به گزارش ۸دی، پسوند آلمانی باعث شده هرکس فامیلی محمدعلی را بشنود تعجب کند و از او بخواهد ماجرا را تعریف کن.
۹۰ دقیقه باید کنار زمین بدود و پرچم بزند. مدام حواسش باشد که بازیکنی در آفساید نباشد و توپی از خط دروازه نگذرد.
بعد از ۹۰ دقیقه، لباس داوری را دربیاورد، پرچم رنگیاش را گوشهای بگذارد، عمامه بر سر بگذارد، عبا بر دوش بيندازد و با لباس روحانیت از رختکن داوری بیرون برود و پاي درس طلبگی بنشیند.
این داستان جوان ایرانی ماست؛ کسی که درس طلبگی میخواند و در عین حال در بازیهای ملی و در لیگ برتر کمک داور است.
خودش اعتقاد دارد «شاید در ظاهر طلبگی با داوری ارتباطی نداشته باشد اما در باطن این دو به یکدیگر نزدیک هستند، چراکه بحث قضاوت در میان است.» محمدعلی پورمتقي آلماني در قم زندگی میکند اما اصالتا گیلانی است.
این آلمانی آخر فامیلیاش هم برای خود داستانی دارد؛ «بخشی به نام آلمان، در شهرستان خشک بیجاز گیلان وجود دارد.
این اسم به جنگجهانی دوم برمیگردد، به زمانی که آن منطقه مقر آلمانها بوده است. پسوند فامیلی من هم به آن مربوط است. درواقع من اصالتا بوندسلیگایی هستم!»
- همراه با ورزش
در مدارس، فوتبال ورزش اول کشور است. در یک کلاس سینفرهي پسرانه ۲۰نفرشان رشتهي فوتبال را انتخاب میکنند و بقیه هم رشتهي پینگپنگ یا بسکتبال. من هم به خاطر این علاقه که در بین همهي بچهها وجود داشت، فوتبال را دوست داشتم.
در مقطع ابتدایی فوتبال بازی میکردم. بازی فوتبالم خیلی خوب بود. از همان مقطع ابتدایی هم جزء تیم استان قم بودم.
در سال ۸۳، زمانی که سال سوم راهنمایی بودم، یکی از دوستانم اطلاع داد که کلاسهای داوری در استان برگزار میشود و برای فوتبالیها هم تخفیف دارد؛ بنابراین در کلاسهای داوری زیر ۱۵سال شرکت کردم و مربیگری درجهي سه را گرفتم.
من اول در داوری زیر ۱۵ سال شرکت کردم. آن زمان یکی از شروط شركت در آزمون داوری داشتن مدرک دیپلم بود، البته چون در کلاسهای زیر ۱۵سال شرکت کرده بودم، مدرک من سیکل بود، آن موقع هنوز دیپلم نگرفته بودم، بنابراین به ما مدرکی ندادند.
بعد از گرفتن مدرک، زیر نظر مرحوم استاد صفایی آموزش دیدم و برای مربیگری و داوری آماده شدم.
بعد از آنکه مدرک سیکل را گرفتیم، در کلاس داوری درجهي سه شرکت کردم. هر دو یا سه سال یکبار برای ارتقای داروی باید در کلاسی شرکت کنیم.
در آن کلاسها هم آزمون کتبی و هم آزمون عملي برگزار میشود و برای قبولی در آزمون داوری باید در هر دو قبول شویم. اگر در هر دو آزمون موفق شویم، درجهي داوری را میگیریم.
داوری در چند درجه انجام میشود و چندین درجه دارد. اول درجهي سه، بعد درجهي دو، بعد از آن درجه یک و بعد از آن داوری درجهي ملی است. بعد از درجهي ملی، درجهي بینالمللی به پیش میآید.
همزمان با فوتبال، در کلاسهای رزمی و ووشو هم شرکت میکردم. در دو سبک تالو و سانشو ووشو آموزش دیدم، البته به نظرم الان اسم سبکها تغییر کرده است.
علاقهام به کلاسهای رزمی و ووشو ریشهي خانوادگی دارد. برادر بزرگترم هم رشتهي رزمی کار میکرد و من هم علاقه مند شدم.
چند سالی ووشو کار کردم و بعد زیر نظر برادرم، محمدباقر رشتهي «فول کیك بوکسینگ» را آموزش دیدم. برادرم در حال حاضر مسئول یکی از سبکهای کینگ فوت بوکسینگ در استان قم است.
در کنار داوری فوتبال، مربیگری ووشو را هم گرفتم. چند سالی را هم در فول کیك بوکسینگ کلاس داشتم و آموزش میدادم. الان اما زیاد وقت ندارم تا کلاس بگیرم و آموزش بدهم.
بیشتر وقتم صرف فوتبال و درسهای حوزه میشود. در حال حاضر هم تنها برای تفریح ووشو و فول کیك بوکسینگ کار میکنم.
- از مستطیل سبز تا حوزه
سه سال بعد، زمانی که در کلاس سوم دبیرستان بودم، چند تا از بچه هایی که با هم رفیق بودیم، تصمیم گرفتیم با هم وارد حوزه شویم.
در این تصمیم من، چند نفر خیلی تاثیرگذار بودند. دو تا از معلمهاي پرورشی مدرسهای که در آن درس میخواندم؛ یعنی مدرسه هدایت، آقای مسعودی و حاج آقا علوی و دیگری هم معاون مدرسه، آقای صبا در تصمیم من در ورود به حوزه خيلي تاثیرگذار بودند.
ضمن اينكه من در یک خانوادهي مذهبی و آشنا با طلبگی به دنیا آمده بودم. پدرم مدرس سطوح خارج حوزه هستند و مادرم هم استاد قرآن در دانشگاه هستند.
من از فضای حوزه دور نبودم. همهي اینها دست به دست هم دادند که من به درس خواندن در حوزه علاقهمند شوم. درسم هم خوب بود.
رشتهام ریاضی فیزیک بود و به خاطر درس خوبم، همه از تصمیم من استقبال کردند. من ۱۸سالم بودم که وارد حوزه شدم.
به جای اينكه به دانشگاه بروم، به حوزه رفتم. زمانی که وارد حوزه شدم، مدرک مربیگری و داوریام را گرفته بودم. اول مربی بودم و بعد روحانی شدم. خودم در ابتدا که وارد حوزه شدم، فکر میکردم این دو را در کنار هم ادامه دادن خیلی سخت است.
سال چهارم حوزه بود که کارم خیلی سخت شد. درسهای حوزه خیلی سنگین شده بود و به این فکر کردم که داوری را کنار بگذارم. اما با استادم جناب آقای مجید تلخابی که الان عضو مجلس خبرگان استان قزوین هستند، مشورت کردم.
ایشان من را متقاعد کردند که در داوری بمانم. گفتند که هم در حوزه بمان و هم داوری کن. ایشان گفتند که «بالاخره شرایط سخت میشود و باید تلاشت را بیشتر کنی.» ایشان باعث شدند که من هر دو را ادامه دهم.
خودم فکر میکردم حوزویها خیلی راغب به داوری نباشند اما چون درسم خوب بود، چندان تحت فشار نبودم. با اينكه داوری هم انجام میدادم، درسم هم ضعیف نشده بود، بنابراین هيچ ناراحتیاي از طرف استادان و مسئولان حوزه وجود نداشت.
منبع: همشهری آنلاین