یکشنبه ۱۸ آذر ۱۴۰۳ , 08 December 2024

تاریخ انتشار : ۲۱ بهمن ۹۳
ساعت انتشار : ۴:۲۴ ب.ظ
چاپ مطلب
خاطرات انقلاب در ماسال؛

چرا کشتی تو فرزند جوانم، ولیعهدت بمیرد شاه خائن

یک راوی انقلاب با بیان خاطره ای از روزهای انقلاب در ماسال گفت: پدر شهید طلوعی از شهدای انقلاب را به ماسال آوردیم جمعیت زیادی با ترس و لرز آمده بود، پدر شهید هم سخنرانی کوبنده ای کرد که در پایان سخنرانی شعار داد چرا کشتی تو فرزند جوانم، ولیعهدت بمیرد ای شاه خائن.

ه گزارش خبرنگار ماسال نیوز، سید عیسی صفوی در مراسم شبی با خاطرات انقلاب اظهار کرد: در ابتدا شاید بد نباشد جهت اطلاع جوانان به برخی امکانات و سطح زندگی مردم اشاره شود مثلا بد نیست یادآور شویم که در دهه ۵۰ فقط یک ماشین از ماسال به رشت می رفت و تلفن و ارتباطی اصلا وجود نداشت.

وی با بیان اینکه در روستای میرمحله فقط یک مدرسه بود اضافه کرد: در این مدرسه تمام دانش آموزان روستاهای اطراف مانند چسلی، طاسکوه، سرآکه، شالما تحصیل می کردند و چیزی به نام خانه بهداشت در روستاها و حتی بسیاری از شهرها وجود نداشت.

صفوی، کسب استقلال را از مهم ترین اهداف انقلاب برشمرد و خاطرنشان کرد: شاه که دست نشانده آمریکا بود به تبعیت از استکبار همیشه سعی می کرد مردم را گرسنه نگه دارد و کل مملکت به دست مستشاران آمریکایی اداره می شد و در واقع مردم عادی هیچکاره بودند.

وی ادامه داد: در آن دوران پول به اندازه کافی نبود و ما برای خرج تحصیل از منزل دو تا تخم مرغ به شهر می آوردیم و چون کلاسها صبح و بعدظهر بود با فروختن آنها یک نان و یک حلوا می خریدیم که ناهار و کمی خرجی خود را تامین می کردیم و بعدازظهر هم پیاده به روستا می رفتیم.

 سید عیسی صفوی افزود: در آن زمان آنقدر فضای امنیتی در شهرها و روستاها حاکم بود که کسی جرات نمیکرد عکس امام را داشته باشد و بنده در خانه روستایی خود یک عکس را در پشت بام جاساز کرده بودم.

این راوی انقلاب با اشاره به حضور فعال دانش آموزان و فرهنگیان در فعالیت های انقلابی در ماسال افزود: در سال ۵۷، بیست ساله بودم و از میان معلمین عده ای همراه امام (ره) و عده ای هم مخالف ما بودند که بد نیست یادی از شهید صائمی دبیر طبیعی و مهندس خامنه ای دبیر فیزیک خود بکنم.

صفوی گفت: ما برای تظاهرات دو برنامه داشتیم؛ یکی تعطیلی مدارس بود و یکی هم چون مدرسه نداشتیم در دو مکان عظمت ماسالی و شهیدرجایی فعلی شروع به مدرسه سازی کردیم که در پایان هر روز کاری با بیل و کلنگ به صورت نمادین در داخل شهر دور میزدیم در واقع به صورت مسالمت آمیز تظاهرات می کردیم که بعدها پاسگاه با بیان اینکه این به نوعی تظاهرات واقعی است به ما چندبار تذکر داد.

وی خاطرنشان کرد: یادم می آید با دوستان مبارز قرار گذاشتیم که پاسگاه را تخلیه کنیم که بعدها متوجه شدیم تنها دو تفنگ ته پر دارد و این عاقلانه نبود بخاطر این تجهیزات کم پای مامورین استان را به ماسال باز کنیم و یکی از دلایل اینکه در ماسال دوران تظاهرات شهید ندادیم این بود که پاسگاه مجوز تیراندازی نداشت و تا میخواست از رشت مجوز بگیرد تظاهرات خاموش می شد.

صفوی ادامه داد: قرار شد یک سخنرانی برگزار کنیم و پدر شهید طلوعی از شهدای انقلاب را به ماسال آوردیم جمعیت زیادی با ترس و لرز آمده بود، پدر شهید هم سخنرانی کوبنده ای کرد که در پایان سخنرانی شعار داد چرا کشتی تو فرزند جوانم، ولیعهدت بمیرد ای شاه خائن؛ که بعد از این شعار یک سری از افراد فرار کردند و یک عده هم ماندند.

وی افزود: بعد از این ماجرا بود که جریان ضدانقلاب  با آتش زدن شبانه تلمبارهای مردم میخواست که هم ما کوتاه بیاییم و هم مردم را بترساند که بعد از این اقدام آنها؛ کمیته ای تشکیل دادیم تا با بازرسی و کنترل کوچه ها و خیابان ها از آتش زدن تلمبارهای مردم جلوگیری کنیم.

وی گفت: در این میان با توجه قطع نفت و مشکلات مردم با کمک همان گروه های مردمی بسته هایی را تدارک دیده و شبانه به دست مردم میرساندیم.

این راوی انقلاب بیان داشت: تا اینکه ۱۲ بهمن فرا رسید در آن زمان در روستای ما فقط یک نفر و در شهر هم یک مغازه لوبیاپزی آقای فتحی بود که تلویزیون داشت. بطوری که سالهای ۵۴ تا ۵۷ مسابقات بوکس محمدعلی کلی در این مغازه می دیدیم که روز ۱۲ بهمن جهت دیدن ورود امام از تلویزیون در این مغازه تجمع کردیم.

ماسال نیوز خاطرات انقلاب

وی با اشاره به گریه مردم در هنگام پخش سرود بوی گل سوسن و یاسمن از رادیو و تلویزیون گفت: حتی روزهای قبل، بختیار فرودگاهها را بسته بود که مردم شعار میدادند وای بحال بختیار خمینی اگر دیر بیاد.

صفوی افزود: مهم ترین دستآورد و هدیه انقلاب استقلال در بخش های مختلف بود که نمونه آن را می توان به حق توحشی بود که از جیب مردم به آمریکایی داده می شد اشاره کرد که اگر یک ایرانی سگ آمریکایی ها را می کشت باید در آمریکا محاکمه می شد.

وی ادامه داد: نمونه ای دیگر از عدم استقلال در دوران طاغوت را به نقل از آقای حسینی (یکی از مدیران کل اداره آموزش و پرورش گیلان) بگویم که تعریف می کرد در رشت یک جوانی در مدرسه ادعا کرد که هلیکوپترساخته و کسی باور نمی کرد که در نهایت یک روز این مخترع وسایل این هلیکوپتر را آورد و بهم وصل کرد و تا میدان نیروی دریایی پرواز کرد.

صفوی اظهار کرد: بعد از این اتفاق بلافاصله یکی به کلاس آمد و او را دستگیر کرد که تا ۸ سال از وی خبری نبود، و بعد از آزادی نیز به قدری این فرد پیر و قیافه اش خراب شده بود که آقای حسینی میگفت او را نشناختم و خودش تعریف میکرد که ۶ ماه تمام به خاطر یک اختراع در میان دخمه ای شکنجه شدم و به وی می گفتند تو چکاره ای که اختراع می کنی؟ و به قدری شکنجه شده بود که چشمایش دیگر دید نداشت.

وی اضافه کرد:  بعدها مشخص شد که ساواک اختراع مخترعین را به آمریکایی ها می داد تا در کشور آنها تولید شود حتی اجازه تولید دستگاه ساده جوجه کشی را هم نمی دادند.

به گزارش ماسال نیوز؛ این مراسم به همت کانون فرهنگی هنری طلیعه ظهور در حسینیه مسجد جامع ماسال برگزار شد.

محمدباقر فتحی

انتهای پیام/


31 ديدگاه

  1. ازماسال گفت:

    باور کردنی نیست یه نفر را بخاطر اینکه مخترع است شکنجه کنند. مگه دوران رنسانس بود .باید درباره این خاطره تحقیق کرد…………………..

  2. دوست پشت خط گفت:

    ماسال نیوز عزیز تبریک.هم بخاطر جشن ۲۲بهمن وهم بخاطر ذکر منبع وذکرنام راوی که کم سابقه بود! البته حق داری چون این یکی فرق میکرد!!!

  3. مهرداد ماسالی گفت:

    ….
    اولان ایشان هیچ نقشی قابل بیان در ان دوره نداشتن . تظاهرات اولین بار در داخل حیات ماسالی اتفاق افتاد . و بنیان گذار ان حرکت هم کریم مدنی ,جفرودی فرجی و چند دوست دیگر بودند . کلاس اول تجربی هم اولین کلاسی بود که به ان پیوست . این در مهر ما ۱۳۵۷ بود .نقش دبیرانی چون مهربخش , والی فتحی ,ااقبال کاظمی ,زنده یاد سالمی ,مهندش خا منه ای این دو نفر آخر کم رنگتر نمیشه نادیده گرفت .بهمن محمد یاری ,حبیب نعمتی , فریبرز ماسالی , محمد رضا جوادی ,آصف رضایی ,سیاوش فرجی , نقی رمضانی , شهرآت احمدی , ,,,, از جمله دانش آموزان فعال دبرستان ماسالی بودند .در دبیرستان دخترانه هم دخترانی چون ختیجه رضایی و فرح جوادی ,سیما رضایی ….فعال بودند .دختران کمتر فعال بودند . دعوت از پدر زنده یاد شهرام طلوعی را آقابرا شیرزاد و اغر اشتبا نکنم والی فتحی و دیگران بودن.اتقان در ان روز جمیعت زیادی آمده بودند .چون اتفاق زیر گوش ماسال رخداده بود .تلمبار آتش زدنی در کار نبود .پدر ایشان که مستخدیم مدرسه میر محله بودند آدم بسیار مهربانی بود .عکس در پشت بام منزل داشتم این از ان حرف هاست .از این که پستها شبانه در داخل منزل دیگران می گذاشتم این هم خیال شبیه است جانم .این حرف ایشان درست است که دو تا تخم مرغ با خود میبرد چون از نظر مالی وازه خوب نبود .امیدوارم که الان بهتر شده من از افرد دیگری که فعال بودند و اسم نبردم معزرت می خوام .اما سرنوشت این افردی که در ماسال فال بودند چه شد ؟چون مهربخش , والی فتحی ,ااقبال کاظمی ,زنده یاد سالمی ,مهندش خا منه ای از کار بی کار شدند . ان دانشآموزان هم که این است

  4. ماسالی باغیرت گفت:

    درود بر حاج عیسی صفوی
    دوستت داریم سردار گیلان

  5. Mohammad گفت:

    تنها چیزی که درست بود همان تخم مرغ فروشی بود .باقی قضیه را آقا ی مهرداد توضیح دادند .

  6. انقلابى سبز گفت:

    سلام،آقاى ماسالى من شما را به خاطر نمى آورم،اما٣نكته اولا آتش زدن در اول انقلاب بوده از جمله رجوع كنيد به قهوه خانه مير محله و هم در مورد آتش زدن و هم در مورد پست هاى شبانه سوال كنيد.ندانستن عيب نيست اما سوال نپرسيدن چرا.در مورد سرنوشت افراد ليست خود بايد پرس و جوى دقيق ترى كنيد.و در نهايت در مورد ميزان سطح انقلابى بودن راوى حرف ما حرف شيخ است.(اگر مقبول بود،به رد خلق مردود نگردد و اگر مردود بود به قبول خلق،مقبول نگردد)

  7. محمد احمدی گفت:

    باسمه تعالی

    باید عرض کنم انقلاب متعلق به هیچ فرد و گروهی نیست و افراد زیادی در پیروزی انقلاب نقش داشتند و زحمات زیادی برای به ثمر نشستن انقلاب کشبدند و آقای مهرداد ماسالی که سهم یک کلاس و یا فرد را برجسته می کند آیا از کلاس های علوم انسانی ( فرهنگ و ادب ) خبر دارد ؟ از نقش پررنگ کاظمی ها در انقلاب مطلع اند ؟ هرج و مرج از مقوله داتی هر تنش اجتماعی است حمله به مفازه و خانه کاظمی ها و آتش کشبدن تلمیار های میر محله واقعیت نیست ؟ از همه مهمتر برخی از افرادمانند محمدیاری که نام بردید درپیروزی انقلا ب هیچ نقش و نام و نشانی نداشت و بعد ها توسط … بسیاری ازانقلابیون پاکسازی و اخراج شدند .

  8. علی گفت:

    به نظر شما کسانی که افراطی کرده و از حامیان عملیات مسلحانه شدند و گوشه و کنار از آنها حمایت می کردند نباید اخراج یا پاکسازی می شدند؟

  9. مهرداد ماسالی گفت:

    با سلام خدمت خوانندگان محترم و آقای عیسی صفوی…
    اینجانب مهرداد ماسالی اعلام میکنم مطلب نوشته شده در بالا که بنام بنده بوده جعلی میباشد و هیچ دخل و تصرفی در مطالب بالا نداشته و دروغ و جعل محض بوده و در زمان رخدادهای این مطالب بنده یک کودک دهساله بودم و هیچ چیزی بیاد ندارم.
    با تشکر مهرداد ماسالی

  10. مهرداد ماسالی گفت:

    در ضمن نسبت به جاعل این مطلب بنام این جانب از طریق مراجع ذیصلاح پیگیرخواهم بود.

  11. علی ماسالی گفت:

    خبرنگار محترم ماسال نیوز در مورخه ۲۲/۱۱/ ۱۳۹۳ در طی یک گزارش خبری اقدام به درج متن سخنرانی جناب سید عیسی صفوی در باره خاطراتی از سالهای اوایل پیروزی انقلاب اسلامی نموده بودند اما به دنبال درج این خبر، جوابیه ای نیز مشاهده گردید که ظاهراً توسط آقای مهرداد ماسالی نوشته شده بود در ان پوابیه از فعالیت های انقلابی اشخاص مختلفی در سالهای پیروزی انقلاب اسلامی یاد شده بود. با اینکه مطمئن بودم که این جوابیه از سوی برادرم مهرداد نوشته نشده مع الوصف با مشاهده بیانیه دوم ایشان با نام ایشان که نوشته قبلی را جعلی دانسته بود برایم مسلم گردید که نظرات قبلی توسط شخص دیگری نوشته شده بود ودر واقع شخص جعلی خواسته به این طریق سوء استفاده نماید وچون شهامت انرا نداشته شخصاً بنام خود اظهار نظرنماید تصمیم گرفته بود خودرا در پشت نام دیگری پنهان سازد و بنام شخص ثالثی نظرات خود را بنویسد.. متاسفانه ناچارم که عرض کنم چنین کاری مذبوانه وبه دور از شخصیت ومعرفت وانسانیت میباشد زیرا که او با اینکار ابلهانه وکثیف خواسته به دو هدف خود دست یابد یعنی با یک تیر دونشان بزند هدف اول وی تکذیب بیانات اقای سید عیسی صفوی بوده که در اینجا مد نظر بنده نیست و کاری به بیانات ایشان ندارم اما هدف دوم وی ایجاد تنش و کینه وکدورت ونفرت ودشمنی بین اقای صفوی ومهرداد ماسالی بوده است . وی بگمانش که اقای صفوی مطمئناً ناراحت خواهد شد و در آینده عکس العمل نشان خواهد داد ودر صدد انتقام جوئی وصدمه زدن برخواهد آمده وحتی اگر آسیبی به یکی از طرفین برسد که در آن صورت به یکی از اهدافش دست خواهد یافت . اما در این باره باید عرض شود که بیشتر مردم ماسال از نزدیک با خصوصیات اخلاقی خاندان ماسالی آشنائی دارند ومیدانند که افراد این خاندان هیجگاه میل ندارند جاهلانه وارد اینگونه اختلافات محلی شده برای خود دشمن تراشی کرده و حرمت خودرا در میان مردم بشکنند و از سوی دیگر دوستان نزدیک مهرداد میدانند که او متولد سال ۱۳۴۷ خورشیدیست و در زمان پیروزی انقلاب اسلامی او هنوز کودک خردسالی بیش نبوده ودر رشت زندگی میکرده وجز با چند تن از بستگان نزدیک خود هنوز با کسی از مردم ماسال اشنائی نداشته است مسلماً اشخاصی را که در آن جوابیه از انها نام برده شده هیچ کدامشان رانمی شناخت به عنوان مثال در ان جوابیه که از آقای مهربخش یکی از دبیرانغیر بومی دبیرستان های ماسال وشاندرمن نام برده شده ، یک دوک خردسال ده ساله ساکن رشت چه اشنائی وشناختی میتوانست ازآن شخصیت فرهنگی ساکن ماسال داشته باشد. با تشکر از همه کسانی این مطلب را خواهند خواند و با پوزش از جناب صفوی که امید وارم دچار سوئ تفاهم نشده باشند.

  12. یک روستایی گفت:

    هرکس که خواسته بین خواندان صفوی و ماسالی را از همدیگر بد بین کند این کار را کرده بود از آدمیت هم به دور هست .
    از سردار صفوی میخواهم که از طریق مرجع قانونی پیگیر این آدم بی خرد باشد

  13. مهرداد ماسالی گفت:

    ار برادر بزرگوارم جناب آقای علی ماسالی که همیشه مرا مورد لطف خود قرار داده اند و سالها در کنار ایشان و خانواده محترمشان زندگی کرده ام سپاسگزارم که با درج مطلب ذکر شده در قسمت بالا از بنده حمایت کردند . درود بر تمامی خوانندگان محترم سایت پرمحتوای ماسال نیوز

  14. داریوش گفت:

    از این مطالب بیخود باید خود داری شود این داستانها و صحبت های حاشیه ایی دردی از ما دوا نمیکنه شهر ما مشکلات بیشماری داره حالا بیایم و یک موضوع گذشته را نبش قبر کنیم فایده ایی نداره جناب ماسال نیوز شما هم مطا لب بی محتوا را انعکاس نده

  15. محبوبه گفت:

    همه ی ما می دانیم که منافقین همیشه در کمین هسنتند تا به یاوران انقلاب ضربه بزنند برای آنان فرقی ندارد دراین بین چه کسانی قربانی خواهند شد مهم این است که آنها به اهدافشان برسند، امروز ه نیز می خواهند با فتنه انگیزی سردار انقلابی مارا درهم شگنند اما غافل از اینکه او دریا دلست بید نیست که با هر وزشی خم شود این رادر ۳۶سال پیروزی انقلاب به اثبات رسانید هاست .
    سردار بزرگ شما مرد روزهای سخت هستید ما شما را دوست داریم یادمان است سال ۵۷ این شما بودید که با تعطیلی کلاس درس خود با پافشاری از خانم ظهرابی مدیر مدرسه ما (عظمت ماسالی )می خواستید کلاس دختران رانیز تعطیل کنند و…..وباور داریم که هیچ کس وهیچ قدرتی نتوانست شما را ازمسر ولایت دور کند ما به شما افتخار می کنیم و غیرت ومردانگی شما را در۸سال دفاع مقدس فراموش نمی کنیم . ای کاش برادران ماسالی ضمن تکذیب اراجیف ازشما دفاع می کردند چون کاملا شما را می شناسند
    وشما کسی نیستید که دنبال انتقام باشید. جای تاسف است ازاین همه نا مهربانی ؟//

  16. شهر وند گفت:

    با سلام سایت شما مدتی است دچار اشکالاتی شده اینکه کسی مطلبی رو میذاره بنام شخص دیگری اگر هر نیتی داشته باشد بنام صاحب سایت تمام خواهدشد خواهشا دقت بیشتری صورت گیرد ومطلبی که ویرایش میشه درثبت ipوصحت وسقم مطالب ان ونام ارسال کننده دقت بفرمایید تاباعث خراب شدن دیگران نشه با تشکر از توجه شما

  17. سید عیسی صفوی گفت:

    با سلام صحبتهای شما عزیزان را خواندم که جای بسی تامل داشت….
    اینکه بنده در دوران انقلاب تا چه اندازه سهیم بودم را به درستی نمی دانم اما خدا را شاکرم که همپای دیگر مردم نقش کوچکی را در به ثمر رسیدن این انقلاب داشتم و شرمنده ی همیشگی خانواده ی بزرگوار شهیدان هستم.
    اما متاثرم که من و هم نسلانم نتوانستیم اوضاع نابسامان آن زمان را به خوبی منتقل کنیم و در اینجا شاید بتوان به آن عزیزی که می گوید “مگر مخترع را هم شکنجه می کردند؟!!” حق داد!!!
    پنهان کردن عکس امام(ره) و کتاب های استاد مطهری و دکتر شریعتی، جسارت به دختران محجبه، اوضاع بد اقتصادی و نبود امکانات، مجبور کردن دختران برای کشف حجاب و شرکت آنها در جشن های شاهنشاهی….
    ما لحظه لحظه ی آن روزها را با پوست و گوشت خود احساس کردیم و شاید رسالتمان را به درستی انجام نداده باشیم که عده ای هنوز بی خبرند و شاید هم عده ای خود را به بی خبری زده اند!!!….نمی دانم…!!!!
    لازم به ذکر است که بنده در صحبتهای خودم خاطره ای از دوست عزیزم آقای حسینی ( یکی از مدیران کل اداره آموزش و پرورش گیلان) بیان نمودم که نام ایشان اشتباها نهضت حسینی، اولین مدیر مدرسه ماسال ذکر شده است.
    در پایان از کلیه ی عزیزانی که بنده را مورد لطف خود قرار داده اند، خصوصا از برادران ماسالی تشکر می کنم.
    در پناه ایزد منان باشید

  18. مدیر سایت گفت:

    با تشکر و عذرخواهی به جهت اشتباه پیش آمده!
    مورد تذکر داده شده اصلاح شد.

  19. حمید گفت:

    یعنی دوران رنسانس بدتر از الان بود. این همه کودک را در غزه بی گناه کشتن و همین طور زن ها حتی یک بیانیه هم از سازمان ملل در نیامد. این همه کمک به داعش خونخوار از سوی کشورهای حقوق بشر دوست شد و آنها چقدر بی گناه را سربریدند صدایی از سازمان ملل در نیامد اما تا یک زن مثلا قاتل را می خواهند در ایران اعدام کنند همین ها صدایشان گوش فلک را کر می کند برخورد با یک مخترع که چیزی نیست. بروید تاریخ بخوانید. موقعی که خواستند به ما تلفن بدهند یک کارمند هم تلفن چی هم با آن فرستادن که نکند ایرانی ها چیزی یاد بگیرند. حال برخورد با مخترعان که چیزی نیست

  20. MOHAMMAD گفت:

    Mataleb AGHAY MEHRDAD VAGHIAT MAHZ BOD VA JANEB SHAHEDESH BODAM VA BE SEHHAT AN SHEHADAT MIDAHAM

  21. یک شهروند گفت:

    جناب کدوم آقای مهرداد؟؟!!
    کسی که اونقد شهامت نداره که به قول شما واقعیت!! رو به اسم کس دیگه ای بیان میکنه ؛شهادت به صحت گفته هاش دیگه از اون حرفاست…. +))شما اون موقع چند سال داشتین؟؟۸ سال؟؟؟:)

  22. Mohammad گفت:

    Aghay sharvand Aziz man kari be esme mostaaresh nadaram.shayad bekhater masael amnyati bode.

  23. یک شهروند گفت:

    دوست عزیز شما که میگین من خودم شاهد بودم م به صحت گفته های ایشون شهادت می دم فکر میکنم یا از حافظه ی درستی برخوردار نیستی یا اینکه حرفتون کذب بوده! ولی نمی دونم تا چه اندازه با تاریخ ماسال آشنایی دارید ولی توصیه می کنم که حداقل یکم تحقیق کنید بعد حرف دیگران رو تصدیق کنید. می تونید بگید نقش امثال اردشیر عاشوری ها و کریم رمضانی ها چی شد؟! کسی که فقط بر اساس یه طرز فکر فقط می خواد معرکه ای بپا کنه حرفاش ارزش خوانده شدن نداره چه برسه به تایید شدن

  24. Mohammad گفت:

    Aghay shahrvand shoma lotf nemode befamaeed kodam ghesmat az mataleb Medrdad drogh bode ta man tarikhche sheklgirye tazahahorat Masal ra ba esm va rasm baraton benevisam.shoma faghat gir dadid be esme jaali in fard ke man ham fekr mikonam in karesh dorost nabod.Vali tamam matalebesh dorost bod chon man ba chesh khodam shahedesh bodam.

  25. سید گفت:

    متأسفانه عده ای در حالی که ما در جنگ بودیم و آنها در حال حمایت از ترورها؛ سعی می کنند امروز خودشان را داعیه دار انقلاب بدانند. واقعا متأسفم برای اینها.

  26. سید گفت:

    تکمیل کنم: عده ای در دوران طاغوت کاسه داغ تر از آش بودند و دست به سلاح بردند. بعد از انقلاب هم همین طور داغ ماندند و حاضر نشدند همراه انقلاب باشند و در حالی که مردم فرش خانه شان را برای جبهه می فروختند و زنان تخم مرغها را جمع می کردند به یکباره با پول آن کمکی به جبهه می کردند آنها مشغول کمین زدن نیروهای انقلاب بودند. شهید نادرخیرخواه بخشدار شهید ایران را که هنوز مردم خاطرات شیرینش را در ذهن دارند چه کسانی کشتند. البته باید بدانیم برخی از آنها توبه کردند. برخی گریختند و برخی نیز ماندند و منتظر فرصتی هستند برای سربرآوردن.

  27. سید گفت:

    بیت الله شیرزاد مداح اهل بیت (ع) و جوانان خوش فکر انقلاب، شجاع اسدی آبدارچی مسجد، حجت الاسلام حسن اصغری از طلبه های جوان آن شب فقط در مراسم محرم شرکت کرده بودند که در کمین منافقین افتادند و به رگبار بسته شدند. چه کسی این کار را کرد. آیا همه آنها شناسایی شدند؟ همه اعدام شدند؟ آیا این داعشی مسلک ها از جامعه ما به تمامی حذف شده اند یا هنوز در کمین انقلاب اند. من همه مسئولان موجود را انقلابی نمی دانم کما اینکه ممکن است عده ای مشکل دار هم به جایی برسند اما حساب محمدرضا رحیمی ها، کردان ها، مهدی هاشمی ها، غلامحسین کرباسجی و شهرام جزایری و … با انقلاب اسلامی جداست. ما از همان آرمان ها انقلاب دفاع می کنیم و دوست نداریم داعشی مسلک های ایران دوباره سر بیرون بیاورند. دوستان مراقب باشید. از عیسی صفوی بابت مطرح کردن بخشی از تاریخ انقلاب در ماسال تشکر می کنم کاش انقلابیون دیگر هم از همین دوره بگویند تا دروغگویان تمام نقش های نداشته و داشته شان را برای خود ننویسند.

  28. یک شهروند گفت:

    من نمی دونم چرا مدیران سایت اسم کسانی رو که من میگم پاک می کنن!!! مدیران سایت هم اگه از تاریخ شهر خودشون چیزی نمی دانند از بزرگتر های خودشون سوال کنند، چون ندانستن عیب نیست نپرسیدن عیبه!!! ولی آقا محمد مگر غارت کردن مغازه های آقای شریفی توسط چماق داران دروغ بود؟!! جریان آتش زدن تل انبار کدخدای میرمحله میرمحله صحت نداشت؟!!! بیشتر کسانی که اون شخص کذاب اسم برده بعد از حمله نیروهای ژاندارمری و ورودشون به محوطه دبیرستان ماسالی به حمایت از عیسی صفوی ، (شاپور) اردشیر عاشوری، خسرو گنجه ای ،دانیال اسدی و… کلاس هاشون رو تعطیل کردند و به میدان آمدند و شعار “پاسگاه حق دخالت نداره”و”ارتش تو بیگناهی فرمانده ات جلاد است” و .. سردادند، که پاسگاه به ناچار مجبور به ترک مدرسه شد که بعد از آن اردشیر عاشوری روی سکوی مدرسه شروع به سخنرانی کرد و حتی یکی از فرهنگیان بعد از صحبت آقای عاشوری برای حمایت از دانش آموزان سخنرانی کردند و عیسی صفوی هم در دفتر آقای مسلم فرهنگی مدیر مدرسه ماسالی شروع به خواندن یک متن انقلابی در جمع معلمان و فرهنگیان کرد که در اون جمع چند نفر بودند که خودشون رو جای انقلابی جا زده بودند که بعدا مشخص شد ساواکی بودن. حالا شما کجا تشریف داشتید که شاهد دروغ های اون کذاب بودید؟!!

  29. محمد گفت:

    الان که نظر مخاطبان را خواندم یک سوال برام پیش آمد. یک آبدارچی مسجد چه گناهی کرده است که باید کشته شود. یا یک مداح. آقای محمد احمدی! راستی شما اسم شهیدان الماسی را شنیده ای؟ شهید شاه گلدی الماسی تنها یک کشاورز بود. در همین رضوانشهر. همسایه. دو پسرش هم بازوان دستش بودند. منافقین این پدر و دو پسرش را در خانه کشتند. میشه شما بگید افرادی که پاکسازی شدند و یا اعدام شدند در قتل اینها چه نقشی داشتند. یه زمانی کوههای ماسال مملو بود از منافقین کوردل. اینها همه جا آدم می کشتند در رضوانشهر ۱۱ نفر ترور شدند. که شهیدان شفاعت ، شاه گلدی و شیرعلی الماسی تنها نمونه ای از خروار جنایت اینهاست. به جز اینها چقدر خانواده ها را اینها به هم ریختند و خیلی ها جانباز شدند. اقَ برار شیرزاد در مهدی خان محله ماسال از جمله افرادی است که به دست همین منافقین زخمی و جانباز شد. خیلی از رزمنده ها موقع بازگشت از جنگ با دشمن و زمان مرخصی وقتی به ماسال می اومدند نباید شبها داخل شهر می رفتند چون منافقین همه جا در کمین بودند تا اینهایی که جانشان را گرفته بودند در کف دستشان را ترور کنند.

  30. Mohammad گفت:

    Aghaye sharvand Aziz inham payan matalebam,man yek ghatre kochek az daryaye bikaran an rozha bodam ke baraye labeyk be harfhay emam dar paris be hamraye mardom baraye edalat va azadi be meydan amadam.Vali emrooz mesl sag pashimanam vaghti anhame kholfe vaade va inhamed fajee ra dar jamee mibinam az fahsha,fasad,etiad …….kash dastam mishekast,pahayam ghalam mikhord…………man pashimanam baradar,khahar,pedar ,madar .Man pashimanam az in G…..ke ghashogh ghashogh khordam.bebakhshid man ra age jesarati be kesi shod.

  31. مرتضی خاکپور گفت:

    ( پهلوانان نيميريدي )

    منم او رزم دلاور

    منم او دلير داور

    منم اون کي جنگ کوديم

    منم اون کي دشمنه ذليل کوديم

    گفتيمي کي غرب نبه

    گفتيمي کي شرق نبه

    گغتيمي کي مستقل ببيم

    گفتيمي کي خودکفا ببيم

    گفتيمي دروغ نگيم

    گفتيمي افتراء نگيم

    گفتيمي دزدي نکنيم

    گفتيمي غارت نکنيم

    گفتيمي عابد ببيم

    گفتيمي زاهد ببيم

    گفتيمي راستا بگيم

    گفتيم حقابگيم

    جنگ کوديم

    دشمنا نابودا کوديم

    تير و تفنگ ميره هيچي نبو

    تانک و مسلسل ميره هيچي نبو

    تانستيم دنيايه صلح باورم

    تانستيم جامعيه آرامش باورم

    گفتيمي همه روزي بداريد

    گفتيمي همه خانه بداريد

    گفتيمي همه درمان بداريد

    گفتيمي همه فرهنگ داريد

    چي بيم و چي ببوستيم

    مرد دوران و الان چي ببستيم

    الانه بيکار و بي پول ببستيم

    الانه بي دل و بي نان ببستيم

    تا تانستيد امره ظلم بگوديد

    تا تانستيد امره دور بگوديد

    امه حوقه فانديدي کي

    امه نانه فانديدي کي

    امره بي حوقو و بي جا

    امره بي نام و بي نا

    به امن خدا وله کوديد

    به دست تقدير وله کوديد

    الان ببستم فقير زمانه

    الان ببوستم غم دار زمانه

    جنگ چيه ؛ خودمه نتانم راسته کنم

    دنيا چيه ؛ خودم نتانم سر پا بدارم

    همهيا آزادا کودم

    همهيا پولدارا کودم

    خودم ببوستم دست به دوعا

    خودم ببوستم چشم به هوا

    گما آي خودا

    گما آي دونيا

    چي بگم أ دولته

    چي بگم أ مجلسه

    حق و حقدار

    دين و ديندار

    ظلم و ظالم

    خصم و خاصم

    مردي و مردانگي چي

    نمک و نمکداني چي

    چي بخوره جانباز

    چي بکاره جانباز

    رزمنده مگه وفا نکود

    رزمنده مگر تره آزادا نکود

    چيره گي جانباز بايد ۵ % ببه

    چيره گي جانباز ۵ % بي حقوق ببه

    تو مگر دشمن ايراني بگو

    تو مگر خالق انساني بگو

    بشو ري تو پولانا بيشمار

    بشو ري تي ظلمانا بيشمار

    منم پهلوان بي نام و نشان : کي نيميريمي ؛ زنده جاويديم ؟!

    تويي پشت ميز نشين : گيدي کي ؛ صندوق دار جاويديم ؟!

    نشان خدمته بپا

    تعريف تمجيدا بپا

    ولي بدان کي ظلم حتو نمانه

    نشان خدمت به وفا نمانه

    يا خدا ايسه کي شاهده الان

    يا خدا نيسه کي فلک ناظره الان

    تو بدان حتو نمانه که خوري

    تو بدان کي چوب زمانيه خوري

    بيا تا ديره نبو

    بيا تا خاره نبو

    حوقه رزمنده جانباز ۵ % فادن

    حق أ دلاور مردانه فادن

    ايشالله

    http://khakpour-m.blogfa.com