به گزارش ماسال نیوز؛ به نقل از رجانیوز: روز نهم ربیع الاول از روزهای مبارک شیعیان است که می توان آن را بعد از محرم و صفر و شهادت امام حسن عسکری(ع) آغازی بر اعیاد اسلامی موجود در ماه ربیع الاول دانست اما عده ای تلاش کرده اند تا با تمسک به مسائل بی اصل و سند و یا حداقل اختلافی، از آن سوء استفاده نموده و به ایجاد اختلافات مذهبی بین مسلمانان آن هم در آستانه هفته وحدت دامن بزنند. روز نهم ربیع الاول سالروز آغاز امامت امام زمان (عج) و روز به درک واصل شدن عمر بن سعد یکی از فرماندهان سپاه یزید به دست مختار ثقفی است.
عده ای با بیان اینکه نهم ربیع الاول روز مرگ خلیفه دوم است تلاش دارند تا با برگزاری مراسم های نامتعارف در این روز که با روش معصومین(ع) و فتاوای علمای شیعه مغایرت دارد اعلام برائت خود را نسبت به دشمنان اهل بیت(ع) نشان دهند حال آنکه اصل واجب برائت از دشمنان خدا و اهل بیت (ع) باید در همان روش و مسلکی صورت بگیرد که اهل بیت(ع) و علمای امامیه بدان راهنمایی فرموده اند.
برخی رفتارهای نامتعارف نه تنها بر خلاف آیات قرآن کریم و مشی اهل بیت (ع) در مواجهه با مخالفان خودشان است بلکه بر خلاف مصلحت عمومی جامعه اسلامی و مسلمین می باشد. به همین دلیل بارها و بارها رهبر معظم انقلاب و در کنار ایشان سایر مراجع تقلید بر حرمت و خلاف قانون بودن کارهای نامتعارف و اختلاف افکنی میان مسلمین و مذاهب مختلف تاکید کرده اند و همگان را از عواقب سوء آن بر حذر داشته اند. به عنوان مثال آیت الله العظمی بهجت (ره) در این زمینه می فرمود:
چه بسا… این کارها موجب اذیت و آزار و یا قتل شیعیانی که در بلاد و کشورهای دیگر در اقلیت هستند گردد در این صورت اگر یک قطره خون از آنها ریخته شود ما مسبب آن و یا شریک جرم خواهیم بود. (…..) بنده خیال میکنم اهل علم، اگر میخواهند اینجا (عیدالزهرا) خدمتی بکنند به اهلبیت علیهمالسلام، برای اهل استدلال از اینها متعیّن است، که سعی بکنند دلیلی بر خلافت امیرالمؤمنین صلواتاللهعلیه ذکر بکنند؛ ساده، برهانی، یقینآور، بهطوریکه اگر این دلیل رابه دیوار بگویند و اذن داده شود به دیوار که بگو، تصدیق کند قول او را و بگوید حق به جانب توست. و من قاطع هستم به اینکه اهل استدلال و ایمان، اگر بخواهند اینطور ادله را پیدا کنند، پیدا میکنند. نه سبّی، نه طعنی، نه شَتمی، هیچ کدام لازم نیست. بلکه این [استدلال کردن] مهمتر است و ممکن است ـ خدا میداند ـ چقدرها را داخل در حق کند. از این مطلب غافلند که بابا این مقدم است. یکی از این دهتا [استدلالی] که در عمر خودش تهیه کرده است، خدا میداند چقدرها را مستبصر میکند.
جدای از این مباحث یکی از اصلی ترین بحث هایی که بین دانشمندان علوم اسلامی و همچنین مورخین وجود دارد این است که بسیاری از دانشمندان شیعه و اهل سنت قائل اند روز مرگ خلیفه دوم اواخر ماه ذی الحجه سال ۲۳ قمری بوده است. طبق بررسی های به عمل آمده تمامی دانشمندان و مورخین اهل سنت تاریخ مرگ خلیفه دوم را بین بیست و سوم تا سی ذی الحجه سال ۲۳ قمری ذکر کرده اند و در میان دانشمندان شیعی هم بسیاری از دانشمندان قائل به همین تاریخ هستند.
نهم ربیع الاول به روز مرگ عمر بن خطاب خلیفه دوم منسوب شده است. دلیل این انتساب روایتی است که به «رفع القلم» مشهور است. برخی معتقدند که تاریخچه این انتساب به قرن ششم هجری برمیگردد؛ اما پس از دورهای سکوت، با ظهور صفویه و گسترش تشیع، بهعنوان دیدگاه مشهور معرفی و بخشی از فرهنگ شیعی شناخته شده است. انتساب تاریخ مرگ عمر به این روز موافقان و مخالفانی داشته است:
دیدگاه موافقان
عبدالجلیل قزوینی (درگذشت قرن ششم هجری) بدون استناد به منبعی به قتل عمر در این روز اشاره کرده است(رازی قزوینی، بعض مثالب النواصب فی نقض بعض فضائح الروافض، ۱۳۵۸ش، ص۳۵۳)؛ اما هاشم بن محمد دیگر عالم این دوره، دلیل این انتساب را روایتی از احمد بن اسحاق مشهور به رفع قلم دانسته است (حلی، المحتضر، ۱۳۷۰ق، ص۴۴). علامه مجلسی که در دوره صفویه میزیسته اند، ضمن اشاره به روز مرگ عمر در این روز، دلیل اصلی آن را نیز روایت رفع القلم دانسته است(مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۳۱، ص۱۱۹ و ۱۲۰).
دیدگاه مخالفان
در برابر دیدگاه موافقان، تعداد زیادی از علمای شیعه و اهل سنت معتقدند خلیفه دوم در اواخر ماه ذی الحجه از دنیا رفته است. برخی از ادله مخالفان عبارتند از:
روایت رفع القلم
مهم ترین مستمسک کسانی که قائل به مرگ خلیفه دوم در روز نهم ربیع الاول هستند روایت رفع القلم است. اولا این روایت در هیچ کدام از جوامع حدیثی متقدم نیامده است و ثانیا به لحاظ سند و متن از اشکالات عدیده ای برخوردار است که علمای علم حدیث نقد های بسیاری را بر آن وارد می دانند اما بسیاری از دانشمندان تاریخ اسلام معتقدندبه فرض پذیرش این روایت ضعیف، این حدیث در قیاس با اخبار متعددی که در منابع مختلف شیعه و سنی نقل شده است به لحاظ پذیرش تاریخ مرگ خلیفه دوم محل اعتنا نخواهد بود.
در ادامه به بررسی اجمالی روایت رفع القلم می پردازیم:
مجلسی روایتی را از کتاب “زوائد الفوائد” سید بن طاوس و کتاب “المحتضر” شیخ حسن بن سلیمان، در فضیلت روز نهم ربیع الاول و اعمال آن نقل می کند. ابتدای روایت گویای این است که قتل و کشته شدن خلیفۀ دوم در روز نهم ربیع بوده است. برای این روز اعمال مستحبی زیادی بیان و در بزرگی و شأن این روز بسیار سخن فرسایی شده است. قبل از آن که دربارۀ متن این حدیث توضیحی داده شود، برخی مطالب دربارۀ منبع این حدیث و راویان آن را بیان می کنیم.
کتاب زوائد الفوائد که به تصریح علامه مجلسی از آثار سید بن طاوس است،[۱] توسط آقا بزرگ تهرانی به فرزند سید بن طاوس، یعنی رضی الدین علی، نسبت داده شده است.[۲] علامه محسن امین نیز این کتاب را صریحاً به فرزند سید بن طاوس نسبت می دهد و می گوید: سید رضی الدین در صفحاتی از کتاب تأکید کرده که اسم و کنیه اش، مانند اسم و کنیۀ پدرش؛ مرحوم سید بن طاوس است.[۳]بنابراین، صحیح این است که کتاب از آن فرزند سید بن طاوس باشد.
روایت روز نهم ربیع در کتاب ” المحتضر” حسن بن سلیمان نیز آمده است، و روایتی را که مجلسی در قسمت سرگذشت خلیفۀ دوم نقل می کند، به تصریح خودش از کتاب “المحتضر” است.[۴] البته علامه مجلسی این روایت را در قسمت دیگری از کتاب بحار الانوار که مباحث دعا را آورده است، از کتاب سید بن طاوس نقل می کند.[۵]
بررسی حدیث
الف. این حدیث در منابع اولیه نیامده، و با توجه به محتوای آن که در صدد ایجاد و تبیین یکی از اعیاد بزرگ شیعیان بوده، بسیار بعید است که در هیچ کدام از کتاب های روایی نیامده باشد و بزرگانی مانند شیخ کلینی، شیخ صدوق و شیخ طوسی از آن غافل باشند.
ب. بنابر نقل علامه مجلسی؛ سید بن طاوس از شخصی به نام ” ابْنُ أَبِی الْعَلَاءِ الْهَمْدَانِیُّ الْوَاسِطِیُّ” وَ ” یَحْیَى بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ حُوَیْجٍ الْبَغْدَادِیُّ” این جریان را نقل می کند در حالی که همین جریان را شیخ حسن بن سلیمان از مُحَمَّدِ بْنِ الْعَلَاءِ الْهَمْدَانِیِّ الْوَاسِطِیِّ ( ونه ابن ابی العلاء) وَ یَحْیَى بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ جَرِیحٍ ( ونه حویج) الْبَغْدَادِیِّ، نقل می کند که بنابراین در مشخصات هر دو راوی این حدیث در این دو کتاب اختلاف وجود دارد.
ج. عبارت “یوم رفع القلم”، اگر به معنای روزی است که گناهان در آن روز نوشته نمی شود و مردم در انجام هر گناهی آزادند؟! چنین مطلبی با اصول اعتقادات و مسلمات قرآنی و روایی در تعارض است.
علاوه بر این که چنین تفسیری از “یوم رفع القلم” با دیگر قسمت های این روایت طولانی ناساز گار است. در این روایت، روز نهم ربیع الاول را روز زهد، روز توبه، روز انابه و بازگشت به سوی خداوند، و روز تزکیۀ نفس خوانده است.[۷] چنین صفاتی چگونه با روزی به این عنوان که هر گناهی در آن آزاد است، قابل جمع است؟!
د. در کتاب عیون اخبار الرضا (ع) و در کتاب فضائل الشیعه شیخ صدوق، دو روایت به این مضمون آمده است که از شیعیان اهل بیت (ع) قلم برداشته شده است. این دو روایت به طور مطلق آمده و محدود به نهم ربیع الاول هم نشده است.
در عیون اخبار الرضا (ع) می فرماید: از پیروان ما قلم برداشته شده است، راوى گفت: پرسیدم چگونه چنین چیزی ممکن است اى آقای من؟ فرمود: چون مأمور شده اند در دولت باطل به تقیّه رفتار کنند و در این کار از ایشان پیمان گرفته شده است، مردم همه در امانند و آنان در کمال خوف و بیم بسر می برند و به خاطر ما ایشان را تکفیر مىکنند، ولى ما به خاطر آنان تکفیر نمی شویم، و آنان در راه ما کشته مىشوند، لکن ما براى ایشان کشته نمىشویم، هیچ کدام از شیعیان ما نیست که مرتکب گناهى شود مگر آنکه اندوه و غمّ او را فرو می گیرد. چنان که گناهان او را برطرف می کند هر چند گناهانش به تعداد دانه های باران باشد، یا به تعداد ریگ و شن بیابان ها، و خارها و درخت ها، و چنانچه در امور شخصی اش مبتلا به اندوه نشود دربارۀ خانوادهاش یا اموالش غمى به او خواهد رسید، و اگر در امر دنیایش غمى به او نرسد و مبتلا به مصیبتى نگردد، خواب ناراحتکنندهاى بیند که آن موجب ریختن گناهان او گردد.[۸]
در کتاب فضائل الشیعه نیز آمده است: ابو حمزه می گوید: از امام صادق (ع) شنیدم که مىفرمود: قلم از شیعه برداشته شده، براى اینکه خداوند آنان را با عصمت و ولایتش [از گناه و معصیت] نگه مىدارد.[۹]
با دقت در این دو روایت به معنای متفاوتی از “رفع قلم” می توان رسید؛ رفع قلم با توجه به این دو روایت به خصوص روایت عیون اخبار الرضا(ع) که امام (ع) به خوبی، آن را توضیح داده است؛ چنین می تواند باشد: رفع قلم به معنای برداشته شدن عقاب از شیعیان و آن هم به خاطر سختی ها و مشقاتی است که در راه دین خدا می کشند. این معنا بسیار متفاوت است با این که بگوییم شیعیان در پاره ای از زمان آزادند که هر عملی را انجام دهند و هیچ گناهی هم برایشان نوشته نمی شود. بلکه این روایت می فرماید: احیانا شیعیان گناهانی انجام می دهند که باید به خاطر آن عقاب شوند ولی خداوند به خاطر رنج و سختی هایی که آنان در راه دین و مذهب اهل بیت (ع) متحمل می شوند، گناهان آنان را به تدریج بخشیده تا در قیامت بدون گناه محشور شوند. چنین معنایی با اصول اعتقادی هماهنگ است. قرآن کریم می فرماید: و اگر اهل کتاب ایمان آورده و پرهیزگارى کرده بودند، قطعاً گناهانشان را مىزدودیم و آنان را به بوستان هاى پر نعمت درمىآوردیم.[۱۰] از این سنت الهی به عنوان ” تکفیر” یاد می شود.[۱۱]
در روایت کتاب فضائل الشیعه نیز، “رفع قلم” به این معنا آمده است که خدواند چون شیعیان(واقعی و مخلص) را با عصمت و و لایتش حفظ می کند، آنان گناهی انجام نمی دهند تا برایشان نوشته شود؛ یعنی به اصطلاح فنی تر، سالبه به انتفاع موضوع است؛ یعنی قلم از آنان برداشته شده است؛ چون چیزی برای نوشته شدن وجود ندارد، نه آن که گناهانی انجام می دهند ولی نوشته نمی شود.
در نتیجه در صورتی که حدیث نهم ربیع الاول را قبول کنیم و از اشکالات سندی یا محتوایی آن چشم پوشی کنیم، می توان عبارت “یوم رفع القلم” را در آن به این گونه ترجمه و تبیین کرد که روز نهم ربیع الاول روزی است که خداوند در آن روز، گناهان شیعیان را به خاطر همۀ سختی ها و رنج هایی که در راه تقیه و در راه مذهب اهل بیت (ع) دیده اند، با توجه به حکمت خود از بین می برد.
این روایت علاوه بر آن که خبر واحد است از اشکالات منبعی و سندی برخوردار بوده و عده ای به محتوای آن هم نقد وارد کرده اند لذا پیروزی نظر این حدیث در باب مرگ خلیفه دوم در تاریخ نهم ربیع الاول در مقابل اخبار متعددی که مرگ خلیفه دوم را در ذی الحجه بیان می کند سخت به نظر می رسد.
([۱] مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار، ج ۹۵، ص ۳۵۱، انتشارات دار احیاء التراث، بیروت، ۱۴۰۳ق.؛ [۲] تهرانی، آقا بزرگ، الذریعة إلى تصانیف الشیعة، ج ۱۲، ص ۵۹[۲] ، اسماعیلیان،قم، ۱۴۰۸ق.؛ [۳] امین، سید محسن، أعیان الشیعة، ج۲، ص ۲۶۷، دار التعارف للمطبوعات، بیروت، ۱۴۰۶ق.؛ [۴] بحار الأنوار، ج ۳۱، ص ۱۲۰٫؛ [۵] بحار الأنوار، ج ۹۵، ص: ۳۵۱؛ [۶] زلزله، ۷ و ۸٫؛ [۷] بحار الأنوار، ج ۳۱، ص ۱۲۸٫؛ [۸] صدوق، محمد بن علی، عیون أخبار الرضا ع، ترجمه غفارى و مستفید، ج۲، ص ۵۷۵، نشر صدوق، تهران، ۱۳۷۲ش.؛ [۹] صدوق، محمد بن علی، فضائل الشیعة، ترجمه توحیدى، ص ۴۳، انتشارات زراره، تهران، ۱۳۸۰ض.؛ [۱۰] مائده، ۶۵٫؛ [۱۱] برای آگاهی بشتر نک: سبحانی، جعفر، محاضرات فی الإلهیات، تلخیص ربانی گلپایگانی، ص ۴۵۱، انتشارات موسسه امام صادق(ع)، قم، ۱۴۲۸ق)
دیدگاه برخی از مراجع تقلید در باب حدیث رفع القلم
نظر مرحوم علامه مجلسی
مرحوم علامه مجلسی یکی از دانشمندانی است که مرگ عمر را در نهم ربیع الاول می داند اما خود ایشان در اینکه منابع و دانشمندان متقدم بر ایشان سالروز مرگ خلیفه دوم را اواخر ماه ذی الحجه می دانستند ادعای اجماع کرده است. علامه مجلسی در این خصوص ادعای اجماع دارد و به نقل از شیخ مفید میگوید عمر در روز دوشنبه، ۲۶ ذیالحجه سال ۲۳ ه. ق.، ضربه خورد و در ۲۹ ذیالحجه از دنیا رفت و همه شیعه و سنی بر این مطلب اجماع دارند (مجلسی، ۱۴۰۴: ۳۱/۱۱۹). وی از صاحب کتاب انیس العابدین نقل میکند که جمهور شیعه گمان میکنند در این روز عمر به قتل رسیده است، در حالی که چنین چیزی صحیح نیست (همان).
علامه مجلسی ضمن اینکه نقل شیخ مفید مبنی بر ادعای اجماع میان شیعه و اهل سنت در تاریخ ذی الحجه را مطرح می کند اما خود آن را نمی پذیرد و بیان می کند که در میان علمای زمان او نهم ربیع الاول نظر مشهور است ؛ این خود مطلب قابل تاملی است که چه طور متقدمان و صاحبان جوامع روایی اولیه این حدیث را ندیده و آن را در کتب روایی خود نیاورده اند و همچنین بر تاریخ ذی الحجه برای مرگ خلیفه دوم اجماع داشته اند اما نظر علمای متاخر چیز دیگری شده است.
چرا نهم ربیع الاول ؟
اینکه چرا نهم ربیع الاول به سالروز قتل خلیفه دوم و برگزاری جشن معروف شده است، دانشمندان احتمالاتی را در این خصوص مطرح کرده اند:
۱- اولین و مهم ترین دلیل همان حدیث رفع القلم است که بحث در باب آن گذشت.
۲- عمر بن سعد پسر سعد بن ابی وقاص (از صحابی پیامبر(ص) است. وی از سوی عبیدالله بن زیاد به فرماندهی سپاه کوفیان برای مقابله با امام حسین(ع) منصوب شد و در روز دهم محرم امام حسین(ع) و هفتاد و دو تن از یارانش به دست سپاهیان او به شهادت رسیدند. علامه مجلسی در زاد المعاد گفته است بنابر قولی عمر بن سعد در روز نهم ربیعالاول به دست مختار بن ابوعبیده ثقفی کشته شد(مجلسی، زاد المعاد، ۱۴۲۳ق، ص۲۵۸) . برخی احتمال داده اند که شاید هم نامی عمر بن خطاب و عمر بن سعد باعث شده است تا بعضی گمان کنند که سالروز مرگ عمر بن خطاب نهم ربیع است درحالیکه نهم ربیع سالروز به درک واصل شدن عمر بن سعد می باشد.
۳-یکی از پژوهشگران معاصر احتمال میدهد که ریشه انتساب نهم ربیع الاول به روز قتل عمر، به دوره دولت شیعی آلبویه برمیگردد؛ در این دوره نزاعهای فرقهای در قالب بزرگداشت ایامی نظیر همراهی ابوبکر با پیامبر (ص) در غار و مراسم عزا برای مصعب بن زبیر از سوی حنابله متعصب در واکنش به برگزاری عید غدیر و عاشورا از سوی شیعیان وجود داشت. در راستای همین نزاعهای فرقهای شیعیان بهدنبال آن بودند که در روز قتل عمر شادمانی کنند؛ اما بهدلیل آنکه روزهای پایانی ذی الحجه، مصادف با محرم و ایام عزاداری امام حسین بود، این مراسم به بعد از ایام محرم و صفر یعنی ربیع الاول برگزار شد و به تدریج این تلقی پیش آمد که روز قتل عمر در ربیع الاول بوده است(صادقی کاشانی، نهم ربیع؛ روز امامت و مهدویت، مشرق موعود، ۱۳۹۱ش، ص۴۴ و ۴۵)
۴- عده ای ریشه جشن های نهم ربیع را بعد از آغاز امامت امام زمان (ع) به جهت انتظار برای ظهور حضرت و گسترش عدل و داد برشمرده اند و عده ای دیگر بیان کرده اند در روز آغاز امامت امام زمان (ع) به این علت جشن می گرفتند که ایشان پس از ظهور، غاصبین حق اهل بیت(ع) را مجازات خواهند کرد.
دیدگاه کارشناسان معاصر
برخی از کارشناسان زبده تاریخ اسلام در عصر کنونی هم معتقدند که تاریخ مرگ خلیفه دوم در اواخر ماه ذی الحجه سال ۲۳ قمری بوده است. به عنوان مثال حجت الاسلام و المسلمین حامد کاشانی از اساتید برجسته تاریخ اسلام در پاسخ به سوال خبرنگار رجانیوز مبنی بر تاریخ مرگ خلیفه دوم، نهم ربیع الاول را مردود دانسته و اواخر ماه ذی الحجه سال ۲۳ قمری را به عنوان سالروز مرگ خلیفه دوم بیان کردند.
حجت الاسلام والمسلمین جواد سلیمانی استاد تاریخ اسلام و عضو هیئت علمی موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) هم در پاسخ به سوال خبرنگار رجانیوز تاریخ نهم ربیع را به عنوان سالروز مرگ عمر صحیح ندانستند.
دکترمحمدحسین رجبی دوانی استاد برجسته دانشگاه در حوزه تاریخ اسلام هم در مصاحبه با باشگاه خبرنگاران جوان با بیان اینکه برگزاری مراسمی تحت عنوان «عید الزهرا» یک امر عامیانهای است که نمیتوان آن راپای ارزشها و شعائر شیعه تلقی کرد، به طوری که علمای بزرگ شیعه پرداختن به این مسائل را مخل وحدت مسلمانان میدانستند، تصریح کرد: برپایی چنین جشنهایی یک کار عامیانهای است که برخی از افراد بدون توجه به مصالح مسلمین مطرح کردند، در حالی که مرگ خلیفه دوم درنهم ربیعالاول، از لحاظ تاریخی اعتباری ندارد.
بنابر این به طور کلی سالروز مرگ خلیفه دوم در تاریخ نهم ربیع الاول اتقان لازم را ندارد و اجماعی برآن نیست و برگزاری مراسم های غیر متعارفی که در این روزها برگزار می شود هم بعضا مغایر با سنت معصومین (ع) و فتوای مراجع معظم تقلید و مخالف مصلحت جامعه اسلامی است. البته برائت از دشمنان اهل بیت(ع) واجب است اما آنچه که باید بدان توجه شود این است که راه ابراز برائت باید مطابق سنت معصومین(ع) ، نظر ولی فقیه و مراجع معظم تقلید باشد و هرگونه رفتاری که باعث ایجاد تفرقه و اختلاف میان مسلمانان شود قطعا خلاف شرعی و جرم قانونی است.