به گزارش ماسال نیوز؛ امام(ره): شما را بکشند بهتر از این وضع است. منظور از «این وضع» در جمله امام (ره) موضوع اخیری است که دبیر شورای عالی امنیت ملی به آن اشاره کرده و معتقد است: «بساط محافظ باید برچیده شود.» علی شمخانی در اینباره گفته است: در حال حاضر در کشور هیچ تهدید امنیتی متوجه هیچ مسئولی نیست. جملاتی که شاید مسئول مستقیم امنیت کشور یعنی دبیر شورای عالی امنیت ملی خطاب به جمعی از مسئولان ردهمیانی و حتی بالاتر بیان داشته که خود حکم محافظان مردم و کشور را دارند و داعیهدار امنیت در کشور هستند. آنچه مورد تأکید وی قرار گرفته برچیده شدن تشریفات و پرستیژی است که فارغ از هرگونه حفاظتی تنها باعث میشود میان مردم و مسئولان فاصله ایجاد کند. موضوعی که مورد اشاره سخنگوی دستگاه قضا در آخرین نشست خبری هم قرار گرفت و افزون بر این بر هزینهبر بودن این موضوع هم اشاره شد و در نهایت برچیده شدن این بساط را به تصمیم شورای امنیت ملی واگذار کرد.
موضوع حفاظت از شخصیتها به روزهای پرخطر انقلاب برمیگردد که به واسطه ترورهای پیدرپی مسئولان مورد اهمیت قرار گرفت، اما اکنون بعد از گذشت سالیان دراز از شرایط ناامن روزهای ابتدایی انقلاب و وجود امنیت در کشور «حفاظت» به «تشریفات» تغییر پیدا کرده است. آنچه دیروز تحتعنوان حفاظت برای برخی از شخصیتها صورت میگرفت، امروز حکم تشریفات یا پرستیژ را پیدا کرده است که علاوه بر ایجاد فاصله کذایی و بیجهت میان مسئولان و مردم، هزینهتراشیهای نامعقولی هم در شرایط بودجهای کشور به دنبال داشته است.
«بساط حفاظت شخصیتها را باید جمع کنیم، ما حفاظت از شخصیتها را نداریم، تشریفات و پرستیژ شخصیتها را داریم. من مسجد میروم، پارک میروم، کوه میروم، تنها و با مترو میروم و هیچ مشکلی هم ندارم.» اینها قسمتی از سخنان مهم و قابلتوجه مسئول مستقیم امنیت کشور که اخیراً بیان داشته است و بهطور حتم بخشهای قابلتوجهی از مسئولان را نشانه گرفته است که بهرغم ضرورت نداشتن عبور و مرور با تیم حفاظتی (شما بخوانید تشریفاتی)، خود را ملزم به حرکت در چنین حصاری تعریف میکنند. چه بسا که امروز ما اگر از تشریفاتی شدن این موضوع و اهمیت فاصله افتادن میان مردم و مسئولان صحبت میکنیم، متأسفانه برخی اهداف پیدا و پنهان برای برخی افراد در اصل قرار گرفتن در همین دایره غیرمنطقی و توهمآفرین باشد تا کمتر خود را با مردم مواجه کنند و در جایگاه پرسش و پاسخ قرار نگیرند.
پس از اظهارات شمخانی بود که سخنگوی دستگاه قضا نیز در آخرین نشست خبری خود با خبرنگاران حفاظت از شخصیتها را به عهده شورای امنیت سپرد و به صراحت بیان داشت: نظر شخصی بنده این است که بسیاری از افراد امثال بنده نیاز به محافظ ندارند.
فارغ از اعلام برائت کلی افرادی چون مسئول مستقیم امنیت کشور یا سخنگوی دستگاه قضا، اما ذکر این نکته ضروری است که در گام اول باید قوانین و فلسفه تیمهای حفاظتی را نسبت به روزهای اول انقلاب باز تعریف و بازبینی کرد و پس از آن با ردهبندی اهمیت داشتن تیم حفاظتی، افراد خاص و بلکه اخص را مشمول آن قرار داد.
قوانین حفاظتی دهه اول انقلاب
یکی از همین قوانین منسوخ شده و جالب توجه که شاید تاکنون مورد توجه قرار نگرفته، لایحه قانونی راجع به حفاظت نمایندگان مجلس شورای ملی مصوب سال ۵۹ است. در این لایحه آمده «هر یک از نمایندگان مجلس شورای ملی میتوانند یک قبضه اسلحه کمری و یک محافظ مسلح برای تمام وقت همراه داشته باشند و اسلحه و حقوق محافظ طبق مقررات و از بودجه مجلس پرداخت میشود.»
شاید بر همین اساس است که طی سالهای اخیر برخی نمایندگان مجلس خواستار استمرار یکسری از حقوق نمایندگی از جمله مجوز حمل اسلحه و مواردی شبیه تیم حفاظتی هستند. البته افزون بر نمایندگان مجلس دیگر افراد و شخصیتهایی هم هستند که فارغ از چنین قوانینی برای خود تیم حفاظتی تعریف کردهاند. حفاظتی که برای دفاع از جان و شخصیت تعریف میشود، اما جز تشریفات نمیتوان نامی برای آن انتخاب کرد.
اگر شما را بکشند بهتر از این وضع است
نقل قولی است از آیتالله گرامی علمای قم که تعریف میکند: آقای مهدویکنی میگفت زمانی امام خمینی(ره) به ما گفت اگر شخص شما را ترور کنند، بهتر از این وضع تشریفات است، چون این ترور شخصیت است. آقای مهدویکنی در جواب میگوید که ما را میکشند و امام(ره) میگویند اگر شما را بکشند، بهتر از این وضع (محافظ) است.
در نهایت اینکه شاید بهترین تعریف همین باشد که حفاظت از خطرات احتمالی جان یک فرد حین مسئولیت و حتی بعد از مسئولیت، توسط شورای عالی امنیت ملی و شورای عالی کشور تعیین میشود و سطحبندی و ردهبندی امنیتی افراد دارای مسئولیت در کشور را با توجه به تهدیداتی که متوجه آنهاست و مسئولیت این افراد تعیین میکند و بر اساس ردهبندی امنیتی شورای امنیت کشور (شاک)، حفاظت از این افراد در دستور کار قرار میگیرد. کمااینکه نباید فراموش کرد تعریف ردههای مهم مسئولیتی شاید با دهههای اول انقلاب اندک تفاوت دیگری هم داشته باشد، یعنی برخلاف دهههای اول انقلاب تنها شخصیتهای سیاسی سوژه تهدید و ترور نیستند، بلکه این مغزهای متفکر و به زبان بهتر دانشمندان ما هستند که بیش از سایران در خطر تهدید یا ترور قرار دارند.
منبع: روزنامه جوان