به گزارش ماسال نیوز؛ به نقل از جهان نیوز حسن روحانی از زمانیکه سکاندار هدایت دستگاه اجرایی شده توهین و تهمت به منتقدان و رقبای دولت را شاه بیت اظهارات خود کرده و روزی آنها را به جهنم حواله می دهد و روزی دیگر کم عقل و بی عقل خطابشان می کند.
به گزارش جهان نيوز، حسن روحانی در مراسمی بار دیگر آتش توپخانه خود را به سمت معترضان و متقدان به سیاست های دولت اعتدالی گرفت و عنوان کرد: « قتی حساب میکنم، میبینم کسانی که با دولت مخالفت میکنند، بیشتر بر مبنای کمبود عقل است. مخالفت با دولت معنی ندارد، مبارزه با دولت یعنی مبارزه با منافع ملی و منافع یک ملت، ضربه زدن به امید یک ملت و ضربه زدن به اعتماد مردم است.»
از چه زمانی انتقاد و حتی مخالفت با سیاست های دولت به معنای کم عقلی شده است؟ اینگونه اگر بخواهیم تفسیر کنیم که دولتمردانی که امروز بر سر کار هستند و در ۸ سال ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد با انواع و اقسام روش ها نه به انتقاد بلکه مخالفت صرف با آن دولت مشغول بودند کم عقل و بی عقل بودند و بنابراین اینک – با عرض معذرت و ناچاری – آیا می توان گفت این بی عقل ها سکاندار هدایت مملکت شده اند؟!
بازار توهین و اضافه خواندن مردم در این روزها توسط معاون اول و رئیس جمهور گرم شده است. همین چند روز پیش بود که اسحاق جهانگیری وجود مشکلات را بر گردن دهه شصتی ها انداخت و عنوان کرده بود هر کجا این دهه شصتی ها پا می گذارند، مشکل ساز می شوند و با وجود تکذیبه بعدی ولی کلیپ و فیلم موجود گویای نیت آقای معاون اول در اظهاراتش بود. هنوز داغ آن خاموش نشده بود که حسن روحانی گوی سبقت را از معاون اولش ربود و مخالفانش را بی عقل خواند. باید برای اولین بار هم شده با صراحت مرز عقل و کم عقلی را روشن کرد.
غیرعقلایی آنهایی عمل می کنندکه با وجود محرز بودن خسارت محض برجام آن را امضا کردند و گفتند امضای کری تضمین است، حال آنکه کشورهای اروپایی برای وزیر امور خارجه کشورمان که مذاکره کننده اصلی برجام بود نیز برای هواپیمایش بنزین فراهم نمی کنند.
دور از تدبیر و دوراندیشی آن کسانی هستند که با وجود اعتراضات مردمی به اوضاع نامساعد اقتصادی و معیشتی، حنجره خود را برای سیرک دختران خیابان انقلاب پاره کردند و ورود بانوان به ورزشگاه به دغدغه شان تبدیل شده ولی هرگز مردم فرودستی را ندیدند که در مخالفت با سیاست های اقتصادی دولت جان شان به لب رسیده و اینک کم عقل هم شدند.
دور از دوراندیشی آن کسانی نیستند که بیش از ۵ سال است کشور را معطل قرادادی با آمریکا کردند تا به موجب آن رونق اقتصادی و رفاه ایجاد کنند ولی یک بی عقلی در آمریکا همین برجام را به فنا داده و اینک دولتمردان باید شب و روز منتظر ایمیل خانم موگرینی یا مقامات اروپایی جهت حفظ برجام تابان باشند!
دور از تدابیر عقلایی آن کسانی هستند که به تورم تک رقمی می بالند ولی واقعیت ها در جامعه و بازارها از افزایش قیمت ها در کالاهای اساسی و مورد نیاز مردم خبر می دهد ولی بازهم از تورم تک رقمی دم می زنند.
دور از دوراندیشی آن کسانی هستند که ارز و طلا به خاطر سیاست های طمع کارانه آنها برای جبران کسری بودجه، به اوج قیمت های خود رسید و دلار آمریکا مرز ۵ هزارتومانی را لمس کرد. اینها همان کسانی هستند که در دوره گذشته به خاطر دلار ۴ هزار تومانی حتی موجودیت جمهوری اسلامی را نیز زیر سوال برده بودند.
دور از تدابیر عقلایی آن کسانی هستند که اینهمه نیروی جوان آماده بکار در کشور وجود دارند و ظرفیت های بالایی برای به کار گیری آنها نیز مهیاست ولی به خاطر منافع شخصی یا جناحی مانع از فعال سازی این ظرفیت ها شده اند. نمونه اش صنعت پتروشیمی با ظرفیت ایجاد ۳ میلیون شغل تنها با فعال کردن صنایع پایین دستی این صنعت اما خام فروشی تولیدات پتروشیمی توسط حلقه ای خاص مانع از ایجاد تحول در بازار کار شده است.
به هر حال اگر مبنای نقد یا مخالفت توهین هایی از سوی دولتمرادان باشد می توان همین مبنا را نسبت به گذشته خودشان که از منتقدان و مخالفان در گذشته بودند، در نظر گرفت. بهتر بود تا دولت دوازدهم در ماههای آغازین خود به جای شعار و توهین به ملت و منتقدان به وعده هایی عمل می کرد که همین چند ماه پیش در انتخابات با آن گوش ملت را کر کرده بود. از اشتغالزایی تا رفع فقر مطلق همگی در انتظار عمل دولت هستند ولی به نظر می رسد در ایامی که مردم باید منتظر برآورده شدن وعده ها باشند، و منتقدان نیز به این بی عملی معترضند، همه محکوم به مخالفت و بی عقلی شوند!