به گزارش ماسال نیوز؛ امسال در سینمای اجتماعی ایران، بعد از مدتها یکنواختی و تکرار و تقلید از حرفهای دیگران، ناگهان حرف جدیدی به گوش رسید: لاتاری.
حرف داشتن، بهخصوص وقتی از تغییر بگویید، خیلی مهم است.
تاریخ یادآور است که حتی اگر حرف تازه، غلط باشد، باز آنقدر ترسناک است که معروفترین سینماگران هالیوود، فقط بهخاطر احتمال همنوایی با آن، اخراج و تبعید بشوند
و جز این انتظار نمیرفت که حرف جدید (و راستِ) لاتاری تحمل نشود
به رسمیت شناختن لاتاری، یعنی رد فضای غالب امروز و دیروز سینمای اجتماعی در ایران.
چگونه توقع داریم سینمایی که دهها سال است مردم ایران را ناتوان از حل کوچکترین مسئلههایش نشان داده، و خودش در رأس همه، این ناتوانی را ملکه ذهنش کرده، با لاتاریای کنار بیاید که به توان این مردم ایمان دارد؟
و در واقع مسئله، فیلم لاتاری نیست. مشکل از جایی جدی میشود که لاتاری، ژانر میشود و از جایی کامل میشود که سینمای غیورِ بفروشِ ایرانی، حقارت فیلمهای اجتماعی نفتیِ تهرانی را عیان میکند.
مسئله، سینمای لاتاری است. سینمای اجتماعیِ فیلمایرانی است. پس باید لاتاری اولاً ساخته نشود و اگر ساخته شد دیده و داوری نشود و اگر قابل انکار نبود، در عوض طوری بهدست نفتیترین آدمها ترور برچسبی شود که فیلم اجتماعی قهرمانمحور ساختن از جامعه ایرانی، بالاترین ننگ در سینما به حساب بیاید و در ادامه، حتماً برای اکرانش هم اوضاع را طوری پیش میبرند که هیچ اتفاقی برای لاتاری نیفتد.
تا دیگر کسی جرئت سرپیچی از الهامات اسکار و کن برای سینمای اجتماعی ایران را نداشته باشد اما این تازه اول راه است.
ما از شهادتِ غیرت، نه خوفی داریم و نه نگرانیم. لاتاری، زنده میماند، بیشتر از هر فیلم دیگر امسال.
انتهای پیام /