این پروپاگاندای رسانهای بر دو ادعا استوار است که عبارت است از ورود رهبر انقلاب در مساله انتخاب "تمامی وزرا" و نیز "تحمیل" وزرا به رئیسجمهور و سلب هرگونه اختیار از وی.
در این یادداشت آمده است: اشرافیت در معنای اجتماعی آن بدین معناست که افراد منتسب به چهرههای سرشناس، قرابت نسبی با بزرگان را وسیله تفاخر قرار داده، خود را تافتهای جدا بافته تصور میکنند.
حق سرانه مردم شهر نسبت به کلانشهرها شاید اندک باشد، ولی همین مقدار اندک اگر بدرستی و با یک مدیریت درست، قانونمند بکار گرفته شود می تواند تغییرات دلخواست ایجاد کند.
اعتقاد اعضای محترم شورای شهر به «شفافیت در شهرداری»، در «شیوه انتخاب شهردار» خود را نشان می دهد.
اکنون و در فضای پساانتخاباتی شاهد آن هستیم که یکی از بحثبرانگیزترین مسائل در عرصه سیاستداخلی، پدیده قبیح سهمخواهی جناحهای سیاسی از رئیسجمهور برای حضور در کابینهی دولت دوازدهم است.
چرا مسئولین مربوطه با توجه اطلاع رسانی و نامه نگاری انجام شده توسط اتحادیه لوازم خانگی هنوز موفق به مهار و کنترل این پدیده ناهنجار نشده اند؟ چرا قانون به درستی در مورد این موضوع اجرایی نشده و نمیشود؟
صرفا وجود جاذبه های طبیعی در ماسال برای جذب گردشگر کافی نیست و توجه به زیر ساخت های نرم افزاری در بخش های مختلف خدمات رسانی به گردشگران در کنار زیر ساخت های سخت افزاری لازم است.
میخواهند افکار عمومی و حتی مسئولان را به اشتباه بیاندازند تا از چاله سبک زندگی فعلی، به چاهی عمیق، فرو افتند، چاهی که در آن هر سال چند آتنا قربانی نمیشوند بلکه هر روز، ایران، ۱۹ بار عزادار میشود.
در سرتاسر جهان تفاوت های گسترده ای در قوانین مربوط به شیوه انتخاب شهردار و وظایف مربوط به او می باشد که در این مقاله به سازوکار چند کشور اشاره می شود.
برخی از طیف های درون اصلاحات ، پا را از دایره اعتدال فراتر نهاده به طوری که حتی صدای "لیدر اصلاحات" را هم درآوردند که خطاب به آنها گفت : "کاری نکنید بگویم شما را از اینجا بیرون کنند!... من از اردوگاه اصلاحات، صدای دشمن را می شنوم!"
آقای روحانی در سخنانی عجیب با اشاره به حملات موشکی سپاه به داعش گفته است عده ای فداکاری جانی میکنند اما حقوق و سلاح آنها را چه کسی تامین میکند؟!
انتقاداتی که تا امروز از زبان مدیران استانی و نمایندگان مجلس مطرح شده است معمولا با پاسخ های تند و برچسب زنی های سیاسی همراه بوده است.
شهر زیبا و کهن ما تنها با همت و یاری متخصصانی می تواند آباد شود که در طی سالیان پرورانده است.
چرا برخی نویسندگان و روشنفکران ملیگرا، دین زرتشت را به عنوان یک عنصر باستانی میستایند اما اسلام را بر نمیتابند؟
رییس شورای نظارت بر صداوسیما، صدای مردم را هم به اندازه فتنه، به رسمیت بشناسد و بگوید بالاخره صدا و سیما طرفدار چه کسی است؟
این یادوارهها و یادبودها، برای صف اولیها جذابتر است تا مردم. انصاریِ یادوارهای، بر سر هیچ مسئولی فریاد نمیکشد.
پانزده سال از واقعه ۱۱سپتامبر نمیگذرد که در شهرهای آمریکا، یادمانهای این واقعه سرافراشته اند. کوشش رسانه ای و هنری پیرامون این واقعه به قدری بود که کمتر کسی در دنیا، از واقعه بی خبر مانده است.
در دوره شاهان قاجار و پهلوی، آیا انگلیس، شوروی و آمریکا بودهند که عقب ماندگی ایران را رقم زدند یا سرسپردگی و بیکفایتی حاکمان وقت؟
واضح است که به مجموعههایی مثل نواحی سپاه یا بنیاد شهید یا فرمانداری یا ادارات دیگر ابلاغ شده است که هر یکی دوسال، در هر شهر و روستا، حداقل یک یادواره شهدا برگزار کنند.
عمده مشکل ما در تحلیل مسایل اجتماعی و سیاسی و... از آنجا ناشی می شود که خودمان را در همه حوزه ها صاحب نظر می دانیم بدون این که از متن آنها اطلاع دقیقی داشته باشیم.
میثم مطیعی، این مداح جوان و تحصیل کرده انقلابی، در حاشیه نماز عید فطر شعری خوانده است از سروده های محمدمهدی سیار، که غوغایی از رد و تأییدهای پرشمار مجازی به راه انداخته است.
راهپیماییها شاید تنها روزهایی باشد که بسیاری از مردم با مسئولین برخورد و مواجهه مستقیم دارند و مطالبات خود را از آنها طرح میکنند.
وهابیها و سلفیهای غزه با جنبش حماس و بیش از آن با جنبش جهاد اسلامی مخالفت و اختلاف دارند و این اختلاف حتی به جنگ هم کشیده شده است.
نتیجه یک جنگ را فقط تسلیحات نظامی رقم نمیزند، مرور جنگ ۸ ساله صدام علیه ایران، ولیعهد جوان عربستان را در درک این واقعیت کمک خواهد کرد.
در کنار تحسین و تایید حرکت نظام در قبال تروریست ها از سوی قاطبه مردم و مسئولین، گروه قلیلی در تقابل همیشگی با مردم و نظام با ژستی روشنفکرانه ، اظهار داشتند که این جریان، جریان "مریض"ی است که درمان نیاز دارد و برخورد خشونت آمیز ، چاره و درمان کار نیست!
داعش آمریکایی، یکی از شعارهای مردم در مراسم تشییع شهدای ترور ۱۷ خرداد، از جمله شهید سبزعلیزاده بود. شهید سبزعلیزاده، اکنون نمادی روشن از جنایات آمریکا علیه مردم گیلان است.
عارف باستانی نوشت: این حملات یک نمونه کوچک و به اصطلاح کاریکاتوری بود از حملات دهه 60، حال اگر عاملان این هجوم محاکمه شوند،20سال دیگر باید به خاطر قدرت تطهیرشوند؟!
هرحرف پهلودار و زخم زننده ای که بخواهد از این حادثه به نفع مرزبندهای سیاسی بهره ببرد خطای فاحش سیاسی و اجتماعی است. اما طعنهنزدن و دنبال مقصرنبودن یک حرف است و عبرتگرفتن حرف دیگری است.
آیا امام خمینی موافق این دست اقدامات بودند که به نام ایشان انجام می شود؟! آیا کسی باورش میشود حرم امام بارگاه کسی است که یک عمر برای عدالت جنگید؟