دوشنبه ۰۵ آذر ۱۴۰۳ , 25 November 2024

تاریخ انتشار : ۲۰ شهریور ۰۲
ساعت انتشار : ۱۰:۰۹ ق.ظ
چاپ مطلب

تخریب مسجد حاجی محمدخان رشت، جنایتی دیگر از عوامل دیکتاتوری رضاخان در گیلان

نویسنده : میثم عبدالهی

پیش از این درباره تخریب بقعه متبرکه استاد ابوجعفر و قبرستان اطرافش به دست جنایتکار رژیم رضاخان در گیلان سخن گفته شد، از دیگر مکان های مقدسی که در همان جنایت هولناک از بین بردند، «مسجد و مدرسه علمیه و تکیه حاجی محمدخان» است.

مقدمه

بعد از کودتای انگلیسی سوم اسفند ۱۲۹۹، عوامل استعمار در تخریب مهمترین میراث های ملی، بومی، تاریخی و هویتی و ارزشمند مردم ایران بر آمدند و از انجام هیچ جنایتی فروگذار نبودند. آنها فرهنگ چند هزار ساله مردم ایران را نشانه گرفتند و مسائل پوسیده، وارداتی را جایگزین میکردند. نابودی روحانیت شیعه و حوزه های علوم دینی به عنوان رهبرانی که استعمار را به زانو در آورده و قراردادهای استعماری و سلطه استعمار را کنار زده و عامل استقلال بودند و دنبال پیشرفت و عظمت ایران بودند.

پیش از این درباره تخریب بقعه متبرکه استاد ابوجعفر و قبرستان اطرافش به دست جنایتکار رژیم رضاخان در گیلان سخن گفته شد و از سایر مراکزی که در آن برهه مانند «مسجد امام الدوله»، «تکیه دولت» و… را در همین ماجرا از بین بردیم و از مقاومت مردم رشت به دست آیت الله شیخ باقر رسولی سخن گفته شد. از دیگر مکان های مقدسی که در همان جنایت هولناک از بین بردند، «مسجد و مدرسه علمیه و تکیه حاجی محمدخان» که در ابتدای خیابان شریعتی، فعلی قرار داشت و در واقع مسجد محله زیرکوچه به شمار میرفت.

امروزه از مسجد امام حسین (ع) زیرکوچه تا دهانه بازار و کل کوچه مسجد و خیابان شریعتی و مغازه های حد فاصل، تمام شان متعلق به مسجد و مدرسه و تکیه حاجی محمدخان بود و سه بنای باعظمت در آنجا ایجاد شده بود که به صورت غاصبانه از بین رفت. زمین متعلق به آن مجموعه متبرک و مقدس را به افرادی واگذار کردند تا در آنجا مغازه دایر کنند!

***

سرغاز

طبق منابع تاریخی، بنیان مسجد زیرکوچه را حاجی محمد خان، مجموعه ای متشکل از مسجد و مدرسه علمیه و تکیه را در فضای بزرگی که از محله زیرکوچه، قسمت های ابتدایی خیابان شریعتی فعلی تا ورودی بازار، توسط یکی از رجال متدین رشت ساخت. در کنار مسجد، یک مدرسه علمیه و یک تکیه نیز وجود داشت که همه آنها را یکی از رجال رشت در اوایل قاجار به نام «حاجی محمدخان» در دوره فتحعلی شاه قاجار ساخته بود و این مجموعه به نام بانی اش شهرت یافت. این مسجد و این مدرسه از یک طرف در محله «جیرکوچه» یا «زیرکوچه» رشت و از طرف دیگر نزدیک عمارت دارالحکومه گیلان و در مجاورت بازار رشت در مرکز شهر قرار داشت. در مدرسه علمیه طلاب به تحصیل علوم دینی مشغول بودند. البته بعید است که تاریخ بنای این مسجد به این تاریخ برسد و طبق معمول، این محله و مسجد چند قرن وجود داشته و در برهه های مختلف توسط افراد مختلفی بازسازی و تجدید بنا میشد.

این مسجد و مدرسه در زمان فتحعلی شاه قاجار ساخته شد و توسط بانی کتیبه ای سنگی در مسجد نصب شد که روی آن شعری درج شده بود و محتوای این شعر درباره نام بانی مسجد و مدرسه علمیه، تاریخ ساخت آنها، انگیزه بانی و مسائل دیگر است و تاریخچه کوتاه و مهمی برای این مسجد به شمار می رود. متاسفانه اکنون از آن کتیبه ارزشمند اثری وجود ندارد. اما متن آن شعر، توسط هاسینت لویی رابینو، کنسول انگلیس در رشت در سالهای ۱۹۰۶م تا ۱۹۱۲م، ثبت شده و در کتاب سفرنامه اش مندرج است، احتمالا کتیبه توسط خود رابینو به سرقت رفته است. این سفرنامه زمانی که رابینو به شهر قاهره در کشور مصر منتقل شده بود در سال ۱۳۴۲ق مطابق ۱۹۲۳م به چاپ رسید. رابینو به عنوان یک سارق برجسته میراث تاریخی و ملی ایرانیان به اعتراف خودش، حجم زیادی از آثار باستانی و کتب خطی و… ما در گیلان را به سرقت برده و به موزه ها یا دانشگاه های اروپا میفروخته است.

با مراجعه به کتیبه درباره مسجد و تاریخ تاسیس آن، اطلاعات جالب توجهی به دست می آید. متن کامل شعر مندرج روی کتیبه این مسجد و مدرسه را در اینجا درج می کنیم:

«در زمان خسرو دین پرور آموزگار           در قِرانِ فرخِ کیهان، خدای روزگار

آسمان داد و دین، فتحعلی شه آنکه کرد      داد و دین را استوار از یاری پروردگار

پاک دین، حاجی محمدخان که آمد از ازل       نیک روی و نیک خوی و نیک رأی و نیک کار

دست او دلکش، سحابی[۱] آفتاب آن را مطر[۲]       بخت او فرخ همایی، آسمان آن را مطار[۳]

چون بود از بهر فردوسش ثواب اندر ثواب          چون بود در راه یزدانش نثار اندر نثار

این همایون مدرسه وین نغز مسجد توأمان         بهر علم و بهر ایمان کرد در رشت استوار

در جهان ناپایداری دید، افکند از خِرد            طرح بنیادی کزو ماند به عالم یادگار

حجره اندر حجره از آن، صانَهَ الله،[۴] خُلد سان[۵]         صُفه اندر صفه این را لَوْحَشَ الله،[۶] چرخ وار

هم مدرس اندر آن، هم ادریس دانا در میان       هم مسبح اندر این، جبریل فرخ از کنار

الغرض چون از محمد، زیور اتمام یافت        علم و ایمان در اِبان[۷] هُمیون[۸] روزگار

منشی طبع صبا، از بهر تاریخش نوشت         «کز محمد شد بنای علم و ایمان آشکار»»[۹]

تاریخ ساخت این مسجد به صورت ماده تاریخ در آخرین مصراع این شعر، درج شده است. ماده تاریخِ عبارتِ «کز محمد شد بنای علم و ایمان آشکار» مطابق با ۱۲۵۶ است یعنی احتمالا سال ۱۲۵۶ قمری، سال ساخت مسجد می باشد. در بیت اول و دوم همین شعر، تصریح شده که این مسجد در زمان پادشاهی فتحعلی شاه قاجار ساخته شده «در زمان خسرو دین پرور…  فتحعلی شه آنکه کرد…»، فتحعلی شاه هم در سال ۱۲۵۰ق درگذشته است، پس تاریخ بالا نباید درست باشد. با حذف حرف «کاف» در اولین کلمه از مصراع آخر و محاسبه باقی عبارت «ز محمد شد بنای علم و ایمان آشکار» تاریخ ۱۲۳۶ قمری را نشان می دهد که با دوران پادشاهی فتحعلی شاه مقارن است. در هر صورت حدود ۲۰۰ سال از زمان ساخت این مسجد و مدرسه علمیه و تکیه می گذرد و قطعا در زمان پادشاهی فتحعلی شاه قاجار ساخته شده است.

در بیت سوم آن شعر، به نام بانی مسجد تصریح شده است که حاجی محمدخان بوده است: «پاک دین، حاجی محمدخان که آمد از ازل»

نکته مهمی که وجود دارد این است که در بیت ششم با صراحت سخن از ساخت مدرسه علمیه و مسجد شده است که مدرسه را برای علم و مسجد را برای ایمان در رشت ساخته است: «این همایون مدرسه وین نغز مسجد توأمان ـ بهر علم و بهر ایمان کرد در رشت استوار»

مرحوم حجت الاسلام و المسلمین محمدعلی انشایی

حاجی محمد خان، نواده هدایت الله خان فومنی ـ حکمران مقتدر گیلان در دوره زندیه و اوایل قاجاریه ـ بود و فرزندان و نوادگانش به نام طایفه حاجی محمدخانی شناخته می شدند. میرزا محمدحسین فراهانی سفرنامه نویسی که به امر ناصرالدین شاه قاجار اقدام به تهیه سفرنامه کرده بود و اطلاعات مهمی درباره مناطقی که از آنها عبور کرده ثبت و ضبط نموده است و در روز ۶ شوال ۱۳۰۲ق وارد رشت شد. او چند نفر از افراد سرشناس این طایفه مانند محمود خان، حاجی معصوم خان و نصرالله خان را نام می برد و می گوید که خانه هایشان در محله سبزه میدان قرار دارد.[۱۰] فراهانی از مساجد مشهور و مهم رشت نام برده و سومین مسجدی که اشاره کرده مسجد زیرکوچه است: «مسجد معروف به حاجی محمد خان، که مشارالیه نواده هدایت خان است و این مسجد در جنب عمارت دیوانی است.»[۱۱] و این نشان از این است که مسجد زیرکوچه در آن زمان از مساجد بسیار مهم رشت به شمار می رفت. فراهانی باز در ادامه، مدارس علمیه رشت را نام می برد و سومین مدرسه ای که نام برده مدرسه حاج محمد خان است.[۱۲]

رابینو، کتاب دیگرش را در سال ۱۹۱۷م (مطابق۱۲۹۵ش) یعنی در زمان سلطنت احمدشاه قاجار در پاریس به چاپ رساند[۱۳] از «مسجد و تکیه حاجی محمد خان» در محله بازار و ناحیه «جیرکوچه یا حسن آباد» نام برده است.[۱۴] وی می نویسد: «در مسجد حاجى محمد خان کتیبه‌اى است که نشان مى‌دهد این مسجد با پولى که حاجى محمد خان وقف کرده، ساخته شده است.»[۱۵]

تخریب این مجموعه به دست عوامل دیکتاتوری رضاخان

بعد از کودتای ۳ اسفند ۱۲۹۹ و سر کار آمدن رضاخان، او فرماندهان نظامی ای را به عنوان فرماندهان تیپ ها و لشکرهای مختلف راهی مناطق مختلف کشور کرد که اینها عملا، حاکم بلامنازع در هر منطقه بودند و در آنجا کار حکمران و شهردار و… را انجام می دادند. محمدحسین آیرم را رضاخان به عنوان فرمانده تیپ مستقل شمال مستقر در رشت، فرستاد و آیرم تلاش زیادی برای چاپلوسی نزد رضاخان می کرد از جمله قصد داشت تا خیابانی به اسم پهلوی بکشد و به این طریق خود نزد رضاخان محبوب کند. آیرم شخصی به نام اسماعیل سهراب زاده را مامور کرده بود تا بقعه تاریخی و زیبای استاد ابوجعفر و قبرستان اطرافش را خراب کند و به جایش ساختمان شهرداری را بسازد و خیابان بکشد.[۱۶] مردم معترض را به وسیله نیروهای نظامی سرکوب کرده و علما را دستگیر و تبعید کردند و چند نفر را به شهادت رساندند و با ایجاد اختناق و فشار شدید اجازه ندادند که اخبار به سایر نقاط کشور منعکس شود و با ایجاد فضای دیکتاتوری، موفق که در مرداد ۱۳۰۴ شدند. عین السلطنه در روز ۲۷ مرداد ۱۳۰۴ می نویسد: «محمدحسین خان [آیرم‏] خیابانى در رشت کشید نصف امامزاده جعفر و دو مسجد از بین رفت.»[۱۷] علی رغم مخالفت عموم مردم و علما و مجتهدین بزرگ و حتی مقاومتی که در این مسیر از سوی آنها صورت گرفت، این اقدام با سرکوب فجیع مردم و دستگیری علما این اقدام را به پیش بردند.

بقعه متبرکه استاد ابوجعفر و قبرستان اطرافش به همراه «مسجد امام الدوله»، «تکیه دولت» و… را در همین ماجرا از بین بردند و از دیگر فضاهایی که در همان برهه از بین بردند «مسجد و مدرسه علمیه و تکیه حاجی محمدخان» از بین بردند تا تا میدان شهرداری و سپس بخشی از ابتدای خیابان رضاشاه (خیابان شریعتی فعلی) را بکشند.[۱۸] در مدرسه علمیه حاجی محمد خان طلاب علوم دینی به تحصیل مشغول بودند و آنها را با زور بیرون کرده و مدرسه را تخریب نمودند.

برای اینکه مقدار وسعت و عظمت این بنایی که حاجی محمد خان ساخته بود و مقدار زمینی که جزء این مجموعه بود، به درستی درک شود، به نوشته منوچهر ستوده در این زمیننه میتوان توجه کرد: «مقداری از مسجد و مدرسه و تکیه در خیابان رضاشاه افتاد و مقداری از اراضی آنها صرف بنای بانک بازرگانی، کافه قنادی شرق، دو باب نانوایی، یک باب علافی، یک باب سقط فروشی و یک باب داروخانه به نام داروخانه گیلان، شد.»[۱۹] امروزه اگر از مسجد امام حسین (ع) زیرکوچه تا دهانه بازار و کل کوچه و خیابان شریعتی و مغازه های این حد فاصل تمام شان متعلق به مسجد و مدرسه و تکیه حاجی محمدخان بود که به صورت غاصبانه از بین رفت. در واقع زمین متعلق آن مکان های متبرک را به افرادی واگذار کردند تا در آنجا مغازه دایر کنند! اینکه عوامل دولت یا شهرداری چه حقی دارند که مسجد و مدرسه علمیه و را که ملک شخصی فردی بود که برای این مقصود وقف کرده بود، با استفاده از زور خراب کرده و زمین آن را به افراد مختلفی برای ساخت مغازه و بانک و… بفرشند، از جنایاتی است که حتی با قوانین وقت کشور هم مخالف است.

از آن مجموعه عظیم، تنها بخش کوچکی از زمین مسجد اولیه، تا سال ۱۳۳۲ش به صورت مخروبه باقی مانده بود که جمعی از بازاریان خیّر رشت، همت کرده و مسجدی کوچک را بنا کردند که در سال ۱۳۳۴ استفاده از مسجد جدید آغاز شد.[۲۰] منوچهر ستوده که این بنا را در سال ۱۳۴۹ دیده، وضعیت بنای مسجد را چنین توصیف کرده است:

«بنای مسجد، مربع شکل است و بر در تازه ساز آن، آیاتی از قرآن کریم حک کرده اند. سقف بنا لمبه کوبی و بام سفال سر است. … طول مسجد فعلی، ۶۰/۱۳ و عرض آن ۵/۴ متر است. محرابی تازه با کاشی سفید و رنگ روغن ساخته اند. در دو طرف محراب دو پنجره بزرگ تا زیر طاق است. کفش ‌کن و حوضخانه و غرفه ای برای زنان دارد.»[۲۱]

ستوده به نکته مهمی اشاره کرده و آن اینکه قرار است که به زودی مسجد را تخریب کنند و آن را به صورت بزرگ و زیبا از نو بسازند: «خانه مجاور ضلع شمالی [مسجد] را خریداری کرده‌اند و قصد دارند سراسر مسجد را خراب کنند و از نو، مسجدی بزرگ‌تر بسازند.»[۲۲]

همان طور که ستوده گفته بود، بنای کوچک مسجد را تخریب کردند و از نو، مسجدی بزرگ و زیبا ساختند که در حدود سال ۱۳۵۲ استفاده از بنای جدید، آغاز شد. مرحوم حجت الاسلام و المسلمین محمدعلی انشایی، امام جماعت این مسجد، نام آن را «مسجد شاه» گذاشت و مدت کوتاهی تا پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ به همین نام بود. حاج آقای انشایی از حدود سال ۱۳۴۷ تا سال ۱۳۶۳ امامت جماعت این مسجد را به عهده داشت و در روز ۲۶ بهمن ۱۳۶۳ درگذشت. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، آقای احمد عبدی نژاد[۲۳]، نام این مسجد توسط یکی از جوانان انقلابی و فعال این محله، به «مسجد امام حسین (ع)» نامگذاری گردید و هنوز هم به همین نام باقی است.[۲۴]

بعد از فوت حاج آقای انشایی، حجت الاسلام و المسلمین سیدجواد نیاکویی[۲۵] سالها امامت جماعت این مسجد را به عهده داشت ولی زمانی که سنش بالا رفت، توانایی حضور در مسجد را نداشت و خانه نشین شده و افراد متفرقه امامت جماعت را به عهده داشتند. حاج آقای نیاکویی در روز ۱۷ تیر ۱۳۹۵ درگذشت.

در اواخر عمر مرحوم نیاکویی، روحانی فاضل، انقلابی، اهل رشت، حجت الاسلام و المسلمین علی اکبر نژادصفری که سابقه موفقی در امور تبلیغی در حوزه قم داشت، به رشت بازگشت و امامت جماعت این مسجد را به عهده گرفت و تا به امروز این مسئولیت را به عهده دارد و میان جوانان آن منطقه به موفقیت های خوبی رسید.

 

_______________________

پی نوشتها: 

[۱] . مانند ابر.

[۲] . باران.

[۳] . محل پرواز.

[۴] . خدا آن را حفظ کند.

[۵] . مانند بهشت.

[۶] . اصطلاحی عربی است که معنی اش خدا او را  وحشت نداد است ولی در فارسی در وقت تعظیم و استعجاب همراه با «خواهش و تحسین» استفاده می کنند.

[۷] . هنگام، وقت.

[۸] . همایون، خجسته.

[۹] . سفرنامه مازندران و استرآباد، ص۶۸ع-۶۹ع. کسانی که به نسخه چاپ قاهره این کتاب دسترسی ندارند، می توانند به ترجمه فارسی آن رجوع کنند که در سال ۱۳۳۶ش توسط غلامعلی وحید مازندرانی ترجمه شد و بعد از آن بارها تجدید چاپ شد. ر.ک کتاب مازندران و استرآباد، ص۲۹۴ـ۲۹۵٫

[۱۰] . سفرنامه میرزا محمدحسین فراهانی، ص۹و۳۶و۳۷٫ منوچهر ستوده به اشتباه، حاجی محمدخان را پدرِ مدیرالملک دانسته است. در حالی که عبدالحسین خان فومنی معروف به مدیرالملک (سردار همایون)، فرزند محمود خان سرتیپ بوده است. (از آستارا تا استارباد، ج۱، ص۲۵۹؛ خاطرات ممتحن الدوله‏، ص۲۰۹٫)

[۱۱] . سفرنامه میرزا محمدحسین فراهانی، ص۳۸٫

[۱۲] . سفرنامه میرزا محمدحسین فراهانی، ص۳۸٫

[۱۳] . ولایات دارالمرز ایران – گیلان، ص بیست و یک.

[۱۴] . ولایات دارالمرز ایران ـ گیلان، ص۸۵٫

[۱۵] . ولایات دارالمرز ایران ـ گیلان، ص۸۱ـ۸۵٫

[۱۶] . گیلان در گذرگاه زمان، ص۲۵۴٫

[۱۷] . روزنامه خاطرات عین‏ السلطنه، ج‏۹، ص۷۳۱۴٫

[۱۸] . از آستارا تا استارباد، ج۱، ص۲۵۹و۲۶۳ـ۲۶۴٫

[۱۹] . از آستارا تا استارباد، ج۱، ص۲۵۹٫

[۲۰] . از آستارا تا استارباد، ج۱، ص۲۵۹٫

[۲۱] . از آستارا تا استارباد، ج۱، ص۲۵۹و۲۶۶٫

[۲۲] . از آستارا تا استارباد، ج۱، ص۲۶۶٫

[۲۳] . آقای احمد عبدی نژاد دارای اصالت بالاگفشه ای و لشت نشایی است و در رشت متولد شد است. وی از جوانان انقلابی شهر رشت بود که از سال ۱۳۵۶ در محله زیرکوچه جنب مسجد زیرچه مغازه خیاطی داشت با نام «احمد جوان» و از این راه امرار معاش میکرد. وی عضو هیئت امنای مسجد امام حسین (ع) زیرکوچه و از فعالان انقلابی مسلمان رشت در سالهای مبارزات انقلاب اسلامی و سپس در دوران جنگ تحیمیلی و بعد آن از هیچ تلاشی برای اهداف انقلاب فروگذار نکرد. هنوز این مغازه به همان صورت برقرار است وی از بزرگان صنف خیاط های رشت به شمار میرود و چند سال ریاست این صنف را به عهده داشت. شهید محمدعلی عبدی نژاد بالاگفشه، برادرش میباشد که در زمره نخستین دسته پاسداران اعزامی از گیلان به مناطق جنگی غرب کشور بودند که شهدای سپاه گیلان در جنگ تحمیلی است توسط نیروهای عراقی بر اثر اصابت ترکش خمپاره به شــهادت رســید. پیکرش مدتها در منطقه برجا ماند و سال ۱۳۶۱ پس از تفحص، در گلزار شهدای تازه آباد زادگاهش به خاک سپرده شد (فرهنگ اعلام شهدا، استان گیلان، نشر شاهد، ۱۳۹۳، ص۵۲۶)

[۲۴] . گفتگو با آقای آقای احمد عبدی نژاد.

[۲۵] . حجت الاسلام و المسلمین سیدجواد حسینی نیاکویی، فرزند مرحوم میرمحمدعلی نیاکویی از وعاظ رشت، در تاریخ ۱۵ آذر ۱۳۱۰ در قم متولد شد و در حوزه قم و نجف تحصیل کرد. او بعد از اتمام تحصیلات به رشت برگشت و تا آخر عمر در همین شهر به تبلیغ و منبر و امامت جماعت مشغول شد. او در سن ۸۵ سالگی در تاریح ۱۵ تیر ۱۳۹۵ مصادف با شب عید فطر ۱۴۳۷ق دار فانی را وداع گفت. پیکر او بعد از تشیع توسط علما، جنب بقعه آقاسیدعباس و آقاسیداسماعیل، در محله ساغریسازان رشت، قرار دارد. (این اطلاعات روی سنگ قبرش مندرج است.)

 

منابع:

  1. از آستارا تا استارباد، ج۱، منوچهر ستوده، آگاه، دوم: تهران، زمستان۱۳۷۴٫
  2. خاطرات ممتحن‏ الدوله، حسینقلى خان شقاقى‏، امیر کبیر، اول: تهران، ۱۳۵۳٫
  3. روزنامه خاطرات عین السلطنه، قهرمان میرزا عین السلطنه سالور، به کوشش: مسعود سالور و ایرج افشار، اساطیر، تهران، اول، ۱۳۷۴٫
  4. سفرنامه مازندران و استراباد با شرح بلاد و نقشه جغرافیایی آن، ه. لوی رابینو دی برگوماله، مطبعه اعتماد، قاهره (مصر)، ۱۳۴۲ق (مطابق ۱۹۲۴م).
  5. سفرنامه میرزا محمدحسین فراهانی، به کوشش: مسعود گلزاری، فردوسی، اول: تهران، ۱۳۶۲٫
  6. گیلان در گذرگاه زمان، ابراهیم فخرایی، جاویدان، تهران، دوم، ۱۳۵۵٫
  7. مازندران و استرآباد، ه‍ . ل. رابینو، مترجم: غلامعلی وحید مازندرانی، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، سوم: تهران، ۱۳۶۵٫
  8. ولایات دارالمرز ایران ـ گیلان، ه‍ . ل. رابینو، مترجم: جعفر خمامی‌زاده، طاعتی، ششم: رشت، ۱۳۹۱٫
  9. فرهنگ اعلام شهدا، استان گیلان، نشر: شاهد، تهران، اول، ۱۳۹۳٫
  10. گفتگو با آقای احمد عبدی نژاد، عضو هیئت امنای مسجد امام حسین (ع) زیرکوچه.