به گزارش ماسال نیوز، اعضای فرقه دراویش موسوم به گنابادی با اتوبوس و دو دستگاه خودرو به نیروی انتظامی و مردم حمله کردند و در این جریان ۵ نفر از حافظان امنیت از جمله سه مأمور انتظمی را به شهادت رساندند. فیلمهای این حادثه به قدری بهتآور هستند که قابل توصیف نیست. اما نگاهی به اتفاقات تروریستی مشابه (حمله با خودرو به رهگذران) در کشورهایی اروپایی ثابت می کند که بیگانگان در برخورد با دو اتفاق مشابه در کشور خودشان و ایران چه نوع موضع گیری متفاوتی دارند.
کیوان ابراهیمی فارغ التحصیل دکتری دانشگاه آیوای آمریکا درباره همین وقایع در کانال تلگرامی خود می نویسد:
حدود ۳ ماه پیش در تقاطع خیابان یانگ و کارلتون صحنه برخورد دو پلیس با یک بیخانمان که به آنها بد و بیراه میگفت را از نزدیک دیدم. صحنه به قدری ترسناک بود که جرات نکردم تلفن همراه خود را برای فیلم برداری بیرون بیاورم. یکی از پلیسها آن بیخانمان را زمین زد و پشت او نشست و شروع کرد با زبان محکم و جدی ( و البته ترسناک) دستوراتی را به او دادن.
در موردی دیگر، در ۲۸ فوریه ۱۹۹۳ مأموران پلیس افبیآی در ایالات متحده آمریکا به مقر فرقه داویدیان به رهبری دیوید کورش در شهرک ویکو در ایالت تگزاس، بدستور دادستانی آمریکا، یورش بردند و این مرکز را محاصره کردند. پس از ۵۱ روز مقاومت و محاصره توسط اف بی آی و کشته شدن ۴ پلیس و زخمی شدن ۲۰ تن از مأموران توسط افراد مسلح فرقه داویدیان، در روز ۱۹ آوریل سال ۱۹۹۳، در جریان یک آتشسوزی، ۷۶ تن از اعضای این فرقه در آتش جان باختند. در میان کشتهشدگان ۲۱ کودک و دو زن باردار نیز بودند. گزارش نهایی تحقیقات پیرامون این واقعه به دولت حاکیست که افراد مسلح در درون این فرقه بطور عمد آتشسوزی را به راه انداختند و زنان و کودکانشان را به همراه خود کشتند که البته این یک گزارش دولتی بود. در حالیکه هواداران این فرقه از جمله تیموتی مکوی، دولت بیل کلینتون رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا را مسبب این کشتار معرفی کردند.
هیچ جای دنیای غرب بر سر عدم رعایت قانون مسامحه نمیشود، چه برسد که چاقو و قمه بکشند و کوکتول مولوتوف پرتاب کنند. نمونهای از مشت آهنین پلیس آمریکا را میتوانید در فیلم ادامه ببینید:
پلیس آریزونا آمریکا یک مرد را که در حال گریه گردن و التماس کردن است از فاصله چند متری با تیر می کشد. دادگاه پلیس را تبرئه کرده است.
نکته عجیب در این وانفسا، کانالهای تلگرامی و برخی فعالین شبکههای اجتماعی هستند که نه تنها این ماجرا را محکوم نمیکنند، بلکه با انتخاب زیر نویس و تیترهای معنا دار تلاش میکنند تا افکار عمومی را منحرف کنند. برخی پا را فراتر میگذارند و در یک اقدام مضحک گزارشهای با نمکی از این ماجرا روایت میکنند. مثلا این که این ماجرا توسط خود سیستم برنامهریزی شده است. بدون این که اشاره کنند هزینه چنین اقدامی برای کشوری که ادعای ثبات و امنیت در منطقه را دارد بسیار سنگینتر از آن است که بخواهد وارد چنین بازی بیمصرفی گردد. کافی است گزارش های که از دیشب از پایتخت ایران در رسانه های دنیا منعکس شده را بررسی کنید تا ببینید این ادعا چقدر بی ارزش است.
یا در ادعایی دیگر اعلام میکنند این ماجرا سازمان دهی شده نبوده و فقط یک اتفاق ساده بوده است. قسمت جالب این ماجرا آنجا است که اینها برای اثبات ادعای خود و این که این ماجرا سازماندهی نشده بوده است هیج اشاره ای به دو خودروی مهاجم بعدی نمیکنند. ۳ اقدام مشابه در طی چند ساعت…
مقایسه رفتار پلیس در شرایط بسیار کم تنش تر در آمریکای شمالی و اروپا و آنچه که دیروز در تهران اتفاق افتاد، و بررسی رفتار رسانه ای متعاقب آن لزوم جدی گرفتن پیوست رسانه ای چنین موضوعاتی در شبکه های اجتماعی را چند برابر می کند.