همزمان با رحلت ابرمرد تاریخی ایران، امام خمینی (ره) شعری زیبا زا شاعر اعتراض سلمان کدیور تقدیم مخاطبان ماسال نیوز می شود؛
روح ا… !
همه تقصیر تو بود !
ما زندگی یمان را میکردیم
و سرمان در آخورمان گرم بود !
و هفتاد پشت مان
به نشست و برخاست تخت ها
سایه خدا بودن شاهنشاه
طعم چکمه انگلیس و روس ها
جستجوی غذا
در پهن اسب ها
عادت کرده بودیم !
*
ما باور کرده بودیم
آشپز آمریکایی
می تواند با رُیزرویز
مرجع تقلید مان را زیر بگیرد
و ما
حق چِخ کردن سگش را هم نداشته باشیم !
ما عادت کرده بودیم
هر ماه
سهم وحشی بودنمان را بپردازیم!
و بی دردسر
دل به ” محمد رضا ” بسپاریم
که دستانمان را
به دروازه های تمدن متبرّک کند !
*
همه اش تقصیر تو بود ، خمینی !
ما باورمان بود
آریا مهر سایه خداست
و خان ها
حافظ ناموس ما
و دلمان خوش بود
به اسلامی
که با گریه بر زخم های حُسینش
که سال ها پیش
در کربلا مُرده بود (!)
بهشت را صاحب شویم
*
ما به عادت کردن
سال ها عادت کرده بودیم
تا وقتی تو آمدی ، خمینی !
و بیدار مان کردی
از خواب دوهزارساله
و مانند طفلان جاهل
در گوش پیرمردهامان
اقامه سردادی
که فقط خدا بزرگ است
نه خان و آریامهر
نه کارتر و گوباچوف !
و ما را
در بُهت آزادگی ات فرو بردی
*
و از آن روز
خواب و خوراک مان ستانده شد !
بمب ها موشک ها
فانتوم ها و ناوها
به جان خرمشهرمان افتادند و خونینن شهرش کردند
دهلران را به دلهره محکوم
و بُستان مان ! را به آتش کشیدند
و سر شش ماهه ها را
گوش تا گوش بریدند
و جوان هایمان را
به جرم “فریاد ” ، اسیر
سفره هایمان را به جرم قناعت
تحریم کردند !
امّا
تو وعده هایت صادق بود
ما جوانه زده بودیم
در خاک آزادگی
و هوای پاک کبریایی الله
و جان گرفته بودیم
به زمزمه لبانت که میگفت : ” می شَد ”
***
آری
همه اش تقصیر تو بود خمینی !
وگرنه
ما عادت کرده بودیم…
انتهای پیام /