اگر ادعای مسلمانی می کنیم و اگر ادعای پیروی از اهل بیت را داریم بایستی نسبت به همه فرمایشات و دستورات اهل بیت اهتمام داشته باشیم، نه اینکه حدیثی را بزرگ کنیم و پیوسته در منابر و مجالس بگوییم و احادیثی را کنار گذاشته و روی آن احادیث حتی تامل هم نکنیم .
یکی از موضوعاتی که در کتب حدیثی به چشم می خورد سبک زندگی با برادران اهل سنت است.
اینکه امامان شیعه چه توقعی از پیروان خود دارند و چه دستوراتی در زمینه زندگی با اهل سنت صادر کرده اند .
و جالب اینجا است که می بینیم بسیاری از شیعیان یا اینکه این فرمایشات را نشنیده اند و یا اینکه مثل یک جمله که فلان دانشمند خارجی گفته است با آن برخورد می کنند. غافل از اینکه این حدیث و این دستورات از همان امامی صادر شده است که ایشان را واجب الاطاعه می دانیم .
بحث وحدت اسلامی ، عمل به سبک زندگی مورد اشاره اهل بیت با برادران اهل سنت می باشد.
نه فقط وحدت سیاسی که البته آن یک بحث عقلی است و هر عاقلی آن را می فهمد. بلکه روش زندگی با برادران اهل سنت است. و البته قرار نیست کسی از خودش طرحی و سبکی تولید کند بلکه به لطف خدا روایات اهل بیت در این زمینه تکلیف را مشخص کرده است.
و البته هیچ وقت هم منظور وحدت اعتقادی و مذهبی هم نبوده است. که بعضی چون چنین تصوری از وحدت دارند آن را رد می کنند.
وحدت اسلامی یعنی محترم شمردن حقوق یکدیگر و حفظ ادب و احترام اسلامی .
هدف از وحدت اسلامی، زندگی مسالمت آمیز مسلمانان در کنار یکدیگر و متحد شدن در هنگام خطر برای نبرد با دشمن خارجی است.
لذا واجب است مراقب باشیم دشمن بین ما اختلاف نیندازد و ایجاد دشمنی و کینه نکند.
*در این مطلب می خواهیم چند روایت نقل شده از اهل بیت در مورد سبک زندگی و تعامل با اهل سنت را باهم مرور کنیم.
حدیث اول : توهین به مقدسات ممنوع
در کتاب معتبر “الاعتقادات” عالم عظیم الشان شیخ صدوق روایتی نقل شده بدین شرح:
مردی نزد امام صادق (علیه السلام) رفت . به آقا عرض کرد : در مسجد، شخصی هست که آشکارا، دشمنان شما را دشنام می دهد .
آقا امام صادق (علیه السلام ) فرمودند: او را چه شده؟ خدا لعنتش کند. زیرا که ما را در معرض بی احترامی و توهین قرار می دهد.
فَقَالَ: «مَا لَهُ- لَعَنَهُ اللَّهُ- یَعْرِضُ بِنَا ”
وقتی که باب توهین به مقدسات باز شود، بی جواب نمی ماند . اگر شما به مقدسات دیگران توهین کنید، او هم مقابله به مثل می کند . آیا زیباست که به خاطر سخنان نابجای ما ، اهل بیت مطهر و با عظمت مورد توهین و دشنام قرار گیرند.
ضمن اینکه در روایتی که بیان شد دقت داشته باشید که حضرت نفرمودند : چه کار بدی کرده است .
بلکه نه تنها از دستش ناراحت شدند و فرمودند اورا چه شده ؟( آیا می فهمد که چه می کند.)
بلکه حتی او را لعن هم کردند و این دلالت می کند از اوج ناراحتی حضرت از اینگونه رفتار و گفتار .
دشنام هم از هر مدل و نوعی که می خواهد باشد، فرقی نمی کند. حال می خواهد شما نیت دعا کنید یا نیت دیگری داشته باشید. وقتی از کلمه یا لفظی، طرف مقابل برداشت توهین می کند، بر زبان آوردن آن لفظ در مقابل آن فرد، توهین به مقدسات اوست .
بد نیست خاطره ای از حجت الاسلام طاهری، نقل کنم. ایشان زمانی که امام جمعه فهرج بود، توسط گروهی از وهابیون ربوده شد. ایشان در خاطراتش نقل می کند وقتی که می خواستند او را کتک بزنند قبلش صوتی را پخش می کردند که سخنران شیعه در روی منبر، خلفا را لعن می کرد. سپس رییس شان می گفت ببینید چطور به بزرگان ما فحش می دهند . و بعد گریه می کرد. سپس آن افرادی که در آنجا بودند به قصد مرگ مرا می زدند.
حال تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل.
روایت دیگری که برایتان نقل میکنم ازکتاب شریف المحاسن است . کتابی که شیخ صدوق، آن را یکی از منابع مورد اطمینان و مشهور در میان فقهای شیعه می داند.
ابن ادریس حلی ، آنرا یکی از اصول روایی شیعه می داند.
هم چنین قاضی نورا… شوشتری از آن به عنوان پنجمین کتاب معتبر شیعه و در ردیف کتب اربعه سخن می راند.
در این کتاب آمده است :
امام صادق (علیه السلام ) به یکی از اصحاب خویش می فرماید:
شنیده ام اگر کسی پیش رویت، علی (علیه السلام ) را دشنام گوید، اگر قدرت داشته باشی با او برخورد شدیدی می کنی؟
آن صحابی گفت : آری، جانم به فدایت آقاجان. من و خانواده ام اینگونه ایم.
( اینجا را خوب دقت کنید)
سپس امام خطاب به این شخص فرمودند: این کار را نکن. بخدا قسم بارها شده که کسی به علی (علیه السلام ) دشنام می داد درحالیکه بین من و او فقط به اندازه ستونی فاصله بود.
ولی من خودم را پشت آن ستون پنهان می کردم و نمازم که تمام می شد از کنار او می گذشتم و به او سلام می کردم و با او مصافحه می کردم.
براستی شما کدام را می پسندید؟
برخورد صحابی حضرت را یا دستور امام واجب الاطاعه و سبک برخورد ایشان را.
شاید برخورد آن صحابی، دل او را خنک کند و کمی از عصبانیت او کاسته شود اما امامان شیعه چنین برخوردی را نمی پسندند. و دستورشان در ترک چنین رفتاری است.
چون با این برخوردها، دیگر هدایتی صورت نمی گیرد. دیگر محبتی جلب نمی شود حتی آن دشنام دهنده را در مسیر خودش متعصب تر می کند. و او دنبال این خواهد بود که چطور تلافی کند.
اما از آن طرف چه سلام ها و چه لبخند ها و رفتارهای کریمانه ای که از سوی اهل بیت صورت گرفته و سبب هدایت شده است. سبب جلب محبت شده است .
آیا بد است که کسی محب اهل بیت شود حتی اگر در عقیده، آنان را امام نداند.
با انجام دستورات اهل بیت این امر بدست می آید و با رفتارهای سلیقه ای و بر مبنای تعصب ما، محب که نمی شوند ، هیچ. دور هم می شوند. و مبغض نیز می شوند.
حدیث سوم : پیروان خوبی باشیم تا از آقایمان به نیکی یاد شود
طوری باشیم که نماد خوبی از شیعه باشیم. مایه زینت باشیم برای اهل بیت و نه مایه ننگ.
در کتاب عظیم الشان من لایحضره الفقیه که یکی از کتب معتبر و نوشته شیخ بزرگوار صدوق می باشد.
این روایت نقل شده که
آقا و مولایمان حضرت امام صادق ( علیه السلام) به یکی از اصحاب می فرمایند:
با مردم ( اهل سنت) ، با اخلاق و آداب خودشان معاشرت کنید . در مساجدشان نماز بخوانید.
مریضانشان را عیادت کنید. در تشییع جنازه هایشان حاضر شوید. اگر توانستید امام جماعت یا موذن آنها شوید. پس اگر این کارها را بکنید.می گویند اینها شیعیان جعفری مذهب هستند. خدا جعفر را رحمت کند چه خوب پیروانی تربیت کرده است .و اگر این کارها را نکنید می گویند خدا جعفر را جزا دهد چه بد پیروانی تربیت کرده است.
* چند نکته ای را با هم مرور می کنیم :
۱- توصیه حضرت، زندگی کاملا برادرانه و مسالمت آمیز است. رفتار صمیمانه و به دور از تعصب.
۲- در مجموع این توصیه ها، می شود فهمید که رفت و آمد میان شما و آنها بسیار باشد. طوری نباشد که آنها را دشمن خود بدانید.
۳- در دید و بازدید های تان، آداب آنها را رعایت کنید و کاری نکنید که موجب ناراحتی ایشان شود.
۴- وقتی می گویند مریضانشان را عیادت کنید، لازمه اش احوالپرسی مداوم است. تا چنین حالتی نباشد از کجا می فهمیم مریض شدند؟
۵- وقتی از کسی کینه داری، دیگر احوالش را نمی پرسی. فلذا بایستی از کینه ورزی و دشمنی ورزی خودداری شود.
۶- شرکت در تشییع جنازه، نشان از احترام به خانواده میت دارد .
۷- در مساجدشان نماز بخوانید. نگویید که آن مسجد اهل سنت است فلذا نمی روم بلکه دستور امام این است که الگوی محبت و رافت و رفتار انسانی باشید تا آنها نسبت به شما و امامان شما، محبت شان افزون شود.
۸- در حدیث حضرت می فرمایند اگر توانستید پیش نماز و امام جماعت ایشان شوید. نکته بسیار لطیفی در این عبارت نهفته است. یعنی آنقدر با خوبی و محبت رفتار کنید تا در میان جمع بسیاری از اهل سنت ، مقبولیت و محبوبیت پیدا کنید.
در اینصورت است که شما رو به امامت انتخاب می کنند .
به نظر حقیر شاه بیت این جملات و دستورات امام ، همین امام جماعت شدن است.
آیا کسی که به مقدسات آنها توهین کند را امام جماعت خود می کنند؟
جالب است خاطره ای از سفر یکی از روحانیون به بندرعباس عرض کنم. این عزیز به یکی از مدارس رفته بود که دانش آموزان شیعه و سنی در آن مدرسه حضور داشتند. هنگام نماز که می شود یکی از برادران اهل سنت دقیقا پشت سر این روحانی می ایستد. بدون مهر و دست بسته . و این به دلیل فضایی بوده است که این عزیز روحانی در آن مدرسه ایجاد کرده بود . به طوری که با همه دانش آموزان با رفتار انسانی و همراه با احترام رفتار کرده بود.
و مهم اینجا بود که آن دانش آموز از اینکه در صف اول و پشت امام جماعت نماز خوانده بود احساس رضایت داشت.
غرضم این است که می شود بدون کینه و همراه با ادب و احترام در کنار یکدیگر نماز خواند و زندگی کرد.
مهم این است که یکدیگر را دشمن ندانیم و کینه ای نسبت به هم نداشته باشیم.
۸-و در آخر باید گفت: ای شیعیان اگر این دستورات را انجام دادید ، آبرو داری کرده اید وگرنه مایه ننگ بوده اید. چرا که شما منسوب به ما هستید.
این حرف بنده نیست بلکه سوال امام و مولایمان حضرت صادق (علیه السلام ) از ماست.
روایت دیگری شبیه به روایت سوم در کتاب مشکاه الانوار طبرسی آمده است که
مولایمان امام صادق ( علیه السلام ) خطاب به شیعیان می فرمایند :
” ای گروه شیعه و پیروان ما !
شما به ما منسوب هستید، پس مایه زینت باشید و مایه ننگ نباشید.
چرا مانند یاران علی ( علیه السلام ) رفتار نمی کنید؟
آنها اگر در میان دیگر مسلمانان قرار می گرفتند پیشنماز و موذن ایشان می شدند. حافظ مال و صاحب امانات آنها می شدند.
شما نیز مریضان ایشان را عیادت کنید، در تشییع جنازه های ایشان حاضر شوید. و در مساجدشان نماز بخوانید.”
زینت بودن یعنی آنقدر قشنگ رفتار کنید که بگویند این پیرو کیست ؟
و وقتی پاسخ بشنوند که پیرو علی است، به علی ( علیه السلام ) محبت شان افزون شود.
همانطور که علی (علیه السلام ) با آن مرد غیر مسلمان رفتار کرد.
در راه با هم بودند و هنگامی که به دو راهی رسیدند آن غیر مسلمان، مسیری را پی گرفت. دید علی ( علیه السلام) به دنبالش می رود . تعجب کرد. حضرت گفتند در دین ما چنین آموزش داده اند.
خب آن غیر مسلمان وقتی این رفتار زیبا را دید جذب می شود.
همه مردم از رفتارهای زیبا خوششان می آید و به دنبال سرمنشا آن رفتار می روند .
نکته دیگر اینکه، ویژگی مطلوب یاران و اصحاب حضرت علی (علیه السلام) طوری بوده است که مطلوب امام صادق بوده است و از ما نیز می خواهند این چنین باشیم.
باز هم در این حدیث اشاره شد به اینکه طوری رفتار کنید که شما را به عنوان امام جماعت بپذیرند.
حافظ مال و صاحب امانت شدن هم نیاز به اعتماد دارد که با رفتاری زیبا حاصل می شود. تا آنها تو را امین بدانند.
وقتی می فرمایند به عیادت مریضان شان بروید، این نکته درونش خوابیده که نباید او نسبت به شما ناراحت باشد زیرا مریض اگر کسی را ببیند که احساس خوبی نسبت به او ندارد، حالش بهتر که نمی شود، هیچ. بدتر هم می شود.
در آخر می خواهم عرض کنم که بیاییم برای این احادیث هم جایی در زندگی خود باز کنیم .
براستی آیا همان اندازه که برای بعضی احادیث ارزش قائل هستیم برای این کلمات و روایات هم ارزش قائلیم .
اگر می گویید آری . پس چرا رابطه شیعه و سنی اینگونه است و این همه دوری و فاصله هست تا وحدت ؟
اگر هم کسی بگویید خیر . پس در شیعه و پیرو بودن خود باید شک کند..
چون امام را در این حوزه رفتاری واجب الاطاعه نمی دانیم و می گوییم ما بهتر میفهمیم .
البته ناگفته نماند که هیچ وقت غرض ما وحدت با ناصبی نیست. بلکه وحدت با کسانی که آنها را خارج از اسلام نمی دانیم.
و اینکه قرار نیست از خود حرفی بزنیم و نظری بدهیم بلکه همه هدف ما، رفتار و تعامل با برادران اهل سنت مطابق سبک زندگی پیشنهادی اهل بیت است.
البته رفتار و تعامل یک موضوع است و حفظ اعتقادات موضوعی دیگر است که نباید این دو با هم خلط شود . ممکن است از نظر اعتقادی شما اختلاف بسیاری با برادران اهل سنت داشته باشید و هیچ کس نگفته است شما از اعتقادات خود دست بکشید .
حتی بعضی ممکن است بنابر بعضی احادیث به ذکر هایی معتقد باشند که باز هم منکر آن احادیث و آن اذکار نیستیم .
همه بحث ما این است که از روش اهل بیت دور نشویم . و ذهنیت خود را مطابق درخواست اهل بیت قرار دهیم . از کینه و دشمنی و توهین جدا خودداری کنیم اگر خود را شیعه می دانیم.
امید آنکه بتوانیم در مسیر تحقق اسلام ناب ، گام های موثرتری را برداریم .
به امید سربلندی اسلام ناب
منابع :
حدیث اول : الاعتقادات – صدوق- ص ۷۰۱
حدیث دوم : المحاسن – ابن خالد برقی – ج ۱- ص ۲۶۰
حدیث سوم : کتاب من لا یحضره الفقیه – صدوق- ج۱- ص ۳۸۳
حدیث چهارم : مشکاه الانوار فی غرر الاخبار – علی بن حسن طبرسی- ص ۶۷
انتهای پیام/
سلام.تشکر از شما واسه مطالب خوب درباره اهلسنت ایران اسلامی.مگه شهرستان ماسال هم اهلسنت داره؟
سلام ماسال اهل سنت نداره ولی برادرهای اهل سنت در همسایگی ماسال در پونل و رضوانشهر هستند