نگاه آزاد- محمدسعید ابراهیمی: دوران سلطنت قاجار به سبب بیلیاقتی شاهان و ناکارآمدی سیستم حکومتی، بستری مستعد برای انعقاد قراردادهای ننگین بود به گونهای که معاهدات قجری در سپهر سیاست ایران به نماد “وطنفروشی” مبدل گشتهاند به گونهای که در ادبیاتسیاسی برای بیان نامتوازن بودن یک قرارداد از حیث دادهها و ستاندهها، آن را به قراردادهای قاجاری تشبیه میکنند.
سوای معاهدات صلح خفتباری که در زمان سلطنت فتحعلیشاه منعقد شد در دوره زمامداری حکوت قاجاریه، قراردادهای اقتصادی رقّتانگیزی نیز به امضا رسید که از آن جمله، قرارداد انحصار توتون و تنباکو به طرفیت دولت ایران و کمپانیرژی بود.
این قرارداد علاوه بر اثرات مخرب اقتصادی، زمینهساز حضور پرتعداد نظامیان انگلیسی به بهانه حفاظت از شعب کمپانیرژی نیز بود و بیم آن میرفت که انگلیس همانگونه که در پوشش کمپانی هندشرقی، هندوستان را به تصرف درآورد؛ به تمامیت ارضی ایران نیز دستتطاول یازد.
علمای شیعه نسبت به این قرارداد واکنش نشان دادند و فتوای معروف میرزای شیرازی دایر بر تحریم استعمال توتون و تنباکو چنان موج عظیمی ایجاد کرد که حتی همسران ناصرالدین شاه نیز طریق نافرمانی از وی در پیش گرفتند و با لبیک به مرجعیت، قلیانهاشان را در هم شکستند.
نفوذ کلام روحانیت که حتی حرمسرای شاه را نیز متأثر کرد، موجب وقوف به قدرت این نهاد و عقبنشینی ناصرالدین شاه شده، الغای قرارداد رژی را به ارمغان آورد.
قدرت مرجعیت در بسیجاجتماعی اقشار مختلف که به لغو معاهده استعماری رژی انجامید، انگلستان را به این جمعبندی رساند که گام اول برای حصول سلطه بر ایران، چارهاندیشی برای مهار روحانیت است.
آری، قدرتنمایی روحانیت که رویای استعمارگران را آشفته ساخت سبب شد تا انگلستان برای این نهاد خوابهای شومی ببیند چرا که به تعبیر جناب مولانا، “هر که داد او حُسن خود را مزاد/ صد قضای بد سوی او رو نهاد”.
بدین ترتیب سیاست بریتانیا بر استحالهی روحانیت استوار شد تا از این رهگذر نه تنها روحانیت مانع پروژههای انگلستان نگردد بلکه عنداللزوم به اجرای سیاستهای این کشور همت گمارند.
از این مقطع پروژهی نفوذ در روحانیت در دستور کار بریتانیا قرار گرفت و عناصر سرویسجاسوسی این کشور در پوشش طلاب علوم دینی وارد حوزههای علمیه شدند.
اهداف انگلستان از نفوذ به بدنه روحانیت ایجاد اختلاف میان مذاهباسلامی، مشغولکردن روحانیت به امور فاقد اولویت، تضعیف روحیه استعمارستیزی و در یک کلام نهادینه کردن سکولاریسم و تفکر جدایی دین از سیاست بود.
اولین میوهای که انگلستان از نفوذ در قشر روحانیت چید ایجاد انحراف در جنبش مشروطه بود؛ بدین صورت که شیخ فضلالله نوری که معتقد به مشروطهی مشروعه و کاربست دین در عرصه سیاست بود توسط یک قاضی “روحانی” به اعدام محکوم و به دار آویخته شد.
حضرت امام(ره) در این باره میفرمایند: “خارجیها” كه يك همچو قدرتى را در روحانيت مى ديدند كارى كردند در ايران كه شيخ فضل الله مجاهدِ مجتهدِ داراى مقامات عاليه را، يك دادگاه درست كردند و يك نفر منحرف “روحانىنما”، او را محاكمه كرد و در ميدان توپخانه شيخ فضل الله را در حضور جمعيت به دار كشيدند.
آری، انحراف در مشروطه و به محاق رفتن این جنبش بیش از هر عاملی ناشی از نفوذ در روحانیت و پیدایش مفهوم “روحانیت منهای اسلام” بود چرا که صلاح و فساد یک ملت مسلمان در گرو رفتار این نهاد است.
دو کار اشتباهی که سالها در حال انجام دادن آن هستیم ۱ – انداختن مشکلات کشور به گردن بیگانگان ۲ – انتظار کمک گرفتن و دلسوزی از کشوری مثل امریکا ست
در تمامی موارد بالا ما بیگناهیم و فقط خارجی ها هستند که گناهکارند در حالی که چنین نیست آمار تمامی تصادفات و اختلاس ها و کارهای عجیب و غریب در فضای مجازی و سلفی بگیری ها و هزار کار دیگر مربوط به خودمان است و کسی مقصر نیست در کنار آن هیچ کسی به فکر انجام یا اصلاح کاری نیست همه از دولت انتظار دارند