جمعه ۰۲ آذر ۱۴۰۳ , 22 November 2024

تاریخ انتشار : ۱۷ بهمن ۹۶
ساعت انتشار : ۱۰:۳۱ ق.ظ
چاپ مطلب
رئیس اسبق آموزش و پرورش تالش و ماسال:

دوره شاه برای رفتن به مدرسه باید چکمه‌پوش از هفت رودخانه عبور می‌کردیم / ماجرای تجمع ۸ آبان فرهنگیان ماسال + عکس

رئیس اسبق آموزش و پرورش ماسال و رضوانشهر گفت: دوره قبل از انقلاب ما برای رسیدن به مدرسه باید هفت رودخانه را چکمه پوش رد می کردیم چون هیچ راهی برای دسترسی بین روستاها وجود نداشت.

به گزارش ماسال نیوز، سید محمد هاشمی متولد ۱۳۲۶ در رضوانشهر و رئیس اسبق آموزش‌وپرورش ماسال (خرداد ۵۹ تا مهر ۶۲) و تالش (۱۵ مهر ۶۲ تا فروردین ۶۶) است. وی در سال ۱۳۵۱ به استخدام آموزش‌وپرورش ماسال در آمد و کار خود را در این شهرستان آغاز کرد. هاشمی در اوج دوران انقلاب اسلامی در شهر ماسال به سر می‌برد.

هاشمی در گفتگو با خبرنگار ماسال نیوز از شرایط سیاسی ماسال و اقتصادی و اجتماعی رضوانشهر در دوران پیش از انقلاب گفت. بخش اول گفتگو با هاشمی پیش‌ازاین منتشر شده بود. در ادامه بخش دوم از خاطرات هاشمی تقدیم خوانندگان می‌شود:

در جریان انقلاب در سال ۵۷ وقتی مدارس به تعطیلی کشیده شد به تبعیت از سراسر کشور در ماسال هم این موضوع به وقوع پیوست. در پی همین تعطیلی یک تجمع از سوی فرهنگیان در هشتم آبان ماه سال ۵۷ در دبیرستان انام قلی ماسالی برگزار شد که اولین تجمع مختص فرهنگیان بود که در این تجمع بنده، شهید خیرخواه و یکی دو نفر دیگر سخنرانی کردند.

تجمع در حاشیه میدان فعلی شهدای ماسال در دوران پیروزی انقلاب – شهید خیرخواه بخشدار شهید؛ سید محمد هاشمی رئیس اسبق آموزش و پرورش و اسماعیل صابر معاون اسبق فرماندار ماسال در تصویر دیده می شوند

 

در این سخنرانی‌ها درباره انقلاب و رهبری انقلاب صحبت کردیم اما برخی که مسن‌تر بودند ما را می‌ترساندند و می‌گفتند ما دوران مصدق را دیده‌ایم. شما از این کارها دست بردارید و شاه دوباره عزت می‌گیرد و بر می‌گردد. ما پاسخ دادیم دوران مصدق با الآن تفاوت دارد. دوره مصدق، مرجعیت رهبری را در دست نداشت ولی الآن مرجعیت رهبر جامعه است. در آن زمان مذهبی‌ها مشخص بودند و چپی‌ها هم در این تجمعات شرکت می‌کردند و هنوز بین نیروی اسلامی و غیر اسلامی تفکیک ایجاد نشده بود و چون هدف اصلی یک بود همه در تجمع بودند.

دبستان بایزاد محله شاندرمن در سال ۵۸ یا ۵۹ – عکس از معلم راهنمایی وقت – مرحوم گرشیورز حبیبی

 

وقتی من از مرجعیت صحبت کردم یکی از این افراد چپ ناراحت شد و گفت صحبت‌های شما فقط از رهبران شیعه و مرجعیت است درصورتی‌که افراد دیگری هم الآن هستند. من در پاسخ گفتم من از اعتقادات خودم می‌گویم شما هم می‌توانید از افراد دیگر صحبت کنید.

در این برنامه کمونیست و چپی‌ها نمی‌خواستند از مرجعیت و اسلام حرفی زده شود. بعد از صحبت‌های من آن‌ها هم اسامی برخی افراد کمونیست و چپ را عنوان کردند و ما گفتیم ما صحبتی از افراد نداریم بلکه رهبر ما مرجعیت است و از اسلام تبعیت می‌کنیم.

قبل از سال ۵۷ مردم همه در خانه‌های گلی زندگی می‌کردند و در بحث سوخت هم حتی نفت به اندازه کافی به آن‌ها نمی‌رسید و جاده‌های دسترسی در روستاها وجود نداشت.

بیشتر خانه‌های روستایی از سوخت هیزمی استفاده می‌کردند. مسئله بی‌سوادی در دوران رژیم گذشته بسیار چشمگیر بود و خانواده‌ها حتی قدرت فرستادن فرزندان خود به مدارس را نداشتند. البته از سال ۵۰ کارهایی شروع شده بود ولی این رونق فقط نسبت به قبل بود ولی حرکت چندان قابل توجهی نبود.

وقتی من به مدرسه می‌رفتم چکمه‌پوش باید از هفت رودخانه رد می‌شدیم تا به مدرسه برسیم. بین روستاها هیچ جاده‌ای وجود نداشت. دوره ابتدایی ما هم البته در مسجد گذشت. ۴ پایه در یک اتاق و کلاس مسجد با عنوان مدرسه قاآنی نوکنده رضوانشهر برگزار شد و دوره دبیرستان هم حدود ۷ کیلومتر از کنار دریا به طرف رضوان ده آن زمان (رضوانشهر فعلی) می‌رفتیم و به مدرسه محمدرضا شاه پهلوی می‌رسیدیم.

در همین دوره بیشتر دخترها عموماً به خاطر دوری راه و عدم توانایی خانواده نمی‌توانستند ادامه تحصیل دهند و کمتر به مدرسه فرستاده می‌شدند.