چرا جریان هنری انقلاب اسلامی در برابر اغتشاشها منفعل است؟ واکنشهای هنری به زمین خوردن خانم گوهر عشقی را به یاد دارید؟ (اگر یادتان نیست، ابتدا مطلب مرتبط را بخوانید.) درباره آن دروغی که گفته شد فقط هنرمندان مخالف و منتقد جمهوری اسلامی کار کرده بودند.
متأسفانه درباره فوت خانم مهسا امینی و اغتشاشهای اخیر نیز اوضاع تقریباً به همان منوال است.
چرا در ماجراهایی چون گوهر عشقی و مهسا امینی جریان هنری مخالف جمهوری اسلامی یکهتاز است و جریان هنر انقلاب اسلامی عمدتاً ساکت است؟
متأسفانه ما حرفی را که آنها به ما میگویند (ولی خودشان دقیقاً بهعکس عمل میکنند) باور کردهایم و فکر میکنیم حضور «هنر» در «معرکه» و «بزنگاه»، یک پدیده مبتذل و منفی و بهمعنی استفاده ابزاری از هنر است.
نگاه قرآن کریم به موضوع هنر چگونه است؟ ما دقت نکردهایم که آیه معروف «وانتَصرواْ مِن بعد ما ظُلموا و سَيعلمُ الّذين ظَلموا أيّ مُنقَلب يَنقَلبون» که درباره مبارزه با ظلم بهکار میرود دقیقاً جایی است که قرآن کریم درخصوص «هنر» سخن میگوید.
میگوید شاعران و به برخی تفسیرها داستاننویسها (که شعر و ادبیات، هنر رایج آن دوره و مکان بود) در گمراهی هستند مگر آنها که فلان و فلان و فلان و با ظلم مبارزه کنند. یعنی یک هنرمند ممکن است هنر فاخری داشته باشد، اما اگر با ظلم زمانه خود مبارزه نکند نهفقط خود راه را گم کرده است که عامل گمراهی مردم نیز میشود: «و الشّعراءُ يَتّبعُهمُ الغاوُون… إلّا الّذين»
تصور بنده این است که حضرت امام روحالله پیام تاریخی خود به هنرمندان را که در سال ۶۷ صادر کردند از روی همین آیه قرآنی اقتباس کرده بودند: «تنها هنری مورد قبول قرآن است که صیقل دهندۀ اسلام ناب محمدی ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ اسلام ائمۀ هدی ـ علیهم السلام ـ اسلام فقرای دردمند، اسلام پابرهنگان، اسلام تازیانه خوردگانِ تاریخِ تلخ و شرم آور محرومیتها باشد… تنها به هنری باید پرداخت که راه ستیز با جهانخواران شرق و غرب، و در رأس آنان امریکا و شوروی، را بیاموزد...»
متأسفانه بسیار پیشتر و بیشتر از آنکه فضای شهرهای ما دچار اغتشاش شود فکر و نگاه جبهه فرهنگی انقلاب و مدیریت فرهنگی هنری در جمهوری اسلامی به مقوله «هنر» مورد هجوم اغتشاشگران داخلی و خارجی قرار گرفته است.
اگر فرصت شد چند روایت مربوط به «سیره» را پیرامون نسبت «هنر» و «معرکه» نیز اینجا مرور میکنم.