نگاه اول:
عيد، «حَوِّلْ حالِنا» است
كه واجب است بفهميم
عيد، شوقي است
كه پدرم را به مزرعه مي خواند
عيد، تن پوشِ كهنهی باباست
كه مادر
آنرا به قدِ من كوك مي زند
و من آنقدر بزرگ مي شوم
كه در پيراهن مي گنجم …
نگاه دوم:
عيد،
سوپر ماركتي است
كه انواع خوردنيها در آن هست
عيد،
بوتيكي است
كه انواع پوشيدنيها در آن هست
عيد،
ملوديِ مبارك باد است
كه من با پيانو مي نوازم
شب بخير دوست من!
مرحوم سلمان هراتي / از مجموعه «دري به خانه خورشيد»