مأمور خدا، رئیس جمهور
بوی شهدا، رئیس جمهور
بیرنگ و ریا و خاکِ خالی
یار ضعفا، رئیس جمهور
جیپیاس راه مستقیم است
چون قبلهنما، رئیس جمهور
روی بنری نوشته بودند:
از جنس شما، رئیس جمهور
دارندهی هالهای منوّر
عالِم به خفا، رئیس جمهور
زاهد ز خدا کمک طلب کرد
فرمود: بیا! رئیس جمهور!
محبوب تمام کودکان است
هادی و هدی، رئیس جمهور
جز خارج مملکت ندادهست
دستی به نسا، رئیس جمهور
آن هم به فراخور شرایط
از دست قضا رئیس جهمور
یا کرده بغل اگر زنی را
بوده به عزا، رئیس جمهور
القصه که هی نمیدهد گاف
دستش به عصا، رئیس جمهور
در خلوت خود شبیه جلوت
مشغول دعا، رئیس جمهور
مشتش الکی نمیشود باز
پیش رقبا، رئیس جمهور
از جملهی قایمالخطاهاست
بی خبط و خطا، رئیس جمهور
پشت تریبون و روی منبر
بیش از خطبا، رئیس جمهور
غیر از دو سه موردی که آن هم
کردهست هجا، رئیس جمهور،
هر چیز که گفته تا به امروز
گفتهست بهجا، رئیس جمهور
با وعدهی حل مشکل، آن را
کردهست هوا رئیس جمهور
حرفش چو «کلیدِ هر چه بستند»*
یک قفلگشا، رئیس جمهور
در قحطی گوشت، توی خانه
مانند سویا، رئیس جمهور
چسبانده به «بانکداری»، «اسلام»
کابوس ربا، رئیس جمهور
کوبندهی اختلاس و دزدیست
بی ترس و ابا، رئیس جمهور
البته نداده لو کسی را
تمثال وفا، رئیس جمهور
از بند تعلقات دنیا
آزاد و رها، رئیس جمهور
دور و بَریان او ولی توپ!
تندیس سخا، رئیس جمهور
تغییر نکرده وضع مالیش
اندازهی ما رئیس جمهور
از اولِ کار هم حسابش
بودهست جدا، رئیس جمهور
خوشچهره و خوشصدا و خوشپوش
خوش ناز و ادا، رئیس جمهور
دل میبرد از تمام ملت
شیطان و بلا، رئیس جمهور
انسان نه! فرشته هم نه! بهتر
یک چیز دوپا! رئیس جمهور
::
از زیر سبیل خویش رد کن
اشعار مرا رئیس جمهور!
من شاعرم و سلاح من نیست
جز قافیهها، رئیس جمهور!
—
* نظامی: ای کارگشای هر چه هستند / نام تو کلید هر چه بستند
منبع: فردا