به گزارش ماسال نیوز؛ سید رسول منفرد فعال فرهنگی گیلانی ضمن یادداشت نوشت:
اگر بعد از اتمام تبلیغات یکماهه و مناظرهها، و بعد از اتمام شمارشآرا در انتخابات پیش رو، به ما بگویند «میدانستید تعداد نامزدهای تأیید صلاحیت شده، دو یا سه برابر بود و شما فقط تعدادی از آنها را شناختید؟»، چه حسی به ما دست میدهد؟ حس خیانت و توطئه؟ یا احساس سانسور و خفقان؟ یا سرخوردگی؟ یا اینکه اصلاً چنین اتفاقی را شگفتانگیز، غیرممکن و استثنا میدانیم؟
این اتفاق بهظاهر عجیب، در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا همیشه عادی و بدوناستثنا است. غالب مردم تنها با دو کاندیدای حزب جمهوریخواه و دموکرات آشنا میشوند. در عمل هم مثل انتخاباتی که ترامپ برنده شد، حدود ۹۵ درصد آرا، به همین دو نامزد میرسد و شانسبرتری همهی دیگران همیشه صفر است. آزادی رقابت هست، اما عملاً امکان رقابت نیست.
در ایالات متحده، تبلیغات اتکای زیادی به توان مالی افراد دارد. هرکه پول بیشتری داشته باشد رسانههای بیشتری دارد. اما در ایران، حتی آنها که رأی نمیدهند هم کاندیدای کم اقبالی مثل محمد غرضی را میشناختند، چون تبلیغات، بیش از همه به برنامههای رسانهی ملی اتکا دارد و همه، موقعیت تا حدی برابر دارند.
این را نگفتم که رسانهملی از محافظهکاریها یا سانسوری که مثلاً نسبت به شهرستانیها روا میدارد تبرئه شود. همین که ما آنقدر که باید با کاندیداهای جدید و مستقل روبرو نیستیم خود گواه ناکارآمدی رسانهی ملی است. اما مدتهاست که ایدهی خصوصی شدن رسانهی ملی، با ظاهر شیک و بستهبندی شدهای به مردم عرضه میشود. غافل که وقتی تلویزیونخصوصی شود مردم عادی هرگز توان راهاندازی آن را نخواهند داشت، بلکه این اشراف و جناحهای سیاسی هستند که بیش از گذشته، حکمرانی مطلقی بر رسانه پیدا میکنند. نهایت خصوصی شدن رسانهها، بعد از چند دهه، انتخاباتی خواهد بود شبیه ایالات متحده؛ که در آن تنها اصولگرایان و اصلاحطلبان و کسانی که زیر بیرق این دو میروند امکان پیروزی دارند.
رسانه دولتی، ناکارآمد است ولی رسانهی خصوصی، ماهیتی جز دیکتاتوریثروتمندان بر مستضعفین ندارد. راه حل را نه در این دو، بلکه در مردمی شدن رسانه باید جست.