به اصطلاح متفکر و اندیشمند شک دارند؟

اگر شک دارند باید بدانندکه از جرگه مسلمانان خارجند وآنان مشرک ومنافق هستند، چراکه هیچ یک از احکام الهی واسلامی و خدائی دارای ضعف و اشکال نیست و نخواهد بود و اگر هم به نظر بعضی ها جای اشکال وجود داشته باشد، اشکال در احکام شرعی و الهی نیست بلکه اشکال در خود اشخاص است که آن احکام را درست نمی فهمند و درست نمی خوانند و یا اگر هم درست بفهمند و یا بخوانند چون به نفع خودشان نیست و یا نمی بینند،آن را مشکل می دانند و برایش اشکال تراشی می‌کنند و به خورد افراد جامعه می دهند.

آقایانی که متفکر و اندیشمند هستند در بین خودشان اتحاد ندارند چه برسد به افراد عادی و عامی و امی.

مگر لباس طلبگی وحوزه ای به غیر از لباس عفت و اسلام و پیامر است؟ مگر درسهایی که در آنجا خوانده می شود با یکدیگر فرق دارد که از میان آنهایکی با نام جامعه روحانیت و دیگری با نام جامعه روحانیون در جامعه قد علم می کنند؟! مگر خط درسی و فکری و راه آنان در مسیر اسلام وخدا نیست؟! پس چرا یگرنگ و یکدل نیستند؟ چرا در جامعه یک حزب را که همان حزب خدائی است، مطرح و طرفداری و حمایت و ترویج نمی کنند؟آنهائی که معتقدند که باید ارزش وضد ارزش در کنار هم باشند تا قدر یکدیگر شناخته شود، پس کدامین گروه و حزب از بین گروه ها،ارزش و دیگری ضد ارزش است؟ مگر در دین اسلام راهی جز راه ارزشمند الهی به بندگان خدا معرفی شده است؟ واگر هم شده مخالف راه خدا بوده است واگر حزبی هم بوده تنها یک حزب بوده نه چندین حزب ودیگر احزاب وگروه ها،گروه های مخالف وضد الهی بوده اند وبس.

آخر تا کی بایستی با این القاب و الفاظ مردم را سردرگم کرد؟ اگرنظرات و پیشنهادات سازنده ای، دیگران دارند چرا نمی نشینند و با هم همفکری نمی کنند تا یک راه درست را انتخاب کنند و مطابق احکام الهی آنها را انجام دهند؟ چرا هرکس سنگ خودش را به سینه می زند و برای رسیدن به تصدی ریاست و به مقام دنیایی، افکار و عقاید و حتی خود افراد را در زیر پای خود و زیر افکار و عقاید شخصی وگروهی وحزبی خود، لگد مال می کنند و توجهی به شخصیت انسانی افراد جامعه ندارند وخودشان را برتر از دیگران می دانند؟ اگر چنین هستند، همانا از گروه شیطانند، چرا که،کسی که در راه خدا فکر می کند و یا قلم می زند وبه فکر بندگان خداوند است،دیگر به فکر خودش یا مقام و منصب و یا تشکیل گروه وحزب خاص خود نیست ونمی افتد. اگر چنین است پس در زمان قبل از انقلاب و یا اوایل انقلاب، افرادی هم بودند که همانند این گروه‌ها و احزاب با همین آرمانها، فریاد بر می‌آوردندکه ای حاکمان، به فکر مردم باشید واینقدر به فکر جیب ومقام وگروه خودتان نباشید پس چراآنان را کافر پنداشتید ومنافق وضد اسلام؟

مگر اینان چه کمبودی نسبت به آنان دارند؟ مگر دین اسلام آمده است تا برای افراد وگروه وحزب خاصی، مقام وثروت بدهد؟ مگر نه این است که اسلام مخالف دنیا پرستی ومقام پرستی وتجمع ثروت در دست افراد و گروه و یاحزب خاصی است؟! پس چرا ایمانی که دم از اسلام وخدا می زنند وقتی به خلوت می روندآن کار دیگر می کنند؟ به خدا دیگر بس است. اسلام دین عدالت و قسط و برابری و برادری است. اسلام دین رحمت و فضل و بخشش است. اسلام دین انسان سازی است٠اسلام دین سلامتی وتکامل بشریت است نه مخالف آنها.