پادشاه عمان به ایران آمد و برایش بساط سور و سات فراهم کرده بودند. شاه گفته بود: این شبها خوشگذرانی چه کرد؟
گفتند: هر شب ۵،۴ دختر در اختیارش بود. دخترهای ایرانی تمیز شدهاند و او خیلی آنها را دوست دارد …
منبع: یادداشتهای علم، جلد۶، ص۱۷۰
متن کامل تر از صفحه ۱۶۹ تا ۱۷۰:
پنجشنبه ۳/۴/ ۱۳۵۵
“صبح به فرودگاه رفتم که شاهنشاه تشریف می آوردند سلطان قابوس را راه بیندازند. بعد در رکاب مبارک به سعد آباد برگشتم و شرفیاب شدم و کارهای جاری را عرض کردم. فرمودند، این پسر(سلطان قابوس)، بسیار پسر خوبی است و جز به مشورت ما قدمی بر ندارد. عرض کردم، بفرمایید مرد عاقلی است. شاهنشاه بدون هیچ گونه نظر ی، همه جور کمک به او می فرمایید، جز این است که نتیجه آن موجب امنیت خلیج فارس می شود؟ فرمودند، همین طور است و فکر نمیکنم که اصولا بخواهد که ما خاک او را ترک کنیم.عرض کردم،اگر عاقل باشد که هرگز نخواهد خواست، چنان که آلمانها نمی خواهند که آمریکایی ها از کشورشان خارج شوند و حتی مخارج آنها را هم می پردازند. سوال فرمودند، در این دوشنبه خوش گذرانی چه کرد؟ عرض کردم، هر شبی چهار پنج خانم در اختیارش بود (در خارج کاخ) ، اما چه کرد نمی دانم. فرمودند تازه داماد احیانا نا خوش نشود. عرض کردم ، خیر ، دختر های ایرانی تمیز شده اند و او هم خیلی آنها را دوست دارد.”