با این حال علیرغم زحماتی که طی این چندماه توسط دولت محترم و دیگر نهادهای انقلابی مثل ارتش و سپاه و گروه های جهادی و خیریه ای صورت گرفته است، اما همچنان مردم در مشقت و سختی تالم برانگیزی گرفتار هستند و این درحالی است که با از دست دادن دارائی ها و همچنان تعدادی از عزیزان شان به جهت روحی و روانی نیز شراطی مساعدی ندارند. این همه، مسئولیت دولت را در رفع مشکلات و نیازهای نخستین ده چندان کرده است. طی بازدید و گفت وگوهائی که در این زمینه با مردم و مسئولین محلی داشته ایم مواردی وجود دارد که ذکر آن ضروری است.

این گزارش تحلیلی در نتیجه گفت وگو با تعدادی از مسوول شهری و منطقه ای و همچنین سرزدن به مردم است. مسوولینی از قبیل نماینده شهر در مجلس، فرماندار، امام جمعه، مدیرکل استانداری، رئیس بهزیستی، رئیس بیمارستان کرمانشاه، سرپرست بیمارستان صحرائی، مسئولین و پزشکان روانی، جامعه شناس و پژوهشگر حاضر در منطقه، مسوولین گروه خیریه ای آستان قدس و برخی از مسئولین انتظامی وغیره با این مقدمه یازده آسیب همراه با پیشنهاد نهائی ارائه می شود.

یکم. یکی از مشکلات موجود در منطقه زلزله زده عدم مدیریت واحد و متمرکز است. لازمست دولت محترم نسبت به این موضوع توجه ویژه ای داشته باشد. تا زمانیکه نیازهای اولیه مردم برطرف نشده است نباید وضع موجود را طبیعی فرض کرد. عادی دیدن شرایط موجود به منزله این است که شرایط خاص و نیازهای فوری مردم را نادیده بگیریم و مدیریت اجرائی بصورت مرسوم و عادی صورت گیرد. این در حالی است که امروز بیش از هر زمانی نیاز به مدیریت واحد، تامین نیروی کارامد از شهرهای دیگر ، سرعت عمل و توجه به آمار و رعایت تناسب و هماهنگی بین فعالیت های مختلف در منطقه است.

این موضوع البته باید با روحیه کار و فعالیت های جهادگونه همراه شود. مشکلات امروز این مردم مظلوم با مدیریت متداول به سرانجام نخواهد رسید. به نظر میرسد اولین مشکل در سبک مدیریت مناطق زلزله زده خاصه در شهرستان ها به این ضعف راهبردی برمی گردد. دولت محترم باید توجه داشته باشد که تا زمانیکه نیازهای اولیه مردم مرتفع نشده، شرایط را باید بحرانی ببیند و متمرکز و جهادگونه تدبیر کنند.

دوم. یکی از مشکلات موجود موازی کاری و تعارض عملکرد نهادهای مختلف در مناطق زلزله زده است. این درحالی است که حتا برخی نهادها از عملکرد یکدیگر نیز بی اطلاع هستند. به عنوان نمونه هیچ نهاد رسمی از میزان کمک های مردمی و خیریه ای در منطقه خبر ندارد. همین موضوع سبب شده است توزیع امکانات ناعادلانه صورت گیرد. به گفته فرماندار محترم سرپل ذهاب از هر ۲٫۷ چادر دریافتی یک چادر دست مردم رسیده است. بدون شک چادر های دیگر نیز به دست مردم رسیده اما عدم توجه به نحوه توزیع آن باعث شده است در مواردی به احتکار امکانات و هدایا منجر شود.

سوم. ضعف آماری در مناطق زلزله زده بسیار جدی است. بسیاری از تصمیمات و فعالیت ها بدون هرگونه آمار روشن و دقیق اتخاذ و اجرا می شود. البته این ضعف از ابتدای امدادرسانی وجود داشته و هیچ نهادی خودش را متولی تهیه آمار ندانسته است. به عنوان نمونه میزان خانه های خسارت دیده که مطابق آن دولت مصوبه پرداخت تسهیلات را مدنظر قرار داده است از روز حادثه تا امروز چندین بار بروز شده و تغییر کرده است. نکته مهم اینجاست که سقف تسهیلات تا امروز بر اساس آمارهای اولیه مدنظر قرار گرفته است که البته حسب نظر مسوولین قراراست افزایش یابد.

چهارم. تسهیلات پرداختی به مردم کمتر از براوردهای عمرانی و کارشناسی در منطقه است. این تسهیلات اگر نتواند به اتمام سفت کاری در تعمیر یا بازسازی منازل مسکونی منجر شود با توجه به شرایط اقتصادی مردم نمی تواند باری از دوش این مناطق کم کند و همچنان وضعیت مردم در همین بلاتکلیفی باقی می ماند.

پنجم. بروکراسی و مسیر دریافت مجوزهای لازم و پروانه ساخت و غیره علیرغم تلاش مسئولین برای کاهش دادن آن، همچنان مورد اعتراض مردم است. از سوی دیگر هنوز پرداخت هزینه های مرسوم برای این بخش سنگین است و لازمست به هر طریق هزینه های مربوط به فرآیند دریافت مجوز ها کاهش پیدا کند. یکی از مشکلات جدی و انتقاد گسترده مردم نحوه برخورد مسئولین است. حرمت و رعایت کرامت مردم در این روزها بسیار بااهمیت است. این درحالی است که عمدتا بی اعتنائی مسئولین به اعتراض ها و نحوه مواجهه آنها با زلزله زده ها مورد انتقاد است.

ششم. برای ضرر وزیان اصناف از زلزله هیچ برنامه روشنی در سیاست های دولت محترم وجود ندارد. این درحالی است که بسیاری از مردم و کسبه در جریان زلزله تجهیزات و سرمایه مادی کسب و کار خود را از دست داده اند. با این حال مشخص نیست که چه برنامه حمایتی برای احیای بخش کسب و کار در حوزه اصناف وجود دارد.

هفتم. سیاست دولت در بخش مستاجرین شهری هیچ منطق روشنی ندارد. مالک و مستاجر در جریان این زلزله همه دارایی شان را از دست داده اند. بی اعتنائی به مشکلات مستاجرین با این بهانه که این افراد در ابتدا نیز مالک نبوده اند، با توجه به نیاز اولیه که حل و فصل مسکن است مورد پذیرش نیست. زلزله باعث شده است هرکس با هر میزان دارائی همه داشته های خود را از دست بدهد. وظیفه دولت تامین نیاز اولیه خسارت دیده گان است و نباید برای انجام این وظیفه ساختاری به وضعیت اشخاص قبل از زلزله نگاه شود.

هشتم. کارشناسی بنیاد مسکن برای تشخیص و میزان خرابی ها مورد اعتراض مردم است. ضمن اینکه ضابطه بنیاد برای تشخیص خرابی ها روشن نیست. این در حالی است که نمونه های مشابهی وجود دارد که کارشناسی میزان خرابی را متفاوت ارزیابی کرده است. لازمست نهادی خارج از بنیاد مسکن برای رسیدگی به اعتراض مردم شکل بگیرد تا بتواند موارد اختلافی را ارزیابی کند. درباره پیمانکار ساخت مسکن نیز سیاست های موجود دارای ابهام جدی است. ابتدا به مردم گفته شده است که خودشان پیمانکار پیدا کنند. بعد از مدتی این روال تغییر کرده است و مردم امروز خودشان نمی توانند پیمانکار انتخاب کنند. اصرار بر یک پیمانکار ویژه و انتخابی از سوی بنیاد مسکن قابل قبول نیست.

نهم. مناسب بود بخشی از نیازها در مناطق زلزله زده در بودجه سال آینده مورد توجه قرار می گرفت. بخشی از این موارد توسط نمایندگان محترم در این منطق مورد اعتنا قرار گرفته است. با این حال این فرصت می توانست منشا اثر جدی در حمایت از سیاست های دولت در بازسازی این مناطق باشد. چه آنکه بسترهای لازم و آمادگی دولت و مجلس برای حمایت از پیشنهادات کارشناسی و توجه به انها در بودجه ۹۷ در مجلس وجود داشت.

دهم. در بحث اشتغال مناطق زلزله زده هنوز هیچ اقدامی صورت نگرفته است. مهمتر اینکه بررسی های ما نشان می دهد هیچ برنامه ای نیز در این حوزه وجود ندارد. این درحالی است که بخش قابل توجهی از مشاغل با زلزله از بین رفته و آمار بیکاری در منطقه بسیار بالاست. توجه به اشتغال در این منطقه می تواند عامل مهمی در رونق گرفتن شهر و بازگشت جریان زندگی در مناطق زلزله زده باشد.

یازدهم. لازمست مکانیزمی جهت شفاف شدن پول هایی که توسط چهره های سرشناس و سلبریتی ها جمع اوری شده اتخاذ شود، تا مشخص شود چه میزان پول جمع اوری و کجا هزینه شده و می شود. همچنین لازمست هزینه کردن این پولها صرفا در بخش های مورد نظر مسئولین و مطابق با نقشه بازسازی صورت گیرد.

در نهایت مجدد تاکید می شود رفع مشکل و نیازهای اولیه این مردم مظلوم نیازمند مدیریت واحد و مجاهدانه است و نمی توان با روش های مرسوم و متداول مجموعه مصائب این روزهای زلزله زدگان را حل و فصل کرد. در غیراینصورت بیم آن می رود با گرم شدن هوا مشکلات مردم ده چندان و آلودگی های محیطی و بهداشتی نیز به مجموعه مشکلات مردم افزوده شود.