جمعه ۰۲ آذر ۱۴۰۳ , 22 November 2024

تاریخ انتشار : ۰۸ مرداد ۹۶
ساعت انتشار : ۲:۲۷ ق.ظ
چاپ مطلب
یک گردشگر کانادایی مشاهداتش را از سفر به ایران نوشت؛

از پلیس حجاب تا اهمیت بینی در میان ایرانیان

قبل از اینکه برم ایران فکر می‌کردم مردم کاملا مخالف با مذهب هستند و مردم با رعایت کردن قوانین مذهبی مشکل دارند.

به گزارش ماسال نیوز؛ یک بانوی کانادایی پس از سفرش به ایران نظرات جالبی درباره مردم ایران نوشته است:

روز اول حس می‌کردم جایی می‌رم که مردم دارن بمب هسته ای تولید می‌کنن و دنیا رو منفجر می‌کنن! وقتی رفتم از آرامش و مدرن بودن اونجا تعجب کردم. از شهرهای زیادی از اروپا، مدرن تر و شهری تر بود. ساختمون های زیادی داشت که بعضی از اونها معمولی و خیلی از اونها معماری مدرنی داشتند. راستی در روز اول سفرم، فکر می‌کردم قراره اتفاقی بیفته اما واقعا امن بود. خیلی امن.

***

ایرانی ها مذهبی هستند. خانوم ها موهاشونو  با روسری و دست هاشونو تا مچ می‌پوشونند. من زمستون اونجا رفتم. واقعا مشکلی نداشتم. در شهر خودم هم در زمستون ها سرم رو با کلاه یا شال می‌پوشونم. آره من اصلا مشکلی نداشتم و تازه با اینکه به من گفته بودند پلیس حجاب (گشت ارشاد) دارند اما خانوم های زیادی رو دیدم که روسری هاشون واقعا عقب بود. خیلی عقب. یعنی تقریبا موهاشونو نپوشونده بودند و به نظرم برای همین پلیس حجاب داشتند تا خانوم هایی مثل اونها روسری هاشونو برندارند. من خودم برای اینکه می‌خواستم مشکلی برام ایجاد نشه، موهامو پوشونده بودم و کمی از اون دیده می‌شد. هیچ مشکلی پیدا نکردم اما مردم دایم بهم می‌گفتند اوه! تو باید اونطوری که دوست داری باشی! باور نمی‌کردند که رعایت حجابشون برای من سخت نیست.

 ***

قبل از اینکه برم ایران فکر می‌کردم مردم کاملا مخالف با مذهب هستند و مردم با رعایت کردن قوانین مذهبی مشکل دارند. اما من تعجب کردم که دیدم خیلی از اونها قوانین رو رعایت می‌کنند. با اینکه اجازه دارن کامل رعایت نکنن اونها کامل رعایت می‌کردند و خیلی شاد بودن و از زندگیشون لذت می‌بردند. به علاوه مردم در کنار هم با هارمونی زندگی می‌کردند. من دوستانی رو می‌دیدم که در ظاهر باهم متفاوت بودن اما واقعا در کنار هم شاد بودن.

***

من با دو خانواده در رابطه بودم. یک خونواده کاملا شبیه غربی ها، و یکی خیلی شرقی و مذهبی و هر دو خیلی خوب، آره هر دو به یک اندازه صمیمی و خوش میزبان بودند.

***

در ایران خیلی زیاد داروخانه دیدم. هر گوشه یک داروخونه بود. مردم براشون مهمه که سالم باشند. تعداد زیاد داروخونه ها مثل فرانسه بود. و مردم یکم که حالشون بد می‌شد سریع یک قرص می‌خوردن تا بدتر نشند.

متوجه شدم برای ایرانی ها بینی خیلی مهمه. منظورم اینه، براشون مهم بود بینی هاشون خوب بنظر برسه. بارها این رو دیدم که مردم روی بینیشون چسب داشتند. اوایل اینو نمی‌دونستم از یکی که از اونها که روی بینیش چسب داشت پرسیدم و بعدا هم بیشتر پرسیدم و فهمیدم برای مردم پرستیژه که بگن بینیشون رو جراحی کردن و تغییرش دادن (قهقهه).  نمی‌دونم به نظرم خیلی عجیب اومد.

***

تحصیلات در کشورشون خیلی مهمه. از بیرون که نگاه می‌کنی فکر می‌کنی باید زن هاشون تحت فشارهای زیادی باشند. اما در کمال تعجب زن های بیشتری نسبت به مردها دانشگاه می‌رفتند. همه هم تحصیلات دانشگاهی داشتند و تحصیلات و دانشگاه خیلی براشون مهمه.

***

یکی از مهم ترین چیزها برای ایرانی ها خانواده ست. در غرب هر کس برای خودشه و اگر بتونه، در مرحله ی بعد، ارتباط با پدر و مادرش هم داره. در هند مردم با پدربزرگ ها و مادربزرگ ها، باهم زندگی می‌کنند. در ایران، ترکیب این دوتاست. مردم با اینکه با فامیل یکجا زندگی نمی‌کن اما با فامیلشون خیلی رابطه دارن و نزدیکن. پدر و مادر و خواهر و برادر که خیلی مهم هستند و خیلی کم آدم ها تنها زندگی می‌کنن و اینو خوب هم نمی‌دونند.

منبع: فرنگ نوشت

انتهای پیام /