به گزارش ماسال نیوز، رضا ربیعی فعال سیاسی و رسانهای استان گیلان در یادداشتی درباره تحرکات اخیر جریان احمدینژاد – بقایی – مشایی نوشت:
این روزها پس از محکومیت بقایی و دستگیری مشایی، در فضای مجازی به نقل قول از احمدینژاد ادعاهایی از وجود فساد سیستماتیک در مسئولان نظام منعکس میشود. صرفنظر از اینکه این ادعاها واقعاً از طرف شخص احمدینژاد صادر شده باشد و یا این که افراد و جریانهایی با استفاده از ادبیات احمدینژاد به رواج این دست شایعات اقدام میکنند، آنچه قابل تأمل است این است که اگرچه احمدینژاد شروعکننده این فضا و شایعات بوده است اما مدیریت آن به هیچ وجه از عهده او بر نمیآید بلکه این فضای غبارآلود زین پس تأمینکننده خواستهها و نیازهای دشمنان و بدخواهان نظام خواهد بود، بهطوریکه همین امروز مشاور ترامپ اعلام کرده که از اغتشاشات در ایران حمایت خواهد کرد و مترصد بروز حوادثی همچون حوادث دیماه گذشته است.
بنابراین مدیریت حوادث ازاینپس به دلخواه احمدینژاد پیش نخواهد رفت. حوادث سال ۸۸ نیز اگرچه با استارت زدن پروژه “تقلب” توسط دوستان نادان، کلید خورد اما در ادامه این دشمنان و بدخواهان بودند که آن را به عنوان “رمز آشوب” قرار دادند و میداندار حوادث پس از آن شدند اگرچه در ادامه نیز برخی از همین دوستان نادان، دشمنان را در نیل به اهدافشان مساعدت و همراهی نمودند و ۱۹ ماه فضا را بهصورت غبارآلود حفظ کردند.
بلی! از این پس، این رویه احمدینژاد مبنایی خواهد شد که فضا کلاً غبارآلود بماند بهگونهای که اولاً هیچکس دامنش مصون از ناپاکی نخواهد ماند و ثانیاً دیوار بیاعتمادی بسیار بلند خواهد بود بهگونهای که تماشای آن کلاه از سر بی اندازد!
اما عقل و بصیرت لازم است که بتواند از ورای این همه گردوغبار فتنه، حق را از باطل تمیز دهد. احمدینژاد کسی بود که نه ۸ سال بلکه اقلاً ۲۴ سال، از قبل همین نظام (از زمان هاشمی تا پایان ریاست خود بر دولت) از همین سیستم ارتزاق کرد، با همین مسئولان دمخور و مجالس و مصاحب بود.
بنابراین اگر بگوییم فرمایشها و ادعاهای ایشان صادق است، پس باید مقام او را تا مقام معصومین و صدیقین و اولیاء بالا ببریم که ۲۸ سال در دستگاه فاسد بود ولی دامن خود نیالود، در این نگرش، اما سکوت او را در این سالهای طولانی با چه محمل و توجیهی هضم خواهیم نمود؟ آیا مگر ایشان به عنوان رئیس دولت، سوگند نخورده بود که حافظ قانون اساسی کشور باشد؟ پس چگونه بود که دید و دم نزد؟ یا شریک دزدان بوده و یا اقلاً با سکوت خود شریک جرمشان!
و اگر بگوییم که ادعاهایش کاذب است و از سر فتنهجویی و حقد و کینه این شایعات را میبافد که در این صورت تکلیف عقل روشن است.
با مطالعهای در تاریخ میتوان از این داستانسراییها، شائبه فتنهجویی را به روشنی دریافت. در داستان فتنه جمل، طلحه و زبیر آنگاه بر علی (ع) شوریدند که کامشان از امارت بصره و کوفه برآورده نشد، احمدینژاد نیز از روزی سر ناسازگاری گذاشت که کامش از کاندیداتوری ریاست جمهوری در سال ۹۶ برآورده نشد.
اما طرز تفکر و برداشت مردم عوام از این گونه حوادث، اگر چه تاثربار و تأسفبرانگیز است، اما امثال احمدینژاد امیدوار و مستظهر به همراهی همین قشر – که اکثریت جامعه را تشکیل میدهند – هستند. درد آنگاه جانکاه میگردد که فرهنگیان و فرهیختگان و گروههای مرجع اجتماعی که باید مشعل راه این جماعت کثیر فاقد بینش و تحلیل صحیح گردند تا به چاه درنیفتند، اما بخشی از همین قشر تأثیرگذار نیز آنان را همراهی میکنند صرفاً با غلبه نگرشی “حق با اکثریت است!” و یا “تا نباشد چیزکی، مردم نگویند چیزها!” و یا “خواهی نشوی رسوا، همرنگ جماعت شو!” و… غافل از اینکه این گزارهها هیچ نسبتی با حق ندارند بلکه نگرش حق برگرفته از حقیقت مطلق و قرآن مبین، بر خلاف بودن این گزارهها تأکید دارد آنجا که میفرماید:
– اکثرالناس لایشکرون (بقره ۲۴۳)
– و ان تطع اکثر من فی الارض یضلوک عن سبیل الله (اگر از بیشتر کسانی که روی زمین هستند پیروی کنی تو را از راه خدا گمراه میکنند.) (انعام ۱۱۶)
– اکثر الناس لا یعلمون (اعراف ۱۸۷)
-انه الحق من ربک و لکن اکثر الناس لایومنون (هود ۱۷)
– … ولکن اکثرهم یجهلون (انعام ۱۱۱)
– … و اکثرهم لایعقلون (مائده ۱۰۳)
و دهها آیه دیگر با همین مضامین.
ممکن مغالطه شود که اگر اکثریت بر باطل هستند پس چرا جمهوریت نظام بر رأی اکثریت، مبتنی است؟
در پاسخ باید گفت: آنچه مذموم است “اکثریت” صرف نیست، بلکه اکثریتی که از حق عدول نماید و به باطل گراید نه هر اکثریتی – زیرا اگر اکثریت ۲۵ سال امام علی (ع) را خانهنشین کردند، دگرباره همین اکثریت با روشن شدن آفتاب حقیقت، بر حقانیت آن حضرت صحه گذاشتند، و بار دیگر اکثریت در عاشورا بر حسین (ع) شمشیر کشیدند و در نهایت تاریخ، همین اکثریت با حضرت مهدی (عج الله تعالی فرجه) همراهی خواهند نمود و زمینه تحقق عدالت جهانی آن حضرت را فراهم خواهند نمود! پس نه هر “اکثریتی” بر حق است و نه هر “اقلیتی” بر باطل، و شاخص حق و باطل، اکثریت و اقلیت نیست بلکه باید که حق را شناخت تا اهل حق بازشناخته شوند و باید باطل را شناخت تا اهل آن معلوم گردد، بر مبنای کلام نورانی امام علی علیهالسلام:
“اعرف الحق تعرف اهله و اعرف الباطل تعرف اهله”
گذشته از اینکه اکنون در تبعیت از اظهارات احمدینژاد، اکثریتی وجود ندارد، ایشان آنگاه مستظهر به آرای اکثریت بودند که به راست یا دروغ، خود را پیرو ولایت فقیه و پایبند به قانون اساسی کشور و مدافع ارکان نظام جمهوری اسلامی ایران معرفی کرده بود!