به گزارش ماسال نیوز، اسلام ملکی معاف کارشناس ارشد علوم حدیث دانشگاه امام صادق (ع) با طرح این سوال که «آیا در احادیث معتبر اهل بیت (علیهم السلام) توصیه شده که در خفا و غیرعلنی لعن کنیم؟» نوشت:
در پاسخ به این سوال باید گفت: اولا «برائت از ظالمان» از مسایل قطعی در اسلام و تشیع است. یعنی ما به عنوان یک مسلمانِ پیروِ قرآن و اهل بیت(ع)، همواره و در هر زمانی باید موضع قاطع قلبی و عملی در مقابل سران ظلم داشته باشیم. باید از «همه سران ظلم از آغاز تاریخ تا پایان تاریخ» بیزار باشیم. این بیزاری طبق شرایط زمانی و مکانی و محیطی که داریم باید در گفتار، رفتار و عملکرد ما به نحو متناسب متجلی باشد. لعن کردن تنها یکی از جلوه های این نفرت مقدس است که در جای خود و با آداب خود باید انجام شود. ظاهرا هدف اصلی از «برائت» اینست که پیرو یا مؤید ظالمان نشویم و در قبال مسأله حق و باطل بی اعتنا و بی تحرک نباشیم بلکه به تضعیف باطل و تقویت حق بپردازیم.
در این موارد، احیانا نامه ای از معصوم(ع) می رسید و این افراد را با ذکر نام طرد و لعن می فرمود تا مردم از آنان پرهیز کنند. هدف از این «لعن خاص» این بود آنها نتوانند خود را به امام(ع) بچسبانند و مردم را گمراه کنند. ویژگی غالیان این بود که وقتی با مردم عادی برخورد می کردند سخنان باطل خود را به معصومان(ع) منتسب می کردند و می گفتند ما از دوستان خاص امام(ع) هستیم و امام(ع) ما را کاملا تأیید می فرمایند و اسرارشان را به ما می گویند.
در واقع عقاید کفرآمیز و شرک آلود خود را به عنوان سخن معصومان(ع) و اسرار تشیع ترویج می کردند. لذا ائمه(ع) مجبور بودند برای دفع تهمت از خود و نیز برای روشنگری افکار عمومی علنا آن افراد را با ذکر نام لعن کنند. اگر امام(ع) آن افراد را با ذکر نام لعنت نمی فرمودند ادعاهای باطل آنها منسوب به امام معصوم(ع) می شد. بنابراین لعن با ذکر نام درباره غالیان (افراطیهای شیعه که عقاید غلوآمیز و شرک آلود را به عنوان عقاید سری ائمه(ع) ترویج می کردند) صادر شده و موارد متعددی دارد (۲).
البته «لعن با ذکر نام» درباره افراد بی اهمیت مثل عمر بن سعد، شمر و ابن زیاد که جزو مقدسات هیچیک از مذاهب اسلامی نیستند و لعن کردن آنها حتی اگر با ذکر نام باشد، موجب هیچ اختلاف یا کدورتی بین مسلمانان نمی شود در زیارت عاشورا ذکر شده و نه تنها هیچ اشکالی ندارد بلکه خوب است.
اما درباره هر شخصیتی که نزد گروهی از مسلمانان مقدس و محترم است و لعن کردن او موجب کدورت و تفرقه می شود، هرگز به «لعن کردن با ذکر نام» در هیچ روایت صحیح و معتبری توصیه نشده و در زیارتهای مأثوره نیز نیست.
بنابراین لعن درباره خلفای ثلاثه با ذکر نام توصیه نشده و همین که یک فرد شیعه به طور کلی همه سران ظلم در تاریخ را لعنت کند و از همه نفرت داشته باشد کافیست. البته روشنگری درباره عملکرد خلفای ثلاثه – بدون لعن با ذکر نام- لازم است.
شاید باورتان نشود که وقتی زیارتهای مورد توصیه ائمه(ع) را بررسی می کنیم می بینیم که حتی درباره شخص معاویه نیز فقط در زیارت عاشورا لعن صورت گرفته است و در سایر «زیارتهای مأثوره»، هیچگاه نامی از او برده نشده و هرگز با ذکر نام لعنت نمی شود.[۳]
جناب ابوالقاسم حسین بن روح، سومین نایب خاص امام زمان(عج) حتی درباره تظاهر به لعن معاویه نیز بسیار سختگیر بود و احتیاط می کرد. شیخ طوسی در حالات جناب ابوالقاسم حسین بن روح آورده که وقتی مطلع شد شخصی که ایشان او را به کارِ دربانی گماشته بودند معاویه را لعن و دشنام گفته، او را اخراج کردند. از آن پس، آن شخص تا مدتها التماس می کرد که به سر کار خود برگردد، اما جناب حسین بن روح دیگر او را به خدمت قبول نفرمودند.[۴]
[۱] . به عنوان نمونه، ائمه(ع) مغیرة بن سعید (از غالیان شیعه در زمان امام باقر علیه السلام) را با ذکر نام لعنت فرموده اند. وی روایات دروغین از امام باقر(ع) نقل می کرد و عقاید غلوآمیز درباره ائمه(ع) را ترویج می کرد. رجال الکشی، ص۲۲۳ تا ص۲۲۸٫
[۲]. به عنوان مثال ائمه(ع)، «محمد بن أبی زینب » معروف به «ابوالخطاب» را با ذکر نام لعنت می فرمودند (رجال کشی، صفحه ۲۹۰ تا ۳۰۷).
[۳] .لعن معاویه با ذکر نامش در میان زیارتهای مأثوره تنها در زیارت عاشورا وجود دارد. البته یک زیارت برای امام حسن(ع) نیز وجود دارد که در آن نیز معاویه با ذکر نام لعنت شده ولی این زیارت مأثور نیست یعنی از معصومان(ع) نقل نشده و در واقع توسط علما تألیف شده است. دعا یا زیارت مأثور، دعا یا زیارتی است که متن آن توسط معصومان(ع) إنشاء شده و علما آن را از معصوم(ع) نقل می کنند. اما دعاهایی که علما از پیش خود ابداع کرده اند و کلام معصومان(ع) نباشد غیرمأثور نامیده می شود. گفتنی است برخی از دعاها و زیارتهای رایج ، غیرمأثور هستند و توسط معصومان(ع) توصیه نشده اند مثل دعای عدیله و یکی از زیارتهای امام حسن مجتبی(ع).
[۴] . الغیبة، شیخ طوسی، ص۳۸۶ و بحار الأنوار، مجلسی، ج۵۱، ص۳۵۷
انتهای پیام/
در كتاب علل الشرايع(تأليف شيخ صدوق) كه از منابع مهم شيعه است آمده كه ابوحنيفه(پيشواي اهل سنت) نزد امام صادق(ع) شرفياب شد و عرض كرد:«گروهي از شيعيان از سه خليفه نخست به شدت بدگويي و اعلام بيزاري مي كنند و مدعي هستند كه شما چنين توصيه اي به آنان كرده ايد» امام صادق(ع) فرمودند: «واي بر تو! من چنين چيزي نگفته ام» ابوحنيفه گفت : «اما آنها بسيار براي اين كار اهميت قايلند!» امام(ع) فرمودند:«از من چه انتظار داري؟» ابوحنيفه گفت:«اگر نامه اي برايشان بنويسيد و من به آنان برسانم از اين كار دست بر مي دارند.» امام(ع) فرمودند:«[در اينصورت] سخنم را اطاعت نخواهند كرد.» (۱)
گويا امام(ع) نگران بودند كه اگر چنين نامه اي توسط يك عالم سني به گروهي از تندروهاي شيعه ابلاغ شود تأثيري نداشته باشد. اما از آنجا كه امام(ع) شخصاً از تصريح مردم كوفه به لعن بزرگان اهل سنت ناخشنود بودند بنابراين نامه اي نوشتند و توصيه هاي فراواني به شيعيان كردند از جمله اينكه بايد با اهل سنت خوشرفتاري كرده، از تظاهر به دشنامگويي خودداري كنند زيرا اين رفتار ناشايست جز اينكه طرف مقابل را به مقابله به مثل وادار كند سودي نخواهد داشت. از آن پس شيعيان آن نامه را در جايگاه نماز خود قرار مي دادند و بعد از نماز مي خواندند و تلاش مي كردند به آن پايبند باشند. (۲)
پاورقی:
(۱): محمد بن بابويه صدوق، علل¬الشرائع، [انتشارات مكتبة الداورى، قم]ج۱ باب ۸۱ ص۹۱ و محمدباقر مجلسي، بحارالأنوار [چاپ بيروت] ج ۲ ص۲۹۴
(۲) : محمد بن يعقوب كليني، الكافي[چاپ تهران] ج۸ ص ۲ تا ۱۴ و محمدباقر مجلسي، بحارالأنوار [چاپ بيروت] ج۷۱ باب ۱۴ ص ۲۱۷ و ج ۷۵ باب ۳ ص ۲۱۵
از برخي از روايات بر مي آيد اصل تبرّي كه از نظر ما شيعيان يكي از فروع دين است بايد بصورت « لعن ستمكاران بطور كلي » باشد و نبايد با ذكر نام و بصورت صريح باشد. كليني از امام باقر(ع) نقل كرده كه فرزندِ يكي از سرانِ شرك، – كه مسلمان شده و در ركاب پيامبر(ص) بود – يكبار ابوبكر در حضور او پدر مشركش را لعنت كرد كه او خشمگين شد و به ابوبكر پاسخي تند داد. در آن هنگام پيامبر(ص)- به عنوان يك سيره هميشگي – فرمودند: «وقتي مشرکان را لعن و بدگويي مي¬كنيد بطور کلي سخن بگوييد نه بطور خاص (با ذکر نام) كه فرزندانشان (که اكنون در شمار مسلمانان هستند) خشمگين شوند» طبق اين روايت پيامبر اعظم(ص) از لعن صريح مشركان با ذكر نام، نهي فرمود تا موجب دودستگي بين مسلمانان نشود. معناي اين سخن اينست كه به جاي لعن با ذكر نام بايد لعن كلي مورد عمل قرار گيرد مثلا بگويند: « اللهُمَّ الْعَنْ الظّالِمينَ»
منبع حدیث : محمد بن يعقوب كليني، الكافي[چاپ تهران] ج۸ ص۶۹ . اين ماجرا در مصادر تاريخي نيز آمده است: بلاذري، أنساب الأشراف[چاپ بيروت] ج۱ ص۱۶۰ و۴۶۷ و ج۶ ص۴۴ ؛ واقدي، المغازي[چاپ بيروت] ج۳ ص۹۲۵ و ابن¬حبيب هاشمي، المنمق[چاپ بيروت] ص۲۹۴
لطفا شما که انقدر وارد هستید بفرمائید اصول کافی معتبر است یا نه
اگر هست پس در مورد این حدیث نطرتون چیست
حنان بن سدیر از پدرش نقل می کند که امام باقر علیه السلام فرمودند: همانا آن دو شیخ (عمر و ابابکر) از دنیا رفتند وتوبه نکردند و به یاد نیاوردند آن ظلمهایی که در حق امیرالمومنین علیه السلام روا داشتند پس لعنت خدا و فرشتگان و همه مردم بر آن دو باد. (اصول کافی, ج۸ ص ۲۴۶ ح۳۴۳)
اولا به طور کلی کتاب کافی کلینی کتاب معتبری است ولی نباید گمان کنیم که هر حدیثی که در آن آمده واو به واو عین سخن معصومان ع است. در واقع نباید تصور شود الفاظ احادیث کتاب کافی عینا همان الفاظی است که از معصوم ع صادر شده است زیرا بسیاری از راویان “نقل به معنا” می کردند یعنی محتوای سخن معصوم ع را طبق برداشت خود و با الفاظ و ادبیات خود به نسل بعدی منتقل می کردند.
ثانیا حتی در کتاب معتبری مثل کافی چند حدیث هست که بسیاری از علمای بزرگ شیعه آنها را معتبر نمی دانند و طبق آن فتوا داده نمی شود. اگر بگوییم همه روایات کافی کلینی واو به واو عین سخنان معصوم ع است معنایش اینست که هم کلینی و هم یکایک راویان احادیث آن در نقل احادیث از خطا و اشتباه معصوم و مصون بوده اند که این سخن غلو درباره مقام کلینی و راویان است.
ثالثا انتقاد از خلفا و بیان حقایق تاریخ نباید متوقف شود. قطعا ما به عنوان شیعه در هر معرکه و اختلافی که امیرالمومنین علیه السلام در یک سو هستند باید در کنار امیرالمومنین ع باشیم و هستیم. بیان حقایق تاریخ نیز به نحو مؤدبانه و منطقی و مستند باید ادامه یابد و ادامه می یابد ولی اینکه نام خلفای مقدس نزد اهل سنت را ببریم و تظاهر به لعن آنان کنیم درست نیست و در هیچ حدیث صحیحی توصیه نشده است. … بقیه در نظر بعدی
بقیه پاسخ به جناب آقای محمد:
درباره آن حدیث – گرچه سندش بخاطر وجود خود حنان بن سدیر و پدرش قابل مناقشه است – ولی بنده با این فرض که آن حدیث صحیح باشد عرض می کنم:
اینکه معصوم ع به یک راوی چنین مطلبی را فرموده باشند معنایش این نیست که “شیعیان نام مقدسات اهل سنت را ببرند و تظاهر به لعن کنند”. لطفا به کلمات بنده دقت فرمایید تا سوء تفاهم نشود. سخن ما اینست که “هیچ حدیث صحیحی که به ما توصیه کند نام مقدسات اهل سنت را ببریم و تظاهر به لعن کنیم وجود ندارد”. اما شناختن حقایق تاریخی و بیان آن برای فرزندان و نسلهای آینده و حفظ تعصبات و لعن کلی همه ظالمان تاریخ از قابیل گرفته تا هیتلر و محمدرضا پهلوی و دیگران وظیفه هر شیعه است. مشکل وقتی ایجاد می شود که برخی از افراد به نحوی ناسنجیده “نام خلفای مقدس نزد اهل سنت را می برند و تظاهر به لعن می کنند”. “لعن کلی ظلم و ظالمان” با “آزار دادن اهل سنت” فرق دارد. اگر در کلمات بنده دقت کافی بفرمایید مقصودم را خواهید دانست. مرحوم مجلسی فقط در یک جای بحارالانوار بیش از ۱۰۰ روایت نقل کرده که باید با اهل سنت رفتار خوش داشته باشیم. متاسفانه در منبرها و هیأتهای ما کمتر درباره این روایات سخن گفته شده. در واقع در هیأتها و منبرهای ما بخشی از روایات -با این بهانه که شاید تعصبات شیعی کمرنگ شود- خوانده نمی شود یا کم خوانده می شود. … بقیه در نظر بعدی
سلام علیکم خدمتت شیعیان..
جناب ملکی گویا به راویان روایت شیخین که در جلد ۸ کتاب کافی،ص۲۴۶ روایت۳۴۳ آمده بود،خرده گرفتند و یک حرف خیلییی خنده داری زده و گفتن بدلیل وجود حنانو پدرش میتوان در سندش مناقشه کرد.
عزیزم شما به من بگو ببینم اولین ملاک بررسی سندی یک حدیث چیه؟
شما میخواستی بگی که منم مثلا سند و اینجور چیزارو میفهمم، اما نتونستی هیچ، بلکه مایه ی آبرو ریزی خودت شدی، میدانی چرا ؟ چون حنان و پدرش ثقه هستند و اگر به کتب رجالی و فهارس نگاه کنید خواهید دید.
توصیه ی جدی ومخصوصی بهتون بهتون دارم و اون اینکه شما چون در حد و اندازه ای نیستی که در مورد سند حدیثی بحث کنی، لطفا حرفت رو برطبق اندازه ی سوادت بزن و رد شو.
شما که از رجال و درایه و … چیزی نمیدونی، چرا میای از تصحیح سندی حدیث بحث میکنی؟
ثقه نبودن هریک از راویان اون حدیث ۳۴۳ کتاب کافی جلد ۸ ص۲۴۶ رو اگر تونستی ثابت کنی من همینجا شخصا عوعو میکنم مثل سگ.
بسم الله ثابت کن.
این بنده خدا در ۱۶ دی ۱۳۹۳ یک کامنت نوشته بود و من همان وقت طی ۳ امنت مفصل جوابشو داده بودم
لا به لای جوابم گفته بودم “درباره آن حدیث – گرچه سندش بخاطر وجود خود حنان بن سدیر و پدرش قابل مناقشه است – ولی بنده با این فرض که آن حدیث صحیح باشد” جواب می دهم
یعنی گفتم: میشه توی سندش اشکال کرد ولی من نمی خواهم مناقشه کنم زیرا از جنبه های دیگر می توان مطلب را بیان کرد
یعنی برای بیان مطلب نیازی به مناقشه جدی در وثاقت حنان و پدرش نیست.
خوب است این برادر عزیز یکبار دیگر عرایض بنده را با دقت مطالعه کنند تا دچار سوء تفاهم نشوند.
بنده ادعا نکردم که می توانم “ثقه نبودن آن دو نفر را اثبات کنم”
گفتم: “می توان در وثاقت آنها مناقشه کرد”
یعنی “وثاقتشان مورد اختلاف است و قابل تشکیک است” یعنی طبق برخی از مبانی رجال ممکن است این دو نفر توثیق نشوند ولی معنایش لزوما “اثبات ضعف و دروغگویی آنها” نیست.
فرق است بین اینکه بگوییم: “فلان موضوع قابل تشکیک است” با اینکه بگوییم : “خلافش ثابت شده”
بحث اینست که وثاقت آن دو نفر قطعی نیست و قابل تشکیک است
نه اینکه “آن دو نفر لزوما دروغگو هستند ”
مشکل برادرانی که همواره بر “تظاهر به لعن با ذکر نام” اصرار می ورزند اینست که چه در مطالعه مطالب و چه در حکم دادن و تحلیل کردن با شتاب رفتار می کنند. همین شتابزدگی موجب می شود اساسا سخنان طرف مقابل را اشتباه می فهمند و بعد به خیال خودشان بیسوادی طرف مقابل را اثبات می کنند!!
اما اگر اصرار دارید درباره وثاقت حنان و پدرش سدیر اظهارنظر کنم باید بگویم:
اولا بنده قاطعانه نمی گویم که این دو نفر ثقه نیستند ولی معتقدم نباید قاطعانه مدعی شد که اینها ثقه اند. قاطعیت در این مورد که دلیل قاطعی بر یکی از دو طرف نداریم بر خلاف احتیاط علمی است.
ثانیا درباره سدیر صیرفی (پدر حنان) باید دانست که در هیچیک از کتب اصلی و متقدم علم رجال مثل رجال کشی ، رجال نجاشی ، رجال شیخ طوسی و فهرست شیخ طوسی و راجال ابن غضائری از وی به عنوان “ثقه” یاد نشده است. بر فرض اگر ممدوح باشد باید دانست ممدوحیت با وثاقت فرق دارد. توثیق سدیر توسط متاخران و بر اساس حدسیات و اجتهادات است لذا قابل مناقشه است.
ثالثا درباره حنان بن سدیر باید دانست که گرچه تصریح شده است که ثقه بوده ولی تصریح شده که “واقفی” نیز بوده یعنی از دشمنان امام رضا ع بود که امامت آن حضرت را قبول نداشتند.
ضمنا بنده توقع ندارم اگر کسی متوجه شد نظرش اشتباه بوده حتما “عو عو ” کند بلکه توقع اینست که در مقابل سخن حق “لجاجت نکند” و بس.
بقیه پاسخ به جناب آقای محمد:
سخن ما همان سخن امیرالمومنین ع است که در گرماگرم جنگ صفین وقتی یکی از اصحاب درباره سقیفه و موضوع قبضه کردن خلافت توسط ابوبکر و عمر سؤال کرد امام علیه السلام آن سؤال را در آن شرایط زمانی و مکانی نابجا دانستند و به مخاطب خود فرمودند: ” انک لقلق الوضین ترسل فی غیر سدد” یعنی “تو نااستوار و ناسنجیده گفتاری”. سپس در سخنی کوتاه تاکید فرمودند که “موضوع سقیفه و قبضه کردن خلافت توسط خلفا تحقق یافته ولی اولویت امروز جامعه این نیست که بر سر عملکرد شیخین به جنگ بپردازیم بلکه موضوع امروز موضوع شورش معاویه است”
این گفتگو میان امیرالمومنین ع با آن شیعه در کتابهای مختلف ما آمده از جمله در نهج البلاغه ، خطبه ۱۶۲(چاپ صبحی صالح){در برخی از چاپها شماره خطبه ۱۶۱ است}
همچنین در کتاب امالی شیخ صدوق، المجلس التسعون، ص۶۱۸ و کتاب الارشاد شیخ مفید ، ج۱ ، ص۲۹۴ و الفصول المختاره، ص۷۷ و بحار الأنوار (ط – بيروت)، ج۲۹، ص: ۴۸۴٫
سخن در اینست که امروز نیز “بیان مودبانه حقایق تاریخی ” لازم است ولی نباید به با ادبیات تند و فحاشی آلوده شود زیرا اولا تاثیر خود را از دست می دهد. ثانیا موجب جنگ شیعه و سنی می شود. ثالثا ما را از خطر بزرگتر یعنی پروژه عظیم و جهانی صهیونیسم و نیز خطر تروریستهای وهابی غافل می کند. ما در هر حال با اهل سنت برادر هستیم و هم شیعه و هم سنی با تروریسم وهابی و صهیونیسم دشمن هستیم. پس گفتگوهای شیعه و سنی باید مودبانه و به دور از فحاشی و دشمنی باشد. در یک کلام: هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد.
ابا عرض سلام و خسته نباشید خدمت شما آقای ملکی
من دوتا سوال داشتم واونم این که من با گوشهای خودم خیلی شنیده ام که به سه خلیفه حضرات ابوبکروعمروعثمان لعنت میفرستند این کار گناه هست یا ثواب دارد درست هست یا اشتباه؟؟؟
وسوال بعدی اینه خیلی ازشیعه ها میگویند خلیفه دوم یعنی حضرت عمردرخانه حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها رو آتیش زدن و موقعی که لگد زد به در خانه حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها به سروصورت وپهلوی خانم خورده وبچه اش سقط شده این صحت دارد یانه
ممنون میشم زودتر به این دوسال بنده جواب بدهی….
سایت بسیار عالی بود کلی مطلب جدید یاد گرفتیم خدا خیرتان بدهد
سلام
اگر با لعن خلفا مشكل داريد حرفى نيست اگر مى گوئيد شيعيان به لعن خلفا سفارش نشدند سخنى نيست اما آيا مى توانيد نام خود را شيعه اهل بيت بگذاريد و از آن همه روايات صحيح و صريح بگذريد كه آئمه عليهم السلام در يادكرد خلفاى سه گانه اوصاف نامحترمى مثل ظالم، غاصب حمال خطايا،آئمه كفر ضال مضل و تشبيه آنان به حيوانى كه فقط به فكر شكم است استفاده كرده اند كه اگر نه بالمطابقه قطعا بالملازمه گواه جواز لعن است و نيازى به سفارش تصريحى نيست. نويسنده مطلب فوق مى خواهد با استفاده نادرست از اين مساله كه امامان توصيه به لعن نكرده اند نتيجه نادرست بگيرد كه شيعيان مجاز به لعن نيستند واين چيزى جز كتمان حقيقت نيست. نويسنده مقاله را به خواندن مجدد خطبه شقشقيه و الوسيله توصيه مى كنم.
در كار فروبسته امثال نويسنده مقال در حيرتم كه چگونه براى اثبات ولايت مطلقه فقيه به هر رطب و يابسى متوسل مى شوند اما اين همه روايت در جواز لعن چه بالصراحه يا بالملازمه را تأويل مى كنند و به چند روايتى متوسل مى شوند كه حتى بر اساس معيار حديثى خودشان هم حساب كنيم درجه صحتشان بهتر از روايات لعن نيستند
جناب آقای شاکر عزیز
به نرم شما فقط تیتر مقاله را مطالعه فرموده اید یا اگر متن مقاله خوانده اید با شتاب و سریع از نظر گذرانده اید.
همچنین نظراتی که سایر دوستان نوشته اند و پاسخهای قبلی بنده را با دقت مطالعه نفرموده اید.
اصلا سخن ما این نیست که “شیعیان مجاز به لعن نیستند” بلکه مسأله اینست که “اهل بیت علیهم السلام توصیه نکرده اند نام مقدسات اهل سنت را بیاوریم و تظاهر به لعن کنیم”
اگر یکبار دیگر با دقت به سطر بالا توجه کنید متوجه تفاوت این دو موضوع خواهید شد. اصلا بحث مجاز بودن و غیرمجاز بودن لعن نیست. بحث اینست که “تظاهر به لعن مقدسات سایر مسلمانان مورد توصیه نیست” لطفا درباره واژه ها دقت فرمایید.
ضمنا بنده شیعه اثناعشری هستم و ذره ای درباره مظلومیت اهل بیت علیهم السلام تردید ندارم و هر کسی که به اهل بیت ع ظلم کرده و با آنان دشمنی کرده است مورد لعن خداوند و همه مومنان است اما این لزوما به این معنا نیست که تظاهر به لعن مقدسات دیگران کنیم. اینها دو مقوله جدا از هم است.
ضمنا درباره خطبه شقشقیه توجه داشته باشید که حضرت امیر صلوات الله علیه در جمعی از اطرافیانشان یکبار سفره دل را گشودند ولی اینطور نبوده که در سخنرانی های عمومی بخواهند چنین افشاگری بفرماید. سیره امیرالمومنین ع این بود که مردم را به دشمن درجه اول زمان یعنی بنی امیه متوجه می فرمودند و از اینکه کسانی بخواهند موضوع سقیفه را به دغدغه اول جامعه تبدیل کنند جلوگیری می فرمودند. نهج البلاغه ، خطبه ۱۶۲(چاپ صبحی صالح){در برخی از چاپها شماره خطبه ۱۶۱ است} همچنین در کتاب امالی شیخ صدوق، المجلس التسعون، ص۶۱۸ و کتاب الارشاد شیخ مفید ، ج۱ ، ص۲۹۴ و الفصول المختاره، ص۷۷ و بحار الأنوار (ط – بيروت)، ج۲۹، ص: ۴۸۴٫
جناب آقای شاکر عزیز! بنده هم مثل شما شیعه اثناعشری هستم و اصلا موضوع ولایت فقیه و مسایل سیاسی به این مقاله هیچ ربطی ندارد. مسایل را خطل نفرمایید. اصلا بحث “جواز لعن” نیست. لطفا مقاله را درست مطالعه فرمایید. بحث اینست که “ذکر نام خلفا و تظاهر به لعن مقدسات سایر مسلمانان” توصیه نشده است. لطفا درباره کلمات دقت فرمایید. ضمنا خطبه شقشقیه یک خطبه استثنایی است و در یک جمع محدود از اصحاب خاص مطرح شده و وقتی شخصی آمد و نامه ای به حضرت داد ، حضرت این خطبه را قطع فرمودند و کار ارباب رجوع را راه انداختند. پس خظبه شقشقیه اصلا یک خطبه عمومی نبوده است. حتی کسی مثل ابن عباس که پسرعموی امیرالمومنین ع بود از خطبه شقشقیه بسیار خوشش آمده بود زیرا برایش تازگی داشت لذا بعد از قطع شدن کلام امام ع از ایشان خواست مجددا همان مباحث را ادامه بدهد ولی امام ع دیگر ادامه ندادند و فرمودند: شقشقة هدرت. یعنی امیرالمومنین ع در یک موقعیت خاص سفره دلشان را برای برخی باز کردند. این عمومیت ندارد. ضمنا در آن خطبه نیز هیچ اسمی از کسی آورده نشده و هیچ لعن و دشنامی در کار نیست. اینکه فلان شخص فقط به شکم مشغول بوده کنایه از آنست که در برخی از دوره های حکومتی بیت المال ریخت و پاش می شد و کسانی به قدرت رسیده بودند که به خوردن اموال مردم اشتغال داشتند و آرمانهای بزرگ اسلامی همچون عدالت و معنویت غافل بودند. ضمنا تشبیه کردن افراد به حیوان همیشه توهین آمیز نیست بلکه گاهی برای بیان حالت شخص است. اساسا تشبیه به حیوانات در عربی بسیار رایج بوده و هست و اگر خواستید مثالهای زیادی برایتان ذکر می کنم
هیچکس نگفته و نمی گوید : “بیان حقایق تاریخ و مظلومیت اهل بیت ع را متوقف کنید”. سخن در اینست که
۱- “هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد”
۲- بیان حقایق تاریخ باید مؤدبانه و با ادبیاتی باشد که اثر مثبت بگذارد و موجب روشنگری شود نه اینکه موجب جنگ و کینه گردد. بنده نیز همه را به مطالعه خطبه شقشقیه توصیه می کنم و آن را خطبه ای کاملا معتبر می دانم و خودم در دانشگاه ان را تدریس کرده ام ولی این خطبه به ما اجازه نداده که تظاهر به لعن مقدسات دیگران کنیم.
۳ – ظلم ستیزی و برائت از ظلم و ظالمان یک اصل کلی اسلامی است و شیعیان به طور خاص در مقابله با ظلم بنی امیه و بنی عباس و دیگران نقش ارزشمندی ایفا کرده اند و می کنند. همین امروز نیز شیعیان در مقابله با ظلم آمریکا و صهیونیسم و انگلیس پیشقدم هستند.
۴ – اهل بیت ع هیچگاه توصیه نفرموده اند که مقدسات دیگران را نام ببریم و تظاهر به لعن کنیم. توصیه اهل بیت ع اینست که با اهل سنت خوشرفتار باشیم و در نماز جماعت آنان شرکت کنیم و …
۵ – اگر شما معتقدید بسیاری از روایات لعن معتبر هستند بنده عرض می کنم: لعن ظالمان به صورت کلی و بدون ذکر نام در روایات بلکه در آیات قرآن نیز هست اما هیچگاه توصیه نشده که نام مقدسات مذاهب دیگر را ذکر کنیم و لعن نماییم بلکه در برخی از روایات از این کار نهی شده ایم.
۶ – آیات و احادیثی که درباره خوشرفتاری و مدارا با پیروان سایر مذاهب اسلامی وجود دارد از نظر کمیت و کیفیت از روایات لعن کمتر نیست. اینکه ما به روایات لعن تأکید کنیم ولی توصیه های اهل بیت ع درباره همزیستی مسالمت آمیز با سایر مسلمانان را مورد بی توجهی قرار دهیم نوعی برخورد گزینشی و یکسونگرانه با روایات است.
۷- در پایان توجه شما را به آیه شریفه زیر جلب می کنم :
و لا تسبوا الذین یدعون من دون الله فیسبوا الله عدوا بغیر علم (سوره انعام ، آیه ۱۰۸ )
سلام عليكم
جزاك الله خيراً
واقعا أحسنت به شما که روشنگری می کنید
میشه یک حدیث مثال بزنید که لعن با ذکر نام خلفا نهی شده؟
با تشکر
یعنی:«خداونددرپشت مغرب شهری داردبه نام«جابلقا» ودرآن هفتادهزارامت است
که همشان مثل این امت هستند ولی به اندازه ی چشم به هم زدنی نافرمانی
نمی کنند آنان هیچ عملی و کلامی نمی گویند مگر نفرین بر آن دو و بیزاری جستن
از آنها و اقرار به ولایت اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله.»
ب. همچنین از امام صادق علیه السلام روایت شده که فرمودند:
« ان من وراء ارضکم هذه ارضا بیضاء ضوءها منها ، فیها خلق یعبدون الله ، لا یشرکون
به شیئا ، یتبرون من فلان و فلان .»۲
یعنی : « خدا را در پس این سرزمین ، سرزمینی است درخشان که پرتو نور این زمین
از آن است . و در آن موجوداتی به سر می برند ، خدا را عبادت می کنند و شرک به
او پیدا نمی کنند و از فلانی و فلانی بیزاری می جویند.»
ج. و نیز امام صادق علیه السلام در روایت دیگری فرمودند:
« ان من وراء عین شمسکم هذه اربعین عین شمس، فیها خلق کثیر ، و ان من وراء
قمرکم اربعین قمرا فیها خلق کثیر لا یدرون ان الله خلق آدم ام لم یخلقه ، الهموا
الهاما لعنة فلان و فلان.»۳
یعنی درپشت این چشمه ی خورشید شما چهل چشمه ی خورشیددیگر است ودر
آنها خلق بسیاری است و در پشت این ماه شما چهل ماه دیگر است و در آنها خلق
بسیاری وجود دارد که نمی دانند خدا آدم را آفریده یا نه ، ولی بیزاری و لعن بر فلانی
و فلانی به آنها الهام شده ایت .»
د. و از امام رضا علیه السلام نقل شده است که فرمودند :
« ان الله خلف هذا النطاف زبرجدة خضراء منها اخضرت السماء. قلت:و ما النطاف؟ ۴
قال : الحجاب ، و لله عزوجل وراء ذلک سبعون الف عالم اکثر من عدد الجن و الانس و
کلهم یلعن فلانا و فلانا».۵
یعنی:«خداوندرا پشت این نطاق (نطاف) آسمان زبرجد سبزی است که به واسطه
ی آن ، آسمان سبز می گردد.گفتم : نطاق (نطاف) چیست؟ فرمودند : پرده است. و
خدا را پشت آن هفتاد هزارعالم است بیش از تعدادجن و انس و تمامی آنان فلانی و
فلانی را لعنت می کنند.»
«بر عمر لعنت بر آل محمد صلوات»
۱٫فرحة الزهرا؛ به نقل از: بصائر الدرجات؛ ص۴۹۰، ح۱٫
۲٫ فرحة الزهرا؛ به نقل از: بصائر الدرجات؛ ص۴۹۰، ح۲٫
۳٫ فرحة الزهرا؛ به نقل از: بصائر الدرجات؛ ص۴۹۰، ح۳٫
۴٫بحار الانوار : النطاق.
۵٫ فرحة الزهرا؛ به نقل از: مختصر بصائر الدرجات؛ ص۱۲٫
بر دشمن امیرالمومنین لعنت
شاید برای عده ای سوال باشد که آیا میشود منکرین ولایت و خلافت بلافصل امیرالمومنین (علیه السلام) یعنی اهل بدعت رو لعن کرد؟؟ یا نه فقط میتونیم دشمن اهل بیت (علیهم السلام) رو لعن کنیم؟؟
خواهش میکنم دوستان زود قضاوت نکنید. در پاسخ باید بگیم که ما در روایات به طور نیش و کنایه زیاد داریم که اهل بیت اینها رو لعن کرده اند ، اما این روایت واقعا فوق العاده است.
همونطور که میدونید ما در مفاتیح الجنان سه زیارت به اسم جامعه داریم:
۱) زیارت جامعه کبیره
۲) زیارت جامعه صغیره
۳) زیارت جامعه
سومین زیارت یعنی همان زیارت جامعه را شیخ عباس در مفاتیح ، علامه مجلسی در تحفة الزائر و سید بن طاووس در ضمن ادعیه ی عرفه روایت کرده اند.
وقتی وارد این زیارت می شویم دقیقا آخر زیارت این عبارت آمده است:
«ولعن الله ظالمیکم و غاصبیکم و لعن الله اشیاعهم و اتباعهم و اهل مذهبهم و ابرء الی الله و الیکم منهم.»
یعنی:
«خداوند لعنت کند ستمگران وغاصبان حقّ شما اهل بیت را وخداوند لعنت کند پیروان و همراهان و اهل مذهبشان را وبیزاری میجویم به درگاه خدا و به پیشگاه شما از آنها »
نکته: این زیارت از قول امام صادق (روحی وارواح العالمین لتراب مقدمه الفداء)نقل شده است.
اللهمّ العن ابابکر وعمر وعثمان
واهل مذهبهم
«إنّ أنکر الأصوات لصوت الحمیر»
همانا زشت ترین صداها صدای الاغ است
سوره لقمان – آیه ۱۹
در تفسیر آیه فوق از امیرالمومنین علیه السلام روایت شده که حضرت فرمودند:
«خداوند گرامی تر است از آن که مخلوقی را بیافریند و آن را تحقیر و یا انکار نماید، ومراد از «حمیر» در آیه ی شریفه الاغ نیست بلکه مراد از آن فلانی و دوستش (ابوبکر و عمر) می باشند که در تابوتی از آتش به صورت دو الاغ بوده و چون صیحه می زنند، اهل آتش و جهنم از صدای آن ها در عذاب بوده و منزجر می شوند.» بحارالانوار – ج ۳۰ – ص ۲۷۷
تولّی و تبرّی از نگاه امام باقر(علیه السلام):
ابوحمزه ثمالی گوید امام محمد باقر علیه السلام فرمودند:ای اباحمزه ! همانا کسی (واقعا) بندگی خدا را می کند که شناخت به او داشته باشد. واما کسی که شناخت به او ندارد مانند کسی است که عبادت و بندگی غیر او را می کند این چنین که مخالفین را در گمراهی می بینی.
ابوحمزه می گوید عرض کردم: خدا امور شما را اصلاح فرماید معرفت و شناخت خدا چیست ؟ حضرت فرمودند: شناخت خدا و معرفت به او چنین است که در پیروی از امیرمومنان علی علیه السلام و اقتدا به او و پیشوایان هدایت(امامان) بعد از او, و برائت و بیزاری از دشمنان ایشان به سوی خدا, تایید و تصدیق خدا و رسول ص را بکند.
ابوحمزه می گوید: عرض کردم خدا امور شما را اصلاح فرماید چه عملی را انجام دهم تا حقیقت ایمان را در خود کامل کنم؟
حضرت فرمودند: دوستی کن با دوستان خدا و دشمنی کن با دشمنان خدا و با راستگویان باش همانطور که خدا تو را امر فرمود. (کونوا مع الصادقین)
ابوحمزه گوید عرض کردم: دوستان چه کسانی هستند؟ حضرت فرمودند: دوستان خدا حضرت محمد رسول خدا ص و علی و حسن و حسین و علی بن حسین علیهم السلام پس امر منتهی به ما میشود و سپس به سوی فرزندشان جعفر علیه السلام اشاره نمود و فرمودند: پس هر کس که دوست بدارد ایشان را همانا دوستدار دوستان خداست و با راستگویان است. همانطور که خدا به او فرمان داده است.
ابوحمزه گوید: عرض کردم خدا امور شما را اصلاح فرماید, دشمنان خدا چه کسانی هستند؟ حضرت فرمود: چهار بت هستند. عرض کردم: چه کسانی هستند؟ فرمودند: ابوالفصیل و رمع و نعثل و معاویه (ابوبکر و عمر و عثمان و معاویه) و هر کس که متدیّن به دین آنها باشد. پس هر کس که با آنان دشمنی کند همانا با دشمنان خدا دشمنی کرده است. (بحارالانوار ج۲۷ص۵۷
ح۱۶)
اللهم العن الجبت و الطاغوت
احاديثی از معصومین درباره لعن و برائت از ملعون اول و دوم
پیامبر اکرم(ص):
هرکس از لعن نمودن کسی که خداوند او را لعنت نموده خودداری نماید؛ لعنت خداوند بر او باد
بحارالانوار ج۲ ص۲۰۲
امام علی(ع):
خدا رحمت کند سلمان و اباذر و مقداد را؛ هیچ کس به اندازه ایشان آن دو (عمر و ابابکر)را نشناخت و از آنان بیزاری نجست و آنان را لعنت ننمود
سلیم بن قیس ص۹۲۱ح۶۷
امام علی(ع):
شگفتا چگونه این امت دلباخته خلفا(عمر و ابابکر)شده اند؟ چه محبتی از آنها و معتقدین آنها به دل دارند ؟
سلیم بن قیس ص۲۰۷
بحارالانوار ۳۰/۳۲۶
امام علی(ع):
والله اگر اين امت با پاي برهنه در حالي كه بر سر خود خاكستر ريخته باشند و گريه كنند و بر كساني كه آنها را گمراه كردهاند لعنت كنند باز اين امت در لعنت كم كاري كردهاند
بحار الانوار ج۳۰ ص ۱۲۶
در دعای صنمی قریش که علی (ع)بدان مواظبت می فرمودند، ميفرمايند:
خداوندا لعـنت کند دو بـت قریش(ابوبکر و عمر)و دو مشرک آنرا، و دو سرکرده ضلالت را
و آن دو دروغ پرداز را، دختر آنان (عایشه و حفصه)را، آن دو نفری که فرمانت را زیر پا نـهادند
و وحی تو را نپذیرفتند، و نعمت رسولت را انکار کردند، و نافرمانی پیامبرت را کردند
بحارالانوار ۸۵/۲۴۰
حضرت زهرا(س):
به خدا قسم در هر نمازم بر تو(ابوبکر)نفرین میکنم
لامامة و السیاسة ۱/۲۰
امام سجاد(ع):
آن دو(عمر و ابابکر)کافرند و هر کس محبت آنها را داشته باشد کافر است
بحارالانوار ج۷۲ ص ۱۳۷ ح۲۵
امام سجاد(ع):
آن دو کافرند و هر کس دوستدار آنها باشد هم کافر است
بحارالانوار ج۷۲ ص۱۲۸
امام سجاد(ع):
هر دو (ابابکر وعمر)کافرند و هر کس نیز آن دو رادوست بدارد کافر است
بحارالانوار ج۶۹ص۱۲۸
امام باقر(ع):
مثال ابوبکر و پیروانش مثال فرعون و فرعونیان است و مثال امام علی (ع)و شیعیانش مثال موسی و پیروانش است
بحارالانوار ج۳۰ ص۳۸۳
امام باقر(ع):
هر کس بداند خداوند حکیم عادل است؛ از آن دو بیزاری می جوید
و هیچ خونی نیست که ریخته شود مگر آنکه به گردن آن دو نفر باشد
بحارالانوار ۳۰/۳۸۳
امام باقر(ع):
همانا آن دو شیخ(عمر و ابابکر)از دنیا رفتند وتوبه نکردند و به یاد نیاوردند آن ظلمهایی که در حق امیرالمومنین(ع)روا داشتند پس لعنت خدا و فرشتگان و همه مردم بر آن دو باد
اصول کافی ج۸ ص ۲۴۶ ح۳۴۳
امام باقر(ع):
به خدا قسم هیچ از یک ما از دنیا نرود مگر غضبناک باشد از آن دو
و هیچ روزی بر ما نمی گذرد مگر این که نسبت به آن دو خشمگین هستیم
و بزرگانمان به کوچکترها به این امر سفارش می کنند
لعنت خدا و ملائکه و تمامی مردم بر آن دو نفر باد
اصول کافی ۸/۲۴۵ ح۳۴۰
امام صادق(ع):
کسی که ذره ای از محبت اولی و دومی را به دل داشته باشد استحقاق بهشت ندارد
تفسیر عیاشی ج۱ص۱۵۶
بحارالانوار ج۳۰ص۲۱۵
امام صادق (ع):
سوگند به خدا اگر درقلب جبرئيل و میکائیل ذره اي از محبت آن دو نفر(ابو بكر و عمر)بود خداوند آنها را با صورت در آتش جهنم مي انداخت
بحار الانوار ج۴۵ ص ۳۳۹
امام صادق(ع):
ما اهل بیت (ع)کوچک و بزرگ خود را به سب و لعن و بیزاری جستن از آن دو(عمر و ابابکر)امر می نمائیم
معجم رجال الحدیث ج۱۵ ص۱۲۹
امام صادق(ع):
هنگامی که حضرت قائم عج ظهور فرماید آن دو (عمر و ابوبکر)را لعنت نموده و از آنها برائت می جوید
بحارالانوار ۵۲/۳۸۶ ح۲۰۱
امام صادق(ع):
هر ظلمی که تا روز قیامت اتفاق افتد و هر خونی که تا روز قیامت به حرام بر زمین بریزد و هر عمل منکر و
ناشایستی که تا روز قیامت اتفاق افتد همانا وزر و وبال آن به گردن آن دو (عمر و ابابکر)و پیروان آن دو نوشته خواهد شد
مجمع النورین ص۱۲۴
امام صادق (ع):
هر كسي در كفر دشمنان و ظالمين به حق اهل بيت شك كند كافر است
وسائلالشيعة ج:۲۸ ص:۳۴۵
بحارالأنوار ج :۸ ص :۳۶۶
بحارالأنوار ج :۲۷ ص :۶۲
امام صادق (ع):
دروغ ميگويد کسي که گمان مي کند دوستدار ماست اما از دشمنان ما برائت نمي جويد
بحارالانوار ج۲۷ص ۵۷
امام صادق (ع)بعد از هر نماز واجب لعن می کرد چهار مرد ملعون و چهار زن ملعون را
اما مردان عبارتند از:ابابکر؛ عمر؛ عثمان؛ معاویه
و زنان عبارت بودند از:عائشه؛ حفصه؛ هند و ام الحکم خواهر معاویه
الكافي ج۳ ص۳۴۲
امام کاظم(ع):
اولی و دومی همان دو نفری هستند که به اندازه چشم به هم زدنی ایمان نیاوردند
بحارالانوار ج۳ص۴۰۹
امام کاظم(ع):
هردو نفر(عمر و ابابکر)کافرند؛ نفرین و لعنت خدا و فرشتگان و همه مردم بر آنها باد؛ به خدا سوگند هیچگاه به دل ایمان نداشتند
اصول کافی ج ۸ ص ۱۲۵ ح۹۵
امام مهدی(عج):
آن دو نفر برای طمع (در قدرت و حکومت)مسلمان شدند
احتجاج طبرسی ج۲ص۴۶۵
اللهم العن الجبت و الطاغوت
وَكَانَ إذا صلى الغداة يقنت فيقول: اللَّهُمَّ العن مُعَاوِيَة وعمرا وأبا الأعور السلمي وحبيبا وعبد الرَّحْمَن بن خَالِدٍ والضحاك بن قيس والوليد فبلغ ذَلِكَ مُعَاوِيَة، فكان إذا قنت لعن عَلِيًّا وابن عباس والأشتر وحسنا وحسينا.(الكتاب: تاريخ الطبري = تاريخ الرسل والملوك، وصلة تاريخ الطبري ج۵ ص۷۱،المؤلف: محمد بن جرير بن يزيد بن كثير بن غالب الآملي، أبو جعفر الطبري (المتوفى: ۳۱۰هـ)،(صلة تاريخ الطبري لعريب بن سعد القرطبي، المتوفى: ۳۶۹هـ)،الناشر: دار التراث – بيروت،الطبعة: الثانية – ۱۳۸۷ هـ،عدد الأجزاء: ۱۱)
على (ع)هنگامى كه نماز مى خواند در قنوت چنين مى فرمود:خداوندا! معاويه، عمرو، ابوالاعور سلمى، حبيب، عبدالرحمن بن خالد ضحاك بن قيس و وليد را لعنت فرست. چون اين خبر به معاويه رسيد او نيز در قنوت خود على و ابن عباس و اشتر و حسن و حسين را لعن نمود.
سلام
شما در گمراهی به سر میبرید و با این مطلبتون بسیاری از مردم رو به گمراهی میکشونید
شما اگر با ایت الله وحید خراسانی آشنایی داشته باشد میبینید خودشون آن دو …. رو لعن میکنن
یه سوال مگه ایشان مرجع تقلید کشور نیستند یعنی شما ادعا دارید از این مرجع عالیقدر بیشتر میدونید ؟؟؟
این خلیفه دومی … به حضرت فاطمه زهرا (س) حتک حرمت کرده بعدا شما به این ….. میگید آقا
مگه خود پیامبر (ص) نگفته فاطمه (س) پاره تن من است هرکه اورا بیازارد مرا آزرده است و هرکه مرا بیازارد خدا را آزرده است .
مگه خود حضرت زهرا (س) به ابوبکر .. نگفت در هر نمازم تو را نفرین میکنم
به صراحت و با بردن نام اون .. لعن کرده
روزی پیامبر (ص) او ( ابوسفیان ) را دید که سوار بر مرکب است و معاویه و برادرش اورا همراهی میکنند یکی از جلو افسار مرکب را گرفته و دیگری از پشت سر آن را میراند در این هنگام حضرت (ص) فرمود : خدایا جلودار و دنباله رو و سواره هرسه را لعنت فرما .
کتاب نصر بن مزاحم پیرامون جنگ صفین : ۲۴۴ و ۲۴۸ [ص ۲۱۸ و ۲۲۰ ] – تاریخ طبری ۱۱ : ۳۵۷ [ ۸۵/۱۰ حوادث سال ۲۸۴ هجری ]
http://www.ashk_khoonin.blogfa.com
اینم وبلاگم اگه خواستید یه سری بزنید
یاعلی
اولا در زیارت جامعه ای که بهش اشاره کردید به طور کلی گفته شده که “لعنت خداوند بر کسانی که اهل بیت ع را مورد ستم یا قتل قرار داده اند” اما هیچگاه گفته نشده “نام خلفا را بیاورید و تظاهر به لعن مقدسات اهل سنت کنید”. دقت کنید که بین این دو امر تفاوت روشنی وجود دارد. “لعن ظالمان و دشمنان اهل بیت علیهم السلام بطور کلی” در بسیاری از زیارتها آمده است ولی هیچگاه توصیه نشده مقدسات سنیها را نام ببریم و لعن و فحاشی کنیم. لطفا توجه و دقت کنید.
ثانیا روایاتی که شما ذکر کرده اید باید یک به یک از نظر سند و محتوا بررسی شوند.
ثالثا اینکه شما در اینترنت اینگونه فحاشی می کنید دقیقا بر خلاف توصیه های اهل بیت ع است. وقتی امیرالمومنین علیه السلام در جنگ صفین به اصحاب خود فرمودند ” اکره ان تکونوا سبابین ” یعنی “خوش ندارم که فحاش و دشنامگو باشید” شما و من کیستیم که بخواهیم کاسه داغتر از آش شویم؟!! باید حقایق مذهب تشیع را بیان کنمی و واقعیات تاریخ را صادقانه بیان کنیم ولی “تظاهر به لعن مقدسات دیگران” بر خلاف سیره اهل بیت علیهم السلام است.
درباره اینکه شما از تاریخ طبری نقل می کنید که امیرالمومنین علیه السلام در نماز خود معاویه و تعدادی دیگر از منافقان را با ذکر نام لعنت فرمودند چند نکته باید عرض کنم:
نخست اینکه لعن کردن شخصیتهایی مثل یزید و شمر و ابن زیاد که نزد اهل سنت هیچگونه تقدسی ندارند و جنایاتشان برای همه جهانیان روشن است حتی اگر با ذکر نام آنها باشد ایرادی ندارد. شما این شخصیتها را با مقدسات اهل سنت یکی ندانید. اینها با آنها فرق دارند.
اینکه کسی نام مقدسات اهل سنت را بیاورد و تظاهر به لعن کند چه در اینترنت باشد یا در خیابان باشد قطعا بر خلاف دستور اهل بیت ع عمل کرده است.
دوم اینکه در روایتی که از تاریخ طبری نقل کرده اید گفته است که ” نخست امام علی ع ، معاویه را لعن فرمودند بعد وقتی خبر به معاویه رسید معاویه هم امیرالمومنین علیه السلام را لعن کرد”. اگر دقت کنید این روایت را ناصبیها و دشمنان امام علی ع ساخته اند تا بگویند معاویه که دستور دشنامگویی به امام عیل ع را صادر کرد تقصیر نداشت!!! می خواهند معاویه را تبرئه کنند.
مگر شما نمی دانید که بسیاری از مطالب تاریخ طبری از روایات سیف بن عمر تمیمی از کذابان معروف که دشمن امام علی ع بوده اقتباس شده است؟!!
بنده شما را به نهج البلاغه ارجاع می دهم که از امیرالمومنین(ع) نقل می کند که در جنگ صفین به اصحابشان فرمودند: انی اکره ان تکونوا سبابین” یعنی خوش ندارم که شما دشنامگو باشید.
بنده این روایت را که در نهج البلاغه آمده و با شواهد مختلفی تایید می شود بر آن روایتی که شما از تاریخ طبری نقل کرده اید ترجیح می دهم.
درباره بیانات حضرت زهرا (صلوات الله علیها) خطاب به ابوبکر و عمر که نقل شده پس از هجوم حزب خلافت به خانه آن حضرت بر زبان آورده اند اولا شما باید سند ارائه کنید که آن حضرت دقیقا چه فرمودند؟ ثانیا سند شما باید معتبر باشد یعنی از کتب قدما (علمیا قبل از سال ۵۰۰ هجری) باشد ثالثا سلسله سند متصل تا سال ۱۱ هجری داشته باشد.
نکته مهم دیگر اینست که اگر حضرت زهرا س وقتی که به خانه ایشان حمله شده و تهدید به آتش زدن خانه شده است به مهاجمان لعن و نفرین بفرستند از نظر هر ناظر بیطرفی کاملا طبیعی است زیرا پاداش کلوخ انداز سنگ است یا حداقل کلوخ! ولی باید توجه کرد چنین پاسخی در همان مجلس بوده یعنی در شرایط رویارویی بوده است. اما وقتی بعدا ابوبکر برای دلجویی و عیادت آن حضرت آمد آیا باز هم حضرت زهرا سلام الله علیها در آن جلسه به میهمان خود نفرین فرستادند؟ سند بیاورید. نکته مهم اینست که حکم «شرایط رویارویی» با شرایط « آتش بس » فرق دارد. وقتی امیرالمومنین ع بخاطر مصلحت اسلام با خلیفه اول آتش بس کردند یا به قول بعضیها بیعت کردند مگر در نماز جماعت آنان شرکت نمی کردند؟! آیا منطقی است که بگوییم بخاطر مصلحت اسلام در نماز جماعت ابوبکر شرکت می کردند ولی در همان زمان تظاهر به لعن ابوبکر می کردند؟!! بنده شما را به دقت در تحلیل مسایل و پرهیز از شتابزدگی دعوت می کنم.
در نهج البلاغه آمده است: در جنگ صفين برخي از اصحاب اميرالمؤمنين(ع) طرف مقابل را دشنام مي دادند كه آن حضرت فرمود: «بر شما روا نمي دانم كه نفرينگر و دشنامگو باشيد ، فحش دهيد و اظهار نفرت كنيد. ولى اگر كارهاى زشت آنان را بيان مى كرديد و مى گفتيد كه رفتار و كردارشان چنين و چنان بوده ، سخنى درستتر گفته و عذرى رساتر آورده بوديد» (نهج البلاغه ، خطبه ۲۰۶ و وقعة صفين، ص۱۰۳ )
در اينجا اميرالمؤمنين(ع) در عينِ نهي از دشنامگويي ، ياران خود را به افشاگري درباره عملكردِ دشمن فرا مي خواند. بنابراين پرهيز از دشنامگويي به معناي سكوت در مقابل انحرافات نيست بلكه به معناي روشنگريِ مؤدبانه و استدلالي است كه احتمال هدايت مخاطبان را بيشتر مي كند و در پيشگاه خداوند و در مقابل افكار عمومي نيز بهتر قابل دفاع است.
اینکه می فرمایید آیت الله وحید خراسانی ظاهر به لعن خلفای اهل سنت می کنند دروغ محض است. اتفاقا بنده آشنایی بالایی با آیت الله وحید دارم و کلیپی از ایشان هست که از تظاهر به لعن اعلام برائت و بیزاری می کنند و نهی می فرمایند. بنابراین به این مرجع تهمت نزنید. آیت الله وحید صریحا فرموده اند : شیعیان باید با اهل سنت با نهایت خوشرفتاری زندگی کنند و به عیادت بیماران آنان بروند و در تشییع جنازه آنها شرکت کنند و … بنابراین لطفا تهمت نزنید. ضمنا همه دوستان بدانند که آیت الله وحید سایت رسمی دارند و این مزخرفات را انگلیسیها و صهیونیستها برای بدنام کردن این مرجع نشر می دهند. کسانی که می خواهند به اسم آقای وحید به جنگ شیعه و سنی دامن بزنند یا مزدورند یعنی از بیگانه پول می گیرند یا احمق و نوکر بی مزد هستند
واقعا بابت توضیحات ممنوم
فقط یه سوال لعنت دادن به سه خلیفه با اسم گناه هست یانه؟
شخصی که خود را “سید مرتضی” نامیده و در نظرات خود اصرار دارد که “شیعه حتما باید به مقدسات سنیها فحاشی کند” اسم کتابهای زیادی را آورده و روایاتی از آنها نقل کرده است که در مجموع همه آنها یا از نظر سندیت یا از نظر دلالت اشکال دارند و ادعای ایشان را اثبات نمی کنند. روایاتی که ایشان ذکر کرده اند بنده نیز دیده بودم و اصلا حرفهیا جدیدی برای امثال بنده نیست ولی مشکل اینست که یا دلالت کافی ندارند یا از اعتبار و سندیت برخوردار نیستند. برای آشنایی دوستانی که با علوم حدیث و منابع معتبر آشنایی کافی ندارد چند نکته کلی عرض می کنم:
۱٫ برای اینکه یک حدیث معتبر باشد باید در یکی از کتابهای قدیم و معتبر و شناخته شده شیعه تا حدود سال ۵۰۰ هجری وجود داشته باشد. اگر حدیثی در منابع بعدی باشد اما در کتابهای شناخته شده قبل از سال ۵۰۰ وجود نداشته باشد فاقد یک نقطه قوت مهم است. بنابراین کتاب فرحة الزهرا و مجمع النورین که در قرنهای اخیر تالیف شده اند به هیچ وجه اعتبار ذاتی ندارند.
۲٫ حتی اگر حدیثی در کتب قدیم (تا سال ۵۰۰ هجری) یافت شود ولی سندش یعنی سلسله راویانش حاوی افراد کذاب یا ناشناس و نامعتبر باشد یک معیار دیگر برای اعتبار را نخواهد داشت. مثلا اگر در بحارالانوار علامه مجلسی و وسائل الشیعه شیخ حر عاملی حدیثی را ببینیم باید به سلسله سند و اسامی راویان آن دقت کنیم و دیدگاههای علمای رجال همچون نجاشی و شیخ طوسی را درباره ان راوی ببینیم تا مطمئن شویم آن روایت از جعلیات افراطیها و دروغگویان شیعه نما نباشد. به عنوان مثال روایات کتاب الاحتجاج طبرسی همگی « فاقد سند» است که به اصطلاح به آن « مرسل » می گویند. همچنین بخش اعظم سندهای روایات نسخه موجود تفسیر عیاشی حذف شده است لذا نمی توان به هر روایتی که در این تفسیر هست اعتماد صد در صد کرد.
۳٫ برای اینکه یک روایت معتبر باشد باید با قرآن و احادیث معتبر سازگاری داشته باشد. قرآن می فرماید : قولوا للناس حسنا یعنی با مردم به نیکویی سخن بگویید. حال اگر حدیثی بیاورند که می گوید به اهل سنت توهین کنید آیا ما باید بپذیریم؟! چنین حدیثی قطعا تحریف شده یا اساسا ساختگی است زیرا امامان معصوم علیهم السلام هیچگاه سخنی بر خلاف قرآن نمی فرمایند.
۴٫ برخی از منابعی که شخص مورد نظر ذکر کرده تالیف علمای اهل سنت است مثل تاریخ طبری. شخص طبری انسان راستگویی بوده است ولی درباره تاریخ خلفا استفاده زیادی از روایات فردی به نام سیف بن عمر تمیمی کرده که از دشمنان اهل بیت ع بوده. بنابراین بخشهای مربوط به خلفا در تاریخ طبری اعتبار کافی ندارد.
نکته پایانی: حتی اگر روایتی در کافی کلینی از قدیمی ترین و معتبرترین کتابهای حدیث شیعه است یافت شود که در آن توصیه به «لعن با ذکر نام مقدسات اهل سنت» شده باشد باید سلسله راویان آن بررسی شوند. بنده این کار را انجام داده ام و با قاطعیت عرض می کنم: هیچ روایت صحیح و معتبری که به ما بگوید “اهل بیت ع توصیه فرموده اند که شیعیان نام مقدسات اهل سنت را ذکر کنند و فحاشی کنند” وجود ندارد. روایاتی که ادعا می شود یا اصلا به این موضوع ربط ندارند یا اینکه فاقد سند معتبرند.
کتاب فرحة الزهرا و کتاب مجمع النورین در قرنهای اخیر تالیف شده اند و اعتبار علمی ندارند.
ای کسی که خودت را “سید مرتضی” نامیده ای !
واقعا برای ضعف استدلالهای شما متاسفم. مگر می شود با استناد به هر روایت ضعیفی که با سوء تفاهم ها و فهم سطحی خودتان آن را تفسیر می کنید به جنگ شیعه و سنی دامن زد؟! از خدا بترسید و روایات ضعیف را به اهل بیت علیهم السلام نسبت ندهید. کمی نهج البلاغه بخوانید. قرآن بخوانید
اینکه برخلاف فرمایش رهبر انقلاب اقدام به فحاشی نسبت به مقدسات اهل سنت کنیم انحراف است یا دعوت به وحدت و بیان اشتراکات؟ از دامن زدن به اختلافات با لعن و … چه کسی سود می کند؟ ما اینجا با هم دعوا می کنیم و آمریکایی ها و انگلیسی ها حالش را می برند برادر. این نکته را هم بدان وقتی ما می توانیم با یک اهل تسنن صحبت کنیم و احیانا متقاعدش کنیم که به اون احترام بگذاریم وقتی بی ادبی کنیم و به اونها فحش بدیم اونها هم به ما فحش و ناسزا می گویند و …
یه سوال شما کتاب الغدیر علامه امینی رو فاقد اعتبار میدونید؟؟؟
وقتی که زیارت معروفه عاشورا را تحریف می کنید انتظار نداریم کتاب علمای دین را قبول داشته باشید فقط ذکر شیعیان اینه تا عمر داریم با سنی و عمریا برادر نمی شویم چون هنوز یه جفت غیرت واسه منه شیعه باقی مونده
البته مقصر شما نسیتید این از ثمرات انقلاب اسلامی ایرانه وگرنه عمر کشون از رسوم قدیمی ما شیعیانه اون موقع عالمان ما همه غافل بودن الان شما متفکران هه اومدین عالمان را از خواب غفلت در بیاورید
لعن بی بی دو عالم حضرت زهرا بتول (س) که خطاب به اولی گفت در قنوت نمازم تو را لعن میکنم چای هیچ شبهه و حرفی نیست
اولین عالمی هستین که حرفای خنده دار می زنید و از روایات صحیح السند یک توصیفات اشتباه خود و من در آوردی می خواهید بگویید اشتباه است
و السلام
از سایت آیت الله العظمی وحید خراسانی
اعتبار زیارت عاشورا
سؤال ۴. آیا به نظر حضرتعالی زیارت عاشورا معتبر بوده و سند و متن آن صحیح میباشد؟
زیارت عاشورا نزد فقهاء (اعلی الله مقامه) از مسلّمات است و لذا معتبر بوده و احتیاج به سند ندارد.
از سایت آیت الله وحید خراسانی
طریق معتبر زیارت عاشورا
سؤال ۶. شكل صحیح و معتبر زیارت عاشورا را به طور كامل با تمام موارد بیان فرمایید؟عاشورا مانعی دارد؟
یکی از کیفیتهای کامله زیارت عاشورا همان کیفیتی است که در مفاتیح الجنان با صد لعن و سلام ودعای علقمه نقل کرده است و برای اسناد تاریخی به کتبی که در شرح زیارت عاشورا نوشته شده مثل شفاء الصدور یا کتابهای مزار مثل مصباح شیخ و کامل الزیارات و مصباح کفعمی و غیره مراجعه شود.
مقدسات هر دین باعث کتمان حقیقت نیست، ضمن عدالت صحابه از اصول مذهب اهل سنت نیست،که ما به خطره وحدت دست از حق برداریم
سلام همانطور که خودتان نوشته اید یکی از اسناد زیارت عاشورا کامل الزیارات است که مربوط به سال ۳۶۰ هجری قمری است. از طریفی تفاوت زیارت عاشورای این کتاب در برخی از جاها با زیارت عاشورای مفاتیح الجنان که منبع آن کتابی مربوط به ۴۶۰ هجری است نشان می دهد که بخشی از زیارت تحریف شده است و منابع روایی نشان می دهد که کتاب ۳۶۰ هجری بسیار معتبرتر از کناب اخیر است.
این مقاله کاملا مستند است و من هم بررسی کردم. نباید تعصب باعث باشه عقل و درایت را کنار بگذاریم. کسی نگفته است زیارت عاشورا نبوده و یا سند ندارد. زیارت شریف عاشورا بسیار معتبر است اما منابع مختلف دارد که نمی تواند گفت همه منابع با وجود تفاوت ها درست نوشتند بلکه در برخی تحریفاتی وجود دارد کما اینکه نمی توانیم با وجود اینکه انجیل دارای نسخه های مختلف است ادعا کنیم که این کتاب تحریف نشده است بلکه یمی گوییم تحریف شده است و احتمالا یکی از نسخه ها به واقعیت نزدیک است. درباره زیارت عاشورا دو منبع اصلی وجود دارد که شامل مصباح المتهجد و کامل الزیارات است کامل الزیارات مربوط به سال ۳۶۰ و آن یکی مربوط به ۴۶۰ است آیا شما ادعا م ی کنید هر دو کتاب درست هستند به گفته شما آیت الله وحید فرموده اند برای اسناد تاریخی به کتاب کامل الزیارات مراجعه شود این مقاله هم از ما همین را خواسته است و هیچ سلیقه شخصی در آن دخالت نکرده است.
آقای سید مهدی اینو دیگه من نگفتم اینو خود آقای آیت الله وحید خراسانی گفتند که من در سایتشون برداشتم
تازشم آقای ملکی شما فیلم آیت الله وحید خراسانی که از برائت و لعن جلوگیری میکرد رو کجا دیدید ؟؟؟
من هرچقدر در اینترنت گشتم نبود و فقط چندتا کلیپ صوتی در آپارات بود که بخاطر شلوغ بودن محیط هنگام ضبط صدا و صدای خدشه دار آیت الله وحید خراسانی نفهمیدم ایشون چی گفتند
اینم بدونید در مذهب ها برای اینکه که ثابت شود یک کتاب حاوی روایات دارای اعتبار است یا نه فقط کافیه چندتا علما آن کتاب را قبول داشته باشند
بنده نیز در مقاله ای که با مشارکت استادمان آقای دکتر مهدی ایزدی نوشته ام و مورد تأیید هیأت داوران در دو مجله علمی-پژوهشی قرار گرفته گفته ا« : زیارت عاشورا معتبر است اما دستکم دو نسخه دارد. نسخه قدیمی تر که در کامل الزیارات ابن قولویه قمی آمده و به تأیید علامه امینی(ره) نیز رسیده است ارجحیت دارد.
در نسخه قدیمی زیارت عاشورا که در کامل الزیارات ابن قولویه قمی آمده عبارت “اللهم خص انت اول ظالم باللعن منی ثم العن الثانی و الثالث و الرابع ” به گونه دیگری است و شماره گذاری ثانی تا رابع را ندارد.
نسخه قدیمی تر و معتبرتر زیارت عاشورا را علامه مجلسی نیز دقیقا در کنار نسخه رایج نقل فرموده اند ولی متاسفانه ما فقط یک نسخه خاص را ترویج می کنیم.
شما و هر کس دیگری که درباره ادعای ما تردید دارد اول باید مقاله ما را که حدود ۱۷ صفحه است کاملا مطالعه بفرماید تا دچار شتابزدگی و سوء برداشت نشود.
حتی در همین فتوایی که درباره زیارت عاشورا از آیت الله وحید نقل کرده اید نیز ایشان می گویند : “یکی از کیفیتهای معتبر زیارت عاشورا همانست که در مفاتیح آمده است” در واقع نسخه معتبر دیگر را انکار نمی کنند. نسخه ای که به نظر ما معتبرتر است نسخه ای است که در کامل الزیارات ابن قولویه قمی از علمای قرن ۴ که اساد جناب شیخ مفید بوده اند آمده است. کتاب کامل الزیارات با تصحیح و تأیید علامه امینی چاپ شده است. در این نسخه که به نظر ما اعتبارش از نسخه مفاتیح بیشتر است عبارت ” اللهم خص انت اول ظالم باللعن منی ثم العن الثانی و الثالث و الرابع” به نحو دیگری است و اصلا شماره های ثانی تا رابع را ندارد. ضمنا بنده گمان می کنم آیت الله وحید فرصت نکرده اند مقاله ما را بخوانند. ضمنا آیت الله شیخ حسین راضی که از علمای بزرگ شیعه اند یک کتاب ۶۰۰ صفحه ای درباره نسخه های زیارت عاشورا نوشته اند و نظر ایشان نیز همانند نظر ماست. کاش امثال آقای وحید فرصت کافی داشتند و این کتاب را هم مطالعه می فرمودند. البته این کتاب نایاب است.
هیچکس زیارت عاشورای معروفه را تحریف نکرده است. اصلا این بحثها ربطی به مسایل سیاسی و جمهوری اسلامی ندارد. اصول تشیع سر جای خودش هست. مظلومیت اهل بیت علیهم السلام باید بیان شود ولی شیوه تظاهر به لعن خلفا بر خلاف سیره اهل بیت علیهم السلام است. درباره زیارت عاشورا نیز از قرن ۴ یک نسخه دیگر نیز وجود داشته است که ما آن را فراموش کرده ایم ولی در کتاب کامل الزیارات نوشته ابن قولویه قمی آمده است. این نسخه همچنین در بحارالانوار نوشته علامه مجلسی در کنار نسخه رایج کنونی نقل شده است. بنابراین موضوع تنوع نسخه های زیارت عاشورا یک پدیده جدید نیست بلکه دستکم از زمان شیخ طوسی یعنی از حدود هزار سال قبل تاکنون این تفاوت نسخه ها وجود داشته است. تنها کاری که ما انجام دادیم این بود که جامعه علمی و طلاب و دانشجویان را متوجه نسخه قدیمی تر که به نظر ما ارجحیت دارد کردیم. ضمنا شما چطور مطمئن هستید که نسخه ای که رایج است و در مفاتیح آمده دچار تحریف نیست؟!!
اتفاقا ما کتاب الغدیر علامه ایمنی را بسیار مفید و راهگشا می دانیم گرچه برخی از مطالب این کتاب از باب جدال احسن نوشته شده است. استاد عالیقدر و پیشکسوت ما مرحوم علی اکبر غفاری صفت که بنده در دانشگاه امام صادق علیه السلام در محضر این استاد شاگردی کرده ام خودشان از همکاران و شاگردان مرحوم علامه امینی بودند. نکته مهمتر اینست که توجه بفرمایید نسخه قدیمی تر زیارت عاشورا که به نظر ما ارجحیت دارد اتفاقا در کتاب کامل الزیارات که نسخه هایش توسط علامه امینی تأیید و تصحیح شده وجود دارد. پس علامه امینی نیز نسخه زیارت عاشورای مورد تایید ما را قبول داشتند.
اصل برائت از ظالمان و بدعتگذاران یکی از مسایل قطعی تشیع است و لعن کلی ظالمان در قرآن و احادیث معتبر آمده است. اما اینکه شیعیان بخواهند نام شخصیتهای مورد تقدیس اهل سنت را ذکر کنند و تظاهر به لعن کنند در هیچ حدیث صحیحی توصیه نشده است. بنابراین باید دقت کنیم و مسایل را با هم خلط نکنیم. « لعن کلی ظالمان » یک چیز است و « ذکر نام مقدسات مذاهب دیگر و تظاهر به لعن » یک چیز دیگر است. ضمنا مسایل تاریخی باید با ادب و صداقت و بیان شیوا و مستند ذکر شود ولی وقتی آن را با توهین و فحاشی اْلوده کنیم حرف حق خود را ضایع ساخته ایم
علامه عسکری نیز معتقد بودند آن نسخه زیارت عاشورا که در قرن ۴ در کامل الزیارات ابن قولویه قمی آمده است معتبرتر است لذا وقتی کتاب منتخب الادعیه را نوشتند همان نسخه قدیمی را نقل فرمودند. ضمنا توجه کنید که علامه امینی نیز همان نسخه قدیمی را تایید فرموده بودند. همچنین آیت الله شیخ حسین الراضی یک کتاب ۶۰۰ صفحه ای درباره نسخه های زیارت عاشورا نوشته اند که البته کمیاب است. همچنین سید بن طاوس در مصباح الزائر می فرمایند که در نسخه مصباح المتهجد که با خط شیخ طوسی مقابله شده است لعنهای آخر زیارت به این نحو وجود ندارد ولی در یک نسخه دیگر که تلخیص مصباح المتهجد است این لعنها هست. توجه فرمایید که ایشان صریحا می گویند: در نسخه یا که با دستخط شیخ طوسی مقابله شده است لعنها به اینصورت وجود ندارد. پیشنهاد می کنم شما مقاله ۱۷ صفحه ای بنده و استادمان دکتر ایزدی را مطالعه بفرمایید تا دچار سوء برداشت نشوید.
اینکه شما چند روایت ضعیف السند را مطرح کنید و بخواهید از طریق ن بین شیعه و سنی جنگ ایجاد کنید خلاف عقل و شرع است. اصلا درست نیست که هر روایتی در بحارالانوار آمده به اهل بیت علیهم السلام منسوب کنیم. خوب است بدانید که در کتاب بحارالانوار علامه مجلسی آمده که زمین روی ماهی و ماهی داخل آب و آب روی صحره است و صخره روی شاخ گاو قرار دارد!! بعدش میگه این مطلب از امام معصوم ع نقل شده است!! آیا عقل شما می پذیرد که معصوم چنین سخنی بفرمایند؟!! بنابراین در باور کردن روایات نباید ساده لوح باشیم. هر مطلبی که در بحارالانوار آمده صد در صد معتبر نیست بلکه در موارد بسیاری دچار تحریف است
ابوسفیان از مقدسات اهل سنت نیست لذا اصلا از بحث ما خارج است. ضمنا شما باید برای این روایت سند صحیح و معتبر بیاورید که آیا پیامبر لعن کلی را توصیه فرمودند یا فرمودند با ذکر نام لعن کنید؟!!
شما بر اساس حرفاتون کتاب الغدیر را تایید کردید روایت لعن معاویه و…. در زبان پیامبر را از همین کتاب براشتم و برای شما فرستادم
زیارت عاشورا در مفاتیح الجنان هم یکی از زیارت های معروف است ..
ایت الله وحید خراسانی حتما تحقیقات لازم را کرده بعد فتوا داده که این زیارت عاشورا معتبر هست
در ضمن همانطور که میدونید اگر حدیثی در جند کتاب بیاید صحیح السند به حساب می آید در روایاتی که من درباره لعن فرستادم بعضی از آنها در چند کتاب آمده است و روایت معتبری حساب میشود
حالا به یک صورت دیگر :
همانا کسانی که خدا و پیامبرش را آزار می دهند خدا در دنیا و آخرت نفرینشان کرده و برای آنان کیفری خفت بار مهیا نموده است. (احزاب/۵۷)
از پیامبر اکرم ص روایت کرده اند که حضرت فرمودند:
فاطمه سلام الله علیها پاره تن من است. هرکس او را اذیت کند مرا اذیت کرده و هرکس مرا بیازارد خدا را آزرده است.
صحیح بخاری ح۳۴۲۷ و ۳۴۸۳ – کنزالعمال ۶/۲۲۰ , فیض القدیر۴/۴۲۱, مسند احمد بن حنبل ۴/۳۲۸, صحیح مسلم ح۴۴۸۳, سنن ترمذی ۲/۳۱۹ و…
فاطمه سلام الله علیها از دنیا رفت در حالی که سخت از ابوبکر و عمر غضبناک بود
شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ۶/۵۰
خدا و ملائکه اش را شاهد می گیرم که شما دو نفرمرا به خشم آوردید و رضایت مرا جلب نکردید و اگر پیامبر اکرم ص را ملاقات نمایم هر آینه شکایت شما دو نفر را به وی خواهم کرد.
دلایل الامامه ص۴۵, کتاب سلیم بن قیس ح۴۸, صحیح بخاری ۵/۲۶, صحیح مسلم ۴/۱۹۳
و به این نقل نیز توجه فرمایید:
فاطمه سلام الله علیها بر ابوبکر غضب نمود و با او قطع رابطه کرد و تا زمانی که زنده بود با ابوبکر سخن نگفت…هنگامی که از دنیا رفت شوهرش علی علیه السلام وی را شبانه دفن کرد و به ابوبکر خبر نداد و خودش بر جنازه وی نماز خواند…
صحیح بخاری ح۶۲۳۰, صحیح مسلم کتاب الجهاد و السیر باب قول النبی لانورث ۵/۲۵۲
و نیز به این نقل توجه فرمایید:
فاطمه سلام الله علیها با ابوبکر قطع رابطه نموده و با او سخن نگفت تا از دنیا رفت.
و این ها همه در حالی است که عامه و خاصه در احادیث صحیحه روایت کرده اند که پیامبر اکرم ص بارها فرمودند: خداوند با خشم فاطمه سلام الله علیها خشمگین و با رضایت او راضی می گردد.
مستدرک حاکم نیشابوری ۳/۱۵۴, اسدالغابه ۵/۵۲۲, کنزالعمال ۱۳/۹۶
عمر بن خطاب از پیامبر اکرم صلی الله علیه واله روایت می کند که فرمودند:
حرمت مرا در عترت و ذریه ام حفظ کنید. هر کس حرمت مرا در آنان حفظ نماید خدا او را حفظ کند و بدانید لعنت خدا بر کسی که مرا در مورد عترت و ذریه ام آزار و اذیت نماید…(حضرت ۳ مرتبه این را تکرار فرمودند)
کشف الغمة ۱/۴۱۶
امام صادق علیه السلام فرمودند: ما طائفه بنی هاشم به کوچک و بزرگمان امر می کنیم که آن دو نفر را مورد سب خود قرار داده و از آنها بیزاری بجویند.
رجال کشی ص۱۸۰
امیدوارم نگید رجال کشی کتاب معتبری نیست چون داخل همین مطلبتون از این کتاب روایت آوردید
هر کس که مورد غضب الهی واقع شود گمراه است: چرا که:
(من یحلل علیه غضبی فقد هوی)«و هر کس مستوجب خشم من گردید، همانا خوار و هلاک خواهد شد. ( سوره طه آیه ۸۱)
هرکس که مورد غضب الهی واقع شود را نمی توان دوست و یاور گرفت، چرا که خداوند می فرماید:
«یا ایها الذین امنوا لا تتولوا قوماً غضب الله علیهم» «ای اهل ایمان هرگز قومی را که خدا بر آنان غضب کرده، ولی و سرپرست خود نگیرد.»(سوره ممتحنه آیه ۱۳)
در ضمن آقا سعید ابوسفیان جزو حدیث بود من نمیتونم اسمشو پاک کنم که چون باعث تحریف حدیث میشه
کسی نگفت شما حدیث را تحریف کن یا ابوسفیان را حذف کن بحث این بود که ابوسفیان از مقدسات کسی نیست که مثلا اگر لعن شد احساسات کسانی جریحه دار شود. در ضمن شما ظاهرا می خواهی سفسطه کنی چون جای از طرف من و دوستانم گفته نشده است که زیارت عاشورا نامعتبر است بلکه بر اعتبار زیارت عاشورا همه تأکید کرده اند
احسنت پس زیارت عاشورا مفاتیح الحنان معتبره و لعن به صورت شخصی صورت گرفته
من منکر زیارت های عاشورای دیگر نمیشم اونا هم معتبر هستند مثل همین زیارت عاشورا
همه حرف آقای ملکی و دیگر دوستان بر این است که بین نسخه های موجود زیارت عاشورا نسخه سال ۳۶۰ هجری یا همان کتاب کامل الزیارات دارای اعتبار بیشتر است و در آن لفظ لعنت بر اول، ثانی، ثالث و رابع نیامده است و حتی در نسخه اصلی سال ۴۶۰ یعنی همان کتاب مصباح المتهجد هم این الفاظ بکار گرفته نشده اما در نسخه های تجدید شده همین کتاب این الفاظ اضافه شده اند و حال که ما می دانیم الفاظی غیر از عبارات ائمه معصوم (س) بر آن وارد شده اند چرا از نسخه قدیم تر که متفاوت با نسخه زیارت عاشورا هست استفاده نکنیم.
در هر حال زیارت عاشورا دو نسخه داشته و دارد. اصل این زیارت معتبر است اما کیفیتهایش مورد اتفاق نیست. بنده هم دستکم در این مسأله که خودم تحقیق کرده ام از آقای وحید تقلید نمی کنم. ضمنا خوب است بدانید مراجع تقلید غالبا درباره مستحبات تحقیقات جدی نمی کنند و طبق “تسامح در ادله سنن” رفتار می کنند. ما معتقدیم نسخه ای که علامه امینی تایید کرده اند یعنی نسخه کامل الزیارات معتبرتر است.
از کامنتهای آقای سید مرتضی معلوم است قبل از اینکه مقاله ما درباره زیارت عاشورا را مطالعه کنند دارند رد می کنند. برادر عزیز اول برو مقاله را بخوان بعد نقد کن. اگر بخوانید متوجه می شوید که ما اصلا اعتبار زیارت عاشورا را زیر سوال نبرده ایم بلکه فقط موضوع «ارجحیت یک نسخه بر نسخه دیگر را » مطرح کرده ایم.
بنده فایل آقای وحید را قبلا حدود دو یا سه سال قبل شنیدم که گفته بود من تظاهر به لعن نمی کنم و شایعات دروغ است و در هنگام تدریس من نیز وقتی اسم خلفا می آورم کسی حق ندارد تظاهر به لعن کند. این را بنده خودم شنیدم. شما البته یم توانید باور نکنید ولی شما که به هر روایتی استناد می کنید بگویید چرا روایتی که صدوق ره در الاعتقادات نقل کرده که نزد معصوم ع عرض شد که فلان شخص در مسجد با ذکر نام و علنی لعن می کند. معصوم ع فرمودند: خدا لعنتش کند: “ما له لعنه الله یعرض بنا ” (الاعتقادات ، صدوق ، ص ۱۰۷ {چاپ قم ، ناشر: کنگره شیخ مفید}
با توجه به این روایت شما چرا در کامنتهایتان نام مقدسات اهل سنت را می برید و تظاهر به لعن می کنید؟! آیا فکرش را نمی کنید جنگ شیعه و سنی به نفع هیچکس نیست؟! ایا اگر در فلا روستا یک شیعه و سنی با هم درگیر شوند و خون ریخته شود من و شما مقصر نخواهیم بود؟!
مگر حدیث پیامبر ص که در روضه کافی آمده است ندیده اید که طبق نقل فرمودند: ” اذا تناولتم المشرکین فعموا و لا تخصوا فیغضب ولده ” یعنی حتی هنگام لعن کردن مشرکان عمومی و کلی سخن بگویید تا فرزندان همان مشرکی که شما دارید او را لعن می کنید رنجیده نشوند ( کافی کلینی ، ج۸ ، ص۷۰ }
بنابراین مسایل را نباید با هم خلط کرد. تظاهر به لعن مقدسات اهل سنت هیچگاه توصیه نشده است.
به جناب سید مرتضی و سایر عزیزان پیشنهاد می کنم یادداشت زیر را نیز که توسط شخصی به نام محمد علوی نوشته شده و قبلا در ماسال نیوز منتشر شده است مطالعه فرمایند:
http://masalnews.ir/7159/
چطور اینهمه روایت آوردم و ثابت کردم ولی باز هم شما حرف خودتون رو میزنید انگار متن هایی رو که من میدم چیزهایی که به نفع شما هست رو میبینید ولی بر ضد حرفاتون رو نمیبینید .
من بایک دلیل خیلی قاطع بهتون ثابت کردم گفتم خداوند آنهایی را که دل خانوم حضرت زهرا (س) رو بدرد آورده رو نفرین میکنه .
یک روایت هم از رجال کشی آوردم که خودتون داخل همین مطلبتون از همین کتاب روایت آوردید . ببخشیدا شما دارید خودتون رو به نفهمی میزنید اینم روایت امام صادق علیه السلام فرمودند: ما طائفه بنی هاشم به کوچک و بزرگمان امر می کنیم که آن دو نفر( ابوبکر و عمر ) را مورد سب خود قرار داده و از آنها بیزاری بجویند. رجال کشی ص۱۸۰٫ من توضیحی درباره روایت های که در چند کتاب هستند گفتم فکرکنم شما اصلا اون متن رو نخوندید .در ضمن من از کجا بدونم همچین کلیپی که شما میگید اصلا صحت داره هروقت شما گفتید از کدوم سایت دیدید یا اون کلیپ رو در سایتتون گذاشتید بعد بیاید در اون مورد ادعا کنید. در آخرین مطلبتون روایت آوردید درست ؟؟؟چطور به ما میرسه ممکنه در کتاب بزرگ و صحیح السندی مثل کافی روایات اشتباه بیاد ولی روایات شما همه صحیح السندو معتبره ؟؟؟ شما به جای اینکارا برو حرفاتو جوری تنظیم کن که بعدا برخلاف حرفت عمل نکنی .در ضمن این روایت روزی پیامبر (ص) او ( ابوسفیان ) را دید که سوار بر مرکب است و معاویه و برادرش اورا همراهی میکنند یکی از جلو افسار مرکب را گرفته و دیگری از پشت سر آن را میراند در این هنگام حضرت (ص) فرمود : خدایا جلودار و دنباله رو و سواره هرسه را لعنت فرما . کتاب نصر بن مزاحم پیرامون جنگ صفین : ۲۴۴ و ۲۴۸ [ص ۲۱۸ و ۲۲۰ ] – تاریخ طبری ۱۱ : ۳۵۷ [ ۸۵/۱۰ حوادث سال ۲۸۴ هجری ] از کتاب الغدیر برداشتم و براتون فرستادم چطور شما میگید کتاب الغدیر کتاب صحیح السندیه و معتبریه . پس نتیجه میگیریم پیامبر (ص) معاویه رو لعن کرده و این مطلب در سایتتون چرت وپرت هایی مثل خیلی چرت و پرت هایی که سنی ها میگن .شما به جای اینکارا برو حرفاتو جوری تنظیم کن که بعدا برخلاف حرفت عمل نکنی . یاعلی
همانطور که خودتون در مطالبی که در همین سایتتون گذاشتید ذکر کردید که شیخ صدوق (ره) روایات ضعیف السند را هم در کتاب هایشون ذکر میکردند اینم همین الان در مطلب که درباره ایا میتوان سنی ها را کافر دانست ؟؟؟ خوندم . شما هم اگر برید یه خرده بالاتر و در جواب خودتون به کسی که از کتاب کافی روایت درباره لعن آورده را ببینید جواب پاسخ آخرین متنتونو میدید . شما پاسخ خودتون رو در حرفاتون دادید . انگاری دارید با ما شوخی میکنید
می دانید چرا می گوییم “نام بردن از مقدسات اهل سنت و تظاهر به لعن توصیه نشده است”؟ بخاطر اینکه امیرالمومنین ع خودشان در نماز جماعت خلفا حاضر شدند. به همان دلیل که امام علی ع این کار را انجام داده اند من و شما نیز باید از تظاهر به لعن بپرهیزیم.
ضمنا اصلا شما حرفهای ما را با دقت نمی خوانید و همیشه دچار سوء تفاهم هستید. حتی کار شما بر خلاف همان فتوایی است که از آقای صافی نقل کردید. پیشنهاد می کنم حداقل خودتان یکبار دیگر فتوای آقای صافی را مخصوصا بخش آخرش را مطالعه کنید.
عملکرد شما بر خلاف بیش از ۱۰۰ حدیث است که مجلسی در بحارالانوار درباره مدارا و همزیستی با اهل سنت نقل کرده است. ضمنا بنده برخی از روایات مورد استناد شما را ضعیف یا جعلی می دانم و برخی دیگر را نیز بی ربط به این موضوع می دانم. مسأله برائت ربطی به « نامب ردن از خلفا و تظاهر به لعن مقدسات مذاهب دیگر» ندارد. لطفا دقت کنید تا دوباره سوء تفاهم نکنید.
اساسا بنده مظلومیت اهل بیت ع را انکار نکرده و نمی کنم و نخواهم کرد ولی تظاهر به لعن خلفا به شکلی که شما انجام می دهید دقیقا بر خلاف بسیاری از احادیث است و سیره اهل بیت ع نبوده است.
قران می فرماید: قولوا للناس حسنا
قرآن می فرماید : لا تسبوا الذین یدعون من دون الله
امام معصوم کسی را که در مسجد ، مقدسات اهل سنت را نام می برد و لعن می کرد لعنت فرمودند. (کتاب الاعتقادات صدوق، ص۱۰۷)
پیامبر ص فرمودند: حتی وقتی مشرکان را لعنت می کنید اگر موجب تفرقه است کلی لعن کنید (کافی، ج۸ ، ص۷۰)
مجلسی در بحار الانوار فقط در یکجا بیش از ۱۰۰ حدیث درباره مدارا با اهل سنت و همزیستی با آنان نقل کرده است
آیا باز هم شما به چند حدیث ضعیف السند از کتاب فرحة الزهراء و امثال آن استناد می کنید؟!
برادر عزیز!
از خدا بترسید که شما را بخاطر این کارهایی که در فضای مجازی انجام می دهید مجازات کند
بنده بارها گفته ام و باز هم می گویم که در کتابهای حدیث ما هم روایات ضعیف هست و هم روایات قوی. اما معیار تشخیص آن مشخص است: ۱٫ سازگاری با قرآن ۲٫ سازگاری با روایات متواتر مثل روایاتی که تقیه را توصیه می فرمایند و متواتر معنیو هستند ۳٫ سازگاری با مسلمات و قطعیات تاریخی ۴٫ صحت سند حدیث یعین ثقه بودن راویان آن. ۵٫ عدم وجود تناقض درونی در حدیث ۶٫ مطابقت با مسلمات عقلی و علمی ۷٫ قدیمی بودن اولین منبعی که حدیث در آن آمده است. ۸٫ شناخته شده بودن کتابی که حدیث در آن آمده است و معیارهای دیگری که در اینجا نمی گنجد. برای تبیین این معیارها باید ساعتها بحث و گفتگو کنیم. بنده تخصصم در زمینه علوم حدیث است ولی توقع نداشته باشید تمام مطالب علمی را در چند کامنت برای شما بنویسم. بر فرض هم بنویسم باز هم چون تخصص شما معلوم نیست دچار سوء تفاهم می شوید که شده اید.
اگر بنده برخی از احادیث کافی کلینی را معتبر می دانم و برخی را مربوط به این بحث نمی دانم قطعا روی مبانی قوی است. اما شما با استناد به چند سایت و وبلاگ و سخنان کسانی که اساسا قائل به تسامح در بررسی سند هستند داوری می کنید.
پیشنهاد اکید می کنم مقاله بنده و استادم دکتر ایزدی درباره زیارت عاشورا را با دقت و حوصله و بدون پیشداوری مطالعه فرمایید تا سوء تفاهم ها کاسته شود.
برای توفیق شما دعا می کنم. وصلی الله علی محمد و آله المعصومین
درباره اون مطلب های بی مربوط ما نتیجه میگیریم که خداوند هرروز …. و …. را نفرین میکند و مثل شما لعن به صورت جمعی نمیکنند . در ضمن من روایت لعن معاویه رو از زبان پیامبر (ص) از کتاب الغدیر برداشتم بعدا الان نظرتون چیه ؟؟؟ بازم میگید لعن با ذکر نام صورت نگرفته است ؟؟؟
آقا سید مرتضی! لعن معاویه و یزید و ابن زیاد و شمر که از مقدسات هیچ کس نیستند جایی نهی نشده و ما نیز نگفته ایم که اینها چرا لعن می شوند اما درباره مقدسات حتی بت پرست ها در قرآن آمده است که نباید توهین آمیز صحبت شود. شما باز هم برگشتی سر همان پله اول. نباید با لجاجت حرف بزنیم
آقا سعید انگاری شما هم این مطلبی که داخل سایتتون رو گذاشتید نخوندید . برید دقیقا بخونید بعد بگید
از برخي از روايات بر مي آيد اصل تبرّي كه از نظر ما شيعيان يكي از فروع دين است بايد بصورت « لعن ستمكاران بطور كلي » باشد و نبايد با ذكر نام و بصورت صريح باشد. كليني از امام باقر(ع) نقل كرده كه فرزندِ يكي از سرانِ شرك، – كه مسلمان شده و در ركاب پيامبر(ص) بود – يكبار ابوبكر در حضور او پدر مشركش را لعنت كرد كه او خشمگين شد و به ابوبكر پاسخي تند داد. در آن هنگام پيامبر(ص)- به عنوان يك سيره هميشگي – فرمودند: «وقتي مشرکان را لعن و بدگويي مي كنيد بطور کلي سخن بگوييد نه بطور خاص (با ذکر نام) كه فرزندانشان (که اكنون در شمار مسلمانان هستند) خشمگين شوند» منبع: محمد بن بابويه صدوق ، صفات الشيعة[چاپ انتشارات اعلمي تهران] ص۲۸ و قاضي نعمان مغربي، دعائم الإسلام[چاپ مصر] ج ۱ ص۵۶
آقا سعید من روایتی که گفتم از کتاب الغدیر بود و فکر نکنم این منابعی که آوردید بالاتر از کتاب الغدیر باشد . الان بین روایتی که شما آوردید و علامه امینی آوردند تضاد وجود دارد . پیامبر (ع) خودش با ذکر نام معاویه و… را لعن کردند بعدا اینجا همچین حرفی رو میزنن اگر شما یک سر به کتاب علامه امینی بزنید روایات زیادی از خود پیامبر (ص) در مورد لعن معاویه با ذکر نام میبینید.
یعنی شما می فرمایید کتاب الغدیر معتبرتر از نهج البلاغه است؟
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: هر که از لعن کردن کسی که خدایش لعن کرده خودداری و احساس گناه کند لعنت خدا بر او باد. ( الاثنا عشریة، شیخ حرّ عاملی / فصل ۹، ص ۱۹۵٫)
– ابنعباس گوید: علیبن ابیطالب را در کتاب خدا نامهایی است که مردم نمیشناسند. خداوند میفرماید: فأَذَّنَ مُؤَذِّنٌ بَیْنَهُمْ ( سوره اعراف / ۴۴٫) “مؤذنی در میان آنان ندادردهد که…” مراد از مؤذّن و ندادهنده آن حضرت است که میگوید: هان! لعنت خدا بر کسانی که ولایت مرا باور نداشتند و حق مرا سبک و ناچیز شمردند. ( شواهدالتنزیل ۱ / ۲۰۲٫)
– علیبن عاصم کوفی اعمی در داستانی دراز گوید: به امام هادی علیه السلام عرض کردم: من از یاری بدنی شما عاجزم و جز دوستی شما و بیزاری از دشمنانتان و لعن آنان در خلوت خود سرمایهای ندارم، سرورا! حال من چگونه است؟ فرمود: پدرم از جدم رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم به من خبر داد که فرمودهاست: هر که از یاری ما خاندان عاجز باشد و دشمنان ما را در خلوت خود لعن کند خداوند صدای او را به همه فرشتگان میرساند. پس هرگاه یکی از شما دشمنان ما را لعنت فرستد فرشتگان آن را بالا میبرند و هر کس را که آنان را لعن نکند لعنت میکنند. و چون صدایش به فرشتگان برسد برای او آمرزش میطلبند و بر او ثنا میفرستند و گویند: خداوندا، درود فرست بر روح بندهات که کوشش خود را در راه یاری اولیای تو به کار برد و اگر بیش از آن هم میتوانست دریغ نمیداشت. از سوی خداوند ندا آید که: ای فرشتگان من، من دعای شما را درباره این بندهام اجابت کردم و ندای شما را شنیدم، و بر روح او به همراه ارواح نیکان درود فرستادم و او را در زمره نیکان برگزیده قرار دادم. ( بحارالانوار ۵۰ / ۳۱۶٫)
– عالم عامل عابد زاهد سیدالعارفین رضیالدین سیدبن طاووس؛ گوید: محمدبن اسماعیل، و نیز بُکَیربن صالح از سلیمانبن جعفر روایت نموده که گفتند: ما بر حضرت رضا علیه السلام وارد شدیم و آن حضرت در حال سجده شکر بود، سجده را بسیار طول داد، سپس سربرداشت. عرض کردیم: سجده را طول دادید؟ فرمود: هر که این را (که میگویم) در سجده شکر بخواند مانند کسی است که در رکاب رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم در روز بدر تیراندازی کردهاست.( در مصباح کفعمی (ص ۵۵۳): در روز بدر و اُحد هزار هزار تیر انداخته است.)گفتیم: آن را بنویسیم؟ فرمود: بنویسید؛ هرگاه به سجده شکر رفتید بگویید:
اَللَّهُمَّ الْعَنِ اللَّذَیْنِ بَدَّلا دینَکَ، وَ غَیّرا نِعْمَتَکَ، وَ اتَّهَما رَسُولَکَ صلی الله علیه و آله و سلم، وَ خالَفا مِلَّتَکَ، وَ صَدّا عَن سَبیلِکَ، وَ کَفَرا آلائَکَ، وَ رَدّا عَلَیْکَ کَلامَکَ، وَ اْسْتَهْزَءا بِرَسُولِکَ، وَ قَتَلاَ ابْنَنَبِیِّکَ، و حَرَّفا کِتابَک، وَ جَحَدا آیاتِک، وَ سَخِرا بِایاتک، وَ اسْتَکْبَرا عَنْ عِبادَتِکَ، وَ قَتلا أَولیائَکَ، وَ جَلَسا فی مجْلِسٍ لَمْیَکُن لَهُما بِحَقّ، وَ حَمَلا الناسَ علی أکْتافِ آلِمحمّد صلی الله علیه و آله و سلم. اَللَّهُمَّ الْعَنْهُما یَتْلُو بعضُهم بعضاً، و احْشُرْهُما وَ أتباعَهُما إلی جَهَنَّمَ زُرْقاً. اَللَّهُمَّ اِنَّا نَتَقَرَّبُ اِلیک بِاللَّعْنَةِ لَهُما، وَ الْبَرائَةِ مِنْهُما فِی الدّنیا وَ الآخرة. اَللَّهُمَّ الْعَنْ قَتَلَةَ أمیرالمؤمنِین، وَ قَتَلَةَ الحسینِبنِ علیّ، و ابنِفاطمةَ بنتِرسولِاللَّه صلی الله علیه و آله و سلم. اَللَّهُمَّ زِدْهُما عذاباً فوقَ عذابٍ، وَ هَوانا فوقَ هَوانٍ، وَ ذُلاًّ فوقَ ذُلٍّ، وَ خِزْیاً فوقَ خِزْیٍ. اَللَّهُمَّ دُعَّهما فی النّار وَ اَرْکِسْهُما فیاَلیمِ عقابِکَ رَکْسا. اَللَّهُمَّ اَحْشُرْهُما وَ اَتْباعَهُما إلی جَهنّمَ زُمَراً. اَللَّهُمَّ فَرِّقَ جَمعَهُم، وَ شَتِّتْ اَمْرَهُم، وَ خالِفْ بَیْنَ کَلِمَتِهِمْ، و بَدِّدْ جَماعَتَهُم، و العَنْ اَئمَّتَهُم، وَ اقْتُلْ قادَتَهُم وَ سادَتَهُم وَ کُبرائَهم، و الْعنْ رُؤَسائَهُم، و اکْسِر رایتَهم، وَ اَلْقِ البَأسَ بینَهُم، وَ لاتُبْقِ منهم دَیّاراً، اَللَّهُمَّ العَنْ اَباجهلٍ وَ الولیدَ لَعناً یَتْلُو بعضُه بعْضاً وَ یَتْبَعُ بَعْضُهُ بَعْضاً. اَللَّهُمَّ العَنْهُما لَعْناً یَلْعَنُهُما بِهِ کُلُّ مَلَکٍ مُقَرَّبٍ وَ کُلُّ نَبی مُرْسَلٍ وَ کُلُّ مُؤْمنٍ امْتَحَنْتَ قَلْبَهُ لِلایمانِ. اَللَّهُمَّ الْعَنْهُما لَعْناً یَتَعَوَّذُ مِنهُ اَهلُ النارِ. اَللَّهُمَّ الْعَنْهُما لَعْناً لَمْیَخْطُرْ لِاَحدٍ بِبالٍ. اَللَّهُمَّ الْعَنْهُما فی مُسْتَسِرِّ سِرِّکَ، وَ ظاهِرِ عَلانِیَتِک، و عَذِّبْهُما عَذاباً فی التقدیر، و شارِکْ مَعَهُما ابْنَتَیْهِما وَ اَشیاعَهُما و مُحِبِّیهما و مَن شایَعَهُما، اِنَّکَ سَمیعُ الدّعاءِ. ( سیدبن طاووس: مهجالدعوات / باب أدعیه مولانا علیّبن موسی الرضا – علیه السلام -.)
“خداوندا، لعنت کن آن دو کس را که دین تو را دگرگون نمودند و نعمت تو را تغییر دادند. و رسول تو صلی الله علیه و آله و سلم را متهم ساختند، و با آیین تو مخالفت کردند، و از راه تو بازداشتند، و بخششهای تو را ناسپاسی نمودند، و سخن تو را رد کردند، و رسول تو را به باد مسخره گرفتند، و فرزند پیامبر تو را کشتند، و کتاب تو را تحریفِ (معنوی) کردند، و آیات تو را انکار نمودند و آنها را به فسوس گرفتند، سر از عبادت تو برتافتند، و دوستان تو را به قتل رساندند، و در جایی نشستند که حق آنها نبود، و مردم را برگُرده آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم سوار کردند. خداوندا، هر دو را لعنت کن و همه را در پی یکدیگر به لعن خود گرفتار ساز، و آندو و پیروانشان را کبود چشم و نابینا به سوی دوزخ بران. خداوندا، ما در دنیا و آخرت با لعن آنها و بیزاری از آنها به سوی تو تقرب میجوییم. خداوندا، قاتلان امیرمؤمنین و قاتلان حسینبن علی و پسر فاطمه دختر رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم را لعنت فرست. خداوندا، بر عذاب و پستی و خواری و بیکسی آندو بیفزا، خداوندا، آندو را به سوی آتش بران و در عقاب دردناک خود سرنگون ساز. خداوندا، آندو و پیروانشان را گروهی به دوزخ فرست. خداوندا، جمعشان را پریشان کن و کارشان را پراکنده ساز، و میان آنان اختلاف افکن، و جماعتشان را از هم جدا ساز، و پیشوایانشان را لعنت فرست، و جلوداران و سروران و بزرگانشان را بکش، و سرانشان را لعنت کن، و پرچمشان را بشکن، و میانشان جنگ و نزاع افکن، و احدی از آنان را باقی مگذار. خداوندا، بر ابوجهل و ولید پیدرپی لعنت فرست. خداوندا، آندو را لعنتی فرست که همه فرشتگان مقرب و پیامبران مرسل و هر مؤمنی که قلبش را به ایمان آزمودهای آنان را همانگونه لعنت کنند. خداوندا، آندو را لعنتی فرست که دوزخیان از آن پناه جویند. خداوندا، آندو را لعنتی فرست که به خاطر احدی خطور نکردهباشد. خداوندا، آندو را در نهانترین نهان خود و ظاهر آشکارایت لعنت فرست، و در تقدیر خود به عذاب سختشان گرفتار آر، و دو دختر و پیروان و دوستان و دنبالهروهای آنان را در لعنت شریک آنان ساز، که تو شنونده دعایی. ( مهجالدعوات، باب ادعیه مولانا علیبن موسیالرضا – علیه السلام -.)
– ابوحمزه ثُمالی گوید: امام سجاد علیه السلام فرمود: هر که جِبت و طاغوت را یک بار لعنت کند خداوند هفتاد هزار هزار حسنه برای او بنویسد، و هفتاد هزار هزار گناه را از پرونده عملش پاک سازد، و هفتاد هزار هزار درجه او را بالا برد. و هر که در شب نیز یک بار آندو را لعنت کند همین اندازه ثواب برای او نوشته گردد. امام سجاد علیه السلام از دنیا رفت، من نزد امام باقر علیه السلام رفتم و گفتم: ای مولای من، حدیثی از پدر شما شنیدهام، فرمود: ای ثمالی آن را بازگو… ( شفاءالصدور فی شرح زیارة العاشور / ۳۷۱٫)
– حسینبن ثَور و ابنسلمه سرّاج گویند: از امام صادق علیه السلام شنیدیم که در تعقیب هر نماز واجبی چهار تن از مردان و چهار تن از زنان هر کدام را به نام لعنت میکرد، و نیز معاویه و آندو زن و هند و امّالحَکَم خواهر معاویه را لعنت میفرستاد. ( وسائلالشیعة ۶ / ۴۶۲٫)
– جابر گوید: امام باقر علیه السلام فرمود: هیچگاه از نماز واجب برنخیز و روی مگردان مگر با لعن فرستادن بر بنیامیّه. ( وسائلالشیعة ۶ / ۴۶۲٫)
– امام صادق علیه السلام در حدیثی فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم در قنوت خود بر گروهی با نام آنها و پدران و اقوامشان نفرین کرد و علی علیه السلام نیز پس از آن حضرت همینگونه عمل کرد. ( وسائلالشیعة ۶ / ۲۸۴٫)
– روایت است که علی علیه السلام در قنوت نماز صبح معاویه و عَمْروعاص و ابوموسی و ابواَعْوَر و یاران آنها را لعن کرد. ( بحارالانوار، چاپ کمپانی، ۸ / ۵۶۶٫)
– در حدیث دیگری آمدهاست که آن حضرت نماز مغرب را با مردم برگزار کرد و در رکعت دوم قنوت خواند و در آن معاویه و عَمْروعاص و ابوموسی اشعری و ابواعورسُلَمی را لعن کرد. ( بحارالانوار، چاپ کمپانی، ۸ / ۵۶۶٫)
– و نیز روایت است که علی علیه السلام پس از داستان تحکیم، هرگاه نماز صبح و مغرب را میخواند و از درود و سلام فارغ میشد میگفت: خداوندا، معاویه و عَمرو و ابوموسی و حبیببن سَلَمه و عبدالرحمنبن خالد و ضحّاکبن قیس و ولیدبن عقبه را لعنت کن. ( بحارالانوار، چاپ کمپانی، ۸ / ۵۹۱٫)
– شیخ کلینی؛ به سندش از محمدبن حکیم روایت کرده که گفت: به امام کاظم علیه السلام عرض کردم: فدایت شوم، ما در دین دانا شدهایم و خداوند ما را به واسطه شما از مردم بینیاز فرمودهاست تا آنجا که جمعی از ما در مجلسی حضور یابند و هیچ مردی از رفیقش سؤالی نمیکند چرا که آن مسأله و پاسخش را در خاطر دارد به واسطه منّتی که خدا از برکت شما بر ما نهادهاست. اما گاهی مطلبی برای ما پیش میآید که از شما و پدرانت درباره آن سخنی به ما نرسیدهاست، پس ما به بهترین وجهی که در نظر داریم و چیزی که با اخبار وارده از شما سازگارتر است توجه میکنیم و همان را انتخاب میکنیم. فرمود: چه دور است، چه دور است این راه از حقیقت! به خدا سوگند که هر که هلاک شد از همین راه به هلاکت رسید ای پسر حکیم. سپس فرمود: خدا لعنت کند ابوحنیفه را که میگفت: علی چنان گفت و من چنین میگویم… ( اصول کافی ۱ / ۵۶، حدیث ۹٫)
– اسحاقبن عمّار صیرفی گوید: به امام کاظم علیه السلام گفتم: فدایت شوم، درباره آن دو منافق برایم سخنی گویید که من از پدرتان درباره آنها سخنانی چند شنیدهام. فرمود: ای اسحاق، اولی به منزله گوساله و دومی به منزله سامری است. گفتم: فدایت شوم، درباره آنها بیشتر بفرما. فرمود: به خدا سوگند که آن دو بودند که مردم را در نصرانیت و یهودیت و مجوسیت نگاه داشتند (و مانع گرایش آنها به اسلام شدند)؛ خدایشان نیامرزد. گفتم: فدایت شوم، بیشتر بفرما. فرمود: سه دستهاند که خداوند به آنان نظر رحمت نمیکند و آنان را (از گناهان) پاکیزه نمیسازد و عذابی دردناک دارند. گفتم: فدایت شوم، آنها کیانند؟ فرمود: مردی که امامی را که از سوی خدا منصوب نشده به امامت شناسد، و مردی که در امامی که از سوی خدا منصوب شده طعنه زند، و مردی که پندارد این دو کس (یا آن دو تن نامبرده) از اسلام بهرهای دارند. گفتم: فدایت شوم، بیشتر بفرما. فرمود: ای اسحاق، برای من فرقی ندارد که آیه محکمی از کتاب خدا را بیندازم، یا نبوت محمّد صلی الله علیه و آله و سلم را انکار کنم، یا پندارم که خدایی در آسمان نیست، یا آنکه کسی را بر علیبن ابیطالب علیه السلام مقدم بدارم. گفتم: فدایت شوم، بیشتر بفرما. فرمود: ای اسحاق، در دوزخ وادیی است به نام سَقَر، که از روزی که خدایش آفریده شرارهای نکشیده، اگر خداوند به آن اجازه شراره کشیدن به قدر سوراخ سوزنی دهد شعلهاش همه مردم روی زمین را بسوزاند، و دوزخیان از گرما و بوی گند و تعفن این وادی و عذابهایی که خداوند برای اهل آن فراهم کرده پناه میجویند، و در آن وادی کوهی است که همه اهل آن وادی از آن کوه و بوی گند و تعفن آن و عذابهایی که خداوند برای اهل آن فراهم کرده پناه میجویند، و در آن کوه درهای است که همه اهل آن کوه از گرما و بوی گند و تعفن آن و عذابهایی که خداوند برای اهل آن فراهم کرده پناه میجویند، و در آن دره چاهی است که اهل آن دره از گرما و بوی گند و تعفن آن و عذابهایی که خداوند برای اهل آن فراهم کرده پناه میجویند، و در آن چاه اژدهایی است که همه اهل آن چاه از کثافت و بوی گند و تعفن آن اژدها و زهرهایی که خداوند در نیش آن برای اهل آنجا فراهم کرده پناه میجویند، و در شکم آن اژدها هفت صندوق است که پنج تن از امتهای گذشته و دو تن از این امت در آن هستند. گفتم: فدایت شوم، آن پنج تن و آن دو تن کیانند؟ فرمود: آن پنج تن عبارتند از: قابیل که هابیل را کشت، و نمرود که با ابراهیم درباره پروردگارش به گفتگو و احتجاج پرداخت، گفت: “من هم زنده میکنم و میمیرانم”( سوره بقره / ۲۵۸٫)، و فرعون که گفت: “من پروردگار برتر شما هستم”( سوره نازعات / ۲۴٫) و یهودا که یهودیان را به دین یهود درآورد، و بولس که نصاری را بدان دین کشانید، و از این امت آن دو تن عرب بیابانگرد هستند. ( ثوابالاعمال / ۲۵۵ – ۲۵۶٫) این هم روایات دیگر درباره لعن
به همه دوستان پیشنهاد می کنم این مقاله را که حجت الاسلام آبادی نوشته اند مطالعه فرمایند:
http://masalnews.ir/7847/
آقا سید مرتضای عزیز! لطفا پاسخ زیر را کاملا و با دقت مطالعه فرمایید تا مجددا سوء تفاهم رخ ندهد:
اتفاقا ما کتاب الغدیر علامه امینی را بسیار مفید می دانیم و استاد عالیقدر و پیشکسوت مرحوم علی اکبر غفاری صفت که بنده مدتی از محضر ایشان بهره برده ام ، خودشان از همکاران و شاگردان بی واسطه مرحوم علامه امینی بودند. ایشان می فرمودند خود علامه امینی می فرمود برخی از روایات را که من در الغدیر آورده ام برای ساکت کردن طرف مقابل و به عنوان «جدال احسن» بوده و چنین نیست که واو به واو همه روایاتی که آورده ام را کاملا قبول داشته باشم. گاهی شما در وسط بحث برای اینکه دهان طرف مقابل را ببندید به او می گویید: آیا تو تاریخ طبری را قبول داری؟ او می گوید: بله. آنوقت شما روایتی از تاریخ طبری را که بر خلاف ادعای اوست برایش می آورید تا او را در بحث شکست بدهید. شما اینطوری به او نشان می دهید که حرفهایش با کتابهای مورد اعتماد خودش تناقض دارد. معنای این کار شما این نیست که لزوما همان روایت را کاملا معتبر می دانید بلکه به اعترافات طرف مقابل تمسک می کنید تا تناقضات فکری او را به خودش نشان دهید. یک مثال می زنم: مثلا در کتابهای اهل سنت روایتی وجود دارد که می گوید: “پیامبر ص فرمودند بعد از من ۳۰ سال خلافت است و بعد از آن شاهنشاهی می شود” عقیده برخی از محققان اینست که این روایت را به احتمال قوی برخی از راویان اهل سنت ساخته اند و به هر حال ما به عنوان شیعه نمی توانیم آن را قبول کنیم. ما فقط خلافت امیرالمومنین علیه السلام را که کمتر از ۵ سال طول کشید و نیز حدود ششماه خلافت امام مجتبی ع را دارای مشروعیت شرعی می دانیم و اسم خلافت بر آن می گذاریم و معتقدیم ائمه ع همواره امامت دارند حتی اگر در ظاهر خلیفه نباشند. اما علامه امینی همان روایت خلافت ۳۰ ساله را در الغدیر نقل می کند تا به اهل سنت بفهماند که خلافت معاویه اصلا خلافت نیست بلکه به اعتراف خودشان مصداق شاهنشاهی ظالمانه است. این شیوه استدلال را «جدال احسن» می نامند. علامه امینی وقنی می خواهد مشروعیت معاویه را زیر سوال ببرد به این روایت که در کتابهای اهل سنت آمده ولی شیعه آن را قبول ندارد استناد می کنند ولی وقتی بخواهند مشروعیت خلفای ثلاثه را نقد کنند دیگر به این روایت استناد نمی کنند. واقعیت اینست که علامه امینی بسیاری از روایات تاریخ طبری را قبول نداشت ولی در مقام بحث برای نشان دادن تناقضگوییهای طرف مقابل گاهی به آنها استناد می کرد. این یک نکته کلی بود.
آقا سید مرتضای عزیز! شما فرمودید : “هیچگاه شرایط عادی را – که معمولاً شرایط زمانی و مکانی ما چنین است – با شرایط اضطرار – مثلاً در بلاد مخالفین – قاطی نکنیم! اصل، بر تبرّی و اظهار برائت از دشمنان اهل بيت عليهم السّلام است، مگر اینکه شرایط تقیّه اقتضاء کند که علناً اظهار برائت نکنیم!”
در پاسخ عرض می کنم :
اولا آنچه در مذهب تشیع یعنی در اسلام راستین وجود دارد «برائت» است که در قرآن آمده و در احادیث نیز آمده است اما کلمه «تبری» از استنباطات رایج بین ماست و ظاهرا مستند قرآنی و روایی ندارد. بین این دو کلمه فرق وجود دارد.
ثانیا با توجه به آنچه فرمودید ظاهرا قبول دارید که شرایط زمانی و مکانی درباره چگونگی اظهار برائت اثر دارد. اما اینکه فرمودید فقط در کشورهایی که مخالفین اکثریت دارند باید رعایت ملاحظات بشود درست نیست بلکه در فضای اینترنت که یک پدیده جهانی است نیز باید همه ملاحظات رعایت شود. کامنتهایی که شما امروز در این سایت منتشر می کنید در عراق و افغانستان و پاکستان و حتی استرالیا قابل دسترسی است. اصلا امروز ما در دهکده جهانی زندگی می کنیم لذا در روایت آمده که هر چه قیام قائم(عج) نزدیکتر شود تقیه ضروری تر است: کلما تقارب هذا الأمر کان أشد للتقية (کتاب المحاسن، برقی ، ج۱ ، ص۲۵۹ و کتاب کافی، کلینی، ج۲ ، ص۲۲۰ و مشکاة الانوار، طبرسی، ص۴۳ و …) وقتی یک برادر پاکستانی در گوگل جستجو می کند سایتهای فارسی را نیز می بیند. ما باید «تظاهر به لعن با ذکر نام» را کنار بگذاریم. البته تظاهر به لعن با ذکر نام در احادیث معتبر اهل بیت ع توصیه نشده بود بلکه ناشی از سلیقه برخی افراد بوده. آنچه واجب است برائت است نه تظاهر به لعن با ذکر نام.
ثالثا هیچیک از شیعیانی با «تظاهر به لعن با ذکر نام» مخالفت دارند از بیان حقایق تاریخ جلوگیری نمی کنند بلکه می گویند: ” حقایق تاریخ باید مؤدبانه و با ادبیاتی باشد که اثر مثبت بگذارد و موجب روشنگری شود نه اینکه موجب جنگ و کینه گردد.”
رابعا ما باید «تظاهر به لعن با ذکر نام» را کنار بگذاریم. تظاهر به لعن با ذکر نام اصلا در احادیث معتبر اهل بیت ع توصیه نشده بلکه ناشی از سلیقه برخی افراد بوده. آنچه واجب است برائت است نه تظاهر به لعن با ذکر نام. اینکه پیامبر ص در شرای زمانی و مکانی خاصی به ابوسفیان لعن فرستاده اند معنایش این نیست که ما در اینترنت تظاهر به لعن با ذکر نام کنیم و برادران مسلمان خود را رنجیده کنیم.
خامسا اینکه در یک روایت در کتب اهل سنت آمده که پیامبر ص ابوسفیان را با ذکر نام لعن فرموده اند احتمالا مربوط به زمانی بوده که ابوسفیان هنوز اعلام اسلام نکرده بود و با پیامبر ص در جنگ علنی بود یا اینکه تظاهر به اسلام کرده بود ولی پیامبر ص بدون اینکه او بشنود – در جمع خصوصی مهاجران و انصار – او را لعنت فرمودند. یعنی خصوصی او را لعنت می فرمودند نه علنی. وگرنه آنچه قطعیست اینست که پیامبر ص در ظاهر و در مناسبتهای رسمی و علنی همواره سعی داشتند به ابوسفیان لعن نفرمایند بلکه حتی مقدار زیادی از غنایم جنگ احد را به ابوسفیان و امثال او دادند تا محبت آنها را جلب کنند و تألیف قلوب یعنی نوعی آشتی ملی انجام شود. همه مسلمانان مخصوصا اهالی مدینه می دانستند ابوسفیان رأس منافقان است و اسلام آوردنش نیز ظاهری است ولی سیره پیامبر ص این بود که تظاهر به لعن او با ذکر نام نفرمایند. مردم مدینه می دانستند قلب پیامبر ص با ابوسفیان صاف نیست. بنابراین حدیثی که در یک جمع خصوصی در میان مهاجران و انصار بیان شده و پیامبر ص در این محفل خصوصی ابوسفیان را لعن فرموده اند در مجامع عمومی بیان نمی فرمودند. پیشنهاد می کنم بحثهای مفسران و مورخان درباره «المؤلفة قلوبهم» را ملاحظه بفرمایید. ضمنا آیت الله شیخ حسین الراضی مباحثی درباره همین روایات دارند که بنده توفیق مطالعه اش را نداشته ام ولی می دانم که ایشان نیز معتقدند بعد از آنکه ابوسفیان تظاهر به اسلام کرده ، پیامبر ص هیچگاه در محافل عمومی تظاهر به لعن او نفرموده اند
آقا سید مرتضای عزیز! شما حدیثی از پیامبر ص نقل کردید که فرمودند: ” هر که از لعن کردن کسی که خدایش لعن کرده خودداری و احساس گناه کند لعنت خدا بر او باد”
بنده درباره این حدیث عرض می کنم:
اولا منبعی که ذکر کرده اید کتابی متعلق به قرن ۱۲ هجری است. شیوه علمی آنست که قدیمی ترین منبعی که حدیث در آن آمده را ذکر کنید و سند روایت نیز بررسی شود.
ثانیا در این حدیث نفرموده با ذکر نام لعن کنید
ثالثا در احادیث دیگر آمده که کلی لعن کنید مثل حدیثی که در کتاب کافی کلینی آمده و فرموده که سران شرک را که فرزندانشان در زمره مسلمانان هستند با ذکر نام لعن نکنید زیرا فرزندان آنها از شنیدن این لعن ناراحت می شوند بنابراین باید به صورت کلی و عمومی لعن کنید: ” َ إِذَا أَنْتُمْ تَنَاوَلْتُمُ الْمُشْرِكِينَ فَعُمُّوا وَ لَا تَخُصُّوا فَيَغْضَبَ وُلْدُه ” (کافی، کلینی، ج۸ ، ص۷۰
همچنین در حدیثی در الاعتقادات صدوق آمده که امام معصوم ع ، فردی را که نام شخصیتها را در مسجد ذکر می کرد و تظاهر به لعن می کرد لعن فرمودند: “وَ قِيلَ لِلصَّادِقِ- عَلَيْهِ السَّلَامُ: يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ، إِنَّا نَرَى فِي الْمَسْجِدِ رَجُلًا يُعْلِنُ بِسَبِّ أَعْدَائِكُمْ وَ يُسَمِّيهِمْ. فَقَالَ: «مَا لَهُ- لَعَنَهُ اللَّهُ- يَعْرِضُ بِنَا»” (الاعتقادات، شیخ صدوق، ص۱۰۷ )
رابعا ما همه کسانی که پیامبر ص آنها را لعنت فرموده به صورت کلی لعنت می کنیم و هیچگونه احساس گناه نمی کنیم بلکه احساس ثواب می کنیم. بنابراین آن حدیث ربطی به حرف ما ندارد و شامل حال ما نمی شود زیرا در آن حدیث نفرموده که حتما باید با ذکر نام لعنت کنید. لطفا دقت بفرمایید.
نکته پایانی خطاب به سید مرتضی:
برادر عزیز!
بر فرض شما ۱۰۰ حدیث بیاورید که مثلا فلان امام معصوم به یکی از اصحاب خود مطلبی در لعن خلفا فرموده اند باز هم این روایتها به بحث ما ربط ندارد زیرا اینها همه مربوط به روایاتی است که – اگر معتبر باشند – در جلسات خصوصی بیان شده اند. البته بنده معتقدم بسیاری از آنها نامعتبرند ولی همان تعدادی که معتبر هستند نیز در جلسات خصوصی بیان شده اند و حتی در آن جلسات نیز هرگز توصیه نشده که «تظاهر به لعن مقدسات اهل سنت کنید». بنابراین نقل کردن این روایات -حتی اگر همگی صحیح باشند- ربطی به بحث تظاهر به لعن ندارد.
برداشت بنده اینست که بهترین شیوه اینست که همانند علامه امینی به نقل مؤدبانه و مستند حقایق تاریخ بپردازیم. خود علامه امینی در کتابش خیلی از روایتها را از منابع اهل سنت نقل می کند ولی تظاهر به لعن نمی کند. فقط نقل تاریخ می کند.
البته لعن کلی همه ظالمان از قابیل گرفته تا اوباما به صورت کلی وظیفه ماست. گاهی نیز با ذکر نام می شود لعن کرد ولی مقدسات اهل سنت را نباید لعن کنیم. اینکه بعضیها بین یزید با خلفای ثلاثه فرق نمی گذارند خطایی بزرگ است. یزید را حتما با ذکر نام لعن کنید ولی درباره مقدسات اهل سنت حتما باید رعایت کنید زیرا حتی یک روایت صحیح و معتبر نداریم که فرموده باشند که مقدسات اهل سنت را توهین کنید.
مسایل نباید با هم خلط شود. اینکه می گوییم تظاهر به لعن با ذکر نام نکنید نباید به معنای کتمان حقایق تاریخی و مظلومیت اهل بیت ع تلقی شود. لطفا سوء تفاهم نکنید
اولا در دوران ما تفاوت میان فضای خصوصی و علنی بسیار کم شده است. بر فرض اگر کسی خصوصی کاری بکند یا حرفی بزند و حتی مثلا به مسؤولان عالیرتبه کنونی کشور نیز فحاشی کند نمی توان او را مجازات کرد زیرا شاهدی در کار نیست. سخن بنده از اول تا امروز همواره درباره “تظاهر به لعن” بوده و بارها تاکید کردم که به کلمات بنده دقت کنید تا سوء تفاهم نشود. به وضعیت شما در چاردیواری خانه شما کاری نداریم ولی اینکه شما در اینترنت که کاملا فضای عمومی و علنی است تظاهر به لعن مقدسات دیگران کنید دقیقا بر خلاف شیوه اهل بیت ع است و قطعا نهی شده بلکه حرام است.
ضمنا بنده هیچ روایت صحیح السندی ندیده ام که اهل بیت ع دستور فرموده باشند که مثلا در جلسات خصوصی لعن با ذکر نام کنید. اصلا «لعن با ذکر نام » نیز توصیه نشده است. دقت کنید که بنده نمی گویم حتما حرام است بلکه می گویم: روایت صحیحی نداریم که اهل بیت ع توصیه به این کار کرده باشند. حلال یا حرام بودنش را بنده عرض نکردم. وقتی توصیه نشده ، اگر ما توصیه کنیم و آن را از واجبات یا مستحبات قلمداد کنیم دخالت دادن سلیقه شخصی در مسایل دینی خواهد بود.
بنابراین خلاصه سخن ما اینست:
۱- «تظاهر به لعن با ذکر نام» نهی شده است ،
۲- «لعن با ذکر نام در محافل خصوصی» در احادیث صحیح و معتبر توصیه نشده است.
۳- در عصر حاضر فاصله بین محافل خصوصی و علنی بسیار اندک است زیرا با یک موبایل می توان عملکرد خصوصی افراد را نیز فیلم گرفت و در اینترنت نشر داد.
۴- بیان حقایق تاریخی باید بدون وقفه ادامه پیدا کند ولی شیوه بیان خیلی مهم است. باید سخن حق را با بهترین بیان و با قوی ترین استدلال و مؤدبانه بگوییم تا اگر هم اثر مثبت نداشت تاثیر منفی نگذارد و جنگ و خونریزی و کینه ایجاد نکند.
آقاسیدمرتضای عزیز!
اینکه اشاره ای به مسایل سیاسی کردید که چرا ما به دیگران توهین می کنیم که ما را تحریم کنند؟ و ظاهرا منظورتان شعار مرگ بر آمریکاست
در پاسخ عرض می کنم:
علت تحریمها اصلا شعار مرگ بر آمریکا نیست بلکه علتش استقلال سیاسی و تسلیحاتی و قدرتمند شدن یک کشور مسلمان ۸۰ میلیونی و پهناور است. همه سیاستمداران برجسته می دانند بر فرض اگر ما مرگ بر آمریکا هم نگوییم قطعا غرب جلوی پیشرفت ما سد ایجاد خواهد کرد. محال است دست روی دست بگذارند. حتی روسیه که مثلا به ظاهر دوست ماست اگر ببیند ما از او قویتر می شویم جلوی ما را سد خواهد کرد. تنها راه رهایی از تحریمها اینست که در داخل وحدت و برادری داشته باشیم و تلاش و کوشش کنیم و تولید را زیاد کنیم و مصرف را کاهش بدهیم. هیچ راه دیگری نیست. همین اقای روحانی که اینهمه برای آمریکاییها احترام قایل شد دیدیم که به سفیر ایشان در سازمان ملل ویزا ندادند!!
اصلا مقایسه مسایل سیاسی کلان کشور با مسأله سب و لعن و وحدت شیعه و سنی خطاست. اهل بیت ع به آموخته اند که برائت داشته باشیم ولی به سرعت تکفیر نکنیم و آداب همزیستی اسلامی را رعایت کنیم.
نکته دیگر اینست که نباید اهل سنت را با ناصبیها و دشمنان اهل بیت علیهم السلام یکسان بپنداریم. وقتی امام شافعی آنچنان سخن از عشق به اهل بیت ع می گوید قطعا ناصبی نیست. وقتی ابن حبان بستی به زیارت امام رضا ع مشرف می شود و مکررا از ان حضرت حاجت می گیرد معنایش اینست که امام رضا ع حتی به سنیهایی که شیفته اهل بیت ع هستند عنایت دارند و برای برآورده شدن حاجات آنها دعا می کنند. کسی که حب اهل بیت ع دارد حلالزاده است و حق نداریم به او توهین کنیم. قرآن فرموده: انما المؤمنون إخوة. اگر در آیات قبل از این ایه دقت کنیم متوجه خواهیم شد که مقصود از مؤمن در اینجا «مسلمان» است نه فقط «شیعه». مسلمانان برادر یکدیگرند چه بخواهند یا نخواهند. البته اگر یک برادر کمر به قتل برادر دیگر ببندد (مثل داعش ) انسان باید از جان خود دفاع کند. امروز جمهوری اسلامی باعث شده جنایتکاران داعش در عراق زمینگیر شوند.
آقا مرتضای عزیز!
شما این پرسش را مطرح کردید که : ” آیا تو با حرامزاده برادر می شوی؟ “سپس روایتی نقل کردید که دشمن اهل بیت ع حتما حرامزاده است.
در پاسخ عرض می کنم:
اولا قریب به اتفاق اهل سنت به اهل بیت ع ارادت دارند ولی اطلاعاتشان درباره مظلومیت اهل بیت ع و حقایق تاریخی اندک است.حتی وهابیها نیز به امام علی صلوات الله علیه توهین و جسارت علنی نمی کنند و برخی از آنها علاقه مند اهل بیت ع هستند. البته برخی از آنها هم در دلشان حسادت و کینه نسبت به امام علی ع دارند ولی جرأت ابرازش را ندارند. در مجموع دشمنان اهل بیت ع بسیار اندکند. قطعا برادران اهل سنت همگی شیفته اهل بیت ع هستند.
ثانیا روایاتی که درباره حرامزاده بودن دشمنان اهل بیت ع نقل کردید تنها یک دسته از روایات هستند. اگر بقیه روایات را مورد توجه قرار ندهیم و صرفا به همین چند روایت بسنده کنیم ممکن است دچار اشتباه شویم. در برخی از روایات دیگر که تقریبا به حد تواتر رسیده آمده که «دشمن امام علی ع یا منافق است یا کافر ”
در برخی از روایات نیز آمده: «»دشمن علی ع یا منافق است یا کافر است یا حرامزاده است”
برایند این روایت چنین می شود که ” دشمنان اهل بیت ع ۴ دسته هستند: برخی کافرند ولی حلالزاده اند. برخی منافقند ولی حلالزاده اند. برخی هم منافقند و هم حرامزاده. دسته چهارم هم کافرند و هم حرامزاده”
بنابراین اینطور نیست که هر کس با اهل بیت ع دشمنی کرد قطعا حرامزاده باشد. چه بسا کافر حلالزاده باشد. در روایتی داریم که فرعون که دشمن موسی ع بود حلالزاده بود برای همین دستش به خون موسی ع آلوده نشد. (علل الشرایع، ج۱ ، ص۵۸)
ثالثا : اگر خدای ناکرده کسی بگوید که اهل سنت حلالزاده نیستند معنایش اینست که اجداد مادری امام صادق علیه السلام از نطفه حرام بوده اند(العیاذ بالله). دلیلش اینست که مادر امام صادق ع از نوادگان ابوبکر (خلیفه اول) است. اگر شما درباره نطفه ابوبکر تشکیک کنید این نوعی تشکیک درباره انطفه اجداد مادری امام صادق ع نیز هست.
بنابراین درباره به کار بردن کلمه «حرامزاده» باید کاملا دقت شود. با استناد به چند روایت خاص و کنار گذاشتن سایر روایات نمی توان مجوز برای توهین به دیگران پیدا کرد. قرآن فرمود: قولوا للناس حسنا ( به مردم سخن نیکو بگویید). اگر ما به دیگران لقب حرامزاده بدهیم بر خلاف قرآن و سیره اهل بیت ع عمل کرده ایم.
در این مورد حرف بسیار است. شاید در حد یک مقاله مفصل صحبت وجود دارد که اگر خواستید بعدا عرض می کنم و اسنادی هم ارائه خواهم کرد.
من خودم در کتاب الغدیر خوندم که کسانی حب علی بن ابی طالب رو ندارند حرومزاده اند اگر خواستید روایت رو میارم کسی هم به موثق بودن علامه امینی شک ندارد ولی باید این رو مطرح کنید که مادر امام صادق (ع) حب علی (ع) داشت یا ن ؟؟؟ راستی شاید روایات صعیف السند لعن از ائمه باشند شاید هم نباشند پس شما نمیتونید روایات ضعیف السند را رد کنید . هرچند من روایات معتبری هم از لعن با ذکر نام آوردم . حالا یه جور دیگه به مسئله نگاه میکنیم : شما میگید لعن به صورت کلی کنید آیا همچین لعنی شامل … و … و …. هم میشود ؟؟؟ با توجه به مطلبتون میشه گفت آره . به عنوان مثال هرکس از جنایات داعش میشنود میگه خدا همشونو لعنت کنه در اینجا معنی همشون میشه گفت تک تک افراد و نیرو های داعش است و میتواند با ذکر نام هم لعنت کند پس ما نتیجه میگیریم کسانی که به صورت کلی لعن میشن میتوتنن به صورت تکی و با ذکر نام لعن بشوند . شما گفتید سنی ها با واسطه ائمه (ع) مورد شفاعتشون قرار میگیرند اگر اینطور باشد مسیحی و نصرانی و…. هم توسط ائمه (ع) شفا پیدا میکنند پس آنها هم مسلمان هستند . اینکار صورت میگیرد بخاطر اینکه مردم با مذهب های مختلف به مذهب شیعه بپیوندند و ائمه (ع) حجت خودشونو بر آنها تمام کنند . شما از قرآن مثال های خوبی میاوری چطور من از قرآن مثال آوردم شما گفتید ربطی به موضوع ما ندارد . من بهتون ثابت کردم کسانی که پیامبر (ص) آزار میدهند توسط خدا نفرین میشوند و روایت هم از کتاب الغدیر آوردم که هرکس پیامبر(ص) را آزار دهد فاطمه (س) را آزار داده است . ما اگر بخواهیم فقط به قرآن توجه کنیم پس دیگر نباید نماز بخوانیم . ما مسائلی احکام و نماز را مدیون چهارده معصوم (ع) هستیم و مدیون نقل کنندگان روایت هستیم . قرآن کتاب صحیحی است علاوه بر قرآن باید به احادیث هم توجه شود . یاعلی
علامه امینی بالاترند یا اهل بیت علیهم السلام؟!
علامه امینی روایتی را نقل کرده اند که دشمن علی علیه السلام حرامزاده است ولی روایات متعدد دیگر را که می گویند: دشمن علی ع منافق یا کافر است نیاورده اند. ایشان در لا به لای بحث خود گاهی چند روایت را ذکر می کنند ولی توقع نداشته باشید همه روایات مربوطه را در یک جا گردآوری کنند.
اگر روایات متعدد درباره دشمنان اهل بیت ع را یک جا جمع کنیم و همگی را از نظر متن و سند بررسی و تحلیل کنیم آنوقت می توانیم نتیجه بگیریم.
بنده در اینجا نمی توانم خیلی مسایل را عرض کنم ولی فقط اشاره می کنم تا خودتان تحقیق کنید که یکی از شخصیتهای عالیقدر شیعه که در جنگ صفین شهید شده حرامزاده بوده است. منبعش هم کتاب مثالب العرب کلبی است که یک کتاب شیعی است. مجبور شدم این را عرض کنم تا از این ساده اندیشی ها و قضاوتهای شتابزده رهایی پیدا کنیم. بنابراین چه بسا یک حرامزاده شیعه خالص باشد و به درجه شهادت نایل بیاید. اگر اصرار دارید نام آن شخصیت را بدانید بفرمایید تا برایتان ایمیل خصوصی بفرستم. همچنین در کامنتهای قبلی گفتم که طبق یکی از احادیث ، فرعون حلالزاده بوده است. همچنین عرض کردم که آنچه درباره دشمنان اهل بیت ع قطعی است منافق بودن یا کافر بودن آنهاست اما حرامزاده بودن آنها قطعی نیست ممکن است کسی دشمن اهل بیت ع باشد ولی حلالزاده باشد. وقتی روایات را بدون بررسی کامل بالای منبر بیان می کنند نتیجه ش همین تصورات سطحی است. مقصر شما نیستید. مقصر حوزه علمیه است که رویکرد علمی را تقویت نمی کند و صرفا به نشر روایات گزینشی مشغولند و در نتیجه تشیع را به عنوان کی مذهب افراطی و غیرمنطقی قلمداد می کنند.
درباره اینکه عرض کردم مادر امام صادق ع از نوادگان ابوبکر هستند هیچ تردیدی وجود ندارد و همه علمای ما این موضوع را قبول دارند. منبعش هم کتاب کافی کلینی است. شما زندگینامه امام صادق ع را مطالعه فرمایید. مادر امام صادق ع در واقع نوه ی محمد بن ابی بکر است پس نوه ابوبکر است.
آقا سید مرتضای عزیز!
وقتی شما یک گروه را کلی لعنت می کنید شاید درباره بسیاری از آنها مجاز باشید نام ببرید و یکی یکی لعن کنید ولی همیشه درباره همه افراد اینطور نیست. برای همین بود که پیامبر ص فرمودند درباره برخی از مشرکان ، بدون ذکر نام لعن کنید. (کافی کلینیٰ ج۸ ، ص۷۰)
بنابراین اینطور حکم کلی دادن درست نیست. بنده هم نگفتم لعن با ذکر نام به صورت خصوصی حرام است بلکه گفتم چنین لعنی درباره خلفا توصیه نشده است. اگر شما جایز می دانید سلیقه و برداشت خودتان است ولی اهل بیت ع لعن کلی را توصیه فرموده اند با رعایت سایر شرایط. حالا من و شما در پیشگاه خداوند مسؤولیم اگر بخواهیم سلیقه های شخصی خود را به عنوان دین خدا ترویج کنیم و موجب کدورت و کینه بین مسلمانان شویم.
آقا سید مرتضای عزیز!
قرآن درباره کسانی که پیامبر ص را آزار داده اند به صورت کلی و بدون ذکر نام لعن فرموده بجز ابولهب که عموی پیامبر ص بود و به دلیل خاصی نامش در قرآن آمده است. اما درباره سایر افراد همواره بدون ذکر نام و صرفا با ذکر ویژگیهای آنها لعن می فرماید. خود پیامبر ص نیز هرگاه می خواستند از کسانی انتقاد کنند در سخنرانیهای خود از آنها نام نمی آوردند بلکه می فرمودند ” ما بال اقوام ….” یعنی به صورت کلی می فرمودند : ” چرا بعضیها چنین و چنان هستند …” این اخلاق پیامبر ص بوده است. اما اینکه ایشان حدیثی را به صورت خصوصی فرموده باشد نباید با مسایل علنی قاطی شود.
آقای مرتضای عزیز!
بر فرض که همه دشمنان اهل بیت ع ، حرمزاده باشند باز هم این مطلب شامل اهل سنت نمی شود زیرا اهل سنت دشمن اهل بیت ع نیستند. عمروعاص و معاویه و حجاج و دیگران دشمن اهل بیت ع بودند ولی اهل سنت محب اهل بیت ع هستند و به همین خاطر به زیارت اهل بیت ع می روند. پس حق نداریم به آنها توهین کنیم.
نکته پایانی اینکه: بنده نمی گویم به روایات توجه نکنید. بنده عرض می کنم مجموعه همه روایات مربوط به یک موضوع را گردآوری کنید و با شیوه علمی آنها را از نظر سند و متن و سازگاری با قرآن بررسی کنید. اگر روایتی بگوید: ” زمین روی شاخ گاو است” و علامه مجلسی هم آن را تایید کرده باشد آیا ما باید چشممان را ببندیم و بپذیریم؟! اگر ما اینقدر بی مبالات باشیم و به هر سخنی که علما بیان می کنند کورکورانه اعتماد کنیم که همانند وهابیها خواهیم شد. مفتی وهابی عربستان گفته بود که خورشید به دور زمین می چرخد!! تشیع مکتب عقل و وحی و احادیث معتبر است. قرار نیست هر روایت ضعیف و تحریف شده ای را بپذیریم حتی اگر علامه مجلسی از آن روایت دفاع کند.
برادر عزیز!
دین همان چیزی است که اهل بیت ع و قرآن فرموده اند نه همه ی روایات. روایاتزدگی یک بیماری فرهنگی است که جامعه ما به آن دچار است یعنی روایت را بدون بررسی سند و متن آن به خورد مردم می دهند. حتی مراجع معظم تقلید نیز فقط به بررسی سند و متن روایاتی که به واجبات و حرامها مربوط می شوند می پردازند و درباره روایات معارف ، اخلاق ، تاریخ ، قصص انبیا ، پزشکی و غیره تحقیق کافی نمی کنند زیرا برای آنها اهمیت ندارد!! آنها در فقه به بررسی دقیق روایات می پردازند ولی در سایر مباحث علوم اسلامی روایات را مورد بررسی دقیق قرار نمی دهند. متاسفانه اکثر علما اینطورند. مخصوصا اگر روایتی وجود داشته باشد که موجب خشم مخالفان شود سندش را بررسی نمی کنند و حمل بر صحت می کنند!! لذا روایات مثالب و مطاعن غالبا بدون بررسی دقیق گردآوری می شود و این موجب می شود بین امثال بنده و شما اختلاف نظر پیش بیاید. علت این اختلاف نظرها اینست که حوزه علمیه در بسیاری از مسایل دینی کوتاهی کرده و می کند.
در خصوص کافر بودن …. میتونید یه سری بزنید به کتاب کشف الاسرار امام خمینی (ره ) یا اینکه میتونید در آپارات کلیپ مخصوص همین موضوع را دریافت کنید . در ضمن در آپارات میتونید جستجو کنید شجره نامه …. و حرف های آیت الله دانشمند رو گوش بدید . …. چه حب علی (ع) داشته باشد چه نداشته باشد حرامزادست . اگر هم یه سری بزنید به روایات میبینید ….. حرومزادست .
پذیرش ولایت امیرالمومنین (ع) از سوی مومنان در روز غدیر خم ، مثل سجده ملائکه بر آدم است . و مثل آنان که در روز غدیر از پذیرش ولایت امیرالمومنین (ع) اعراض کردند ، متل ابلیس است . اقبال الاعمال ، ابن طاووس ، ج۱ ص ۴۶۴ . میشه گفت ….. و …. و ….. مثل شیطان اند . یا ایها الذین آمنوا ، لا تدخلوا بیوت النبی الا ان یوذن لکم …… احزاب ۵۳ ما میدونیم که بدون اجازه وارد خانه پیامبر (ص) شدند این ها چجور مسلمانی هستند ؟؟؟ .. امام حسین (ع) فرمودند : ما زمان رسول خدا (ص) منافقین را فقط با دشمنی علی بن ابی طالب (ع) و فرزندان او میشناختیم . عیون اخبار الرضا ، ج ۲ ص ۷۲ ـ بحارالانوار ، ج ۳۹ ص ۳۰۲ . امام باقر (ع) فرمودند : به خدا قسم هیچ یک از ما از دنیا نرود مگر غضبناک باشد از آن دو ( ….. و ….) و هیچ روزی بر ما نمیگذرد مگر اینکه نسبت با آن دو ( ….. و …..) خشمگین هستیم و بزرگمان به کوچکتر ها به این امر سفارش میکنند لعنت خدا و ملائکه و تمامی مردم بر آن دو نفر باد . اصول کافی ۸۲۴۵ ح ۳۴۰ ـ امام باقر (ع) فرمودند : همانا آن دو شیخ (ع) از دنیا رفتند و توبه نکردند و به یاد نیاوردند آن ظلم هایی که در حق امیرالمومنین (ع) روا داشتند پس لعنت خدا و فرشتگان و همه مردم بر آن دو باد .اصول کافی ج ۸ ص ۲۴۶ ح ۳۴۳ . بازم شما بگید از زبان ائمه (ع) توصیه نشده که آن دو نفر را لعن کنیم . این همه روایت از اصول کافی آخه مییگیم کافی یک بار از شخصی که موثق نبوده روایت کرده دو بار کرده دیگه این همه روایت از این کتاب نمیدونم چجوری به شما بفهمونم .کافی در ج۳ ص ۳۴۲ از امام صادق (ع) روایت آورده که چهار مرد و زن را در نماز لعنت میکردند . امام کاظم (ع) فرمودند : هر دو نفر ( …… و ……) کافرند . و لعنت خدا و فرشتگان و همه مردم بر آنها باد . به خدا سوگند هیچگاه به دل ایمان نداشتند . اصول کافی ج ۸ ص ۱۲۵ ح ۹۵ . امام مهدی ( عج) فرمودند : آن دو نفر برای طمع ( در قدرت و حکومت ) مسلمان شدند . احتجاج ج ۲ ص ۴۶۵
واقعا بنده برای شما متأسفم که شخصی مثل حجت الاسلام دانشمند را که یک منبری خوش بیان و از نظر علمی متوسط یا کم سواد است به عنوان آیت الله معرفی می کنید!! ایشان تنها ویپگی اش اینست که بسیار خوش بیان است و صوت خوشی دارد ولی از نظر سواد کاملا مبتدی است. نه اطلاعات کافی از کتب حدیثی دارد نه کتب تاریخ و نه کتب تفسیر. او می داند چه بگوید که مخاطبانش لذت ببرند و بس. چنین کسی را حق ندارید به عنوان آیت الله نام ببرید. اگر شما با استناد حرفهای یک منبری کم سواد بخواهید کسانی را تکفیر کنید واقعا فاجعه است. داعش در میان اهل سنت وقتی تشکیل شد که کوکورانه از علمای کم سواد خودشان تقلید کردند. بنابراین نباید کسی مثل دانشمند را در سطح محققان و مراجع و علمای بزرگ قلمداد کنیم.
بنده به شما و همه دوستان عزیز پیشنهاد می کنم کتب استاد شهید مطهری و علامه سید مرتضی عسکری و علامه امینی و آیت الله مکارم شیرازی و آیت الله جعفر سبحانی و دیگران را که دستکم در یکی از علوم عقیدتی یا فقهی یا تاریخ و حدیث اطلاعات کافی دارند مطالعه بفرمایید. مثلا استاد رسول جعفریان و استاد محسن الویری و استاد رجبی دوانی در تاریخ اسلام. اینها افراد دانشمندی هستند اما حجت الاسلام دانشمند یک منبری کم سواد ولی خوش بیان است و بس.
روایتهایی که نقل کردید و گفتید که توصیه به لعن با ذکر نام کرده اند بنده همه را بررسی کرده ام و قاطعانه به شما می گویم: سندشان ضعیف است:
مثلا روایتی که از امام صادق ع نقل می شود و می گوید ایشان ۴ زن و ۴ مرد را بعد زا نماز نام می بردند و لعن می فرمودند در سند آن شخصی به نام “خیبری بن طحان” وجود دارد که متهم به غلو (افراطیگری منحرفانه) است. اهل بیت ع توصیه فرموده اند که سخنان غلاة (افرطایها) را نپذیرید. بر فرض که امام صادق ع چنین کاری کرده باشند که بنده شک دارم و سندش را معتبر نمی دانم ، در اینصورت هم این مربوط به محفل کاملا خصوصی است و توصیه نشده ما هم انجام دهیم. بنده به جای این روایت شما را به نامه ای ارجاع می دهم که با سه سند در آغاز ج۸ کافی کلینی نقل شده و امام صادق ع در آن به شیعیان دستور داده اند که از تظاهر به فحاشی بپرهیزند.
برادر عزیز! این بحثها تخصصی است و توقع نداشته باشید بنده تمام جزئیات تخصصی را در کامنتها بیان کنم. ضمنا توجه داشته باشید که علمای بزرگ نیز درباره برخی از مسائل اختلاف نظر دارند و این درست نیست که شما بخاطر یک روایت که سندش معلوم نیست چه وضعی دارد یا بخاطر یک روحانی کم سواد مثل آقای دانشمند بخواهید گروهی از شیعیان و محققان شیعه را دچار انحراف قلمداد کنید.
اینکه شما به کتابهای صد سال اخیر یا ویدیوهای آپارات ارجاع می دهید کاملا ساده اندیشانه است. نسب افراد با شجره نامه هایی که حتی در بحارالانوار امده باشد اثبات نمی شود چه رسد با ویدیوهای آپارات یا ادعاهای فلان سایت!!!
برای نسب شناسی کتابهای معتبر بزرگ و قدیمی مربوط به هزار سال پیش باید مبنا قرار گیرد و نسب شناسی اصلا یک علم از شاخه های علم تاریخ است. درباره اینکه ابوبکر پدربزرگ مادری امام صادق ع هستند به کافی کلینی و همه سرگذشت نامه های قدیمی امام صادق ع که هزار سال قبل تالیف شده اند رجوع فرمایید.
اگر قرار باشد به سخنرانی افرادی مثل آقای دانشمند اتکا کنیم که هر کسی می تواند در سخنرانی ادعاهای آنچنانی کند که فلانی کافر یا حرامزاده است!!
برادر عزیز! این درست نیست که شما احادیث متعدد در کافی کلینی و کتب هزار سال پیش شیعه را ندیده اید و صرفا با اتکا به حرفهای آقای دانشمند ادعا می کنید که اهل سنت کافرند!! در حدیثی از امام صادق ع که در کافی کلینی آمده است تصریح شده که کسانی که درباره کافر دانستن اهل سنت عجله می کنند شیوه خوارج را در پیش می گیرند. همچنین در حدیث دیگری در کافی کلینی آمده که کسانی که بعد از پیامبر ص با ابوبکر و عمر بیعت کردند گرچه خطا کردند ولی چنین نیست که همگی کافر باشند. این حدیث هم در کافی کلینی است. بنابراین نباید با استناد به یکی یا دو روایت عجله کنیم و همه مسلمانان را کافر بنامیم.
آقای سید مرتضای عزیز!
درباره معنای کفر نیز باید بدانیم که تا زمانی که موضوعی برای کسی اثبات نشده است و حقیقت را عالمانه و عامدانه انکار نکرده است کافر نیست. کفر وقتی است که جحد یعنی انکار عالمانه و عامدانه باشد. وقتی ۹۹ درصد از اهل سنت اطلاع از مسایل تاریخی ندارند چطور می توانیم آنها را کافر بنامیم؟!! آنها از تشیع فقط این را شنیده اند که مثلا ۱ درصد از شیعیان افراطی به خلفا توهین می کنند. اهل سنت نمی دانند که استدلالهای علامه امینی و علامه عسکری و شیخ مفید و دیگران درباره حقانیت اهل بیت علیهم السلام چیست. علتش اینست که ۹۹ درصد شیعیان در بیان جذابیتهای مذهب خود کوتاهی می کنند و ۱ درصد باقیمانده نیز صرفا به فحاشی و توهین مشغولند!! بنابراین تشیع به عنوان یک فرقه فحاش و بددهن معرفی شده است. ما باید استدلال و ادب و منطق تشیع را به نمایش بگذاریم وگرنه با تظاهر به لعن فقط کینه ها افزوده می شود.
یادم هست از آیت الله میرزا جواد تبریزی پرسیده بودند که فلانی و فلانی که حق امیرالمومنین ع را غصب کرده اند کافرند یا نه؟ ایشان فرمود: اگر برای ریاست طلبی چنین کرده باشند کافر نیستند ولی اگر برای دشمنی با خدا و رسول ص و اهل بیت ع چنین کرده باشند کافرند.
پس مسأله به این سادگی ها نیست. اینکه شما یک روایت مرسل را که از سند قوی برخوردار نیست مطرح کنید و بخواهید اسلام را از آن استنباط کنید خطای بزرگی است. ما در هر موضوع دهها بلکه صدها روایت داریم که بسیار متنوع و گاهی دچار تعارض هستند. برای تشخیص صحیح و سقیم باید هم از علم رجال و هم از اطلاعات تاریخی و هم از اطلاعات کافی قرآنی برخوردار باشیم.
اگر خلیفه دوم کافر بوده است پس چرا امام علی ع دخترشان ام کلثوم را به او دادند؟!! اگر او کافر بود قطعا امام علی ع حتی بر اثر زور و فشار هم حاضر به ازدواج او با دختر خود نمی شدند. آیا اگر ابوبکر کافر بود مادر امام صادق ع از نسل او متولد می شد؟ مشکل بزرگ دیگر ما اینست که هنوز بین کفر اخلاقی و کفر فقهی فرق نمی گذاریم!! کفر دارای درجاتی است. بسیاری از شیعیان نیز دچار کفر خفی (گناه) هستند. باید بین شرک خفی و شرک جلی و کفر خفی و کر جلی فرق بگذاریم. در هر حال باید از تظاهر به لعن مقدسات اهل سنت اکیدا پرهیز شود وگرنه ما نیز بخاطر سرپیچی از دستورات اهل بیت ع مورد کیفر الهی قرار خواهیم گرفت
یک نکته را هم عرض کنم: آقای دانشمند – که شخص کم سوادی است- در یک سخنرانی می گوید که اهل سنت در مناسک حج خود طواف نساء انجام نمی دهند بنابراین وقتی از حج بر می گردند همسرانشان بر آنها حرام است و غیره.
بنده عرض می کنم : هر طلبه مبتدی که شرح لمعه خوانده باشد می داند که اگر یک سنی بعدا شیعه شود حج و نمازهای قبلی اش درست است و نیازی به قضا کردن ندارد. معنایش اینست که حج اهل سنت قبول است به شرطی که لجاجت و دشمنی با دانسته های خود نداشته باشند. هر کسی به عباداتی که در مذهب خود به آنها معتقد است به همان صورتی که می داند عمل کند قبول است.
نکته دیگر اینست که آقای دانشمند نمی دانست که اهل سنت هم «طواف نساء» دارند ولی نامش را «طواف وداع» می گذارند. بنابراین درباره «طواف نساء» فرقی بین شیعه و سنی وجود ندارد. بنده این موضوع را حتی از مراجع تقلید نیز پرسیدم و همین جواب را بیان فرمودند. بنابراین سخنان آقای دانشمند اعتبار علمی ندارد. سخنان اقای دانشمند و برخی زا مداحان و منبریهایی که مثل او هستند جذابیت دارد ولی علمی و مستند نیست. گاهی مفید است وگاهی مضر.
هیچکس نمیتونه بگوید که لعن کنید مورد کیفر الهی قرار میگیرید لطفا قضاوت های خداگونه نکنید . آقای خمینی در کتاب کشف الاسرار عمر رو کافر میدونه امیدوارم که آقای خمینی رو قبول داشته باشید . در ضمن آقای دانشمند شجره نامه .. رو گفتند که خودتان هم میدانید براساس اسناد سنی و شیعه …. حرومزادست . در ضمن یعنی این همه روایت که درباره لعن از کتاب کافی آوردم همه آنها از خیبری بن طحان نقل شده است . در ضمن شما نباید نظرات شخصی را وارد بحث کنید . در ضمن آقای ملکی من روایتی از رجال کشی آوردم میتونید بگید چرا این روایت ضعیف السند است ؟؟؟؟ در ضمن من براتون از آپارات سند آوردم از کتاب کشف الاسرار عکس گرفته بود مستند هم بود .آقای دانشمند هم براساس روایات شجره نامه …. حرومزاده رو گفتند .
متاسفانه،وهابیون به خاطر دشمنی و کینه ایی که به خاطر گسترش مذهب اهل بیت (ع) در جهان در دل دارند، دست به هر دروغ و افترایی می زنند. متن کتاب الطهاره امام(ره) که به وهابیون به آن استناد می کنند چنین است: وأما سائر الطوائف من النصاب بل الخوارج، فلا دلیل على نجاستهم وإن کانوا أشد عذابا من الکفار، فلو خرج سلطان على أمیر المؤمنین علیه السلام لا بعنوان التدین، بل للمعارضة فی الملک، أو غرض آخر کعائشة والزبیر وطلحة ومعاویة وأشباههم أو نصب احد عداوة له أو لأحد من الأئمة ع لا بعنوان التدین بل لعداوة قریش أو بنی هاشم أو العرب أو لأجل کونه قاتل ولده أو أبیه أو غیر ذلک لا یوجب – ظاهرا- شیء منها نجاسة ظاهریة وإن کانوا أخبث من الکلاب والخنازیر… (کتاب الطهاره امام خمینی ج۳ص۴۵۷) قسمتی از این متن که وهابیون آن را توهین امام به عایشه می دانند،این هست: وإن کانوا أخبث من الکلاب والخنازیر… ترجمه ایی که وهابیون از این متن ارائه می دهند، اصلا درست نیست و هیچ ربطی به گفته ی امام ندارد. حضرت امام(ره)،فرموده اند:آن کسی که بر امیرالمومنین علیه السلام،خروج کند،حالا به هر دلیلی،مثل عایشه،طلحه،زبیر و معاویه،نجس نیستند(حتی) اگر اینها از سگ و خوک هم خبیث تر باشند،باز نجس نیستند(و دلیلی برای نجاست آنها وجود ندارد) اصلا اسم این باب هم همین هست. در کلام عرب آمده که حق شرط این هست که مقدم بر جواب خودش باشد،ولی در اینجا،جواب شرط، مقدم شده است،و در هر صورت،جمله،جمله ی شرطیه است.یعنی اگر آنها،از سگ و خوک هم خبیث تر باشند،فلا دلیل على نجاستهم باز حکم به نجاست آنها نمی دهیم.در کجای این جمله آمده: عایشه و طلحه و زبیر، از سگ و خوک هم بدتراند؟ ان،حرف شرط هست.اگر بر فعل ماضی وارد شود،معنای ماضی نمی دهد، بلکه معنای مضارع می دهد.در اینجا هم،ان بر سر کان ماضی آمده است. نمی شود که بگوییم:اگر چه عایشه و طلحه،از سگ و خوک،خبیث تر بودند!…بلکه معنا این چنین می شود:اگر چه آنها از سگ و خوک هم خبیث تر باشند،باز هم فلا دلیل على نجاستهم. از طرف دیگر هم، اگر بر روی اخبث،یک لام،می آمد،حرف شان درست بود.زیرا اگر لام بر روی اخبث می آمد،ترجمه چنین می شد:قطعا اینها از سگ و خوک هم بدتر اند.اما چون لام نیامده،ترجمه چنین استحتی)اگر اینها از سگ و خوک هم بدتر باشند، باز نجس نیستند. پس متوجه شدید که وهابیون متاسفانه مانند همیشه به دروغ و افترا متوسل شده و در این شبهه نیز به ناحق،به امام خمینی (ره) تهمت زده اند.
این هم از آن دروغ هاست که امام در کشف الاسرار راجع به عمر چنین چیزی گفته باشند. امام در جایی گفته اند: وقتي كه عمر مي خواست برود به مصر – براي [اينكه ] فتح كرده بودند مصر را و قدرتمند شده بود اسلام ، همه جا را گرفته بودند – مي خواست واردبشود به مصر، يك شتر بود، خودش بود و يكي هم همراهش . يكي شان سوار اين شترمي شده آن يكي جلويش را مي گرفت و مي برد؛ آنكه خسته مي شد – قسمت كرده بودند-اين سوار مي شد. آن وقتي كه وارد – به حسب تاريخ – مصر شدند، نوبت آن غلام بود كه سوار باشد و آقاي خليفه جلو [شترش ] را گرفته بود و داشت مي بردش كه مردم مصرآمده بودند به استقبال ! خليفه عبارت از اين بود. ما عمر را قبول نداريم اما اين عمل عمل اسلامي آن وقت بوده ؛ يعني نقش اسلام بوده است ولو خودش يك آدمي بوده كه مانپذيرفتيم او را اما عملي كه كرده است عملي بوده كه نقش اسلام اين بوده..
صحیفه امام خمینی/جلد چهارم/صفحه ۳۲۵
در چه صفحه ای گفته اند. لطفا این بازی ها را تمام کنید . وقتی رهبر انقلاب می فرماند هر کس بین شیعه و سنی تفرقه اندازی کند چه آگاهانه چه غیر آگانه دارد به صهیونیست کمک می کند ما چکاره ایم. ایشان مرجع تقلید و ولی فقیه هستند. شما به جای دشمنی با صهیونیست ها دارید به اختلافات بین شیعه و سنی دامن می زنید که آنها بهره برداری کنند. واقعا متأسفم از تعقل شما!
درباره لعن با ذکر نام تنها روایتی که در کافی کلینی هست و از آن می شود برداشت کرد که «لعن با ذکر نام» مورد توصیه است همان یک روایت خیبری بن طحان است که متهم به غلو و فردی غیرقابل اعتماد است. سایر روایات یا به بیان حقایق تاریخی ربط دارند یا به لعن کلی بدون ذکر نام.
اما درباره روایتی که در رجال کشی آمده و می گوید ما توصیه می کنیم آن دو نفر را سب کنند باید عرض کنم چند تن از راویان آن مشکل جدی دارند و طبق مبانی علمای رجال شیعه قابل اعتماد نیستند:
متن عربی روایت با سند آن اینست: ” نصر بن صباح ، قال حدثني إسحاق بن محمد البصري ، قال حدثني محمد بن جمهور القمي ، قال حدثنا موسى بن بشار الوشاء ، عن داود بن النعمان ، قال دخل الكميت فأنشده، و ذكر نحوه ثم قال في آخره أن الله عز و جل يحب معالي الأمور و يكره سفسافها، فقال الكميت: يا سيدي أسألك عن مسألة و كان متكئا فاستوى جالسا و كسر في صدره وسادة ثم قال سل! فقال أسألك عن الرجلين فقال يا كميت بن زيد ما أهريق في الإسلام محجمة من دم و لا اكتسب مال من غير حله و لا نكح فرج حرام إلا و ذلك في أعناقهما إلى يوم يقوم قائمنا، و نحن معاشر بني هاشم نأمر كبارنا و صغارنا بسبهما و البراءة منهما ” رجال کشی، ص۲۰۷
بررسی سند این روایت:
راوی اول یعنی نصر بن صباح از غالیان طیاره است و نجاشی درباره وی گفته: « غال المذهب » یعنی دچار افراطیگری انحراف امیز است. (رجال النجاشي ص: ۴۲۸ و رجالالطوسي شماره۶۳۸۵ ص۴۰۲)
راوی دوم یعنی اسحاق بن محمد بصری نیز متهم به غلو یعنی افراطیگری انحراف آلود است. (معجم رجال الحديث، آیت الله خویی، چاپ ۲۴ جلدی ، ج۳، ص: ۲۲۸ و ۲۲۹)
راوی سوم یعنی محمد بن جمهور القمی کسی است که اتهامات بسیار سنگین دارد و شيخ طوسي درباره او فرموده” بصري، غال” و نجاشي درباره اش گفته” ضعيف في الحديث، فاسد المذهب، و قيل فيه أشياء الله أعلم بها من عظمها.”
(رجال الشيخ الطوسی، ص۳۶۴ رجال النجاشي ص۳۳۷ و الفهرست (للشيخ الطوسي)ص۱۴۶)
نکته دیگر درباره روایتی از رجال کشی نقل کردید اینست که این روایت در واقع یک پاراگراف کامل است که در کافی کلینی نیز با سندی دیگر نقل شده ولی این جمله « نأمر كبارنا و صغارنا بسبهما » در آنجا نیست. ضمنا در رجال کشی نیز دقیقا در یک صفحه قبلتر نیز همین روایت آمده ولی عبارت «نأمر كبارنا و صغارنا بسبهما » در ان نیست. بنابراین ما با روایتی مواجهیم که در چند منبع نقل شده است: در دو جای رجال کشی و نیز در یک جای کافی کلینی. فقط در یک مورد که با یک سند شدیدا ضعیف نقل شده است عبارت مورد نظر وجود دارد. معلوم است که این عبارت را آن ۳ راوی افراطی به حدیث اهل بیت ع افزوده اند. بنابراین این روایت طبق مبانی علم رجال شیعه غیرقابل اتکاست. بنابراین شیعیان این روایت را به عنوان عقیده رسمی خود قبول ندارند.
این روایت دو بخش دارد: یک بخش آن انتقاد به خلفاست که در هر سه جا نقل شده است. بخش دوم آن توصیه به لعن با ذکر نام است که فقط در یک جا و با سند ضعیف نقل شده است. ضمنا این بخش با قران نیز تعارض دارد زیرا قرآن ما را حتی از سب و دشنام گفتن بتهای مشرکان نیز نهی فرموده است.
وقتی شما درباره مسائل ۳۰ – ۴۰ سال قبل مانند کتاب امام خمینی که مال حدود ۶۰ سال قبل است تحریف می کنید و یا زحمیت نمی کشید بررسی کنید و ببینید صحت مطالب را انتظاری نیست که درباره مسائل حدود ۱۰۰۰ ساله دچار اشتباه نشوید.
برادر من لطفا سطحی نگری و سطحی اندیشی را بگذارید کنار.
درباره عایشه ما شیعیان به عملکرد سیاسی ایشان در جنگ جمل شدیدا انتقاد داریم ولی در هر حال معتقدیم ایشان «ام المومنین» هستند زیرا قرآن فرموده « و أزواجه أمهاتهم » سوره احزاب ، آیه ۶٫ بنابراین عایشه قطعا ام المومنین است و این لقب را هم شیعه و هم سنی باید قبول داشته باشد زیرا در قرآن آمده است. البته باید توجه داشته باشیم که این لقب اختصاص به عایشه ندارد بلکه شامل همه زنان پیامبر (ص) همچون سوده ، ام سلمه ، زینب بنت جحش ، حفصه ، ماریه و دیگران می وشد. همچنین می دانیم که والاترین همسر پیامبر(ص) حضرت خدیجه هستند که پیامبر همواره با عشق عجیبی نسبت به ایشان سخن می گفتند.
بنده مستنداتی که درباره حرامزاده بودن برخی از شخصیتها بیان می شود را دیده ام و صریحا عرض می کنم این مستندات قابل اعتنا نیستند و اعتبار ندارند. قرار نیست بخاطر اختلاف عقیدتی یا سیاسی با برخی از شخصیتها به مادر انها نیز تهمت بزنیم. روایاتی که ذکر می شود معتبر نیست. البته درباره برخی از افراد مثل زیاد بن ابیه یا حتی عمروعاص روایات معتبری وجود دارد که نشان می دهد حرامزاده بودند ولی درباره شخصیتهای دیگر نباید اینگونه سخن گفت. آقای دانشمند نیز فرد کم سوادی هستند. شجره نامچه های ادعایی نیز سند نمی شوند. هیچ روایت شیعی با سند متصل و صحیح وجود ندارد که اثبات کند اهل بیت ع درباره نطفه شخصیتهای بزرگ اهل سنت تشکیک می کرده اند. اختلاف عقیدتی مجوز توهین و افترا نمی شود مخصوصا اگر شما در زمان امیرالمومنین ع بودید و به خلفا لقب حرامزاده می دادید امام علیه السلام شما را شلاق می زدند زیرا مرتکب تهمت به یک مادر شده اید. صادقانه عرض می کنم اینقدر به روایات ضعیف دلبسته نباشید و اصول کلان و اساسی تشیع را محور عمل و رفتار قرار دهید.
آقاسید مرتضای عزیز! واقعا خیال می کنید اگر بر خلاف توصیه اهل بیت ع به «تظاهر به لعن» دست بزنید مورد کیفر قرار نمی گیرید؟! آیا جلو افتادن از اهل بیت علیهم السلام گناه ندارد؟! آیا مشارکت در خونریزیها و کینه ورزی بین مسلمانان گناه ندارد؟! ما اگر شیعه هستیم باید همان رفتارهای متین ، منطقی و استدلالی اهل بیت ع را در پیش بیگریم نه اینکه در اینترنت به فحاشی بپردازیم.
اگر لعن ما سبب کشتن شیعیان میشود چرا امام صادق (ع) را کشتند مگر ایشون تقیه نمیکردند شما دارید یک چیز بی منطق میگویید . شیعه کشی جزء دین سنی هاست بدانید اولین شیعه کش ابوبکر لعنت الله بوده . اینم سند میتونید برید بخونید . http://www.ashk-khomin.blogfa.com/post/83# . شما میاید میگید لعن از زبان ائمه (ع) خارج شده اما در مکان های خصوصی ، خیلی جالبه شما برعکس مطلب و نظراتتون حرف میزنید پس اینطور باشد لعن از زبان ائمه (ع) بوده پس بنظر من این مطلبتون چرت و پرته هه . آقای سید هادی در کتاب کشف الاسرار که کلیپی حاوی عکس در آپارات هست رو ببینید خواهید دید که امام خمینی (ع) عمر را کافر دانسته .
اگرم دنبال روایات با منابع معتبر تر میگردید به سخنان آقای اللهیاری گوش دهید .
تمام حرف من و دوستانم از اول این بود که اختلاف افکنی کار انگلیسی هاست و شما الان یک مزدور انگلیس را معرفی کردید که برای اسناد به سخنان ایشان رجوع کنیم. ایشان یک آدم بی سواد مواجب بگیری هستند که تنها وظیفه اش این است که احادیث جعلی تفرقه افکنانه بین شیعه و سنی را ترویج کند تا مثل داعشی در بین شیعیان ایجاد کند واقعا این کامنت شما را دیدم متأثر شدم
تهمت زدن در دین اسلام و بخصوص شیعه خیلی اشتباست و ما هم نمیتوانیم درباره دیگران قضاوت کنیم یادمان نرود قضاوت برای خداست . اگر کسی با بی احترامی به مقدسات اهل تسنن میشود مزدور انگلیسی پس امامان که قبلا لعن در مجالس خصوصی میکردند مزدور کجا بودند ؟؟؟ ….. قال رسول الله (صلوات الله علیه ) : من مات و لم یعرف امام زمانه مات میته جاهلیه : هر کس بمیرد و امام زمان خود را نشناسد به مرگ جاهلیت مرده است . براساس این روایت یه سوال از آقای ملکی دارم ، ابوبکر و عمر و عثمان که امام زمان خود را نشناخته بودند به مرگ جاهلی مرده اند ؟؟؟
امیدوارم توجه ای داشته باشید به خطبه ۳ نهج البلاغه معروف به خطبه شقشقیه و دلیل سکوت امام علی (ع) و غضب امام علی (ع) از آن سه خلیفه به ناحق … ابنعباس گوید: علیبن ابیطالب را در کتاب خدا نامهایی است که مردم نمیشناسند. خداوند میفرماید: فأَذَّنَ مُؤَذِّنٌ بَیْنَهُمْ ( سوره اعراف / ۴۴٫) “مؤذنی در میان آنان ندا در دهد که…” مراد از مؤذّن و ندادهنده آن حضرت است که میگوید: هان! لعنت خدا بر کسانی که ولایت مرا باور نداشتند و حق مرا سبک و ناچیز شمردند. ( شواهدالتنزیل ۱ / ۲۰۲٫) .
یه سوال دیگر : آیا این روایت معتبر میباشد : قال رسول الله (ص) : « من ثام یلعن من یلعنه الله ، فعلیة لعنته الله » هرکس احساس گناه کند از لعن کردن شخصی که خدا او را لعن کرده پس لعنت خدا بر او باد . رجال کشی ، ج ۲ ص ۸۱۱
اتفاقا بنده حدود دو هفته پیش یک مناظره هفتاد دقیقه ای بین اللهیاری و یک شخصیت دیگر را گوش دادم و متوجه شدم اللهیاری فرد سطحی و ساده لوحی است. به نظرم فریب خورده و فقط طوطی وار مطالبی راب یان می کند که بهش گفته اند.
شیعه کشی جزء دین اهل سنت نبوده و نیست. ابوبکر قاتل شیعه نبوده است. البته حجاج و یزید و ابن زیاد و دیگران دستشان تا آرنج به خون شیعیان و سنیها آلوده بوده ولی ابوبکر اینطور نبود. وقتی امام علی علیه السلام با ابوبکر بیعت نکردند یکی از مشاوران ابوبکر پیشنهاد داد که علی(ع) را بکشند ولی ابوبکر مخالفت کرد. روایاتی که می گویند ابوبکر با همدستی خالد بن ولید قصد ترور امام علی ع در نماز جماعت را داشتند معتبر نیستند. بنده متن و سند آنها را قبلا دیده ام و این را با قاطعیت عرض می کنم. نمی خواهم ابوبکر را تبرئه کنم ولی معتقدم تشیع بر اساس صداقت بنا شده است. ما بر سر مسأله خلافت با ابوبکر اختلاف دشاته و داریم ولی نباید مطالب ضعیف را به عنوان مسلمات و قطعیات تاریخی قلمداد کنیم. واقعیت اینست که ابوبکر با پیشنهاد قتل امیرالمومنین ع مخالفت کرد. مشکل برخی از افراطیها اینست که در همه مسایل به روایات ضعیف استناد می کنند. البته اکثر افراید که این روایات را مطرح می کنند توانایی بررسی سند را هم ندارند و و از علم رجال و علوم حدیث ناآگاهند بنابراین به صرف اینکه یک روایت مرسله در کتابی مثل احتجاج طبرسی یا بحار الانوار ببینند خیال می کنند آیه قران است!!!
امام صادق علیه السلام بخاطر لعن خلفا شهید نشدند زیرا هرگز تظاهر به لعن خلفا نمی کردند. روایتی که می گوید ایشان مسموم شده اند می گوید ایشان به دست منصور عباسی که خودش از پسرعموهای آن حضرت بود و در آغاز شیعه بود شهید شده اند. منصور عباسی از نوادگان ابن عباس است و بنی عباس در آغاز شیعه بودند ولی بعدا به سمت سنیگری تغیر گرایش دادند و مثلا متوکل عباسی کاملا حنبلی افراطی شد. امام صادق ع اگر امروز در بین ما بودند به شما و امثال شما می فرمودند که با تظاهر به لعن و ایجاد کینه های مذهبی کاری نکنید که شیعیان پاکستان و استرالیا و عراق و بحرین و عربستان و مصر و جاهای دیگر بیهوده شهید شوند. سخن ما که کاملا مستند نیز باین شده است این بود که اساسا « توصیه به تظاهر به لعن با ذکر نام» در هیچ حدیث صحیح و معتبر یاز اهل بیت ع نقل نشده است. حالا شما اگر می خواهید با سلیقه هیا شخصی خودتان یا برای لجبازی با جمهوری اسلامی به ایجاد تفرقه و کینه مشغول باشید امیدوارم خداوند هدایت فرماید.
سید مرتضی جان! مزدوران صهیونیسم و آمریکا دو جور هستند: دسته اول کسانی هستند که خودشان می دانند مزدور هستند و از انگلیس و آمریکا و اسرائیل پول می گیرند تا جنگ فرقه ای درست کنند. اینها در ازای پول گرفتن و غیره به این خیانت دست می زنند بنابراین مجانی کار نمی کنند و چیزی به دست می آورند. اما دسته دوم کسانی هستند که بر اثر جهل خودشان بدون اینکه متوجه باشند به اسرائیل خدمت می کنند و هیچ پولی هم دریافت نمی کنند. اینها به صورت مجانی برای دشمن کار می کنند و مصداق آن آیه هستند که «یحسبون انهم یحسنون صنعا» یعنی خودشان خیال می کنند دارند خدمت می کنند. اینها بدون اینکه هیچ مزدی دریافت کنند به آخرت خود و دیگران آسیب می زنند. امیدوارم شما از هیچیک از این دو دسته نباشید
خب شما میگید به دست یک سنی که حالا پسرعموی ایشون بود کشته شد خیلی جالبه شما میگید امام صادق (ع) تظاهر به لعن هم نمیکردند . پس سنی ها ایشان رو بدون اینکه لعن کنن کشتن پس لعن ما ربطی به کشته شدن شیعه ها ندارد . در ضمن جواب این سوال هم بدید ممنون میشم آیا این روایت : آیا این روایت معتبر میباشد : قال رسول الله (ص) : « من ثام یلعن من یلعنه الله ، فعلیة لعنته الله » هرکس احساس گناه کند از لعن کردن شخصی که خدا او را لعن کرده پس لعنت خدا بر او باد . رجال کشی ، ج ۲ ص ۸۱۱ صحیح السنده و معتبره ؟؟؟ در ضمن شما مقاله ای که در وبلاگم بود درباره اولین شیعه کش تاریخ رو خوندید ؟؟؟ …. در ضمن سوالی هم کردم که آیا ابوبکر و عمر و عثمان که امام زمان خودشون رو نشناخته بودن مردن به مرگ جاهلی دچار شدند ؟؟؟
منصور عباسي كه طبق روايات به امام صادق ع زهر داده و ایشان را با سم شهید کرده است اصلا هدفش مذهبی نبوده بلکه سیاسی بوده. او نگران بود که امام صادق ع بر ضد او قیام کنند زیرا در آن زمان شخصیت طراز اول علویها شخص امام صادق ع بودند و احتمال قیام کردن از سوی ایشان موجب نگرانی بنی عباس بود. این بحثها ربطی به موضوع ما ندارد. بنده می گویم: شما در زیر سایه امنیت جمهوری اسلامی نشسته اید ولی رفتارهایی در اینترنت انجام می دهید که اولا صریحا بر خلاف دستورات اهل بیت ع است و ثانیا موجب کشته شدن شیعیان در کشورهای دیگر می شود. ثالثا اینکه یک درصد از شیعه های افراطی موجب بدنام شدن ۹۹ درصد بقیه شوند واقعا فاجعه آمیز است. پیشنهاد می کنم مصاحبه زیر را که از یک طلبه پاکستانی است مطالعه فرمایید:
http://masalnews.ir/7128/
بنده نگفتم منصور عباسی سنی بوده بلکه دستکم در آغاز شیعه بوده است. واقعیت اینست که افرادی همچون منصور عباسی و صدام حسین لعنة الله علیهما دین و مذهب ندارند و در واقع فقط صندلی ریاست را می پرستند. دقیقا مثل افراطیهای شیعه و دولت آل سعود که دنبال ارضای احساس خودخواهی و ریاست طلبی هستند و به بهانه مذهب به ایجاد جنگ و خونریزی مشغولند
آقا سید مرتضای عزیز! شما حدیثی از رجال کشی نقل کردید که فرمودند: ” هر که از لعن کردن کسی که خدایش لعن کرده خودداری و احساس گناه کند لعنت خدا بر او باد” بنده درباره این حدیث عرض می کنم: اولا روایتی که ذکر کرده اید بخش اولش را حذف کرده اید. این روایت دقیقا درباره لعن افراطیهای شیعه نماست. در آغاز روایت درباره لعن ابوالخطاب غالی که از شیعه نمایان افراطی بود سخن گفته شده است. شما نیمه اول حدیث را نقل نکرده اید. ثانیا در این حدیث نفرموده با ذکر نام لعن کنید ثالثا در احادیث دیگر آمده که کلی لعن کنید مثل حدیثی که در کتاب کافی کلینی آمده و فرموده که سران شرک را که فرزندانشان در زمره مسلمانان هستند با ذکر نام لعن نکنید زیرا فرزندان آنها از شنیدن این لعن ناراحت می شوند بنابراین باید به صورت کلی و عمومی لعن کنید: ” َ إِذَا أَنْتُمْ تَنَاوَلْتُمُ الْمُشْرِكِينَ فَعُمُّوا وَ لَا تَخُصُّوا فَيَغْضَبَ وُلْدُه ” (کافی، کلینی، ج۸ ، ص۷۰ همچنین در حدیثی در الاعتقادات صدوق آمده که امام معصوم ع ، فردی را که نام شخصیتها را در مسجد ذکر می کرد و تظاهر به لعن می کرد لعن فرمودند: “وَ قِيلَ لِلصَّادِقِ- عَلَيْهِ السَّلَامُ: يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ، إِنَّا نَرَى فِي الْمَسْجِدِ رَجُلًا يُعْلِنُ بِسَبِّ أَعْدَائِكُمْ وَ يُسَمِّيهِمْ. فَقَالَ: «مَا لَهُ- لَعَنَهُ اللَّهُ- يَعْرِضُ بِنَا»” (الاعتقادات، شیخ صدوق، ص۱۰۷ ) رابعا ما همه کسانی که پیامبر ص آنها را لعنت فرموده به صورت کلی لعنت می کنیم و هیچگونه احساس گناه نمی کنیم بلکه احساس ثواب می کنیم. بنابراین آن حدیث ربطی به حرف ما ندارد و شامل حال ما نمی شود زیرا در آن حدیث نفرموده که حتما باید با ذکر نام لعنت کنید. لطفا دقت بفرمایید. ما با ایجاد نفرت میان برادران مسلمان مخالفیم ولی درباره ظالمان موضع ما روشن است. موضعگیری در مقابل ظلم لزوما به معنای تظاهر به لعن با ذکر نام یا ایجاد جنگ فرقه ای نیست
سید مرتضی درباره خطبه شقشیه صحبت کردند در حالیکه بنده قبلا چند بار به این موضوع پرداخته بودم. معلوم است ایشان اصلا کامنتهای قبلی را نخوانده یا عمدا بحثهای تکراری مطرح می کند. در هر حال خطبه شقشقیه یک خطبه استثنایی است و در یک جمع محدود از اصحاب خاص مطرح شده و وقتی شخصی آمد و نامه ای به حضرت داد ، حضرت این خطبه را قطع فرمودند و کار ارباب رجوع را راه انداختند. پس خظبه شقشقیه اصلا یک خطبه عمومی نبوده است. حتی کسی مثل ابن عباس که پسرعموی امیرالمومنین ع بود خطبه شقشقیه برایش تازگی داشت لذا بعد از قطع شدن کلام امام ع از ایشان خواست مجددا همان مباحث را ادامه بدهد ولی امام ع دیگر ادامه ندادند و فرمودند: شقشقة هدرت. یعنی امیرالمومنین ع در یک موقعیت خاص سفره دلشان را برای برخی باز کردند. این عمومیت ندارد. ضمنا در آن خطبه هیچ لعن و دشنامی در کار نیست بلکه بیان حقایق تاریخی است. اینکه فلان شخص فقط به شکم مشغول بوده کنایه از آنست که در برخی از دوره های حکومتی بیت المال ریخت و پاش می شد و کسانی به قدرت رسیده بودند که به خوردن اموال مردم اشتغال داشتند و آرمانهای بزرگ اسلامی همچون عدالت و معنویت غافل بودند.
سأله اینست که “اهل بیت علیهم السلام توصیه نکرده اند نام مقدسات اهل سنت را بیاوریم و تظاهر به لعن کنیم” اگر یکبار دیگر با دقت به سطر بالا توجه کنید متوجه تفاوت این دو موضوع خواهید شد. اصلا بحث مجاز بودن و غیرمجاز بودن لعن نیست. بحث اینست که “تظاهر به لعن مقدسات سایر مسلمانان مورد توصیه نیست” لطفا درباره واژه ها دقت فرمایید. ضمنا بنده شیعه اثناعشری هستم و ذره ای درباره مظلومیت اهل بیت علیهم السلام تردید ندارم و هر کسی که به اهل بیت ع ظلم کرده و با آنان دشمنی کرده است مورد لعن خداوند و همه مومنان است اما این لزوما به این معنا نیست که تظاهر به لعن مقدسات دیگران کنیم. اینها دو مقوله جدا از هم است.
سوال پایانی ، آیا لعن به صورت کلی شامل حال … و …. و …. میشود ؟؟؟؟ در ضمن این سه … به ناحق امام زمان خود را نشناخته بودند و به مرگ جاهلی دچار شدند یعنی کافر هستند و نباید یک کافر را ولی خود قرار داد . اگرم امام زمان خود را شناخته باشند باید خلافت را به ایشان میدانند که ندادند یعنی نشناختند . اصلا مذهب سنی یک مذهب اشتباه و دارای کفر است امیدوارم که منکر این سخن نباشید . اگر بهتون بی احترامی کردم و تندخو بودم معذرت خواهی میکنم . یا علی
ایشالله امام زمان (عج) بیایند و به این شبهات پاسخ بدهند تا شیعیان یکپارچه شوند . پشت سر ایشان لعن کنیم . اللهم عجل ولیک الفرج
معنای کفر اینست که انسان چیزی را بداند ولی لجوجانه انکار کند و حق را بپوشاند. به این معنا بسیاری از افراد که لجوجانه از قبول حق سر باز می زنند دچار درجه ای از کفر هستند. ضمنا روایاتی که می گویند وقتی امام زمان عج تشریف بیاورند اولی و دومی را از قبر بیرون آورده ، آتش می زنند هیچیک اعتبار ندارد. هیچیک از آنها طبق مبانی رجالی علمای شیعه معتبر نیست. اصل رجعت مورد قبول است اما جزئیات حوادثی که بعد از رجعت رخ می دهد مخصوصا به صلیب کشیدن آن دو نفر و آتش زدن آنها صرفا در روایات ضعیف السند و المتن آمده است
شما اگر فکر میکنید آقای اللهیاری ساده لوح است به ایشون زنگ بزنید و باهاشون صحبت کنید ، به ما هم اطلاع بدید ماهم بحث شما و آقای اللهیاری رو ببینیم .یا علی
امام زمان عجل الله فرجه صرفا امام شیعیان نیستند بلکه امام همه مسلمانان هستند و دوران ایشان دوران وحدت همه مسلمانان بر گرد امام واحد خواهد بود ان شاء الله.
الهیاری به بهانه آزادی بیان در آمریکا از این کشور دفاع می کند و لازم است بدانید آقای الله یاری ساکن آمریکاست. جالب است بدانید در آمریکا قانونی برای شبکه های ماهواره ای وجود دارد با این مضمون که اگر شبکه ای کوچکترین توهینی به مقدسات یک فرقه ی مذهبی یا فکری یا اجتماعی بکند آن شبکه تعطیل می شود و مجوز روی آنتن رفتنش باطل. حال این سوال برای خود من پیش می آید که چرا شبکه ی موسوم به اهل بیت که تماما توهین است بسته نمی شود؟ جز مخالفت این شبکه با دولت جمهوری اسلامی و ایجاد اختلاف بین فرق اسلامی علتی دارد؟ ایشان به صاحت همه مراجع از جمله مکارم بهجت ، خامنه ای، خمینی و …. توهین کرده و می کنند اما حاضر نیستند از آمریکا انتقاد کنند و مبارزه با آمریکا را منع می کنند اما مبارزه با اهل تسنن را واجب می دانند. ایشان با مسلمانان سنی دشمنی آشکار دارند اما با آمریکای خونخوار حامی داعش دوست هستند و از آنها پول می گیرند و مزدورشان هستند چه لزومی دارد با چنین آدمی مناظره شود.
هه خیلی از بزرگان دین میترسند با ایشون مناظره کنن چه برسه به شما
همین هم از بی سوادی ایشان است که خودشان را برتر از علما و مراجع می دانند. شنیده اید که نادان فکر می کند همه چیز را می داند اما یک انسان دانا فکر می کند هیچ چیز نمی داند. ایشان اگر کسی باشند پناهنده انگلیس نمی مانند.
سید مرتضی میگه بزرگان دین می ترسند با اللهیاری مناظره کنند معلوم میشه اللهیاری خودش از بزرگان دین نیست.
بنده یک مناظره حدود ۷۰ دقیقه ای از ایشان با یکی از اندیشمندان عرب دیدم. اولا اللهیاری غلطهای عربی زیادی داشت گرچه عربیش در مجموع از اکثر روحانیون ایرانی بهتر بود. ثانیا خیلی ساده لوحانه و سطحی تحلیل می کرد و واقعا عمق صحبتهای طرف مقابلش را متوجه نمی شد که پاسخ متناسب بدهد. خیال می کند خیلی باسواد و مسلط است ولی متوجه نیست که خیلی مطالب را درست نمی فهمد لذا درست جواب نمی دهد. لذا در آن مناظره با اینکه خودش خیال می کرد برنده شده در واقع بازنده بود. تشخیص بازنده و برنده هم نیاز به دقت و تخصص دارد. ایشان در واقع طوطی است. همه حرفهایش هم تکراری بود. در حالی که طرف مقابلش حرفهای عمیق و جدی مطرح کرد که اللهیاری متوجه عمق آن مطالب نشد. بنده البته شیعه اثناعشری هستم ولی معتقدم حضور امثال اللهیاری مذهب تشیع را به نحو سطحی تبیین می کند و عمق مطالب شیعه را نمی تواند بیان کند. اینها دلشان خوش است که دارند از تشیع دفاع می کنند.
من یه سوال میکنم جوابشو لطفا بدید . شما میگید لعن به صورت کلی کنید مثلا لعنت به قوم ظالمین ، آیا ابوبکر و عمر و عثمان ( مقدسات اهل تسنن ) شامل این لعن نمیشوند ؟؟؟؟
در پاسخ به کامنتهای شما مبنی بر اینکه مادر امام صادق (ع) از نسل ابوبکر بود باید گفت که این روایت در کتاب کشف الغمة مرحوم اربلی وجود دارد و از آن جهت که مادر امام صادق (ع)، دختر قاسم بن محمد بن ابی بکر است، و همچنین یکی از مادر بزرگ های آن حضرت نیز از نسل ابو بکر بوده اند، چنین مطلبی از ایشان نقل شده است.
گفتنی است، اگر چه مرحوم اربلی از بزرگان علمای امامیه است، ولی این روایت را ازکتاب “صفة الصفوة” ابن جوزی نقل می کند که از دانشمندان اهل سنت است و عده ای از علما او را تضعیف کرده اند؛ بدین جهت سند مستحکم و قابل قبولی برای این روایت وجود ندارد…… و در ادامه : سخن دیگر ما پیرامون نسل مادر حضرت ابا عبدالله الصادق علیه السلام است خبث ولادت و حرام زادگی از پدر و یا مادر به فرزندان منتقل نمیشودیعنی اگر کسی خودش العیاذ بالله حرامزاده باشد این حرام زادگی به اولاد او منتقل نمیشود بلکه اگر او از طریق صحیح شرعی ازدواج کند اولاد او همگی حلال زادهاند و نباید کسی اشکال کند که اگر نسل مادر حضرت صادق علیه السلام به بعضی از ظالمین برمیگردد، پس تکلیف آن مادر چه میشود زیرا جواب میدهیم که آن مادر با واسطه های زیاد به آن ظالم میرسد و در صورت اثبات حرامزادگی آن ظالم فقط آن ظالم دچار خبث ولادت است و اولاد او همه اگر از طریق شرعی ازدواج کرده باشند طیب ولادت دارند.
همچنین ما در زیارتنامه های ائمه علیهم السلام میخوانیم:
)اَشهد انکم کنتم نوراً فی الاصلاب الشامخه و الارحام المطهرة ( مفاتیح الجنان )
شهادت میدهم که شما اهل بیت علیهم السلام نوری در صلبهای بزرگ و رحمهای پاک بوده اید. بدین معنی که نور حضرت صادق علیه السلام از پدرشان حضرت باقر العلوم علیه السلام و جدشان حضرت سجاد علیه السلام تا به حضرت آدم علیه السلام همگی در صلبهای افراد حلال زاده وجود داشته و این نور در زمان انتقال در یک رحم پاک و حلال قرار میگیرد و هرگز آن رحمی که نور امام بدان منتقل میشود دارای خباثت و العیاذ بالله حرامزادگی نمیباشد و دیگر مهم نیست که پدر این زنی که مادر امام میشود آیا دارای طیب ولادت بوده و یا خبث ولادت، چون این نور ربطی به پدران و مادران این رحم ندارد، و این نور در اصلاب پدران پاک قرار داشته است و دیگر نیاز نیست که مثلاً جد دهم مادری این نور نیز دارای طیب ولادت باشد زیرا اولاً خبثِ ولادتِ جدِّ اعلای آن زن در حلال زادگی او تأثیری ندارد و ثانیاً نور آن امام ربطی به اباء و اجداد آن زن حلال زاده ندارد. ناگفته نماند که مادر امام صادق علیه السلام اگر چه با چند واسطه به خلیفه اول منسوب میشود لکن به مصداق آیه یخرج الحی من المیت از زنان فوق العاده زمان خویش بوده است. در بین فرزندان خلیفه اول افرادی چون محمد بن ابی بکر نیز یافت میشود که از یاران و سربازان نزدیک امام علی علیه السلام بوده و نظر خوبی درباره دستگاه غاصبانه خلافت نداشته است.
آقا سید مرتضای عزیز! اینکه ابوبکر از اجداد مادری امام صادق ع هستند در کافی کلینی آمده است که شما و امثال شما تمام روایات آن را تقریبا قطعی الصدور می دانید. هیچ عالم شیعه این نسب را نفی نکرده است. آن مطلبی که علمای شیعه نفی کرده اند و بنده هم آن را نفی می کنم اینست که «امام صادق ع به این نسب افتخار کرده باشند». بنده هم قبول دارم که محال است نوه پیامبر ص به اینکه نوه دختری ابی بکر سات افتخار کند. فخر امام صادق ع فقط به نوه پیامبر ص بودن بوده است. ضمنا امروزه علم اثبات کرده که ویژگیهای شخصیتی افراد صرفا مربوط به پدر نیست بلکه به مادر نیز بر می گردد. لذا اگر مادر یک فرد مثلا مریم (س) باشد فرزندش ممکن است عیسی مسیح ع شود. اما خیلی از قدیمیها خیال می کردند ویژگیهای وراثتی فط از طریق پدر منتقل می شود. این تفکرات ناشی از سلطه مردسالاری در گذشته بوده. اما اینکه فرمودید امام صادق ع با چند واسطه نوه ابوبکر هستند و این اثر ندارد پاسخش اینست که در هر حال تاثیری باید داشته باشد. بنده شخصا محال می دانم هیچیک از اجداد پدری یا مادری ائمه ع حرامزاده باشند حتی اگر ۱۰۰۰ واسطه در میان باشد. لذا ابوبکر را کاملا حلالزاده می دانم لذا تشکیک در حلالزادگی وی را روا نمی دانم.
در روایات ما درباره تولد اهل بیت ع گفته شده که در اصلاب شامخه و ارحام مطهره انتقال یافته است. معلوم است که اجداد مادری نیز نقش دارد زیرا رحمی که جنین در آن تولد می یابد نیز مهم است. ضمنا اگر قرار باشد نسب فقط از طریق پدر منتقل شود حضرت امام حسن ع و امام حسین ع و فرزندانشان نوه پیامبر ص محسوب نخواهند شد زیرا نوه دختری هستند. لطفا اینقدر متعصبانه استدلال نکنید. آزادگی در اندیشیدن لازم است. تا کجا باید از امثال آقای دانشمند تقلید کنیم؟!!! تا جایی که حتی درباره حلالزادگی اجداد ائمه ع تشکیک کنیم؟!!! پناه بر خدا از تعصب
بنده خودم درباره مناظره با اللهیاری واقعا فعلا فرصتشو ندارم. اما اینکه بزرگان با او مناظره نمی کنند زیرا او را در حد خودشان نمی دانند و نمی خواهند به چنین فرد سطح پایینی ارزش بیش از اندازه بدهند
اگر کامنتی که دادمو بطور کامل میخوندید گفتم اگر حرامزادی به طور شرعی ازدواج کند آن اولاد حلال زاده است پس اگر میگیم …. حرامزاده است ربطی به مادر امام صادق (ع) ندارد . امیدوارم این را درک کنید. در ضمن جواب سوال من را بدهید
به این سایت ها هم سر بزنید بد نیست : http://shia-online.ir/article.asp?id=14526 ……و http://www.sonnat.net/article.asp?id=2104
یعنی به نظر شما اگر یکی از اجداد معصوم ع ، حرامزاده باشد امکانپذیر است؟ یعنی حرامزاده بودن حتی با چند واسطه تاثیرش را نمی گذارد؟! پس چطور است که گفته می شود اگر کسی شراب بخورد تا هفت نسل اثرش در ذریه اش می ماند؟! بنده عرضم اینست که ژنهای همه اجداد در انسان اثر دارد حتی اگر جد پنجم باشد. همانطور که ژنهای پیامبر ص در امام صدق ع اثر داشته ژنهای سایر اجدادش یز اثر داشته است. اگر اثر نداشته باشد چرا به سادات احترام می گذاریم؟! اگر تاثیر واقعی آن بخاطر واسطه های بسیار کم باشد ولی از نظر عرفی احترام سادات واجب است بخاطر انتساب عرفی به پیامبر ص. لذا همین که ابوبکر یکی از اجداد مادری امام صادق ع است از نظر عرفی اقتضا می کند به او حرامزاده نگوییم و ادعای علم غیب نکنیم. بنده حدیثی قبلا برای شما ذکر کردم که صریحا گفته بود: فرعون حلالزاده بود. همچنین عرض کردم احادیث درباره نواصب متنوعند و اکثر آنها بر نفاق تاکید می کند نه بر حرامزادگی. ضمنا علت بیان حرامزادگی ریشه در برخی از وقایع تاریخی دارد که بحثش مفصل است و اگر خواستید بعدا بیان می کنم
من یه سوال کردم هنوز جواب نگرفتم آیا لعنت کلی مثلا لعنت بر قوم ظالمین شامل سه خلیفه هم میشود ؟؟؟ امیدوارم این دفعه جواب بدید .
بعضی از اظهارنظرهای سید مرتضی به گونه ای است که گویا تا حالا هیچ حرفهای ما را مورد دقت قرار نداده اند. برادر عزیز! از خدا بترسید! برخی از کامنتهای شما فتنه انگیزی و نفرت انگیزی بین مسلمانان و ایجاد تفرقه است. کاری نکنید که مشمول لعن معصوم ع شوید که » تظاهر کننده به لعن با ذکر نام” را لعن فرمودند. (الاعتقادات صدوق، ص۱۰۷ )
شما چجور شیعه ای هستید ؟؟؟ آقای اسلام ملکی میخوای بهت ثابت کنم همین …. که تو از اون ها دفاع میکنی کافرند .؟ من میدونم جوابم چیه خواستم بگم با چرت و پرتات مردم منحرف نکن .
به نام خدا
لطفا هیچگونه سانسوری نشود لطفا
اثبات کافر و جهنمی بودن …. به خاطر غضب صدیقه طاهره (س) بر آن دو . یکی از مهمترین دلایل کفر …. ، غضب حضرت صدیقه شهیده (س) بر آنهاست . و چون طبق روایات مخالفین غضب حضرت صدیقه شهیده (س) همان غضب خداوند است پس خدا بر …. غضبناک شده و آنها در غذاب دائمی خالدند . بحث ما از سه مقدمه تشکیل میشود : ۱ ـ حضرت صدیقه شهیده (س) از آن دو غضبناک شدند ۲ ـ غضب صدیقه شهیده (س) غضب خداوند است ۳ ـ هر کس غضب خداوند بر او باشد نه تنها لیاقت … بلکه کافر و ملحد و منافق و مخلد در آتش جهنم است . غضب صدیقه شهیده (س) بر این دو ملعون ، بعد از جریان غضب خلافت و آتش آوردن بر درب خانه حضرت زهرا (س) و ضرب و شتم ایشان ، آن دو آنچنان حضرت زهرا (س) را مورد آزار و اذیت قرار دادند که ایشون بر آنان خشمگین شد ، غضب و قهر حضرت صدیقه شهیده (س) را بسیاری از منابع عامه روایت کرده اند از جمله این که گفته اند : حضرت فاطمه (س) بر ابوبکر غضب نمود و با او قطع رابطه کرد . ( الطبقات الکبری ابن سعد ، ج ۲ ص ۳۱۵ ـ صحیح بخاری ، ج۵ ص ۸۲ ح ۶۲۳۰ ـ صحیح مسلم ج ۵ ص ۱۵۳ ح ۳۳۰۴ ـ السقیفه و فدک ابوبکر جوهری ص ۱۰۷ ـ شرح نهج البلاغه ج ۱۶ ص ۲۱۸ ـ سیر اعلام النبلاء ذهبی ج ۲ ص ۱۲۱ ـ صحیح ابن حبان ج ۱۱ ص ۱۵۳ و ج ۱۴ ص ۵۷۳ ـ تاریخ المدینه نمیری ج ۱ ص ۱۹۶ . در عیادتی که ابوبکر و عمر از حضرت صدیقه شهیده (س) کردند حضرت آن دو را اینگونه سوگند داد ، شما را به خدا سوگند میدهم آیا از رسوا خدا (ص) نشنیدید که فرمودند : « رضایت فاطمه (س) رضایت من و خشم فاطمه (س) خشم من است ، هرکس دخترم فاطمه را دوست بدارد پس به تحقیق که مرا دوست داشته و هرکس فاطمه راضی کند مرا راضی کرده و هرکس فاطمه را خشم درآورد مرا خشمگین ساخته است . » هر دو گفتند ، آری حضرت فرمود : بدرستیکه که خدا و ملائکه را شاهد میگیرم که شما هردو مرا خشمگین ساختید و راضی نکردید و اگر ملاقات کنم پدرم رسول الله (ص) را هر آینه که از شما دو نفر ، نزذ ایشان شکایت کنم . حضرت رو به ابوبکر کرده و فرمودند : به خدا سوگند در هر نمازی که میخوانم تو را نفرین میکنم . الامامة و السیاسة ابن قتیبه ، ج ۱ ص ۲۰ ـ کفایه الطالب گنجی شافعی باب ۹۹ . آنچه از این روایت بدست می آید این است که : ۱ ـ حضرت صدیقه شهیده (س) ابتدا از آنها اقرار میگیرد که شما این سخن را شنیده اید و آن دو اقرار میکنند . ۲ ـ حضرت صدیقه شهیده (س) غضب خود را نه تنها به آن دو بلکه به عالم اعلام فرمود . ۳ ـ خدا و ملائکه را بر آن شاهد گرفت . ۴ ـ سپس فرمود تا وقتی که به دیدار رسول الله (ص) بروم شکایت شما را خواهم کرد یعنی از شما راضی نخواهم شد تا به ملاقات رسول الله (ص) بروم . یعنی تا لحظه مرگ نیز از شما راضی نمیشوم . ۵ ـ فرمودند در هر نمازم تو ای …را لعن میکنم . و شدید ترین نوع غضب این است که در هر نماز او را لعن نفرین کنند . و این یک دلیل بسیار متقن در کفر … بود . زیرا مسلم است که لعن فرد مسلمان حرام است و از آنجا که آیع تطهیر در اثبات عصمت حضرت زهرا (س) وارد شده است مرتکب فعل حرامی نمیشود . آن هم به طور مکرر که دائما در پنج وعده نماز او .. را لعن و نفرین نمایند . پس بی تردید کفر …. ثابت است . و همچنین حضرت زهرا (س) هنگام سلام کردن به …. ، جواب این دو را نمیدهد با اینکه جواب دادن سلام مسلمان واجب است . با توجه به عصمت بی بی حضرت زهرا (س) ثابت میشود که …. مسلمان نبوده اند تا پاسخ سلام آنها واجب باشد . زیرا حضرت زهرا (س) ترک واجب نمیکنند . الامامه و السیاسه ج ۱ ص ۱۴ ـ اعلام النساء ص ۱۲۳ و ۱۲۴ . ( غضب رسول الله (ص) غضب خضرت زهرا (س) است ) . روایت در این زمینه به حد تواتر معنویست و مخالفین و موافقین همه نقل کرده اند : پیامبر (ص) فرمودند : فاطمة بضعة منی من أغضبها أغضبنی فاطمه پاره تن من است ، هرکس او را به خشم آورد مرا به خشم آورده است . صحیح بخاری ، کتاب بدء الخلق ، باب مناقب قرابة الرسول و منقبة فاطمه ….. در تعبیر دیگر پیامبر (ص) فرمودند : فاطمة بضعة منی یریبنی ما أرابها و یؤذینی ما آذاها فاطمه پاره تن من است مرا اشفته میکند هر آن چه او را آشفته کند و مرا ناراحت میسازد هر چه که او را ناراحت کند . مسند أحمد ج ۴ ص ۳۲۸ …..اگر بدنبال همچین روایت هایی هستید در کتاب الغدیر به مقدار زیاد یافت میشود …. امام مهم تر از این روایات روایات ذیل است : « خداوند با غضب حضرت زهرا (س) غضبناک میشود » پیامبر اکرم (ص) فرمودند : إن الله یغضب لغضب فاطمه و یرضی لرضاها خدا با خشم فاطمه خشمگین و با رضایت او راضی میشود . کنزالعمال ج ۱۲ ص ۱۱۱ ـ ینابیع المودة ج ۲ ص ۵۶ . در ضیغه دیگر خطاب به حضرت صدیقه شهیده فرمودند : إن الله یغضب لغضبک و یرضی لرضاک همانا خداوند به غضب تو غضبناک میشود و به رضایت و خوشنودی تو خشنود میشود ك مسند ابی یعلی ج ۱ ص ۱۹۰ ـ السقیفه و فدک : ص ۱۰۸ ـ اسد الغابه ج ۵ ص ۵۲۲ ـ تهذیب التهذیب ج ۱۲ ص ۴۴۱ ـ کنز العمال ج ۷ ص ۱۱۱ ـ ینابیع المودة ج ۲ ص ۵۶ ….آیا حضرت زهرا (س) بعد از خشم از آنها راضی شد ؟؟؟ پیامبر (ص) مکررا حدیث مذکور را متذکر میشدند تا آنجا که مبغض ترین علمای عامه از جمله ذهبی آن را در کتاب خویش ذکر کرده . و چون ایت دو روایت به ضمیمه یکدیگر خلافت ابوبکر و عمر را ابطال میکرد مخالفین ناچار شدند به اینکه بگویند حضرت زهرا (س) بعدا از آن دو راضی شد . و اینچنین از این مهلکه عظیم فرار کنند . اما غافل از آنکه در مهمترین کتب روایی آنها یعنی صحیح بخاری وارد شده است که حضرت زهرا (س) وفات یافتند ولی از آن دو راضی نشدند : فغضب فاطمة بنت رسول الله (ص) فهجرت ابابکر فلم تزل مهاجرتة حتی توفیت …. ….. فاطمه دختر رسول الله (ص) بر ابوبکر خشم گرفت و از او کناره گیری کرد و آن خشم استمرار یافت تا حضرت از دنیا رفت . مسند احمد حنبل ج ۱ ص ۶ و صحیح بخاری ج۴ ص ۴۲ ح ۲۸۶۲ ـ السنن الکبری بیهقی ج ۶ ص ۳۰۰ ـ سیرة النبویة ابن کثیر ج ۴ ص ۵۶۷ ـ البدایة و النهایة ج ۵ ص ۳۰۶ ـ فتح الباری ابن حجر عسقلانی ج ۶ ص ۱۳۹ . با این الفاظ هم نقل شده است : فوجدت فاطمه علی ابی بکر فی ذلک فهجرته فلم تکلمه حتی توفیت …. فاطمه بر ابوبکر غضب نمود پس با وی قهر کرد و با او سخنی نگفت تا وفات کرد . بخاری ج ۵ ص ۱۱۷ چاپ احیاء التراث و ج ۳ ص ۳۸ کتاب المغازی و نیز ج ۲ ص ۵۰۴ کتاب الخمس مشابه همین روایت آمده است . سنن الکبری بیهقی ج ۶ ص ۳۰۰ چاپ بیروت ـ صحیح مسلم ج ۴ ص ۳۰ کتاب الجهاد . السیر مشابه همین آمده است . و ج ۱ ص ۷۲ و ج ۵ ص ۱۵۳ .کفایة الطالب گنجی شافعی ص ۲۲۵ ـ تیسیر الوصول الی جامع الاصول شیبانی ج ۱ ص ۲۰۹ ـ الکامل فی التاریخ ابن اثیر ج ۲ ص ۱۲۶ ـ تاریخ الرسل و الملوک ج ۲ ص ۴۴۸ ـ شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج ۱ ص ۱۲۲ ـ مروج الذهب مسعودی ج ۲ ص ۱۴۴ ـ تنبیه و الاشراف ص ۲۵۰ ـ الصواعق المحرقه لبن حجر الهیثمی ج ۱ص ۱۲ ـ الاستیعاب ابن عبد البر ج ۲ ص ۱۴۴ ـ تاریخ الخمیس الدیار الکبری ج ۱ ص ۱۹۳ ـ الامامه و السیاسه ابن قتیبه ج ۱ ص ۱۴ ـ البداؤ و التاریخ المقدسی ج ۵ ص ۶۶ . و در جای دیگری از صحیح بخاری چنین آمده است : و خرجت فاطمة من الئنیا و هی غاضبة علیهما …. و فاطمه وفات کرد در حالی که نسبت به ابوبکر و عمر خشمگین بود . صحیح بخاری ج ۹ ص ۱۸۵ ـ فضائل ال خمسه من الصصاح السته ج ۳ ص ۱۹۰ .. از دلایل محکم در اینکه حضرت صدیقه شهیده (س) تا آخر عمر بر آنها غضبناک بود وصیت به اینکه ابوبکر و عمر به او نماز نگذارند و همچنین وصیت به دفن شبانه و مشخص نشدن مدفن ایشان است . این ابی الحدید میگوید : و الصحیح عندی أنها ماتت و هی واجدة علی ابی بکر و عمر و انها اوصت الا یصلیها علیها …. …. نظر صحیح نزد من اینست که : همانا فاطمه (س) از دنیا رفت درحالی که بر ابوبکر و عمر غضبناک بود ، تا آنجا که وصیت کرد آن دو بر او نماز نخوانند ك شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج ۶ ص ۵۰ . ابن ابی الحدید در جای دیگر میگوید : وردت به الروایات المستفیضه الظاهرة التی هی کالتواتر انها أوصت بأن تدفن لیلا حتی لایصلی الرجلان علیها و صرحت بذلک و عهدت فیه …. …. روایات مستفیضه که در حد تواتر است دلالت میکند که حضرت زهرا (س) وصیت نمود و ی را شبانه دفن کنند برای آنکه آن دو مرد (ابوبکر و عمر ) بر او نماز نخوانند و به این خواسته اش تصریح و تاکید فرمود و بر انجام آن پیمان گرفت گرفت . شرح نهج البلاغه ج ۱۶ ص ۲۸۱ . حرف ابن الحدید کاملا درست است زیرا در بسیاری از منابع عامه آمده است که : دفنها علی لیلا و لم یؤذن بها ابی بکر … امیر المومنان (ع) او را شبانه به خاک سپرد و ابوبکر را از آن خبر نکرد . تاریخ طبری ج ۲ ص ۴۴۸ و ۳۴۸ ـ دفن شبانه و خبر نکردن ابوبکر در منابع زیر از عامه روایت شده است : تاریخ المدینه نمیری ج ۱ ص ۱۹۷ ـ السقیفه و فدک : ص ۱۰۴ و ۱۰۷ ـ البدایة و النهایة ج ۵ ص ۳۰۷ ـ سنن الکبری ج ۶ ص ۳۰۰ ـ الاستیعاب ج ۴ ص ۱۸۹۸ ـ جامع الاصول ابن اثیر ج ۴ ص ۴۸۲ ـ المستدرک علی الصحیحین ج ۳ ص ۱۶۲ ـ کتاب بخاری ج ۳ ص ۳۶ و ج ۵ ص ۹ و ج ۷ ص ۸۷ ـ کتاب مسلم ج ۳ ص ۱۳۸۰ چاپ مصر ـ المنصف حافظ عبدالدین محمد بن ابی شیبه ج ۴ ص ۱۴۱ ـ شذرات الذهب ابی فلاح الحنبلی ج ۱ ص ۱۵ چاپ قاهره ـ الثغور الباسمه سیوطی ص ۱۵ چاپ بمبئی ـ تاریخ ابی ذرعه عبدالرحمان بن عمرو الدمشقی ج ۱ ص ۲۹۰ چاپ دمشق ـ شرح نهج البلاغه ابی الحدید ج ۶ ص ۵۰ ـ تاریخ یعقوبی ج ۲ ص ۱۱۵ ـ اکمال الرجال خطیب تبریزی ص ۷۳۵ چاپ دمشق ـ انسان العیون الشهیره بالسیره الجلیه شیخ علی ابن برهان الدین شافعی ج ۳ ص ۳۶۱ چاپ قاهره ـ سنن الکبری بیهقی ج ۴ ص ۲۹ چاپ حیدر آباد ـ مقتل الحسین ابوالموید موفق بن احمد ص ۸۳ ـ مجمع الزوائد الهیثمی ص ۲۱۱ ـ طبقات الکبری ابن سعد ذهبی ج ۲ ص ۱۲۸ چاپ بیروت ـ تهذیب الاسما حافظ النوری } ۲ ص ۳۵۳ ـ حلیه الاولیاء ابی نعیم اصفهانی ج ۲ ص ۴۲ چاپ مصر . حال که ابطال خلافت ابوبکر و عمر به سبب غضب حضرت صدیقه شهیده (س) ثابت شد به دلایل زیر : اولا حضرت صدیقه شهیده (س) به ابوبکر و عمر غضبناک شدند ثانیا خداوند به غضب حضرت صدیقه شهیده (س) غضبناک میشود ثانیا حضرت صدیقه شهیده (س) تا پایان عمر شریفشان از این دو راضی نشدند رابعا فردی که شامل غضب الهی باشد لیاقت جانشینی رسول خدا (ص) را ندارد . اما باید این نکته را مطرح نمود و آن اینکه غضب خدا بر ابوبکر و عمر تنها به ابطال خلافت آنها نیست بلکه …. ابوبکر و عمر را نیز ثابت میکند : افرادی که رسول خدا را اذیت میکنند برای آنها عذاب دردناک است . توبه / ۶۱ ، همانا افرادی که خدا و رسولش (ص) را اذیت میکنند خدا آنها را در دنیا و آخرت لعن کرده است و برای آنها عذاب خوار کننده آماده کرده است .احزاب / ۵۷ ، هر کس مستوجب خشم من گردد همانا خوار و هلاک شود . طه / ۸۱ ، اما افرادی که به دوستی میگزینند افرادی را غضب بر آنها شده است ( یعنی کسانی که ……. را دوست دارند ) در چه وضعی اند : ای اهل ایمان ، هرگز قومی را که خدا بر آنان غضب کرده است یار و دوست نگیرید که آنها از عالم آخرت به کلی مأیوسند چنانکه کافران از اهل قبور نومیدند . ممتحنه / ۱۳ . اما نتیجه سخط الهی چیست ؟؟؟ آیا کسی که در راه رضای خدا قدم بردارد مانند کسی است که راه غضب خدا پیماید که منزلگه او جهنم و بسیار بد جایگاهی است . آل عمران / ۱۶۲ . از همین جا هم مشخص میشود که ا……… جزء اصحاب واقعی پیامبر (ص) نبوده بلکه … بیش نبودند زیرا در مورد اصحاب آیات متعددی میگوید که اصحاب رسول الله (ص) افرادی اند که خدا از آنها راضی باشد : محمد رسول الله والذین معه اشداء علی الکفار رحماء بینهم تراهم رکعا سجدا یبتغون فضلا من الله و رضوانا . فتح / ۲۹ . ، خدا به تحقیق از مومنین راضی شد . فتح / ۱۸ ، و آنان که سبقت به ایمان گرفتند از مهاجر و انصار و آنان که به نیکی پیروی آنان کردند خدا از آنها خشنود است و آنها از خدا خشنودند . توبه / ۱۰۰ … اما نتیجه غضب الهی چیست ؟؟؟ بگو ای پیغمبر شما را آگاه سازم که کدام قوم را نزد خدا بدترین پاداش است ؟ کسانی که خدا بر آنها لعن و غضب کرده و برخی از آنها را بوزینه و خوک و بنده شیطان کرده است این گروه را نزد خدا بدترین منزلت است و آنها گمراه ترین مردم از راه راستند . مائده / ۶۰ ، و در ادامه آیه توضیح میدهد که افرادی که مورد لعن و غضب قرار میگیرند چنین اند که : و چون آنان نزد شما آیند میگویند ما ایمان آورده ایم و حال آنکه با همان کفر و انکار که به اسلام درآمدند باز از اسلام بیرون شوند و خدا به کفر و نفاقی که در درون دل پنهان دارند داناتر است . مائده / ۶۱ …. پس ثابت شد که ….. . یا علی
آقای اسلامی بنظرت ما چه تفاوتی با کوفیان داریم ، کوفیان میدونستند امام حسن (ع) از اهل بیت پیامبر (ص) است و امام بر حق است ولی بازم به مبارزه با امام حسین (ع) پرداختند . ما میدونیم ….ها کافرند ولی بازم میایم ازشون در مقابل برادران شیعه خودمون دفاع میکننیم ….. کوفیان غافل بودن و امثال مثل شما هم غافل …. یک حاج آقایی خوب میگفت : کوفیان غافل بودن و شامیان جاهل درست مثل الان . یاعلی
خدمت آقا سید مرتضی! شما که انقدر مطمئن حرف بزنی پس بگو امام علی (ع) و امام حسن و امام حسین (ع) چرا در فتح ایران به عمر کمک کردند؟ سوال دوم من این است که شما چرا احادیث را اینگونه لیست می کنی؟ اگر می خواهید علمی صحبت کنید باید یک حدیث بیاورید و روی همان بحث کنید. این طوری می خواهد مثلا آقای ملکی کدام حدیث را به شما جواب بدهد. بعدش شما متخصص چه رشته ای هستی که به این راحتی حدیث نقل می کنی؟ علما برای نقل حدیث از مراجع اجازه می گرفتند چون می دانستند اینها درباره صحت و سقم و شأن آن اطلاع کافی ندارند. و در پایان شما می خواهی ایران شبیه عراق و سوریه و پاکستان شود که شیعه و سنی به جای قرار گرفتن مقابل دشمنان اسلام، مقابل خودشان قرار بگیرند. دیروز یک فیلم دیدم که نیروهای پرچم فلسطین را آتش می زدند و می گفتند ما نمی خواهم ذهن ما از دشمن اصلی ما یعنی شیعیان منحرف شود. آنها شیعه را دشمن اصلی خودشان می دانستند و کاری به اسرائیل نداشتند. همان راهی که شما الان داری می ری.
آقا سعید من براساس قرآن و روایت ثابت کردم که …. و …. کافرند
بنده قبول ندارم که امام علی علیه السلام در فتح ایران به عمر بن خطاب کمک کرده اند. اساسا مشروعیت فتوحات زیر سوال است. اینکه گفته می شود امام حسن ع و امام حسین ع در فتح ایران شرکت داشتند نیز سخن محکم و معتبری نیست.
درباره کافر بودن خلفا نیز آقای سید مرتضی باید توجه کنند که «کفر» معانی مختلفی دارد. درجاتی دارد. هر کس گناهی انجام دهد دچار یک درجه از کفر و ناسپاسی شده است. اما کفری که به معنای خروج از اسلام و ارتداد باشد و دیگر نشود با یک شخص ازدواج کرد یک اصطلاح فقهی خاص است. کلمه کفر در قرآن معانی مختلفی دارد اما در فقه یک اصطلاح خاص است. خلفا طبق اصطلاح فقهی کافر نبودند لذا امیرالمومنین علیه السلام در نماز جماعت آنها شرکت می کرد.
آقای سید مرتضی! شما مطمئن هستید که با کوفیان فرق دارید؟! یعنی کسی که بر خلاف توصیه اهل بیت علیهم السلام تظاهر به لعن علنی می کند آیا حاضر است در معرکه کربلا جان خود را نثار کند؟! اتفاقا کسانی که خیلی شعار تشیع می دهند و در این زمینه کاسه داغتر از آش می شوند در کربلا هم بیشتر رفوزه می شوند. شما الآن نمی توانید در اینترنت جلوی دهانتان را بگیرید و به تصویه اهل بیت ع مبنی بر همزیستی مسالمت آمیز با اهل سنت پایبند باشید. چطور در عاشورا می توانید جلوی پاهایتان را بگیرید و فرار نکنید؟! چرا خیال می کنید فقط شما شیعه هستید ولی ما که مودبانه با اهل سنت گفتگو می کنیم منحرفیم؟! برادر عزیز! معصوم ع فرمودند: ما شیعتنا الا من اتقی الله یعنی فقط اهل تقوا شیعه ما هستند. کسانی که تظاهر به لعن می کنند و نزاع بیهوده ایجاد می کنند اهل تقوا نیستند. شما وقتی شیعه واقعی هستید که مطیع فرمان اهل بیت ع بشاید. اهل بیت ع فرمان داده اند که تظاهر به لعن نکنید. بیش از ۱۰۰ روایت درباره مدارا با اهل سنت داریم. خودتان را به نشنیدن نزنید. خودتان را به خواب نزنید.
من نمیدونم حرف شما چیه ؟؟؟ یه بار میگید لعن از زبان ائمه (ع) صورت نگرفته و توصیه نشده یه بارم میگید لعن از زبان ائمه (ع) صورت گرفته ، شما خودت با خودت درگیری … بعدا شما خودتونو باسواد میدونی … اونا هم توهین های خودشون رو میکنند . شما یه جور حرف میزنید انگار امام زمان (عج) ظهور کنند شما سرباز با وفای ایشون هستید . هه . آقایی کسی نمیتونه ادعا کنه سرباز امام زمان (عج) هستش . در ضمن روایت هست کسانی که از لعن اون …. جلوگیری میکنند وقتی امام زمان (عج) ظهور کند آنها جلوی آن امام (ع) میایستند . یاعلی
📌 خوشا به حال شيعياني كه در زمان غيبت امام زمان ارواحنا فداه دست از تبري بر نميدارند.
عن الإمام موسى بن جعفر عليهما السلام :
… طوبى لشيعتنا المتمسكين بحبلنا في غيبة قائمنا ، الثابتين على موالاتنا و البرائة من أعدائنا ، أولائك منا و نحن منهم ، قد رضوا بنا أئمة و رضينا بهم شيعة ، فطوبى لهم ثم طوبى لهم ، و هم والله معنا في درجاتنا يوم القيامة .
خوشا به حال شيعيان ما ، آنان كه در زمان غيبت امام زمان علیه السلام به ريسمان ما چنگ میزنند ، و بر ولایت ما و بیزاری از دشمنان ما ثابت قدم هستند ، وانان از ما هستند و ما از آنها هستیم ، ما را به عنوان امام میپذیرند و ما آنان را به عنوان شیعه و پیرو خودمان میپذیریم ، پس خوشا به حال آنان سپس خوشا به حالشان ، و به خدا قسم آنان در روز قیامت در درجات ما با ما هستند .
📓کمال الدین ج۲ص۳۶۱
کفایة الاثر ص٢٦٩
إعلام الوري ج٢ ص٢٤٠
كشف الغمة ج٢ ص٥٢٤
منتخب الانوار ص٨٠
نوادر الاخبار ص٤٢٠
الوافي ج٢ ص٤٤٢
إثبات الهداة ج٥ ص٩٢
بحار الانوار ج٥١ ص١٥١
إلزام الناصب ج١ ص٢٠٣
🌴🌴🌴🌴🌴
کدام یک معتبر است؟ این منابع که غالبا دست چندمه. من نمی گویم روایت غلطه ولی به نظر می رسد قطار سندهای واسطه ای هدفداره!!
این روش بحث شما نشان می دهد که شما اهل سفسطه گری هستید من کل متن ها رو خوندم ولی شما قصد دارید جهت دهی بحث ها رو تغییر دهید. در دین اسلام ب هر کسی گفت من اسلام آوردم ما باید قبول کنیم که او مسلم است. همانطور که پیامبر در فتح مکه چنین کرد. ضمنا شما در همان مطلب لعن نیز مرتب به احادیث مختلف اشاره می کنید و اینجا این امکان برای مخالفات وجود ندارد که به یکباره صد تا حدیث که هر کدام می تواند کتابی باشند را به شما جواب بدهند پس اصول بحث را رعایت کنید. خواهشا.
خطاب به سید مرتضی عرض می کنم: ما هیچ تناقضی در حرفهایمان نیست ولی متاسفانه شما خودتان را به خواب زده اید. برادر عزیز آنچه واجب است برائت است نه تظاهر به لعن با ذکر نام. بنده از ماسال نیوز هم تعجب می کنم چرا اجازه نشر کامنتهای تکراری را می دهد. مطالب شما را بنده بارها پاسخ گفته ام و هر عاقلی جوابهای ما را می فهمد ولی سیدمرتضی خودش را به نفهمیدن زده است. اصلا موضوع برائت با موضوع تظاهر به لعن با ذکر نام جداست. سید مرتضی سعی می کند ماسال نیوز را به مکانی برای تبلیغ حرفهای تکراری خود تبدیل کند. به نظرم پاسخهایم در کامنتهای قبلی روشن بوده و اگر ایشان متوجه نمی شود یا تناقضی حس می کند خودش نمی خواهد متوجه شود. والسلام
در هر حال ۹۹ درصد شیعیان اعتقادی به تظاهر به لعن ندارند و با سیدمرتضی که در این مطلب کامنتهای زیادی نوشت و سعی کرد خود را به نفهمیدن بزند مخالفند. اگر یک درصد از شیعیان همانند این برادر باشند ۹۹ درصد دیگر بر خلاف ایشان رفتار می کنند و هرگز از شیوه عقلانی و استدلالی و همزیستی مسالمت آمیز با اهل سنت فاصله نخواهند گرفت
منطق اهل بیت ع قوی است، ولی یک مانع در برابر آن وجود دارد که خیلی قوی است و دشمن به آن پی برده و آن تحریک عصبیت است که شمشیر منطق را از کار می اندازد و فکر و راه این آقا و مانند او ابزار اصلی تحریک عصبیت اند، مع الاسف الشدید!
واقعیت اینست که تهمتهای زیادی به آیت الله وحید زده می شود و طوری وانمود می شود که گویی ایشان خواهان جنگ بین شیعه و سنی هستند. عده یا افراطی احمق همواره می خواهند خودشان را پشت سر آقای وحید و برخی از مراجع دیگر پنهان کنند. مردم ما هوشیارند و هر شایعه ای را باور نمی کنند.
وقتی امام معصوم صلوات الله علیه می فرماید هر کس مقدسات سایر مذاهب را نام ببرد و تظاهر به لعن کند ملعون است ما اگر شیعه هستیم باید قبول کنیم نه اینکه کاسه داغتر از آش شویم. تشیع مذهب صداقت ف ادب و استدلال است نه مذهب فحاشی. بحمد الله اکثر قیرب به اتفاق ما شیعیان به این نکات توجه داریم و مسأله برائت را با تظاهر به لعن خلط نمی کنیم
اهل بیت علیهم السلام آنقدر با اهل سنت به نیکویی رفتار می کردند که بسیاری از اهل سنت در جنگ صفین در رکاب امیرالمومنین ع جانفشانی کردند و جانشان را فدای اسلام کردند. همچنین امام صادق ع برای فقرای اهل سنت نان می بردند. کسانی که در کامنتها و در فضای اینترنت به مقدسات اهل سنت توهین و فحاشی می کنند شیعه اهل بیت ع نیستند بلکه برده خودخواهیهای خودشان هستند. شیعه واقعی از معصوم ع پیشی نمی گیرد.
وقتی امام معصوم صلوات الله علیه می فرماید هر کس مقدسات سایر مذاهب را نام ببرد و تظاهر به لعن کند ملعون است ما اگر شیعه هستیم باید قبول کنیم نه اینکه کاسه داغتر از آش شویم. تشیع مذهب صداقت ف ادب و استدلال است نه مذهب فحاشی. بحمد الله اکثر قیرب به اتفاق ما شیعیان به این نکات توجه داریم و مسأله برائت را با تظاهر به لعن خلط نمی کنیم
خیلی جالب است تمام احادیثی که اقای سید مرتضی اورده است چه معتبر چه غیر معتبر تایید بر این است که در هیچ یک از این احادیث به طور علنی و واضح لعن بر اشخاص معینی نیست بلکه به صورت کلی یا سر بسطه ظالمین ودشمنان اهلبیت لعن شده اند ، ولی متاسفانه این سید بزرگوار تفسیر به رای کرده و هرجا نوشته دو نفر یا کافرین وظالمین داخل پرانتز نوشته ابوبکر و عمر این درست نیست و جای توبه دارد به امید بصیرت علوی برای همه شیعیان انشاء الله یادمون نره یکی از راهای زمینه ساز برای ظهور اقا امام زمان علیه السلام ایجاد وحدت بین همه ی مسلمانان چه شیعه و چه سنی است با عمال خود ظهور را به تاخییر ندازیم اللهم عجل الفرجهم
به نظر من نام سید مرتضی مستعار است.
آ سید مرتضی برادر،نرود میخ آهنین در سنگ
اینان دقیقا مصداق جماعت بتریه هستند،هم موافق ولایت امیرالمؤمنین علی علیه السّلام هم دشمن دشمنان اهل بیت علیهم السلام
خودتان را خسته نکنید برادر،یا امیرالمؤمنین علی علیه السّلام
اللهم العن الجبت و الطاغوت
وقتی امام معصوم صلوات الله علیه می فرماید هر کس مقدسات سایر مذاهب را نام ببرد و تظاهر به لعن کند ملعون است ما اگر شیعه هستیم باید قبول کنیم نه اینکه کاسه داغتر از آش شویم. بنده آدرس انبویه از روایات را در کامنتهایم آورده ام ولی شما بدون مراجعه و شتابزده نظر می دهید.
آیا به نظر شما خود اهل بیت علیهم السلام بتری بودند؟! وقتی امام صادق ع با ابوحنیفه گفتگو می کرد آیا به او فحاشی می کرد؟!! برادر عزیز! چشمتان را باز کنید. کمی قرآن بخوانید. چرا به این سادگی برچسب می زنید؟! بنده برائتم از شما کمتر نیست ولی راه ابراز برائت این نیست که شما اصرار دارید. لطفا پاسخهای بنده به کامنتهای مختلف را بخوانید تا دچار سوء تفاهم نشوید.
خیلی جالب است تمام احادیثی که اقای سید مرتضی اورده است چه معتبر چه غیر معتبر تایید بر این است که در هیچ یک از این احادیث به طور علنی و واضح لعن بر اشخاص معینی نیست بلکه به صورت کلی یا سر بسطه ظالمین ودشمنان اهلبیت لعن شده اند ، ولی متاسفانه این سید بزرگوار تفسیر به رای کرده و هرجا نوشته دو نفر یا کافرین وظالمین داخل پرانتز نوشته ابوبکر و عمر این درست نیست و جای توبه دارد به امید بصیرت علوی برای همه شیعیان انشاء الله یادمون نره یکی از راهای زمینه ساز برای ظهور اقا امام زمان علیه السلام ایجاد وحدت بین همه ی مسلمانان چه شیعه و چه سنی است با عمال خود ظهور را به تاخییر ندازیم اللهم عجل الفرجهم
سلام
بنده مثل شما مرجع نگر نيستم و تخصصش را هم ندارم ولي آقاي ملكي را در گفتار معقولانه تر يافتم و بيشتر آن را با مقتضيات مسلماني و دين مبين اسلام منطبق ميدانم.
ظلم ستيزي را هم ملاك يك مسلمان ميدانم اما بايد عقبه ي آن را در حال مشاهده كنيم به اين معني كه اگر ما واقعاً ظلم ستيز هستيم بايد منجر به اين گردد كه افراد اجازه نيابند به ديگران ظلم كنند و در جامعه عدالت حكمفرما گردد. به نظر من -در چهره اي كه از امام پاكان حضرت علي ع در ذهن دارم- اين امر بارزترست تا لعن و چيزهايي از اين قبيل ( حتي ميتوان گفت لعن جايگاهي ندارد ) و به زبان نيكوتر ايشان را با عدالتخواهي شان ميشناسند نه با لعن كردن و اگر انتقادي هم دارند باز به خاطر اين بوده است كه جامعه صبغه ي اسلامي به خود بگيرد. اين گونه كه بعضيها تصويرسازي ميكنند ما بايد صبح تا شب مشغول بد و بي راه گفتن از اين و آن باشيم و اين با شأن يك مسلمان نيك انديش نسبت ندارد.
در ضمن -به خودم ميگويم- ما از تفكر قرآني بسيار فاصله داريم و دائما مشغول پرداختن به موضوعاتي هستيم كه نميدانم چند وجه از دين مبين اسلام را آشكار ميسازند؟
آيا شخصيت نگري ما گاه افراطي نيست و از حقيقت دين اسلام غافل نشده ايم؟
آيا اين كه خداوند ما را به وحدت توصيه فرموده است تنها در ذيل يك فرقه خاص مي گنجد؟
متأسفانه آنگونه كه خداوند رابطه ي ما را با اهل كتاب تبيين ميكند ما رابطه ي خود را حتي با ساير مسلمانان تبيين نمي كنيم و به همين خاطر به جاي تفكر سازنده و انتقاد توام با خيرخواهي هميشه تيغ تيز عقايد يك جانبه ي خود را بر پيكره ي اسلام فرو مي كنيم و بر اين باوريم كه به حقّ ايم.
بياييد گاه اگر به ديگران توجه ميكنيم براي اين باشد كه خود در غرقاب تباهي ها و كاستي ها فرو نرويم و كار خدا را به خدا واگذاريم. چون در نهايت خداوند اسرع الحاسبين و احكم الحاكمين ست.
با سلام خدمت تمام عزیزان بنده یک گلایه از یک نظر دارم و آن در مورد حضرت زهرا است که گفتند هنگامی که بر در خانه آن بزرگوار حمله کردند آنها را لعن کرد و در حالت عصبانیت بود سوال: آیا معصومین ما از روی عصبانیت حرفی می زنند امام حسینی که حاضر به شفاعت شمر می شود تربیت شده این بانوی بزرگوار است پس لطفا در گفته های خود دقت کنیم
ضمن عرض سلام محضر جناب “هیچکس” باید عرض کنم: اگر روایتی که می گوید حضرت زهرا(س) هنگام حمله ی مهاجمان به در خانه خود “آنها را لعن فرموده اند صحیح باشد معنایش اینست که “در شرایط رویارویی و از باب مقابله به مثل می توان لعن با ذکر نام کرد”. بنده نگفتم که “حضرت زهرا س از روی عصبانیت لعن فرمودند زیرا همانند شما معتقدم آن حضرت در حال عصبانیت نیز معصومند. سخن در اینست که “شرایط رویارویی” با “شرایط عادی” تفاوت مهمی دارد همانگونه که “شرایط جنگ” با ش”شرایط آتش بس” فرق دارد. یعنی هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد. اینکه حضرت زهرا(س) در “گرماگرم رویارویی و کشمکشها” لعن فرموده اند دلیل نمی شود شیعیان در “شرایط آتش بس” نیز همان ادبیات را در پیش بگیرند. اهل بیت(ع) در شرایط آتش بس از تظاهر به لعن با ذکر نام پرهیز می کردند و ما نیز باید چنین باشیم.
ضمنا اینکه بعضیها می گویند “حضرت سیدالشهدا علیه السلام از شمر شفاعت خواهند کرد” هیچ سند معتبری ندارد و فقط ناشی از خواب و خیالهای برخی از منبریهاست بنابراین نباید تکرار شود. ما مامور هستیم شمر را لعن کنیم و او را اهل جهنم می دانیم زیرا قرآن فرموده: کسی که مومنی را از روی عمد به قتل برساند مورد خشم خداست و اهل جهنم است. ما نمی توانیم بخاطر حرفهای فلان منبری، آیه قران را کنار بگذاریم.
شماضعف ایمان داریددرک لعن وقوی دانستن سندهافقط یک چیزمیخواهد. ایمان….
این سایت دیگه واسه کدوم خریه
بیسوادان
در جایی که میتوان با استدلال و برهان مبتنی بر حقایق و سندهای تاریخی و مذهبی و تفاسیر متعدد قران کریم حتی از کتابهای طرفین حقانیت را اثبات نمود . و گذشت زمان نیز آن را ثابت کرده است دیگر چه نیازی به توهین خواهد بود . که این امر بیشتر از آنکه دشمنی طرف مقابل را برانگیزد موجبات بر انگیخته شدندتفکر ات آنها شده ، و این به رضایت خدا و رسولش و ائمه اطهار (ص) نزدیکتر است . چون پیامبران برای وصل کردن آمده اند نی برای فصل کردن ، در جای که شما به توهین کردن میپردازید ، دیگر جای برای تفکر باقی نمیماند. تو هین های متقابل موجب بروز هرج و مرج و نزاع و درگیری و نا امنی در جامعه میشود و حاصل این نا امنیها موجب ضعف و سقوط جامعه و در راس آن از بین رفتن فرصتهای فکری خواهد شد که این مرضی رضای خداوند تعالی نخواهد بود
در پاسخ به جناب پارسا باید گفت تقیه کردن عمار مورد تائید پیامبر (ص) بود . بنابر این شما در این مورد بر پیامبر ایراد گرفته اید
با سلام و خسته نباشید
به برادر عزیزم سید مرتضی و جناب اسلام ملکی
خسته نباشید
جسارتا چند عرض کوتاه خدمت شما بزرگواران داشتم
بنظر بنده اینطور رسید که عامل اینهمه کشمکش بین دو شما دو محب اهل بیت ع بخاطر این مسئله هست که دو مقوله رو از هم جدا ندونستیم
و آن هم ابراز این برائت و تبری هست
چگونه باید ابراز کنیم
و کجا مجازیم کجا واجب است کجا حرام
همانطور که میدانید چنانچه احکام اسلام فتوایی هست دیگر مسائل مربوط به دین هم فتوایی میباشد
یعنی یا بایستی فقیه باشیم یا مقلد
این از این مسئله
مسئله بعدی ک باعث گفت و گوی بیش از اندازه شد (فقط نظر خودمو عرض میکنم ب شما عزیزان نه قصد جسارت دارم نه چیز دیگر) این بود ک موضوع بحث درسته که برائت علنی مد نظر بود ولی لحن شما این تصور رو به خواننده القا میکنه که برائت از بن مشکل دار است (با تایید کردنتون در بین متن هم بقول ما (خالا خاطیری قالماسین) چیزی گفتین و با زبان بی زبانی لعن را چیز بی ارزشی جلوه دادین
همانطور که نوشتین در مجلس خصوصی هم لعن نگفتن(درسته نگفتین حرامه ولی با زبان بی زبانی دارین فتوا میدین)
سید مرتضی جان؛عزیز در مورد مطالب شما هم باید بگم که شما روایات رو بقول برادر عزیزمون در دو مقوله مختلف خلط کردین
برائت(لعن یک جلوه از روش ابراز این برائت لله است) ب صراحت روایات جزو اساس دین میباشد
و شما جناب ملکی معاف چطور میگین برائت ریشه قرآنی نداره با وجود این همه مشتقات از برائت در قرآن
انجا که حکم به بیزاری میده
اونجا که حضرت ابراهیم(ع) و پیروانش رو بخاطر برائتشون از دشمنِ خدا ستایش میکنه
و موارد دیگر
مسلما این حرفتون که خودتون فرمودین کاسه داغتر از اش نباشیم(حضرت امیر(ع) در جنگ دوس ندارم از دشنام دهندگان باشید….)حرف بجایی بود و ما هم کاسه داغتر از اش نباید بشیم خدا در قران در موارد فراوان زبان ب لعن باز کرده مقدس تر از خدا نشویم و لعن را تحریم نکنیم(بطور کلی)
جناب سید مرتضی و باز هم در مورد مطالب شما چند روایت را خالی از لطف نیست از نظر بگذرانیم
حضرت میفرمان(مضمون روایت)
کسی که تقیه را تا قیام امام زمان رد کند کنار بگذارد از ما نیست و تعابیر دیگر
در روایت دیگری حضرت میفرمان(مضمون روایت):
گاهی میشود کسی از من حرفی میشنود(حدیثی) و بخاطر نقل کردن ان در این سو و ان سو من لعن را بر او جایز میشمارم.
و یا روایات در باب برخورد با شخص لعن کننده در مسجد
تقیه از مسلمات دین و مکتب ناب ماست همانطور که برائت جزو اساس دین ماست
کسی که حب و بغض نداشته باشد دین ندارد (مضمون)
نظر بنده این هست همانطور که برادر عزیزم سید مرتضی لحنی افراطی در مطالبش هست
جناب ملکی معاف نیز تفریطی برخورد میکنند
ولایتی که در ان برائت نباشد و حب ای که در ان بغض نداشته باشیم دروغگو هستیم به گفته صریح معصوم
برائت یعنی با حق هستم و با باطل نیستم
برائت از مسلمات و جزو اساس دین هست
ولی نکته اینجاست که چگونگی ابراز برائت((قلبی زبانی عملی)همانطور که گفته شد اصل برائت فریضه ای قلبی میباشد و ابراز ان بصورت زبانی و عملی نمود فراوان دارد گاهی افشای مطاعن خلفا همانند علامه امینی(جدال احسن)برائت زبانی و عملی است و گاهی لعن کردن(چرا که خدا لعن کرده و من مقدس تر از خدا نیستم و تفکر همه حق هستند و محب همه باشیم (افکار تصوف است نه مکتب جعفری )البته از حرفم برداشت سو نشود گفتم خدا لعن کرده نگفتم ب اسم لعن کرده و ب فرموده حضرت که ب ان مرد در مسجد خطاب نمود و بر اساس روایات دیگر این کار باعث رنجش حضرات معصومین است) را باید دانست والسلام علی من اتبع الهدی
و مطلبی دیگر راجع به محمد بن ابی بکر
حضرت امیر المومنین ع میفرمایند: پاکی او از طرف مادرش به او رسیده (اسما ک شیعه مولا علی بود و متنفر از خلیفه اول)
و پسرش نیز از شیعیان خالص امام علی ع بود
… و روش استنباط شما در مورد پاک بودن نطفه خلیفه اول با توجه به ادعیه(اصلاب شامخه و …)
همونطور ک میدونید ان شاء الله دو نوع روش بررسی روایت هست
یک عده از فقها و علما همچو شما به عقیده ای معتقد میشوند و روایات را بر اساس ان محک میزنند پس ناچار میگوییم اگ اینطوری گفتن از مادر هم که انتقال میابد “پس” نطفه جناب اقا پاک بوده شکی نیست
یک عده هم میگن نظر اهل بیت چی بوده منظورشون از اصلاب و رحم پاک چی بوده جسارتا
وقتی با این دید نگاه کنیم خیلی از حرفا برچیده خواهد شد
موفق باشید
ببخشید بابت این سوال کامنت خواستم بزارم که اصل کاری یادم رفت
ادرس اون حدیث ک فرمودین زمین رو شاخ گاو هستو فلانو میخواستم
ممنون
با سلام شما از کجا تفسیر کردین که مومنین در ایه مذکور ک میفرماید المومنون اخوه منظور مسلمانه خدا بلد نبود بگه مسلمان؟
روایات ذیل ایه رو ندیدین حضرت فرموده و خدا نفرموده مسلمانان برادرن فرموده مومنین برادرن یعنی شیعیان
مگر میشه شیعه علی با شیعه معاویه برادر باشه
چطور که در تاریخ هم شاهد انیم که وقتی شیعه علی ع از ولایت دفاع میکند تا مخالف را خار سازد به او (میثم اگر اشتباه نکنم) میگوید دست از این بحث ها بردار ما برادریم و او در پاسخ میگوید ولی من برادر تو نیستم(یعنی برادر که هیچ من از تو برائت میجویم)
این برداشت شخصیتونم از ایه قران باز بر اساس همون مبناتونه که قبلتر عرض کردم
و ایه رو با توجه ب اعتقادات خودتون تعبیر مینمایید
و در جستجوی معنای حقیقی که نظر حدا چیست(ک نظر خدا را فقط از زبان مفسیرین واقعی قران که اهل بیت طهارت هستند ) میتوان یافت و لا غیر
کل ما لم یخرج من هذا البت فهو باطل
معارف را فقط از جایگاه ان ک اهل بیت ع است بایست گرفت
در پاسخ به اینکه فرمودید: “از کجا تفسیر کردین که مومنین در ایه مذکور ک میفرماید المومنون اخوه منظور مسلمانه خدا بلد نبود بگه مسلمان؟”
عرض می کنم:
آیات قبل و بعد از همین آیه را در سوره حجرات ببینید تا مطلب روشن شود.
وقتی می فرماید : ” وان طائفتان من المؤمنین اقتتلوا فأصلحوا بینما”(آیه ۹ سوره حجرات) یعنی دو گروه زا مومنان با هم جنگ کرده اند. حال سوال اینست که آیا ممکن است دو گروه از مومنان واقعی با هم بجنگند؟! وقتی دو گروه با هم می جنگند یا هر دو بر باطلند یا دستکم یکی از آنها اهل باطل هستند بنابراین نمی توان هر دوی آنها را “مومن” نامید.
وقتی قرآن هر دو گروه را مومن نامیده معنایش اینست که در اینجا دستکم درباره یکی از این دو گروه مقصودش از مومن ، همان “مومن ظاهری” یعنی “مسلمان” است. وگرنه دو مومن واقعی هرگز با هم قتال نمی کنند.
اما دلیل دیگری که برای این موضوع باید ذکر کرد اینست که قرآن در جاهای دیگر نیز احیانا “مومن” را به معنای “مسلمان” به کار برده است و اینطور نیست که در همه جای قرآن “ایمان” به معنای “ایمان راستین” باشد بلکه گاهی به معنای “ایمان ظاهری” یعنی همان “اسلام” است مثلا آیه ای که می فرماید: “یا ایها الذین آمنوا آمنوا”(سوره نساء آیه ۱۳۶) یعنی “ای کسانی که ایمان آورده اید ایمان بیاورید” معنایش اینست که ای کسانی که ایمان ظاهری (اسلام) آورده اید از ایمان (حقیقی) بهره مند شوید.
بنابراین در اینجا دستکم ۲ دلیل قرآنی برای تفسیر خود بیان کردیم.
دلیل دیگر دلیل تاریخی و حدیثی است:
نقل شده که امام علی ع در جنگهای خود به آیه شریفه ” و ان طائفتان من المومنین اقتتلوا فاصلحوا بین اخویکم” استناد می فرمودند. معنایش اینست که امام علی ع نیز کلمه مومن را در این آیه به معنای مسلمان ظاهری می گرفتند که حتی شامل مارقین و قاسطین و ناکثین میشد.
کامنت اولی رو تایید نکردین؟
لطفا مشکل کامنت اولم رو ک تایید نکردین ب ایمیلم بفرستین
ممنون تایید شد .
احتجاجات و جوابتان کاملا ندارست است.اگر شما زیارت عاشورا و در عین حال عدم لعن مقدسات سنی ها را قبول دارید .پس با لعن ابوسفیان و معاویه چکار میکنید ؟ که سنی به انها علی الخصوص معاویه احترام دارند .
و دوم این ایه
إِنَّ ٱلَّذِينَ يَكْتُمُونَ مَآ أَنزَلْنَا مِنَ ٱلْبَيِّنَٰتِ وَٱلْهُدَىٰ مِنۢ بَعْدِ مَا بَيَّنَّٰهُ لِلنَّاسِ فِى ٱلْكِتَٰبِ ۙ أُو۟لَٰٓئِكَ يَلْعَنُهُمُ ٱللَّهُ وَيَلْعَنُهُمُ ٱللَّٰعِنُونَ
و خلفای سه گانه و همچنین عایشه شامل چنین ایه ای میشوند زیرا حق را کتمان کردند و به تقابل با ان پرداختند.
با سلام
من از این بحث ها زیاد سر در نمیارم ولی با آدمایی مثل سید مرتضی زیاد برخورد داشتم فقط از این همه بحث بینشون فهمیدم که این جور آدما(سید مرتضی و امثالشان) دقیقا ماجرای حکمیت را دوباره به جریان انداختن (لا حکم الا ائمه (ع) ) و حرف هیچ یک از حکما و علامه هارا قبول ندارند دقیقا همینجوریه که میگم/ حال سوال من اینه که اینهمه حدیث و روایات را بیان میکنید ایا مستقیم و بدون واسطه به ما رسیده؟ یا از همین علامه ها و حکما که شما قبولشان ندارید رسیده؟؟ وقتی شما آنهارا قبول ندارید چرا احادیثشان را بیان میکنید؟پس کار شما فقط لجبازی بیشتر نیست. عزیزان تاریخ تکرار میشه شک نکنید(ماجرای حکمیت و خوارج) در ضمن به گفته ی آقای ملکی معاف به همه ی احادیث نمیشه اعتماد کرد که /صاحب کتاب بحارالانوار خودش گفته من فقط احادیث را جمع آوری کردم و وقت برسی صحت آنها را نداشتم… دوستان عزیز شیعه هزاران ساله که بر این عقاید پایبنده حالا چند نفر مثل آقا سید مرتضی پیدا شدن که این جریانها را راه انداختن و یکی دو سال هم بیشتر نیست که این بحث هارا میکنن و این فقط و فقط کار دشمنه برا تفرقه انداختن بین مسلمین/و مهمتر اینکه این آدما مصداق کسانی میشن که آخرالزمان ایمان خیلی ها برمیگرده و بی بصیرت میشن امیدوارم همچین آدمایی توبه کنن و فریب دشمانان را نخورن. با تشکر
در اواخر ریارت امام رضا در مفاتیح چنین لعنی امده است اللَّهُمَّ الْعَنْ قَتَلَةَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ وَ قَتَلَةَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ عَلَيْهِمُ السَّلامُ وَ قَتَلَةَ أَهْلِ بَيْتِ نَبِيِّكَ اللَّهُمَّ الْعَنْ أَعْدَاءَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ قَتَلَتَهُمْ وَ زِدْهُمْ عَذَابا فَوْقَ الْعَذَابِ وَ هَوَانا فَوْقَ هَوَانٍ وَ ذُلا فَوْقَ ذُلٍّ وَ خِزْيا فَوْقَ خِزْيٍ اللَّهُمَّ دُعَّهُمْ إِلَى النَّارِ دَعّا وَ أَرْكِسْهُمْ فِي أَلِيمِ عَذَابِكَ رَكْسا وَ احْشُرْهُمْ وَ أَتْبَاعَهُمْ إِلَى جَهَنَّمَ زُمَرا پس چه کسانی در خانه اهل بیت را اتش زدند عمر ملعون نبود. روایت از امام زمان (ع) امده که در مفاتیح هم هست شما چرا عاشورا نمی خوانید.عاشورا عاشورا عاشورا تاکید امام برای ابن است که هیچ زیارتی مثل عاشورا این همه لعن و نفرین بر قاتلان و دشمنان اهل بیت نشده
علی آقای گل اگه به حرفای آقای ملکیه معاف دقت کنی میبینی که نوشه لعن کردن به صورت کلی هیچ اشکالی نداره و هیچ کس هم منکر این نیست ولی توهین به مقدسات و شخصیت های یه مذهبی منع شده حتی تو خوده قرآن هم آمده که خداوند میفرماییند به بت های آنها اهانت نکنید که آنها هم به خدای شما اهانت کنند. یکم واقع بین باش عزیز الان تو این شرایط و تواین زمان باید آگاه به زمان باشی / درباره زیارت عاشورا هم لعن به صورت کلی کرده و اسمی از او چهار نفر برده نشده / زیارت عاشورا یک حدیث قدسیه که مستقیم از طرف خدا نازل شده اگه خدا خودش میخواست چرا اسم اون چهار نفرا نبرده؟؟؟؟ چرا به صورت مبهم بیان کرده؟؟ اگه اسم میبرد دیگه سنگ روی سنگ بند نمیشد.
[…] آیا لعن خلفای اهل سنت در احادیث ائمه (ع) توصیه شده است؟ &#… […]
[…] آیا لعن خلفای اهل سنت در احادیث ائمه (ع) توصیه شده است؟ &#… […]
اگر دقت کرده باشید خداوند فقط شیطان را لعنت کرده است آن هم تا روز معین ( قیامت ) پس زیاده روی نکنید.
اگر توان دارید انسانها را به راه راست هدایت کنید وگرنه به این توجه کنید که حرکت بشر به سوی خیر مد نظر است و تا جایی که می توانید انسانها را به ای راه کشاندن
با لعنت کردن مگر بر شیطان هیچ کاری ساخته نمی شود.
سلام
لعن سه ظالم اولی و دومی و سومی، در زیارت عاشورا آمده است، و لعن ظالمان به طور کلی نیست، همه هم میدانند سه ظالم اول کی هستن.
چطور این مواردو توجه نکرده ايد؟!!!
خیر، در قرآن خیلی لعنت شدن، نه فقط شیطان
بهتره طوری رفتار کنیم که به گفته خیلی علما، “حق پوشی نکرده باشیم به بهانه ایجاد وحدت و عدم اختلاف،
تبیین حقیقت و در نتیجه وحدت عقیده ، عاملی مهمتر و موثرتر از وحدت ظاهری هست”
در متن بالا، قبل از همه ی این بحثها، آورده آید: “لعن ظالمان به طور کلی در زیارت عاشورا آمده”
این همه بحث لازم نیست که،
اللهم خص انت اول ظالم بالعن منی وابدا به اولا ثم العن الثانی و الثالث و الرابع
،
پس این درست نیست که لعن ظالمين فقط کلی در زیارت عاشورا آمده، خیر اسم سه ظالم اولی نیومده ولی غیر مستقیم به این صورت که شماره گذاری شدن، یعنی روی اون سه نفر دقیقن دست گذاشته شده.
انتشار این مطالب در سايتها و گمراه کردن دیگران، خدا رو خوش نمیاد
اصل عدم مقابله با فرق غیر شیعه، مبتنی بر تقيه ست
وگرنه مساله مهم تبیین حق همیشه سر جای خود هست. وحدت مذاهب برای وقتی ست که مجبور باشیم
بسیاری از علما، تاکید کردن فحاشی و جنگ درست کردن ، غلطه
واما عدم بیان حقیقت به بهانه دوام وحدت، روز قیامت جواب داره
وظیفه ادای حق، رساندن پیام غدیر، بررسی و کار روی خطبه فدک
حجتو تمام و اثبات حق می کنه و
و کوبنده تر از فحاشی هست، عباراتی که تکلیف غیر شیعه رو مشخص می کنه و کسی حق ندارد بگوید اینها ایجاد اختلاف میکنه. چه نیازی به فحاشی هست وقتی غاصبان خلافت امیر المومنين علیه السلام لعن شده اند و تسلیم نشدگان بر این امر از رحمت خدا تا ابد دور هستن!!
هیچ نیازی به بحث بر سر مساله فحاشی و جنگ و دعواي بین شیعه و سنی نیست.
در حالیکه ما كوتاهي می کنیم در ترویج این دو خطبه که قله احادیث معصومین هستن، فقط نشستیم تا فرقه ی سنی ترویج شه.
روایت لعن حضرت امام صادق علیه السلام بعد از هر نماز چهار مرد و چهار زن روایتی صحیح السند است و در کتاب تهذیب الاحکام شیخ طوسی که از کتب اربعه شیعیان است آمده است در ج ۲ ص ۳۲۱ و در کتاب روضه المتقین فی شرح من لا یحضره الفقیه ج ۲ ص ۳۸۰٫ شما که ادعای شناخت حدیث را دارید لطفا مراجعه کنید.
بابا چرا نمیخواهید بفهمید . این اقا میگه جایی نگفته اسم اون دو رو ببرید و بلند داد بزنید و لعن کنید . بابا ایه قران میگه به مقدسات کافران یعنی بت ها فحش ندید که اونها به مقدسات شما فحش میدن اونوقت شما ایه قران رو ول کردی چسبیدی به حدیث ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
برای گرداننده سایت . ایمیل چاپار یک ایمیل معتبر و داخلیه . سایتتون رو درست کنید . @chmail.ir
احسنت
ممنونم بابت مطالب مفیدی که قرار میدید!
شما مشغول لعنتت باش . ویژگی اساسی شما لعنت است . مشغول باش .
مقالتون عالی بود.بسیار باسوادانه نقد شده بود.فقط واقعا من گیج شدم ما تو فامیلمون عید زهرا خیلی میگیرن و براش اهمیت قایلن.اگه این مجالس۹ربیع با سبک خصوصی و دور از فحش و بی ادبی باشه ایابازم اشکال داره.یعنی با مرام ایمه سازگاری داره.خواهشا حواب بدین
[…] آیا لعن خلفای اهل سنت در احادیث ائمه (ع) توصیه شده است؟ &#… […]
مثل اینکه شما از تمام کارهای واجب و غیر واجب دینتون فقط همین لعنت کردن رو یاد گرفتید.
مطالب زیبایی بود. خدا قوت برادر
با سلام و احترام . بنده عرضی دارم مبنی بر اینکه . جدل کردن در این جور مباحث انسان را به هیچ فهم جدیدی رهنمون نمیشود . هیچ کس تغییر نمیکند وفقط هر عزیزی میکوشد که از مواضع فکری خودش دفاع کند . اما این حقیر چند نکته را به یاد عزیزان میاورم
۱- نه میلیون هم وطن سنی مذهب در این کشورهستند که با علنی کردن این مباحث مملکت به آشوب کشیده میشود یا خیر ؟ وقتیکه دو نفر شیعه مرتضی علی با توهین بکنند وای به یک شیعه ویک سنی .
۲- چرا به صحیفه سجادیه و نهجالبلاغه و قران و کتابهای سعدی . حافظ . خواجه عبدالله انصاری . سهره وردی و عطار و غزالی . شیخ نجم الدین کبری . ابن عربی . و منصور حلاج و عبداقادر گیلانی و جنید و بایزید بسطامی و شیخ خراقان و……و شخص رهبر و بزرگانی همچون جوادی آملی . علامه طباطبایی . قاضی . حسن زاده آملی. لنکرانی . بحجت . و….کسانی که یا زنده هستند ویا کتابهایشان دستکاری نشده . استناد نمیشود که همگی اذان دارند که لعن نکنید . حتی رهبری فرموده اند که لعن و بی احترامی جرم است
۳- وقتیکه به یکی از زنهای پیغمبر نسبت زشت میدهید . یعنی به پیغمبر توهین کرده اید . در حالی که پیغمبر تا آخرین لحظه حیاتش با ایشان بود.
۴- دروغهایی که در زمان صفویه در آمده برای جنگ با دولت عثمانی امروز نباید سند باشد
۵- و بالاخره میدانید چرا در لعن یزیدی و شمر و ابن ملجم بحثی نمیشود ؟ کسی که فرق مولا راشکافت آنقدر لعن نمیشود تا آن زنی که با مولا جنگید و شکست خورد و با احترام و شهرش بدرقه شد.
چون باید دید که دشمنان دین و مملکت میدانند که از کجا شروع کنند و با چه کلامی فتنه ایجاد میشود . بحث براِِءت و حب علی ع نیست . هدف فتنه و آشوب است .
یا حق
پس ما یزید و معاویم لعن نکنیم دیگه چون وهابیا و بعضی سنیا قبولش دارن ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ اقای ادمین چی فکر کردی با خودت که قاتل فاطمه زهرا رو با احترام اسم میبری؟ این چه بدعتیه دارید میزارید وای به حال اون دنیاتون دارین حق و باطلو که ائمه مون با هزار اشاره و تقیه مشکلات و اذیت ها جدا کردن رو درهم می امیزید
سلام علیکم
منظور نویسنده اینه که لعن علنی نکنید ، نه اینکه کلا لعن خلفا نکنید. آقای نویسنده بهتر بود به جای (تظاهر به لعن) مینوشتید لعن علنی.
شما که اینقدر نسبت به لعن و سب به مقدسات دیگر گروهها حساس هستید
چرا در مورد این همه فحش و مرگ و لعنی که به آمریکا و اسرائیل(که نام پیامبر خدا حضرت یعقوب است) حساسیتی نشان نمی دهید.
چرا این کار رو خلاف سنت و سیره رسول خدا و ائمه اطهار نمی دانید.
کاملا مشخص هست که ریشه اینگونه بحثهایی شما سیاسی است و فقط از دین به عنوان ابزاری برای توجیه حرفهایی خودتون بهره می برید.
امیدوارم خدا هدایتتون کنه
بابا ما که آخرش نفهمیدیم کی راست میگه ولی افضل الامور اوسطها
بنظرم فحش بدی فحش میدن پس نکن برادر دردسر واسه خودت و دینت درست نکن
و من الله التوفیق