حجت الاسلام والمسلمین روح اله زاده، صبح روز گذشته در همایش گرامیداشت حماسه نهم دی در مسجد جامع ماسال گفت: دعوای ما با آمریکا دعوای انرژی هسته ای نیست. این موضوع مربوط به ۱۵ سال قبل است. قبلش چه؟ سه روز از انقلاب گذشته بود می خواستند کودتا کنند. حادثه طبس یادتان می آید؟ زدن هواپیمای مسافربری یادتان می آید؟ کشتن سبزی فروش محل یادتان می آید؟
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی ماسال، متن زیر گزیده ای از سخنرانی ۲۵ دقیقه ای حجت الاسلام روح اله زاده در همایش گرامیداشت حماسه هشتم و نهم دی ماه ۸۸ است که صبح روز جمعه ششم دی ماه در مسجد جامع ماسال پیرامون مسائل فتنه ۸۸ ایراد شده است:
بسمه الله الرحمن الرحیم
فتنه مربوط به روزگارامروزما نیست بلکه در گذشته و در زمان پیامبر اسلام نیز فتنه هایی رخ داده اند و ما امروز باید با مطالعه تاریخ فتنه ها، از آنها درس بگیریم.
امام باقر (ع) در حدیثی می فرمایند: «دین برای عده ای از مردم ملعبه و بازی است». این عده می گردند می گردند و می بینند نان کجا چرب هست خودشان را همانجان می اندازند. می گردند ببینند کجا نان چرب تر و شیرین تر است. اما وقتی یک جنگ و بلائی پیش می آید آدم های دیندار کم خواهند بود.
در دوران فتنه چه شد؟ عده ای ابتدا گفتند رأی ما را پس بدید. مردم ما نجابت کردند. خوب، معمولا تیمی به تیم دیگر گل می زند یکی دو شعار می دهند و بعد آرام می شوند. آقا خوب فرمودند که از قشون و قشون کشی خودداری کنید که به نفع هیچ کس نیست و این پیروزی را شما در کام مردم تلخ نکنید. اما نه ما گوش کردیم و نه آنها. طرفدارهای آن طرف ریختند وسط . این طرفی ها هم گفتند شما می ریزید وسط ما هم می آییم. اما یک گروه سومی که در هیچ یک از این بازیها نبودند نهم دی ماه ۸۸ را آفریدند. اشتباه نکنید. فکر نکنید که طرفدار فلان کس بودند. نه بلکه یک عده ای از مردم گوششان تیز است و فقط به فرمان آقا توجه می کنند که آقا بسم الله بگوید و اینها بیایند وسط میدان. این گروه سوم فتنه را خواباندند.
خیلی از خواص و بزرگان و جبهه رفته ها ماندند و سکوت کردند. حتی خیلی از مراجع سکوت کردند. که بعد برخی از مردم آمدند و شعار دادند که سکوت هر مسلمان خیانت از به قرآن. گفتند ما نباید الان در برابر خون شهدا سکوت کنیم . الان دیگر دعوای دو تا جناح نیست. الان اصل نظام است. الان دشمن می خواهد بر اندازی کند. بعضی ها حرف نزدند. بعضی ها هم هنوز هم حرف می زنند و من نمی دانم دنبال چی هستند.
آقا فرمودند به خدا دعوای ما با آمریکا دعوای انرژی هسته ای نیست انرژی هسته ای ۱۰ یا ۱۵ سال است مطرح شده است قبلش چی؟ سه روز از انقلاب گذشته بود می خواستند کودتا کنند. حادثه طبس یادتان می آید؟ حادثه های دیگر یادتان می آید؟ زدن هواپیمای مسافربری یادتان می آید؟ کشتن سبزی فروش محل یادتان می آید؟ بقال و نجار و محصل و معلم و هر کس که یک ته ریشی داشت را زدند. چرا؟ برای اینکه رعب و وحشت ایجاد کنند. ما هنوز هم شهید می دهیم اما نظام به قدری مستحکم است که آب در دهان کسی تکان نمی خورد.
پارلمان اروپایی آمدند داخل کشور ما. رسما از ما خواستند که ما اجازه بدهیم بیایند داخل کشور. ما هم گفتیم بفرمایید. ما صلح طلب هستیم . ما صاحب فضل هستیم. آن زمان که در واتیکان روم ۹ جلد کتاب بود ما در ایران پاساژهای خرید و فروش کتاب داشتیم. ما صاحب فضلیم ما صلح طلب هستیم. اما تا یک جایی تحمل می کنیم.
شما تاریخ را بخوانید. ما در هر جنگی چه به ما تحمیل شد و چه ما رفتیم به سراغش یک نقطه از کشور ما رفت. همین منطقه تالش را توجه کنید. قسمت اولیاء تالش آن طرف است. خیلی ها عموهاشون آن طرف است و خودشان این طرف. بچه هاشون آن طرف اند و خودشان این طرف. چرا؟ اگر آن ترک شیرازی بدست آورد دل ما را به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا را. حاتم بخشی می کردند کشور ما را.
هشت سال با تمام تجهیزات با ما جنگیدند. نشد. حالا روش جنگ عوض شد. اینها فهمیدند که ما کشورمان علی دارد. روش را عوض کردند. از توخاکریز آمدند توی جیب ما. آمدند توی خانه ما. یهودی های صهیونیست برای ما گوشی های همراه ساختند. گوشی هایی مدل بالا که من و شما فقط مکالمه آن را بلدیم. مدلش که می رود بالا ما هم می رویم می خریم. این ها تمام اطلاعات محرمانه شما را تماما برای آنها مخابره می کنند و من و تو می شویم جاسوس ناخواسته آنها.
آنها با نفهمی خودشان می آیند می گویند مردم ایران چرا نمی توانند شلوار جین بپوشند. امروز که دیگر باید با بست و گیره شلوار بعضی ها را نگه داشت. مگر کسی متعرض اینها می شود!
دیروز یک عده با امام بودن برایشان خوب بود با امام بودند. مثل اکبر گنجی ها. به محض اینکه امام سرش را پایین گذاشت رفتند کنفرانس برلین. آنجا منافقین عریان گفتند آقای گنجی تو با امام بودی! اول باید تو را دار زد. تو چند نفر را کشتی. اینها گفتند عجب ما آمدیم خودمان را تبرئه کنند که بدتر شد.
دسته سوم کسانی هستند که نه جلو می روند و نه عقب می روند. شانه به شانه ولایت هستند. در قضیه صفین مالک اشتر چهارتا شمشیر اگر می زد کار معاویه و فتنه اش تمام بود. عمر و عاص آمد قرآن را زد روی نیزه. دستور به مالک رسید که بر گردد. به مالک گفتند تا علی (ع) بفهمد ما این چهار تا شمشیر را بزنیم. مالک گفت: نه. من محض رضای خدا زیر پرچم علی شمشیر می زنم. علی (ع) می گوید بزن می گویم چشم و اگر بگوید نزن نمی زنم. این درست است. بعضی ماها نخوانده آیت الله هستیم. بالا منبر می رویم فتوا صادر می کنیم. در بازار فتوا صادر می کنیم.
این خوب است که مردم ما فهم سیاسی و درایتشان بالاست. در سوریه عربی را دیدم که داشت نقالی می کرد و داشت داستان عاشق و معشوقی را که مربوط به ۳۵۰۰ سال قبل از حضرت مسیح بود را تعریف می کرد. رو به حرم حضرت رقیه (س) بود. رفتم جلو (به عربی) گفتم: من یک سوال دارم. گفت بفرمایید گفتم این مرقد مال کیه. گفت: ما خانم رقیه (س). گفتم می تونی داستانش را برایم بگویی. گفت به خدا نمی دانم. گفتم عجب تو داستان ۳۵۰۰ سال قبل از حضرت مسیح را می دانی ولی داستان حضرت رقیه را نمی دانی؟ سوال ما اوضاع را به هم زد. ما راه که افتادیم این آقا پشت سر ما راه افتاد و صدا زد آقا آقا! ببخشید من این داستان را بلد هستم. ولی اجازه نقل قول را ندارم.چون این قضیه حکومتی است و اصلا ربطی به ما ندارد. اما نجار ما، بقال و کشاورز ما تو نانوایی، بقالی و تو مزرعه به خودش اجازه می دهد ازمقام عظمای ولایت تا بخشدار و همه را نقد کند. کسی هم متعرضش نمی شود.
حالا فتنه جریانش چی بود؟ اولش ما فکر می کنیم بحث رأی بود. نه به خدا. همه اش برنامه ریزی شده بود. اینها از قبل برنامه هاشون را بسته بودند. دیدارهاشون را کرده بودند. سفیرهاشون رفته بودند. دیدارهاشون را کرده بودند. ای خاک بر سر اون آدمی که برای حب دنیا برگردد بگوید ما غلط کردیم غلط کردنشان را هم گفته بودند. اینها از قبل برنامه ریزی شده بود.
وقتی آقای خاتمی آمد در رأس کار، اینها آمدند به آقای خاتمی گفتند ما ولایت را زدیم و از روی صندلی انداخته ایم پایین حالا نفر بعدی هر کسی است می تواند کار ولایت را یکسره کند فقط تلاش کنید نفر بعدی از ما باشد که نفر بعد از آنها در نیامد که دست زدند به قائله فتنه و خواستند که پای سازمانهای بین المللی را مثل عراق و افعانستان به ایران بکشند. خوب مردم نهم دی ریختند به خیابان و مردمی مثل گیلان یک روز زودتر آمدند به خیابان.
من یادم هست که حضرت آیت الله قربانی نماینده ولی فقیه درگیلان که با آقای هاشمی رفسنجانی دوست بودند و خیلی با هم دوست بودند ایشان بیانیه صادر کردند برای آقای هاشمی رفسنجانی و گفت آقای هاشمی نکن.
در صفوف ایستاده بر نماز ملجم ها فراوانند باز منتظرند ما غافل شویم ضربه شمشیر بر فرق امیرالمومنین بزنند.
فتنه ۸۸ اولین فتنه نیست و آخرین فتنه نخواهد بود.
با علی در بدر بودن شرط نیست ای برادر نهروان در پیش روست.
در جنگ صفین، در جنگ نهروان و در جمل شما ببینید آنهایی که در مقابل علی (ع) ایستاده بودند آدمهای بی ریشه عرق خوار ریش تراشیده و بی نماز نبودند. قاری قرآن بودند. جانباز بودند. در صف پیغمبر شمشیر زده بودند. طلحه، زبیر یک سمت ام المومنین عایشه. خوارج همه حافظ و کاتب قرآن بودند. اما چون در مقابل علی بودند تمام اعمالشان سوخت و از بین رفت.