آنچنان که به وضوح از کم و کیف ساماندهی گلزارهای شهدا در سراسر کشور و نیز جای جای جوابیه بنیاد شهید استان بر می آید در جریان مطالعات و اجرای ساماندهی گلزارها توجه حداکثری به معماری، زیبایی و نظم یافتن گلزار شده و مواردی چون ملاحظات فرهنگی ساماندهی در اولویت های بعدی قرار گرفته است.
جابجایی اصل و فرع در ساماندهی گلزار شهدا
پس از نگارش و انتشار یادداشت ((نقدی بر طرح ساماندهی گلزارهای شهدای ماسال و شاندرمن)) که در سایت خبری ماسال نیوز درج شد، بنیاد شهید و امور ایثارگران استان گیلان توضیحات و پاسخهایی در رابطه با این نقد و آن ساماندهی، ارسال کرد که با عنوان ((جوابيه بنياد شهيد استان به ماسال نيوز)) برای سایت مذکور ارسال نمود.
پیش از بیان نکات و توضیحاتی پیرامون این جوابیه، کم لطفی است اگر گفته نشود که اقدام بنیاد شهید استان در مطالعه نظرات منتقدان و سپس صرف زمان قابل توجه جهت پاسخ گویی مکتوب و مشروح به نقدها، بسیار ارزنده و شایسته سپاسگزاریست. بلاشک این سنخ برخورد با نقدها، الگوی خوبی برای همه مدیران و مسئولان استان و شهرستان می تواند باشد.
شایان ذکر است در این نوشتار، تا حد ممکن بنا بر خلاصه نویسی بوده و از بیان برخی نکات به دلیل اهمیت کمتر صرف نظر شده است.
۱- مهمترین نکته ای که اساس اختلاف نظر با نویسندگان محترم جوابیه است و بایستی مورد تأکید قرار گیرد فلسفه ساماندهی گلزار شهداست. آنچنان که به وضوح از کم و کیف ساماندهی گلزارهای شهدا در سراسر کشور و نیز جای جای جوابیه بنیاد شهید استان بر می آید در جریان مطالعات و اجرای ساماندهی گلزارها توجه حداکثری به معماری، زیبایی و نظم یافتن گلزار شده و مواردی چون ملاحظات فرهنگی ساماندهی (با توجیهی که در بند ۲ بدان پرداخته می شود) در اولویت های بعدی قرار گرفته است. به عبارتی دیگر می توان گفت که در این پروژه به مقوله مهمِ ((حفظ احترام و بزرگ داشتن شهدا)) بسیار بیشتر از مقوله مهمتر ((انتقال فرهنگ دفاع مقدس و شهدا)) توجه شده است. دقیقاً به همین دلیل است که موضوعاتی حاشیه ای همچون همخوانی معماری گلزار با معماری بومی و یا یک شکل و اندازه کردن مزارها بر موضوعات مهمی همچون درج وصایای شهدا روی مزارها ترجیح داده شده اند.
تمام مشکل طرح ساماندهی از همینجا ریشه می گیرد. اگر گلزار شهدا به عنوان یکی از موثرترین اماکن فرهنگی و کارآمدترین راه انتقال فرهنگ شهدا دانسته می شد دیگر هرگز سپردن اجرای طرح به صاحبان علوم آکادمیک و متخصصان معماری جای آسودگی خاطر نداشت. به عنوان کسی که رشته دانشگاهی ام مرتبط با معماری است تأکید میکنم که تحصیلات آکادمیک در زمینه معماری هیچ ربطی به صحت طراحی ساماندهی گلزار شهدا ندارد مگر اینکه فرد خارج از تحصیللات آکادمیک، در مورد دفاع مقدس، گلزارهای شهدا، انقلاب اسلامی و اصول کار فرهنگی مطالعه و شناخت داشته باشد. از نظر یک کارشناس معماری، مزار شهدا قبرستانی است که خفتگان در آن افراد محترم تری هستند و باید مکانی در شأنشان، ولابد به صورت باشکوه و زیبا و با مصالح گرانقیمت ساخت و یادشان را گرامی داشت. متخصصان معماری در هیچ واحد درسی خود این جمله امام خمینی را نشنیده اند که پیامبر اسلام نیازی به مساجد تشریفاتی و مناره های تزئیناتی ندارد، آنها در هیچ واحد درسی نمی خوانند که بسیاری از شهدای ما به صورت صریح در وصیت نامه های خود در رابطه با پرهیز از ولخرجی در مراسمات ختمی که برایشان گرفته می شود تذکر داده اند.
شباهت ظاهری گلزار شهدای ما بعد از ساماندهی با قبرستان کشته شدگان جنگ در کشورهای غربی مطلقاً تصادفی نیست. معماران در تمام دنیا فارغ التحصیلان دانشگاه هایی هستند که واحدهای درسی مشابه هم را خوانده اند و آرزویشان دیدن و خلق شاهکارهای معماری در جهان است. هر دو هنر را برای هنر می خواهند و خبر ندارند که امام فرموده است: تنها به هنرى بايد پرداخت كه راه ستيز با جهانخواران شرق و غرب، و در رأس آنان امريكا و شوروى، را بياموزد.
به همین خاطر کارشناس محترم معماری، اگر نداند که امام خمینی (ره) مطالعه و تأمل در وصایای شهدا را در تراز پنجاه سال عبادت معرفی کرده اند، می گوید وجود جملات وصایای شهدا روی مزارها، گلزار را از یک تیپ بودن می اندازد و مانع زیبایی و شکوه گلزار می شود. قابهای آلومینومی نیز همینطور. او حتی سنگ سیاه را بر سنگ سفید ترجیح می دهد چرا که در کتب و مقالات مرجع معماری تذکر داده شده است که برای سنگ قبر اموات رنگ تیره مناسب تر است. علتش واضح است، چون قرآن جزء واحد درسی آنها نیست تا روی آیه ((شهیدان را میّت مپندارید)) هم بحث کرده باشند، تازه قیمت سنگ تیره هم بیشتر است و باکلاس تر!
اشتباه نشود، کسی منکر لزوم احترام به شهدا و ایجاد فضایی در شأن آنها نیست، سخن در غفلت از بعد دیگر مسئله یعنی انتقال آرمان شهید است.
۲- در بخشی از جوابیه مذکور نکته ای وجود دارد که دقیقاً روشن می سازد در طرح ساماندهی، فاکتور ((انتقال فرهنگ شهدا از طریق ابزارهای فرهنگی موجود در گلزار)) در اولویتهای چندم قرار داشته است:
((عکسها و آثار در سنوات اخیر توسط معاونت پژوهش و ارتباطات فرهنگی بنیاد شهید… جمع آوری و در موزه ها و گنجینه های شهدا برای مقاصد فرهنگی نگهداری می شود و لازم است در این زمینه بیش از پیش فرهنگسازی و و اطلاع رسانی شود تا اقشار مختلف جامعه به جای آنکه مطابق نظر نگارنده تمایل به بازدید از این آثار در محیط گلزار داشته باشند، با حضور در موزه ها و گنجینه های شهداء که بازدید و بهره برداری برای عموم آزاد می باشد به بهره گیری از این آثار معنوی بپردازند.))
و در ادامه آن دو دلیل برای خروج عکسها و یا وسایل خانواده ها و دیگر آثار از محیط گلزار ذکر شده است. اول از بین رفتن آثار در فضای کنترل نشده گلزار، و دوم ایجاد مانع برای زائرین توسط قابهای آلومینیومی. در نقد این بخش از جوابیه چند نکته قابل ذکر است:
۱٫۲ گلزارها به صورت طبیعی بیشتر از موزه ها و گنجینه ها محل تردد هستند و خروج عکسها و آثار از گلزارها و انتقال آن به موزه ها، در واقع باعث از دست دادن بخش بزرگی از مخاطبانی می شود که بدون نیاز به کار تبلیغی و اطلاع رسانی در معرض اثرپذیری از گلزار بودند:
+ در شاندرمن مراسم هفتگی زیارت عاشورا با حضور جوانان و نوجوانان نسل سومی در گلزار شهدا برگزار می گردد.
+ در دفعات متعددی در طول سال به بهانه های غبار روبی، تجدید بیعت و… اجتماعاتی در محل گلزارها برپا می شود.
+ گلزار شاندرمن و به خصوص گلزار ماسال دقیقاً چسبیده به مسجد جامع هستند و نمازگزاران و یا کسانی که به هر بهانه ای در مسجد حضور می یابند به صورت طبیعی با گلزار درگیر خواهند بود.
+ گلزار شاندرمن وسط قبرستان اموات عادی قرار دارد و روزهای پنج شنبه و یا در مراسمات بزرگداشت اموات عادی، خواسته یا ناخواسته میزبان اقشار مختلف مردم است.
۲٫۲ مواردی همچون عکس شهدا، عکس امام و رهبری، دستخط شهدا و… به راحتی قابل رونوشت برداشتن هستند و ضرورتی ندارد که نسخه اصلی آن در قابهای آلومینیومی بماند تا در معرض نابودی و تخریب قرار گیرد. ضمن اینکه می شد با پرداخت هزینه ای به مراتب کمتر، به خانواده شهدا کمک کرد تا عکسهای شهدا را در فاصله زمانی مناسب پس از چند سال تعویض نمایند.
۳٫۲ اگر دقت شود روز به روز در مزارهای اموات عادی نیز به صورت گسترده تری عکس و وسایل شخصی خانواده ها استفاده می شود. این مسئله خودش بیانگر آن است که خرد جمعی جامعه تمایل دارد این آثار در خود مزار بماند و مشکلی به نام از بین رفتن این آثار برای جامعه وجود ندارد.
۴٫۲ امام خمینی (ره) مزار شهدا را جایی معرفی کرده اند که ((تا قیامت مزار عاشقان و عارفان و دلسوختگان و دارالشفای آزادگان خواهد بود.)) در این شرایط چگونه می توان آثار شهدا را با هر توجیهی از جایی که قرار است دارالشفای آزادگان باشد خارج ساخت؟ چگونه میتوان طرح ساماندهی گلزارها را بدون توجه به این خصوصیتی که مورد توجه امام خمینی (ره) بود اجرا کرد؟ و به نظر شما جای تأمل ندارد که چرا امام خمینی به جای ((تربت پاک شهیدان))، جاهایی مثل ((موزه ها یا گنجینه ها)) را مزار عاشقان معرفی نکردند؟
۵٫۲ امام خمینی (ره) تعبیر دیگری نیز در رابطه گلزار شهدا دارند که نکته بسیار ظریفی در آن است: ((قبور شهدا زبان گویایی است که به عظمت روح جاوید آنان شهادت میدهد.))چرا قبور شهدا چنین زبان گویایی دارند و در عین حال مزار اموات عادی از چنین بهره ای محروم اند؟ در پاسخ باید به تفاوت گلزار شهدا با قبور اموات عادی اشاره کرد. آیا این زبان گویایی که به عظمت روح جاوید شهدا شهادت می دهد چیزی جز جمله ای از وصیت نامه شهید روی سنگ مزارش است که فی المثل از خانواده اش می خواهد بجای گریه بر او، شاد باشند و اگر خواستند گریه کنند بر سالار شهیدان گریه کنند؟ آیا جز به خاطر این است که آثار موجود در قابها نشانگر راه مقدسی است که شهدا جانشان را در راه آن دادند؟
چگونه ما خودمان را مجاز می دانیم که این زبان گویا را که روز به روز در اموات مردم عادی نیز بیشتر از آن بهره می برند از شهدا دریغ کنیم؟
۶٫۲ خاطرات متعدد مردمی که برخی از آنها در وبگاه گلزار خاطرات گردآوری شده است به خوبی گویای اثرگذاری گلزارهای شهدا و همچنین عکسها و آثار و جملات شهداست.
۷٫۲ اگر بنا بر متن جوابیه در بسیاری از موارد قابهای آلومینیومی مانع تردد بوده اند بهتر بود تدبیری اندیشیده شود تا مانع نشوند. فی المثل در گلزاری مانند گلزار شهر قم این مشکل با بالا بردن ارتفاع گلزارها حل شده است. البته شایان ذکر است که در یکی از دو گلزار مورد بحث یعنی گلزار شاندرمن اصولاً چنین مشکلی وجود نداشته است. در گلزار ماسال نیز مشکل مذکور هیچگاه حاد نبوده است.
نکته سوم در این باب آن است که اگر چه برخیها از ایجاد مانع توسط قابها برای زائرین ناراضی بوده و اعتراض خود را به گوش بنیاد رسانده بودند اما بدون شک اکنون که به واسطه هم سطح شدن گلزار، ناخواسته در مواقع ازدحام بی احترامی هایی به گلزار صورت می گیرد مقدار اعتراضات بسیار بیش تر از گذشته است.
سخن دیگر آن است که چرا بنیاد شهید حجم اعتراضات خانواده های شهدا، مردم، فعالان فرهنگی، کارشناسان دفاع مقدس و مسئولان نهادهای انقلابی را در مورد شیوه نادرست ساماندهی شهدا نادیده می انگارند؟ به چه دلیل اعتراضات بزرگانی نظیر سردار باقرزاده، سعید عاکف، سعید قاسمی، وحید جلیلی، محمد صادق کوشکی، علی رضا دلبریان، و جمعیت کثیری از خانواده های شهدا شنیده نمی شود؟ همین چند ماه پیش بود که در تبریز، بنیاد شهید اعلام کرد فاز دوم ساماندهی صورت می گیرد اما اعتراضات خانواده های شهدا و فعالان فرهنگی و کارشناسان نظامی و مسئولان اجرایی آن استان (از استاندار و فرمانده سپاه استان گرفته تا تشکلهای دانشجویی و…) مانع اجرای طرح شد. یک ماه بعد از آن هم اتفاق مشابهی در خوی رخ داد و بخاطر اعتراض خانواده های شهدا، مسئولان محترم بنیاد شهید آن شهر اعلام کردند در ساماندهی هیچ دستکاری ای در محتوای گلزار (اعم از قابها، پرچم، متن سنگ مزار و…) صورت نمی گیرد.
۴- در ادامه جوابیه با اشاره به قواعد ساماندهی گلزارها در کشور، گفته شده است: ((جملات روی سنگ مزارهای قدیمی عیناً به سنگهای جدید انتقال می یابد مگر در شرایطی که خانواده شهید مورد نظر مطالب جدیدی را جهت حکاکی مد نظر داشته باشند و یا اینکه ابعاد سنگها در ساماندهی کوچکتر در نظر گرفته شود تا مسیر تردد در گلزار و در بینابین مزار مشخص گردد… ))
گذشته از این که تقریباً در قریب به اتفاق گلزارهای ساماندهی شده کشور دیگر اثری از جملات و وصایای شهدا وجود ندارد و مشخص نیست این قواعد مربوط به کجا هستند و چرا دقیقاً برعکس آن ها اجرا شده است، نکته مهم دیگری نیز در این قسمت نهفته است که مؤید بند نخست این یادداشت می باشد. بر اساس این بخش از جوابیه، در اجرای طرح ساماندهی ملاحظات معماری (مثل کوچکتر و یک اندازه کردن ابعاد سنگها) بر حفظ جملات وصایای شهدا ترجیح داشته است و در مواقع تضاد، ملاحظات معماری تعیین کننده می شوند نه ملاحظات فرهنگی. این مسئله مصداق همان نگاه فنی اما غیر فرهنگی ای است که در بند نخست به نقد آن پرداختیم.
۵- جوابیه مدیر کل محترم بنیاد شهید، نقدی را که در رابطه با رنگ سنگ مزار، قلم و رنگ نوشته های روی آن صورت گرفته بود مصداق نظر و سلیقه شخصی معرفی کرده است. در پاسخ قابل ذکر است که رنگ تیره و مشکی ـ که در هر دو گلزار ماسال و شاندرمن برای سنگ مزارها انتخاب شده است ـ اصولاً رنگ غم و ممات است و هیچ ربطی به سلیقه شخصی ندارد. دقیقاً به همین دلیل است که از نظر شرع نیز استفاده از رنگ تیره در محیط سکونت توصیه نمی شود و اتفاقاً کسانی که با این رنگها مشکلی ندارند استثنا هستند وگرنه نظر عموم چیز دیگریست. در رابطه با قلم حکاکی نیز توجه خوانندگان محترم را به سه تصویر زیر که اولی از گلزار شهدای وادی رحمت تبریز و دومی از گلزار ماسال و سومی از گلزار شاندرمن است جلب می کنم تا روشن شود که نقد وارده بر قلم و رنگ نوشته ها بر اساس سلیقه شخصی بوده است یا حقیقت داشته است.
۶- متأسفانه مبنا و مصداق ادعای ارتفاع سه تا ۱۰ سانتی متری مزارها از سطح زمین در گلزارهای ساماندهی شده نیز مشخص نیست. بهتر بود به جای کلی گویی دقیقاً ذکر می شد که در دو گلزار مورد بحث این ارتفاع چقدر است. البته زائران محترم این دو گلزار به خوبی در جریان واقعیت مسئله هستند.
۷- در رابطه با ایجاد مزار یا یادمان نمادین برای شهدای مفقود الاثر مراد از طرح مسئله آن بود که زائرین و نسل جدید از شهدای مفقودالاثر شهرشان با خبر باشند و برای همین تلویحاً اشاره هم شد که اگر امکان ساختن مزار نیست لااقل عکسی از آن شهدا در گلزارها گذاشته شود.
۸- نمایشگاه بسیار کوچک موجود در کنار گلزار شهدای ماسال خود نمونه ای از نتیجه خارج کردن عکس و آثار شهدا از گلزار است. در این نمایشگاه تقریباً همیشه به روی زائران بسته است.
۹- در جوابیه نقل شده است که آثار و اسناد شهدا را باید در موزه ها و گنجینه ها ارائه کرد و در سوی دیگر گفته می شود که احداث موزه ها و گنجینه ها در فازهای بعدی صورت خواهد گرفت. به راستی آیا نسلهای جدید باید تا زمان اجرای فازهای بعدی از زیارت آثار شهدا محروم بمانند؟ آیا بهتر نبود اگر هم تصمیمی بر خروج آثار از گلزار وجود دارد لااقل تا افتتاح پارک موزه ها و نمایشگاه های دائمی صبر می شد و بعداً این کارها صورت می گرفت؟
۱۰- خوب است اکنون که بحث گلزارها مورد توجه فعالان فرهنگی و مسئولان شهرستان قرار گرفته است به یک اشکال دیگر موجود نیز اشاره شود. در برخی از گلزارهای کشور، بعد از ساماندهی با قرار دادن صندلیها و نیمکتهای سیاری در گلزار امکان نشستن زوار بالای قبر شهید مورد نظرشان فراهم شده است. حالا که با همتراز شدن سطح قبرها با زمین، امکان نشستن بر فراز مزارها سخت تر شده است خوب است از این الگو در گلزارهای شهرستان استفاده شود.
در پایان همانند نوشته گذشته، ضروری است ذکر شود بیان این نکات نه در جهت تخریب هیچ ارگان و نهادی و نه در جهت نادیده انگاشتن نقاط قوت طرح است. بلکه هدف این است که اشکالات موجود بهتر شناسایی و اصلاح و برطرف گردد. بنابراین مجدداً از حسن توجه مسئولان محترم شهرستانی و استانی بنیاد شهید سپاسگزاریم/.
سید رسول منفرد
مطالب مرتبط گذشته:
وقتي قلب مادر شهيد به درد مي آيد
آمار بنیاد شهید از نظر خانواده شهدا پیرامون طرح ساماندهی گلزارها
فرماندار ماسال: در صدديم عيوب گلزار شهداي ماسال و شاندرمن را برطرف كنيم
رئیس آموزش و پرورش ماسال: گلزار شهدا ماسال شایسته شهدا نیست
بي توجهي به گلزار شهدا در رودسر
جوابيه بنياد شهيد استان به ماسال نيوز
بنياد شهيد و امور ايثارگران بخواند